چرا حزب الله، نباید سلاح خود را به ارتش لبنان تحویل دهد؟
با وجود رابطه خوب میان حزب الله و ارتش لبنان و حتی به رسمیت شناخته شدن معادله 'ارتش، مردم و مقاومت' از سوی دولت لبنان، سید'حسن نصرالله' دبیركل حزب الله اخیرا با طرح تحویل سلاح مقاومت به ارتش مخالفت كرد؛ امری كه در این نوشتار به دنبال چرایی آن هستیم.
به گزارش جهان، در حالی ارتش لبنان این روزها وارد شصت و هشتمین سال تاسیس خود شده كه این ارتش طی تاریخ معاصر پر فراز و نشیب لبنان، از این تحولات بی نصیب نبوده است.
ارتش لبنان چند روز پیش شصت و هفتمین سالروز تاسیس خود را در مناطق مختلف این كشور جشن گرفت و طی آن مسئولین مختلف كشوری و لشكری بر ضرورت تقویت قدرت ارتش در مقابله با خطرات و تهدیدهای رژیم صهیونیستی تاكید كردند؛ امری كه با برخی نجواها مبنی بر تبیین استراتژی دفاعی لبنان و تسلیم سلاح حزب الله به ارتش، همراه شد.
** ارتش لبنان چگونه شكل گرفت؟
ارتش لبنان در سال 1945( 1324 )، یعنی حدود دو سال پس از استقلال این كشور از فرانسه تاسیس شد و این امر پس از رایزنی های گسترده دولت لبنان با دولت فرانسه صورت پذیرفت و قرار بر این شد كه از اولین روز اوت این سال، نیروهای نظامی این كشور تحت امر دولت لبنان قرار گیرند.
در این روز 'فواد شهاب' به عنوان اولین فرمانده ارتش لبنان انتخاب شد و همچنین پرچم لبنان به شكل فعلی، در تمام سازمان ها و موسسات دولتی این كشور بر افراشته شد.
اولین رژه ارتش لبنان در همین روز و در مقابل وزارت دفاع این كشور با حضور 'بشارة الخوری' رییس جمهوری وقت و دیگر مسئولان عالی رتبه لبنان برگزار شد.
ارتش لبنان آن زمان عبارت از چند یگان نظامی بود كه تعداد نفرات آنها به 2676 سرباز می رسید و تحت نظارت فرانسه فعالیت می كرد.
** اولین آزمون ارتش
در اولین سال هایی كه از تاسیس ارتش لبنان می گذشت و مقامات كشوری و لشكری سعی در تقویت و افزایش تعداد نیروهای آن داشتند، اولین تجربه جدی برای این ارتش رقم خورد و آن مقابله و درگیری شدید در سال 1948 میلادی ( 1327 )با ارتش رژیم صهیونیستی در منطقه 'المالكیه' در جنوب لبنان بود و سربازان لبنانی موفق به آزادسازی مجدد آن و بازگرداندن این منطقه به خاك كشورشان شدند.
ارتش لبنان همچنین در جنگ سال 1967 ( 1346 )علیه رژیم صهیونیستی شركت داشت و پس از آن به شكل متوالی در سال های 1970، 1972 و 1975( 1349 ، 1351 و 1354 ) براین اساس كه رژیم صهیونیستی تنها و مهم ترین دشمن لبنان است، به نبرد با این رژیم پرداخت.
اما آغاز جنگ داخلی لبنان در سال 1975 ( 1354 )پیامدهای منفی و بسیار خطرناكی برای ارتش داشت، چرا كه باعث چندپارگی و تقسیم طایفه ای این سازمان نظامی شد و درنهایت گروه های مختلف از ارتش به شكل میلیشیای حزبی در آمدند و هر كدام در خدمت یك رهبر طایفه ای یا سیاسی معین به فعالیت پرداختند.
در اولین یورش ارتش رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان در سال 1978 ( 1357 ) و پس از آن یورش دوم در سال 1982 میلادی( 1361 )، باعث افزایش چند پارگی ارتش شد و این اعتقاد را كه 'اسراییل' دشمن لبنان است از میان برد.
** طرح كسینجر برای تقسیم ارتش
نیروهای ارتش لبنان بر اساس طرحی كه توسط 'هنری كسینجر' وزیر امور خارجه وقت آمریكا تهیه شده بود، همراه با احزاب و نیروهای ضد ملی، اقدام به جنگیدن با هموطنان خود كردند تا لبنان در راستای منافع رژیم صهیونیستی به چند كشور كوچك طایفه محور تبدیل شود.
وضعیت ارتش اینگونه ادامه داشت تا اینكه در سال 1989( 1368 ) 'توافقنامه طایف' به امضای جریان های سیاسی لبنان رسید كه بر اساس آن جنگ داخلی پایان یافت و بر ضرورت از میان رفتن میلیشیاهای مسلح و خلع سلاح آنها تاكید شد؛ نیروهای مقاومت بر ضد اشغالگری رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان از این بند مستثنی بودند.
پس از اینكه ژنرال 'امیل لحود' فرماندهی ارتش را در سال 1990 ( 1369 )به دست گرفت، به سرعت اقدام به طرح ریزی یك برنامه به منظور بازسازی بنیان این موسسه نظامی و ایجاد وحدت میان نیروهای ارتش بر اساس اصول میهنی و عقیده روشن نظامی كرد، تا بدین وسیله خط دوست از دشمن مشخص شود.
از اولین اقداماتی كه ارتش در این زمان انجام داد از میان برداشتن حایل ها و سنگرهایی بود كه میلیشیاها طی جنگ داخلی در مناطق درگیری و تماس ایجاد كرده بودند و بدین وسیله ارتباط و انسجام میان مناطق مختلف مجددا برقرار شد و آوارگان به خانه ها ی خود بازگشتند.
لحود در رسیدن به اهداف خود در ایجاد وحدت و عقیده نبرد با رژیم صهیونیستی و همچنین خودداری از ورود به درگیری های داخلی موفقیت حاصل كرد و جریان های سیاسی داخلی كه با رویكرد 'رژیم صهیونیستی تنها دشمن لبنان است' همراه بودند، به وی كمك زیادی كردند.
** شیعه كشی ارتش به دستور حریری
در سیزدهم سپتامبر سال 1993 میلادی( 1372 )، ارتش لبنان در امتحانی سخت قرار گرفت؛ در این روز تظاهراتی مسالمت آمیز به دعوت حزب الله و دیگر نیروهای ملی در ضاحیه جنوب بیروت در اعتراض به امضای توافقنامه 'اسلو' بین تشكیلات خودگردان فلسطین و رژیم صهیونیستی راه اندازی شد و نیروهای ارتشی خواست دولت وقت لبنان به نخست وزیری 'رفیق حریری' را اجابت كردند و به سوی این تظاهركنندگان آتش گشودند كه در نتیجه آن 9 تن كشته و ده ها تن مجروح شدند.
به لطف درایت مقامات حزب الله، ارتش از این امتحان به سلامت عبور كرد، چرا كه مسئولین حزب الله مقرر كردند كه هیج كس حق برخورد و ایجاد درگیری با ارتش را ندارد، چون كه عناصر آن تنها دستورات مسئولان را انجام داده اند؛ به اعتقاد حزب الله هر گونه درگیری با ارتش به منحرف شدن این اعتقاد كه رژیم صهیونیستی تنها دشمن است می انجامید و مقاومت نیز تضعیف می شد.
** فرماندهی موفق امیل لحود
این موضع حزب الله، در حفاظت از اعتقادات جنگی ارتش و مقابله با تجاوزات رژیم صهیونیستی موثر بود و باعث افزایش هماهنگی با سوریه و پشتیبانی از مقاومت ملی در برابر اشغالگری نیز شد.
