خاطره یک روحانی مبارز عراقی از ترور نافرجام آیتالله سیستانی
یکی از علمای مبارز کشور عراق در دوران حکومت رژیم بعث، خاطرهای از ترور نافرجام حضرت آیتالله سیستانی از مراجع تقلید به دست مزدوران رژیم بعث بیان کرد.
حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی غروی از علمای مبارز کشور عراق در دوران حکومت رژیم بعث صدام، در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری رسا، ناگفتههایی از جنایات وحشیانه رژیم صدام بر ضد علما و روحانیان بیان کرد.
وی در بخشی از این گفت و گو، جلوگیری از نفوذ مرجعیت ایرانی در عراق را یکی از سیاستهای صدام در کشور عراق دانست و گفت: صدام به این نکته پی برده بود که مراجع ایرانی نبایستی مرجعیت تشیع در عراق را به دست بگیرند، چرا که آنها بالاخص و مراجع غیرایرانی به صورت عام قابل تسلط نیستند.
حجتالاسلام والمسلمین غروی افزود: نمی خواهم بگویم که مراجع عراق، خدایی ناکرده سلطه پذیر بودند، اما مراجع ایرانی اگر گرفتار رژیم بعث می شدند چون ریشه هایی در خارج از عراق و مقلدینی در سایر کشورها داشتند، سرو صدای فراوانی ایجاد می شد و سازمانهای حقوق بشر نیز اعتراض می کرد. طبیعتا حکومت صدام در این صورت نمی توانست کاری کند، از این رو برنامه صدام این شد که سراغ افراد و علمای غیر ایرانی یعنی علمای عراقی برود و آنها را به عنوان مرجع مطرح کند تا عملا مرجعیت به دست علمای ایرانی نیفتد.
این روحانی مبارز که مدتی نیز در زندانهای رژیم بعث محصور بوده است، گفت: با توجه به این شرایط صدام نقشه خود را این گونه تنظیم کرد که سراغ علمای عراقی برود ولی عده زیادی از این علما این مساله را قبول نکردند، از جمله آنها مرحوم آیت الله آقا سیدمحمد علی حکیم پدر مرجع فعلی آقا سید محمد سعید حکیم بود، ماموران رژیم صدام سراغ ایشان رفتند و گفتند شما با ما همکاری کن، ما شما را به عنوان مرجع معرفی و تایید می کنیم، اما ایشان به آنها گفت من یک نصیحتی به شما می کنم، شما در این کار دخالت نکنید، کسی که شما به عنوان مرجع مطرح کنید نه تنها مرجعیتش پیش نمی رود بلکه به زمین می خورد.
حجتالاسلام والمسلمین غروی افزود: مزدوران رژیم همچنین سراغ مرحوم آیت الله آقا سید حسین بحرالعلوم رفته بودند اما ایشان هم قبول نکرده بود، تا اینکه سراغ شهید مرحوم آقا سیدمحمد صدر رفتند. من دقیقا نمی دانم به چه دلیل و به چه عذری ایشان قبول کرده بود، اما از بعضی از افراد شنیدم برنامه ایشان به این شکل بود که گفت «من قبول می کنم بعد که به قوت و قدرت رسیدم برنامه های خودم را اجرا خواهم کرد» و در حقیقت می خواسته به حکومت بعث نارو بزند؛ البته بعضی ها هم این صحبت را از ایشان قبول نمی کردند و نکردند و ایشان مورد اعتراض قرار گرفت.
حجت الاسلام والمسلمین غروی اضافه کرد: بعد از اینکه حکومت صدام ایشان را به عنوان مرجع مطرح کرد، اعلام شد که تنها رساله عملیهای که در عراق رسمیت دارد رساله ایشان است و هیچ کس نباید غیر از رساله آقای صدر را چاپ کند.
وی اضافه کرد: البته صدام به این اکتفا نکرد و شروع به حذف فیزیکی مراجع ایرانی کرد، از جمله در صدد ترور حضرت آیت الله سیستانی برآمد، دو نفر از مزدوران که در حقیقت ماموران اطلاعاتی بودند به لباس روحانی ملبس شدند و به عنوان اینکه وجوهات داریم شبانه به بیت ایشان رفتند و گفتند می خواهیم آقا را ببینیم، اینها وقتی موفق نشدند این مرجع تقلید را ملاقات کنند، دست به اسلحه بردند و می خواستند آقازاده ایشان را بکشند، اما تیر به ایشان نخورد و به یکی از خدمه بیت ایشان خورد و این فرد به شهادت رسید و بعد این افراد فرار کردند.
استاد درس خارج حوزه ادامه داد: بعد از این اتفاق سراغ مرحوم پدرم حضرت آیت الله غروی رفتند، در یک شب جمعهای که ایشان به کربلا مشرف شده بود در مسیر بازگشت ماشین ایشان را به رگبار بستند که در نتیجه این اقدام مرحوم پدرم، داماد ما، راننده و مستخدم ایشان به شهادت رسیدند.
این روحانی مبارز عراقی گفت: بعد از ایشان سراغ آیت الله آقاشیخ بشیر نجفی که پاکستانی هم هستند رفتند، برای ترور آقای نجفی دو نفر مامور شدند که یکی نارنجک در آورد و به سوی ایشان پرت کرد، اما یکی از رفقای ایشان مانع اصابت نارنجک به ایشان و البته پای آقای نجفی زخمی شد. بعد از این سراغ خود آقا سید محمد صدر رفتند، چراکه احساس کردند ایشان همچنان که بعضیها می گفتند برنامه های خود را تغییر داده و و عملا با حکومت بعث مخالفت می کند و ایشان را به شهادت رساندند./
ارسال کردن دیدگاه جدید