وقتی یاران علی(ع) در صفین رافضی و مشرک خوانده میشوند
رجا نيوز؛ وقتی سه جنگ جمل، صفین و نهروان درگرفت، مردانی از قبیله عبدالقیس به یاری علی(ع) شتافتند؛ امام صادق(ع) در خصوص صعصعه بن صوحان که از فرماندهان علی(ع) در صفین بود، میفرماید:«حق امیرالمومنین(ع) را تنها صعصعه و یاران و برادرانش ادا کردند.» شیعیان کنونی استان شرقی عربستان و نیز شیعیان بحرین از نسل این قبیلهاند.
وقتی شتر عایشه در جمل توسط امام مجتبی(ع) پی شد، علی(ع) به 40 زن از زنان قبیله عبدالقیس دستور داد تا لباس رزم بپوشند، نقاب بر صورت بیندازند و سرشان را بپوشانند. آنها مأمور شدند تا عایشه را به مدینه برسانند. عایشه که در فکر شکایت از علی(ع) بود، وقتی به منزلش در مدینه رسید تازه فهمید همه محافظانش زن و محرم بودهاند!
وقتی سیدالشهدا(ع) راهی جنگ با یزید شد، مردان عبدالقیس یعنی همان شیعیان قطیف و حساء و بحرین به یاریش شتافتند. ادهم بن امیه عبدی، سيف بن مالك عبدي، سالم مولى عامر بن مسلم عبدي، عبدالرحمن ابن عبدالله بن يزيدعبدي، عبدالله بن يزيد عبدي، زهير بن سليم عبدي الازدي، عامر بن مسلم عبدي، يزيد بن ثبيت عبدي، عبد الله و عبيد الله ابن يزيد ابن ثبيت عبدي جزو یاران حضرت بودند که در کربلا به شهادت رسیدند. وفاداری عبدالقیس به اهل بیت(ع) در سالهای بعد نیز ادامه یافت.
*****
90 تا 95 درصد درآمد عربستان، 15 درصد نفت بازارهای جهانی و 40 تا 60 درصد نیروی کار صنعت نفت عربستان را مناطق شیعهنشین این کشور تأمین میکنند. همجواری استان شرقی با کشورهای شیعهنشینی چون بحرین، عراق و ایران بر حساسیت این منطقه میافزاید.
*****
از جمله مطالبات شیعیان عربستان همواره به رسمیت شناخته شدن تشیع بوده است! وهابیون آنها را به دلیل توسل به اهلبیت(ع)، رافضی، کافر، مرتد و مجوس میدانند. شیخ عبدالله ابن جبرین یکی از اعضای شورای علمای ارشد میگوید:«گوشت گوسفند ذبح شده توسط یک رافضی(یک فرد شیعه) حلال نیست، چرا که رافضیها همگی از مشرکانند.» برابر این دیدگاه شیعیان حتی در جایگاهی نازلتر از مسیحیان و یهودیان قرار میگیرند چرا که مسیحیان و یهودیان برابر این دیدگاه یکتاپرستند و شیعیان بدعتگذار و مرتد. درست از همین روست که برخی وهابیون خون و مال شیعیان را مباح میدانند.
با چنین تفکری نیروهای سعودی-وهابی در سالهای 1801 و 1802 به عراق یورش بردند. ابن بشر مورخ سرشناس سعودی مینویسد:«مسلمانان(نیروهای نظامی وهابی-سعودی) به سوی کربلا به حرکت درآمدند، در آنجا گرد هم آمده و از دیوارهای شهر بالا رفتند. آنها به شهر یورش برده و اکثر ساکنان آن را در بازارها و خانهها کشتند و گنبدی را گفته میشود بر روی مقبره (امام) حسین(ع) بنا نهاده شده، تخریب کردند. آنها همچنین تمام داراییها و اموال ساکنان شهر اعم از پول، تسلیحات، البسه، اسباب و وسایل منزل، طلا، نقره و... را مصادره کرده و آنها را میان سپاهیان خود تقسیم و توزیع کردند.» به همین ترتیب شیعیان قطیف و حساء هم گاه مورد هجمه و آزار قرار گرفتهاند.
*****
سال 1979 کاریکاتور معروفی منتشر شد. این کاریکاتور شتر بسیار بزرگی را در حالت ایستاد بر روی نقشه عربستان نشان میداد؛ شتری که در شرق کشور تغذیه میشد، شیرش توسط تاجری در غرب کشور دوشیده میشد و سرانجام این شیر در اختیار شخصیت تنپروری در مرکز کشور یعنی منطقه نجد قرار میگرفت.
