ماجرای درگیری يك بازيگر زن با«علي‌رام نورايي» در تئاتر شهر/شما پول گرفته‌ايد تا خون شهداي سبز را پايمال كنيد!

این‌ها متعلق به تفکر و جریانی هستند که نمی‌توانند اندیشه و تفکر «قلاده‌های طلا» و این دست فیلم‌ها را ببینند. این‌ گروه معدود فکر می‌کردند که سال 88 قرار است اتفاقاتی در کشور بیافتد. نمی‌دانستند که مردم در «نه دی» ثابت می‌کنند که جریان چیز دیگری است و آنها با تمام قدرت و توان از کشورشان دفاع می‌کنند. آنها بايد بدانند كه مردم ايران تابع ولایت فقیه هستند و نمی‌توان این ارادت را از مردم گرفت؛

هفته‌ي گذشته انتشار گفتگويي از «علي‌رام نورايي» -بازيگر جوان فيلم «قلاده‌هاي طلا»- در يكي از سايت‌ها و اشاره‌ي او به برخورد زشت و اخراجش توسط «كمال تبريزي» در جريان حضور سينماگران براي كمك به زلزله‌زدگان آذربايجان، باعث شد تا بحث‌هاي زيادي پيرامون اين ماجرا در رسانه‌ها درگيرد. از انتقاد تند رسانه‌هاي ارزشي از «كمال تبريزي» و جريان هم‌فكر او گرفته تا توجيه رسانه‌هاي روشنفكرنما و حامي «تبريزي» با استدلال‌هاي مختلف، همه و همه باعث شد تا اين خبر به جنجالي‌ترين خبر سينماي ايران در روزهاي اخير تبديل شود.

اما در همين رابطه، «محمد خزاعی» -تهیه‌کننده‌ی «قلاده‌های طلا»- در گفتگو با رجانیوز ضمن واكنش به برخورد اخیر «کمال تبریزی» با «علی‌رام نورایی» از ماجراي جنجالي مشابه ديگري در محوطه‌ي تئاتر شهر پرده برداشته و گفت: «من هم ماجرای آقای «علی‌رام نورایی» را شنیدم و اصلاً انتظار چنین برخوردی را نداشتم. البته من تهران نبودم، اما در جریان وقایع قرار گرفتم و این را هم بگویم که برخورد اخیری که با «علی‌رام نورایی» جلوی تئاتر شهر صورت گرفته، خیلی بدتر از ماجرای آقای «کمال تبریزی» بوده است. ظاهراً ایشان هنگام برگشت از محل کار، در محوطه‌ی تئاتر شهر با توهین شدید و بی‌ادبی یک بازیگر زن سینما و یکی دو نفر دیگر از دستیار کارگردان‌های سینما مواجه می‌شود که ماجرای آنها مفصل است. جالب این‌جاست که این جماعت به آقای «نورایی» گفته‌اند به شما پول داده‌اند تا خون شهدای ما را پایمال کنید! خب این جمله یعنی چه؟ کاملاً مشخص است که این افراد متعلق به چه جرياني هستند. البته این‌ آدم‌ها بخش بسیار کوچک و محدودی از سینمای ایران را تشکیل می‌دهند كه تکلیف‌شان با خودشان هم روشن نيست.»

خزاعی بدون اشاره به نام مسببين اين برخورد زشت اضافه كرد: «این‌ها متعلق به تفکر و جریانی هستند که نمی‌توانند اندیشه و تفکر «قلاده‌های طلا» و این دست فیلم‌ها را ببینند. این‌ گروه معدود فکر می‌کردند که سال 88 قرار است اتفاقاتی در کشور بیافتد. نمی‌دانستند که مردم در «نه دی» ثابت می‌کنند که جریان چیز دیگری است و آنها با تمام قدرت و توان از کشورشان دفاع می‌کنند. آنها بايد بدانند كه مردم ايران تابع ولایت فقیه هستند و نمی‌توان این ارادت را از مردم گرفت؛ حتی اگر سخت‌ترین مشکلات هم در این مملکت وجود داشته باشد.»