لحود همچنین موفق شد كه با ایجاد توازن میان فعالیت های مقاومت و ماموریت های ارتش از تعارض در جنگ ها و فعالیت های امنیتی میان دو طرف جلوگیری كند كه از مهم ترین نمونه های آن درگیری 'جبل رفیع' بود كه نیروهای ارتش و مقاومت دوشادوش یكدیگر در سپتامبر 1997 ( 1376 ) علیه ارتش رژیم صهیونیستی جنگیدند و در آن 'سید هادی نصرالله' فرزند دبیر كل حزب الله و دو تن دیگر از نیروهای مقاومت و همچنین یك ستوان به همراه ده سرباز ارتش لبنان به شهادت رسیدند.
از دیگر نتایج همكاری امنیتی میان ارتش و مقاومت، موفقیت دستگاه اطلاعاتی ارتش لبنان در كشف و انهدام چند شبكه جاسوسی و دستگیری مزدوران رژیم صهیونیستی است كه شاخص ترین آنها بازداشت 'احمد حلاق' بود كه پس از انتقال وی به داخل مناطق آزاد شده لبنان، به اتهام انفجار یك بمب در ضاحیه جنوبی بیروت، محاكمه و به عنوان اولین جاسوس رژیم صهیونیستی اعدام شد؛ در پی انفجار این بمب سه تن از جمله 'فواد مغنیه' برادر فرمانده جهادی حزب الله 'عماد مغنیه' به شهادت رسیدند.
** آغاز فرماندهی میشل سلیمان
به گزارش ایرنا پس از اینكه لحود در سال 1998 ( 1377 ) به ریاست جمهوری لبنان انتخاب شد، ارتش بر همین رویكرد خود به همراه فرمانده جدید ژنرال 'میشل سلیمان' به ادامه كار پرداخت و وی نیز سیاست هماهنگی با مقاومت را در راستای حفظ امنیت و ثبات لبنان خط مشی خود قرار داد.
طی این دوره، ارتش لبنان به ایفای نقش امنیتی خود در داخل كشور پرداخت و همچنین نیمی از یگان هایش را به منظور مقابله با رژیم صهیونیستی به مناطق جنوبی و شرقی كشور در منطقه 'بقاع' فرستاد.
این رابطه میان ارتش و مقاومت تا آزادسازی جنوب لبنان در سال 2000 میلادی ( 1379 ) نیز ادامه داشت و این رابطه در كشف و پیگرد شبكه های جاسوسی رژیم صهیونیستی شكل جدی تری به خود گرفت .
طی جنگ 33 روزه سال 2006( 1385 )، ارتش در جبهه های زیادی به همراه مقاومت به مقابله با تجاوز رژیم صهیونیستی پرداخت، به شكلی كه ارتش طی این جنگ 49 شهید داد كه میان آنها پنج افسر عالی رتبه نیز حضور داشتند.
در اوت سال 2010 ( 1389 )نیز كه نیروهای پیاده ارتش رژیم صهیونیستی قصد داشتند یك درخت در خاك لبنان را در نزدیكی منطقه 'العدیسه' از ریشه در آورند با پاسخ محكم ارتش لبنان مواجه شدند كه در جریان این درگیری سه سرباز لبنانی به شهادت و یك افسر صهیونیست به هلاكت رسید.
** داستان تجهیز ارتش لبنان توسط ایران
اما دبیركل حزب الله در سخنرانی اخیر خود در ماه رمضان گفت كه 'نظام سیاسی لبنان در برابر آمریكا این جسارت را ندارد كه قبول كند ایران ارتش را تسلیح كند و یا اینكه حتی پیشنهادهای ایران را در زمنیه ایجاد تسهیلات انرپی برق بپذیرد'؛ امری كه داستان جالبی در سالیان اخیر پیدا كرده است.
ضعف تجهیزات ارتش لبنان و وعده های پوچ امریكا مبنی بر تامین نیازمندی های تسلیحاتی و تداركاتی آن باعث شد تا 'میشل سلیمان' رییس جمهور لبنان از ایران درخواست كمك نظامی كند.