در گزارش منتشر شده توسط کمیته بین المللی حقوق بشر وکلای مینهسوتا در سال 1996 چنین میخوانیم:«استان شرقی یکی از فقیرترین مناطق عربستان سعودی است. دولت هزینههای کمتری را برای اجرای پروژههای عمرانی، جادهها، بهداشت و آموزش در استان شرقی در مقایسه با مناطق دیگر صرف کرده است... زاغهنشینی در این مناطق تا اوائل دهه 1980 همچنان متداول بوده و شهرها و مناطق شیعهنشین همچنان فاقد امکانات و تسهیلات مدرن بهداشتی و درمانی هستند که در شهرهایی چون ریاض و جده در دسترس است. این وضعیت تا سال 1987 که دولت سعودی بیمارستان قطیف – نخستین بیمارستان مدرن در استان شرقی- را بنا نهاد، ادامه داشته است.»
دانشآموزان شیعه در مدارس ملزم به فراگیری اصول و تعالیم وهابیت هستند؛ تعالیمی که تشیع را فرقهای مرتد میداند که خائنان به اسلام بدان پیوستهاند! در مدارس به کودکان شیعه تعلیم داده میشود که فرقه آنان به دست ریاکاران و کافران با هدف تضعیف اسلام و بدنام کردن پیامبر به وجود آمده است.
شیعیان اغلب از تدریس، احداث مدرسه، قضاوتهای جدی و قصابی منع شدهاند و موقعیت شغلی برابر با سایر فِرَق نداشتهاند. ساخت و احداث مساجد و حسینیهها نیز اغلب با موانع بسیاری مواجه بوده است. شیعیان حتی اجازه در اختیار داشتن یک وزارتخانه را نداشتهاند. تعداد نمایندگان آنها در مجلس 2 عضو است که به جهت نسبت جمعیتی میبایست 6 عضو باشد. آنها در مناصب بالا حتی در صنعت نفت هیچ جایگاهی ندارند.
*****
سال 1979 سال به پا خواستن شیعیان بود. انقلاب اسلامی ایران، عربستان را هم تحت الشعاع خود قرار داد. سازمان انقلاب اسلامی و جنبش مبلغان طلایهدار با رهبری شیخ حسن الصفار و شیخ توفیق السیف در قطیف شکل گرفت. هر کس آماده پیوستن به جنبش بود برای شرکت در دورههای آموزشی به کویت فرستاده میشد.
شیخ الصفار در سال 1976 مجموعه خطابههایی در خصوص یاران حضرت علی یعنی افرادی چون حجر بن عدی، میثم تمار و مالک اشتر ایراد کرد و مقاومت و پایداری یاران امام را ستود. گرایش پیشرو و انقلابی مقلدان آیت الله سید محمد شیرازی بودند و البته گرایشی محافظهکار که از آیت الله خوئی تقلید میکردند نیز وجود داشت. شیخ حسن الصفار در محرم سال 1979 تصویر اسلام انقلابی را برای شیعیان ترسیم کرد و این گونه بود که کمکم قیامی فراتر از حد انتظار شکل گرفت. شهادت، یک سلاح انقلابی شناخته میشد، هر روز عاشورا و همه جا کربلا بود. نگاه شیعیان عربستان نگاهی جهانی و مبتنی بر تفکر امت واحده اسلامی بود. حسن الصفار میگفت:«مبارزه ما علیه حکومت استبدادی(سعودی) چرخهای از زنجیره بلند یک انقلاب جهانی است که ناگزیر به سقوط ابرقدرتهای امپریالیست و ظهور جهان مستضعفان خواهد انجامید.»
*****
پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران و توقف جنگ ایران و عراق، مواجهه سرسختانه حکومت سعودی و دستگیری و تبعید شماری از شیعیان کمکم شعلههای قیام را فرونشاند تا رهبران شیعیان عربستان صلح حسنی را به جای قیام حسینی تجویز کنند و بکوشند تا با تلاشهایی درون حاکمیتی مطالباتشان را پی بگیرند. کشتار زائران ایرانی در سال 1987 شرایط خاصی را در عربستان موجب شده بود. وقوع انفجاری در عربستان که در آن شماری از نظامیان آمریکایی کشته شده بودند نیز به ابزار فشاری علیه شیعیان تبدیل شد. از آن پس اگر چه با نوشتن عرضحالها و درخواستها خطاب به حکام سعودی پیگیری مطالبات ادامه پیدا کرد و حتی به امضای توافقنامه در سال 1993 رسید اما آن خروش گذشته انقلابی به کنار رفت و وعدههای سعودی نیز آن گونه که میبایست به سرانجام نرسید. پایبند نماندن سعودیها به وعدههایشان برخی شیعیان را به بازنگری از شیوه مداراگونه با رژیم سعودی کشاند به گونهای که جریان حزب الله در عربستان از سوی مردم مورد توجه و اقبال بیشتری نسبت به سایر احزاب قرار گرفت.