دبیر جشنواره‌ی سی‌ام فجر افزود: «من معتقدم که هر کسی باید بتواند آزادانه حرفش را بزند و فیلمش را بسازد؛ البته آثاری که کمک کننده به فضای کشور باشد. قرار نیست اگر فیلمی را دوست نداریم، با عوامل آن برخورد کنیم. اين را هم بدانيد كه این برخوردها مربوط به الان نیست و از همان زمانی که ما در جریان شروع فیلم بودیم، حملات مختلف از طریق فضای مجازی مانند فیس‌بوک و حتی پیامک‌های تهدیدآمیز به بازیگران برای انصراف آنها از فیلم آغاز گرديد و حتی در یک مورد هم باعث انصراف بازیگر فیلم ما شد.»

«محمد خزاعی» با اشاره به حواشی پیرامونی این فیلم از همان روزهای آغازین کار، خاطر نشان کرد: «عجیب ترآن است که پیش‌داوری‌ها در مورد این فیلم از وقتی آغاز شد که فیلم‌برداری «قلاده‌های طلا» هنوز آغاز نشده بود. از شما می‌پرسم چطور می‌شود که در مورد فیلمی که هنوز ساخته نشده است، قضاوت کرد؟ البته این برخوردها مختص «قلاده‌ها طلا» هم نبوده است و هر فیلمی که باب میل بعضی جریان ها نیست، با چنین اتفاقاتی روبرو می‌شود و این گروه از هیچ تلاشی برای عدم موفقیت این فیلم‌ها دریغ نمی‌کنند. عوامل مختلف خیلی تلاش کردند تا «قلاده‌های طلا» دیده نشود. به طور مثال، تعداد گزارش‌هایی که هر شب در تخریب «قلاده‌های طلا» از شبکه‌های ماهواره‌ای مانند بی‌بی‌سی و صدای امریکا، فیس‌بوک و حتی شبکه‌های خارجی پخش می‌شد، بسیار بیشتر از برنامه‌های صداوسیمای خودمان بوده است. یکی از این ترفندها برای تخریب «قلاده‌های طلا» این بود که عدم اکران دو فیلم دیگر اکران نوروز را به «قلاده‌های طلا» ربط دادند و گفتند اگر این دو فیلم اکران نمی‌شود، مقصر فیلم «قلاده‌های طلا»ست و از مردم خواستند تا به دیدن این فیلم نروند. این حجم تبلیغات منفی علیه «قلاده‌های طلا» هنوز هم ادامه دارد. شما ببینید چقدر از از بازیگران این فیلم، مورد هجو و توهین این جماعت معدود قرار گرفته و می‌گیرند؟ البته الحمدا... این توهین‌ها هیچ تأثیری هم نداشته و تقریباًً تمام بازیگران و دیگر عوامل این فیلم، هم‌اکنون به شدت درگیر پروژه‌های مختلف هستند؛ چرا که بسیاری از سینماگران سینمای ایران نگاه حرفه‌ای دارند و فیلم را به مثابه فیلم می‌بینند و باورها و عقاید خود را به این شدت درگیر کار نمی‌کنند.»