رییس جمهور لبنان در آذر ماه سال 1387 به ایران سفر كرد و در سفر دو روزه خود با 'حضرت آیت الله خامنه ای' رهبر معظم انقلاب و 'محمود احمدی نژاد' رییس جمهور دیدار كرد.
در پی این سفر و درخواست سلیمان برای كمك نظامی ایران به لبنان و در آستانه سفر محمود احمدی نژاد به لبنان در مهرماه سال گذشته، 'احمد وحیدی' وزیر دفاع از آمادگی ایران در این زمینه خبر داد اما این مساله با واكنش شدید آمریكا و رژیم صهیونیستی مواجه شد و از سوی دولت سعد حریری مسكوت ماند.
'هیلاری كلینتون' و 'سرگئی لاوروف' وزرای خارجه آمریكا و روسیه در آخرین نشست در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورك با 'نجیب میقاتی' نخست وزیر لبنان دیدار و بار دیگر وعده تجهیز ارتش لبنان را تكرار كردند اما رییس جمهور لبنان در اولین سخنان رسمی خود پس از بازگشت از سازمان ملل متحد ضمن حمایت قاطع از سلاح گروه های مقاوم در برابر رژیم صهیونیستی، بار دیگر از ایران خواست كه ارتش لبنان را تجهیز كند؛ درخواستی كه اكثر لبنانی ها می دانند بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد و برای فشار بر امریكا است.
** دستان خالی ارتش
با نگاهی به وضعیت نظامی ارتش لبنان و مقایسه آن با وضعیت نظامی رژیم صهیونیستی به وضوح می توان به دست خالی ارتش لبنان در خصوص داشتن تجهیزات و وسایل نظامی پی برد.
به طور مثال وقوع حادثه منطقه 'العدیسه' در سال 2010 میلادی ( 1389 ) (در این حادثه كه به دنبال واكنش ارتش نسبت به ورود دستگاه های نظامی ارتش رژیم صهیونیستی به خاك لبنان رخ داد، سه سرباز لبنانی كشته شدند) نشان داد كه ارتش لبنان در مقایسه با ارتش سایر كشورهای جهان، فاقد كمترین تجهیزات نظامی در دفاع از خود است و این ارتش نمی تواند خود را در برابر آتش تانك ها و رگبار نظامیان ارتش صهیونیستی مصون نگه دارد و حتی از سیر عملیات قاچاق اسلحه به سوریه با توجه به سیر تحولات این كشور، ممانعت به عمل آورد.
از سوی دیگر نقش دولت در تجهیز و به روز كردن امكانات نظامی ارتش، تنها به برگزاری مراسم تجلیل و سپاس از عناصر نظامی و تكرار وعده ها مبنی بر پیشرفت تجهیزات نظامی، محدود می شود.
با ادامه این روند، طبیعی است كه هزاران تبصره و بند مربوط به اجرایی كردن طرح های مجهز كردن ارتش به وسایل و نرم افزارهای جنگی، طبق پیمان طایف(این پیمان به منظور پایان دادن به جنگ داخلی لبنان در سال 1989میلادی در شهر طایف عربستان امضا شد)، همچنان دست نخورده باقی ماند.
ارتش لبنان به طور مثال نیازمند سامانه پیشرفته مخابرات، سامانه دفاع هوایی، موشك های ضد تانك، و مهم تر از همه نیازمند اراده و عزم سیاستمداران لبنانی است كه به قدرت ارتش در دفاع از لبنان، ایمان داشته باشند و تمامی امكانات مادی و فنی، نظامی را برای این نهاد فراهم كنند.
** مقایسه بودجه نظامی لبنان و اسرائیل
با نگاهی به میزان بودجه نظامی رژیم صهیونیستی در مقایسه با سطح تولیدات محلی و تعداد جمعیت این رژیم، می توان گفت كه بودجه نظامی این رژیم از بزرگترین بودجه های نظامی در سطح دنیا به شمار می آید و بعد از جنگ سال 1973میلادی( 1352 )، بودجه نظامی این رژیم افزایش یافته و تقریبا یك سوم كل بودجه این رژیم را به خود اختصاص داده است.
به دنبال رخ دادهای جدید جهان عرب و تحولات سریع در مصر و سوریه، حجم بودجه نظامی رژیم صهیونیستی در سال های 2010 و 2011 میلادی ( 1389 و 1390 )به 18 میلیارد دلار رسید.
این درحالی است كه میزان بودجه نظامی ارتش لبنان در سال 2010 میلادی (1389 ) به یك میلیارد و دویست و پنجاه و هفت میلیون لیره لبنانی رسیده است كه بخش اعظم آن (80درصد) به حقوق نظامیان اختصاص یافته و از سال 2007 میلادی ( 1386 ) تاكنون هزینه ای صرف خرید اسلحه، مهمات نظامی، بازسازی و ترمیم وسایل نظامی نشده است و در مجموع بندی تحت عنوان مجهز كردن و ارتقای سطح نظامی ارتش در دستور كار دولت وجود ندارد.
این در حالی است كه هزینه وسایل و تجهیزات جنگی یك نظامی ارتش صهیونیستی به ده هزار دلار می رسد و این هزینه در مورد یك سرباز لبنانی به بیش از 500 دلار هم نمی رسد. وسایل نظامی یك سرباز لبنانی تنها شامل یك اسلحه از نوع M16 است.
درباره وضعیت آماده باش جنگی ارتش صهیونیستی در مقایسه با وضعیت آماده باش ارتش لبنان مشاهده می شود كه ارتش صهیونیستی در یك سال بیش از 20 مانور جنگی انجام می دهد و در این مانورها، انواع یگان های نظامی در سطح بسیار گسترده تحت عنوان 'نقطه تحول' شركت می كنند و در مجموع سربازان صهیونیست، بیش از صد هزار گلوله در طول سال در صحنه های مختلف تمرین شلیك می كنند ولی ارتش لبنان در سال تنها به برگزاری یك رزمایش در سطح محدود اكتفا می كند.
** امریكا به لبنان كمك می كند یا صهیونیست ها؟
از سوی دیگر پیرامون كمك سالیانه نظامی آمریكا به رژیم صهیونیستی آمارها نشان می دهد كه كمك نظامی آمریكا به این رژیم در سال 2010 میلادی ( 1389 ) به 2 میلیارد و 77 میلیون دلار رسیده است و این میزان بودجه تنها برای تقویت نظامی رژیم صهیونیستی صرف می شود.
به دنبال امضای توافقنامه نظامی میان آمریكا و رژیم صهیونیستی در سال 2007 میلادی( 1386 )، كمك نظامی آمریكا به رژیم صهیونیستی به تدریج افزایش یافته است و در طول ده سال آینده به 30 میلیارد دلار خواهد رسد.
جنگ سی و سه روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان در سال 2006 میلادی ( 1385 ) باعث شد تا این رژیم سرمایه گذاری های زیادی را برای پر كردن انبارهای اسلحه و خرید یكصد فروند هواپیمای جنگنده از نوع اف 16 و خرید 5 فروند هواپیما از نوع G550 Gulfstream به منظورجمع آوری اطلاعات پروازی صرف كند.
این رژیم همچنین اقدام به خرید چند فروند هواپیمای جنگی از نوع F35 كرده است و نیروهای هوایی خود را به هواپیمای های بدون سرنشین از نوع 'ایتان' مجهز كرده است.
در حالی كه رژیم صهیونیستی توجه فوق العاده ای به ارتش دارد و به آخرین فناوری های جنگی دسترسی پیدا كرده است، دولت لبنان هیچ توجهی به ارتش خود ندارد و گویی دشمنی در مرز جنوب وجود ندارد؛ دشمنی كه نه تنها به خاك، بلكه به منابع آبی و نفتی این كشور چشم دوخته است.
با توجه به حضور رژیم صهیونیستی در همسایگی لبنان، كشورهای غربی لبنان را تنها به وسایل و تجهیزات نظامی دفاعی دست دوم مجهز كرده اند كه آخرین مورد آن كمك نظامی آمریكا به قیمت 600 میلیون دلار شامل ابراز آلات جنگی قدیمی، اسلحه های سبك، هواپیماها و دستگاه های بی سیم مختلف بوده است.