در 29 آوریل 2003، 450 نفر از شیعیان عرضحالی را خطاب به ملک عبدالله نوشتند. در این عرضحال مطالباتی که سالهاست مطرح میشود، باز هم مورد اشاره قرار گرفته بود. مثلا در این عرضحال عناوینی از این دست را میخوانیم:«ابطال تمامی محدودیتهای مراسم مذهبی و اعطای آزادی نشر و چاپ کتابهای شیعه و مطبوعات آنها و پذیرش عقاید آنها، اجازه دادن به شهروندان شیعه برای بهرهمندی از حق آموزش مذهبی و تأسیس سازمانها و آموزشگاههای مذهبی بر اساس فرقه خود، امکان مراجعه شیعیان به دادگاههای شریعت خود و بهرهمند ساختن این دادگاهها از قدرت اجرایی قانونی مناسب، برابری حقوق شیعیان با سایر شهروندان، متوقف کردن جریانات افراطی و محکوم کردن هرگونه برانگیختن نفرت میان شهروندان با اهانت به فرقههای مختلف اسلامی، متوقف ساختن رویههای امنیتی غیرقانونی نظیر دستگیری، تعقیب، بازجویی، ممنوع الخروج بودن، توقیف در مرزها و...»
روند این سالها در عربستان به گونهای بوده است که شیعیان را به مطالبه حکومت مشروطه و لزوم توزیع قوا در کشور کشانده؛ مطالبهای که همواره با وعدههای بیسرانجامی درخصوص اصلاحات سیاسی پاسخ گرفته است.
*****
اکنون پس از این همه سال با کلید خوردن بیداری اسلامی بار دیگر عربستان به صحنه اعتراضات شیعیان بدل شده است. اسفند ماه 89 بود که دستگیری شیخ عامر و شماری از شیعیان موج جدیدی از تظاهراتها را به راه انداخت. با این همه وضعیت برای دولت سعودی قابل کنترل باقی ماند تا آنکه خبر دستگیری و تیراندازی به شیخ نمر باقر النمر منتشر شود. پس از سالهای مسامحه در برابر دولت سعودی باز عربستان رنگ و بوی قیام سال 1979 را گرفت. مرگ نایف ابن عبدالعزیز، بیماری ملک عبدالله، احتمال بالا گرفتن دعواهای شاهزادگان سعودی، نارضایتی سایر مذاهب اسلامی از عملکرد دولت سعودی و احتمال به میدان آمدن آنها شرایط را نسبت به آن سالها کمی متفاوت کرده است. اکنون صدای الله اکبر شیعیان در مسجد النبی به نشانه اعتراض بلند میشود و جوانان دولت سعودی را در صورت آزاد نشدن نمر النمر به انفجار در صنعت نفت تهدید میکنند. تظاهرات کنندگان اسقاط نظام را مطالبه میکنند و این همه در حالی است که حکومت نظامی میتواند تقابل را بیش از پیش تشدید کند.
نارضایتیها البته محدود به شیعیان نیست. اکنون مالكيها در ليبي و شافعيها در مصر روی کار آمدهاند و این در شرایطی است که امور حکومتی عربستان طی این سالها در چنبره وهابیها بوده. عملکرد آل سعود حتی نارضایتی افراطیون وهابی را هم به دنبال داشته است. شیوع فساد و اشرافیگری در میان شاهزادگان سعودی و اشتغال آنان به میگساری، قمار و فحشاء انتقاداتی را به دنبال داشته. پیوند خوردن احتمالی قیام شیعیان عربستان با اختلافات خاندان سعودی و نارضایتی سایر فرقهها میتواند به کلی شرایط جدیدی را در عربستان ایجاد کند. شرایطی که ممکن است با مرگ ملک عبدالله به گونهای باورنکردنی تشدید شود. اختلاف در عربستان و مرگ پادشاهی به نام عبدالله در این کشور در زمره نشانههای ظهور ذکر شده است.
ارسال کردن دیدگاه جدید