توقف جنگ بعد از فتح خرمشهر دیدگاه گروهک نهضت آزادی بود
اسناد و مدارک حاکی از آن است که قبل از جنگ اول خلیج فارس و قبل از سال 2000 رژیم عراق درخواستی را به مقامات امریکایی در خصوص حمله مجدد به ایران می دهد که به دلایلی از سوی امریکا مورد موافقت قرار نمی گیرد.
دکتر کوشکی از درخواست حمله مجدد عراق به ایران خبر داد و افزود:اسناد و مدارک حاکی از آن است که قبل از جنگ اول خلیج فارس و قبل از سال 2000 رژیم عراق درخواستی را به مقامات امریکایی در خصوص حمله مجدد به ایران می دهد که به دلایلی از سوی امریکا مورد موافقت قرار نمی گیرد لذا با توجه به این خوی تجاوزکارانه رژیم صدام آیا عقلانه بود که در سال 61 آتش بس را قبول می کردیم و اجازه می دادیم تا عراق خود را سازمان دهی کند و مجدداً به کشور تجاوز کند.
عدم ادامه جنگ یکی از مباحثی است که از سوی جریان اصلاحات بسیار پیگیری می شد و بسیاری از نیروهای اصلاح طلب معتقد بودند که جنگ بعد از فتح خرمشهر نباید ادامه می یافت،دکتر کوشکی درگفتگوی خود با بی باک از ابعاد جدیدی سخن گفت و عنوان کرد:موضوع عدم ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر دیدگاهی بود که در زمان جنگ و بعد از آزاد سازی خرمشهر از سوی کروهک نهضت آزادی مطرح شد و این دیدگاه از سوی رژیم عراق و صدام مورد پیگیری قرار گرفته بود که جنگ بعد از آزاد سازی خرمشهر ادامه پیدا نکند و به همین دلیل رژیم عراق توسط توپخانه ها و هواپیماهای خود اعلامیه های مختلفی را به منظور جنگ روانی و با مضمون توقف جنگ بر سر رزمندگان اسلام خالی می کردند .از این رو این موضوع که نباید جنگ بعد از فتح خرمشهرادامه پیدا می کرد یک دیدگاه تازه نیست و این نظر از سوی نهضت آزادی و وابستگان آن مطرح شده بود.
این استاد دانشگاه هم چنین در خصوص ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر عنوان کرد: بعد از فتح خرمشهر نقاط وسیعی از خاک کشور هنوز در اشغال نیروهای بعثی بود و بیش از 15 هزار کیلومتر مربع و شهرهای مانند قصر شیرین،مهران و نفت شهر در دست عراق قرار داشت.
لذا کسانی که این سوال را مطرح می کنند که نباید بعد از فتح خرمشهر نباید جنگ ادامه پیدا می کرد باید پاسخ دهند که که آیا رژیم عراق در صورت پذیرش آتش بس از سوی ایران مناطق اشغالی را آزاد می کرد و آیا مانند سوریه که در جنگ با رژیم صهیونیستی و قبل از بازپس گیری جولان آتش بس را پذیرفت و هیچگاه تا امروز نتوانست جولان را به دست آورد این حادثه برای ما تکرار نمی شد و آیا ما باید از 15 هزار کیلومتر از خاک کشور چشم پوشی می کردیم و سوال دیگر این است که آیا عاقلانه بود که با وجود خسارت های فراوان مالی،جانی،اقتصادی و... که به کشور وارد شده بود به این بهانه که چون تنها بخشی از خاک کشور را آزاد کرده ایم از ادامه جنگ خودداری می کردیم.
آیا نباید متجاوز و جنایت کاران جنگی مجازات می شدند؛ آیا توقف جنگ فتح بابی نبود برای سایر کشور ها تا در صورت عدم ادامه جنگ و عدم برخورد با رژیم عراق این اجازه را به خود بدهند که به خاک کشور را مورد تعرض قرار دهند.لذا این افراد باید به این پرسش ها پاسخ دهند.
وی هم چنین ادامه داد:در زمان جنگ جهانی دوم زمانی که ارتش آلمان از سرزمین های اشغال شده عقب رانده شد هیچ کشور بحث آتش بس را مطرح نکرد و قوای شوروی و نیروهای تحت امر امریکا برلین را هم تصرف کردند و رژیم نازی آلمان را سرنگون کردند و تنها بهانه آنان نیز این بود که باید متجاوز تنبیه شود آیا بر اساس این استدلال غربی های این حق ما نبود تا رژیمی را که از جمهوری اسلامی ایران متنفر بود و به دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی ایران بود و به خاک کشور نیز تجاوز کرده بود محاکمه و مجازات می کردیم.
به همین خاطر و بر اساس حقوق بین الملل و حق طبیعی خود ادامه جنگ کاملاً درست بود.ادامه جنگ چند ثمره اساسی داشت،یکی این که موجب شد تا سرزمین های اشغالی در دست عراق آزاد شود نکته دوم این بود که تلاشی برای تنبیه متجاوز بود و بحث دیگر ریشه کنی تجاوز در منطقه بود چرا که رژیم عراق اعلام کرده بودکه هدف از جنگ با ایران سرنگونی جمهوری اسلامی است و مقامات عراقی بارها اعلام کرده بودند که با جنگ به دنبال عدم انتشار انقلاب اسلامی است.
این کارشناس سیاسی از درخواست حمله مجدد عراق به ایران خبر داد و افزود:اسناد و مدارک حاکی از آن است که قبل از جنگ اول خلیج فارس و قبل از سال 2000 رژیم عراق درخواستی را به مقامات امریکایی در خصوص حمله مجدد به ایران می دهد که به دلایلی از سوی امریکا مورد موافقت قرار نمی گیرد لذا با توجه به این خوی تجاوزکارانه رژیم صدام آیا عقلانه بود که در سال 61 آتش بس را قبول می کردیم و اجازه می دادیم تا عراق خود را سازمان دهی کند و مجدداً به کشور تجاوز کند.
کوشکی هم چنین خاطر نشان کرد: حال اگر فضا بین المللی را رصد کنیم تنها قطعنامه 598 است که سازمان ملل خواستار توقف جنگ با تاکید بر قرداد سال 1975 است.این در حالی است که در سال 61 هیچ قطعنامه ای بر اساس قرارداد الجزایر صادر نشد و رژیم عراق نیز اعلام کرده بود که قرارداد 1975 را قبول ندارد و آن را پاره کرده بود لذا اگر ما آتش بس را قبول می کردیم مرزهای بین المللی ما بر اساس کدام قرار داد تعیین می شد؛سازمان ملل نیز در این باره سکوت کرده بود.
انجام عملیات های والفجر 8 ،فتح فاو و کربلاهای 4 و 5 بود که سازمان ملل و شورای امنیت را تحت فشار قرارداد و آنان را وادار کرد که قطعنامه 598 را صادر کند که متضمن بخشی از حقوق ملت ما می شد.
وی هم چنین افزود:هر چند که ما مصر بودیم که جنگ ادامه پیدا می کرد تا بتوانیم به تمام حقوق خود دست پیدا کنیم اما متاسفانه به دلایلی این امر میسر نشد و ما مجبور شدیم که قطعنامه 598 را بپذیریم.قطعنامه ای که در آن تصریح شده بودکه مرز ایران و عراق قرارداد 1975 است و هم چنین تعیین متجاوز از سوی سازمان ملل نیز به آن اشاره شده بود که در آذر ما سال 69 عراق به عنوان متجاوز شناخته شد هر چند که تمام مفاد قطعنامه اجرا نشد اما صدور آن یکی از ثمرات ادامه جنگ بود.
ارسال کردن دیدگاه جدید