ارتش لبنان هم اكنون دارای دو فروند هواپیمای جنگی از نوع 'هوكر هانتر' است كه در سال 1995میلادی ( 1374 )از كار افتاد ولی مدتها بعد پس از بازسازی و تعمیر در مراسم برگزاری عید استقلال شركت كردند.
** بهانه ای برای دخالت در لبنان
هر چند كه ارتش لبنان به كمك كشورهای بزرگ و قدرتمند نظامی جهان چون فرانسه، روسیه و حتی امریكا پابرجا ایستاده است ولی با دقت بسیار زیاد می توان فهمید كه كمك های نظامی این كشورها فقط بهانه ای برای دخالت آنها در لبنان و كنترل كردن ارتش این كشور در برابر رژیم صهیونیستی است.
امریكا برای حمایت از رژیم صهیونیستی در ادامه تجاوزات آن به لبنان فقط كمك های نظامی خود را به اسلحه و خودروهای سبك جنگی از جمله نفربر ها محدود كرده است و با اعمال فشار بر كشورهای جهان مانع مجهز كردن ارتش این كشور به جنگ افزارهای مدرن می شود.
بعد از حادثه منطقه مرزی العدیسه لبنان كه به درگیری میان ارتش لبنانی و رژیم صهیونیستی منجر شد و طی آن یك افسر نیروهای رژیم صهیونیستی نیز كشته شد، امریكا مدعی شد اگر این افسر رژیم صهیونیستی با سلاحی كه به لبنان داده كشته شده باشد كمك های نظامی خود را قطع خواهد كرد؛ این امر نشان می دهد تا چه حدی حمایت از امنیت رژیم صهیونیستی برای امریكا اهمیت دارد و برای آن تلاش می كند.
** چرا سلاح حزب الله قابل واگذاری نیست
اما تمامی مباحث و داده های فوق نشان می دهد كه علی رغم جان فشانی های ارتش و نقش مثبت آن در دفاع از لبنان، این نهاد نظامی با توجه به وابستگی به دولت از یك سو و وابستگی دولت به معادلات سیاسی و خارجی از سوی دیگر، پتانسیل لازم برای دفاع جانانه از تمامیت ارضی لبنان را ندارد.
به عبارت دیگر هرگاه سلاح حزب الله در دست دولت بیفتد، قدرت باز دارندگی خود را از دست می دهد؛ در سیاست بازدارندگی، دشمن لبنان نگران و هراسناك باقی خواهد ماند ولی اگر این سلاح در دست هر كس دیگری می بود، این قدرت بازدارندگی را نداشت.
چنین به نظر می رسد كه پس از اینكه مخالفان بعد از جنگ 33 روزه مایوس شدند كه حزب الله سلاح خود را تسلیم كند و به بسیاری امور دیگر تن دهد، به این سخن رسیدند كه این سلاح باقی بماند اما تحت فرمان ارتش قرار گیرد.
اما این بار حزب الله نه تنها این درخواست را رد كرده بلكه به جای تبیین استراتژی دفاعی در میز مذاكرات گفتگوی ملی، موضوع تعیین راهبرد و استراتژی آزادسازی لبنان را مطرح كرده است چراكه به گفته دبیركل حزب الله، لبنان در آن واحد كه نیازمند راهبرد دفاعی است تا از خود دفاع كند، به راهبرد آزادسازی هم نیاز دارد چراكه هنوز بخش هایی از سرزمین لبنان درمزارع 'شبعا'، بلندی های 'كفرشوبا' و روستای 'غجر' تحت اشغال است.
بنابراین همچون گذشته، ارتش لبنان به برقراری امنیت داخلی خواهد پرداخت و در كنار حزب الله، از تمامیت ارضی لبنان در قبال حملات خارجی هم دفاع خواهد كرد.
گزارش از یاسر مرادی
ارسال کردن دیدگاه جدید