وي در مورد برخورد «کمال تبریزی» با «علي‌رام نورايي» ادامه داد: «من با شناختی که نسبت به شخصیت آقای «تبریزی» دارم، بعید می‌دانستم که ایشان چنین برخوردی با یک بازیگر داشته باشد. بايد تحقيق كرد كه آیا عدم شناخت آقای «نورایی» باعث شده تا چنین اتفاقی بیافتد، یا به دليل بازي ايشان در«قلاده‌های طلا»ست كه آقای «تبریزی» در جمع به ایشان توهین کرده‌اند؟ دليل هر چه كه باشد، برخورد ایشان در هر دو صورت خوب نبوده است. یک هنرمند باید مراقب منش و رفتار خود باشد. حتی اگر بپذیریم که آقای «تبریزی»، این بازیگر را نمی‌شناخته، باز هم شیوه‌ی برخورد ایشان و توهین به آقای «نورایی» در جمع بازیگران، اصلاً قابل قبول نیست. من با یک نگاه منصفانه و از روی مصاحبه‌ی خود آقای «تبریزی» که گفته بودند این بازیگر را نمی‌شناختم، این را عرض می‌کنم که آقای «تبریزی» می‌توانسته ایشان را صدا کند و به صورت دوستانه از او بخواهد خودش را معرفی کند و حداقل بپرسد شما چه کسی هستید که مردم از شما امضا می‌گیرند؟ اگر هم که ایشان آقای «نورایی» را می‌شناخته که باید گفت حرکت ایشان اصلاً جالب نبوده است. به هر حال، ما هر کدام با سلیقه‌های خودمان فیلم می‌سازیم. آقای تبریزی با نگاه خودشان و آقای طالبی هم با نگاه و اعتقادات خود. این تفاوت سلیقه‌هاست که کار فرهنگی در جامعه‌ی ما را زیبا می‌کند.»

خزاعی با اشاره به تمرکز این برخوردها روي «علی‌رام نورایی» گفت: «این بازیگر با «قلاده‌های طلا» و بازی درخشانش در این فیلم درخشیده است و حقیقت آن است که خیلی از افراد مغرض نمی‌توانند نسبت به ستاره‌های «قلاده‌های طلا» مانند آقای «حیایی» چنین موضعی بگیرند. بنابراین کارشان را روی چهره‌ای متمرکز می‌کنند که آینده‌ی خیلی درخشانی دارد و در بازیگری بسیار توانمند است و الان هم مشغول بازی در کارهای حرفه‌ای و خوبی است. قطعاً این درخشش ایشان، حسادت‌هایی را برمی‌انگیزد و باعث ماجراهایی مثل ماجرای برخورد با ایشان در تئاتر شهر می‌شود. البته در رابطه‌ با این اتفاق در تئاتر شهر، پیگیری قضایی هم صورت گرفته است.»

دبير جشنواره‌ي مقاومت در ادامه افزود: «اين نكته را هم اضافه كنم که «قلاده‌های طلا» هیچ منفعت اقتصادی برای ما نداشت و ما هیچ سهمی از فروش و اکران این فیلم نداشتیم. متأسفانه به غیر از «بسیج» و موسسه‌ی «روایت فتح» هیچ نهادی بعد از ساخت این فیلم از ما نپرسید که برنامه‌ي اکران شما چیست؟ یا اینکه چرا برای اکران این فیلم روشنگر سیاسی در خارج از کشور که می‌توانست فضا را به نفع نظام کاملاً عوض کند و به نوعی یک سند محسوب می‌شد، هیج تلاشی نشد؟ به نظر می‌رسد که در هنگام اکران این فیلم‌ها شعارهایی داده می‌شود و فقط عده‌ای با آن عکس یادگاری مي‌گيرند و مي‌روند، اما بعد از پایان اکران همه چیز به فراموشی سپرده می‌شود. البته از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیروی انتظامی صمیمانه تشکر می‌کنم.»

وي در پايان گفت: «من فکر می‌کنم باید از اختلافات حذر کرد و نبايد درگیری‌های داخل سینما را برای مردم افشا نمود. اصولاً فرهنگ و کار فرهنگی حکم می‌کند که فضایی آرام و هنرمندانه ترسیم کنیم تا هنرمندان ایراني به صورت یکپارچه اتحاد و زیبایی‌‌هاي فرهنگ‌ اين مرز و بوم را به مردم نشان دهند و هرکس بتواند در جهت ساخت آثاری با تفکر و اندیشه‌های انقلاب اسلامی تلاش کند. نكته‌ي آخر هم اينكه فیلم «قلاده‌های طلا» بر اساس یک باور و اعتقاد ساخته شد و آن هم اندیشه‌ي کارگردان کار آقای «طالبی» بود که با تمام وجود به دليل اعتقاد به این فیلم و سوژه‌ي آن، در كنار ديگر عوامل فيلم تلاش کرد تا ماحصل کار موفق باشد.»

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی