شعار دهه‌ی چهارم انقلاب به گفتمان ملی تبدیل خواهد شد؟ چگونه

«عدالت و پیشرفت» طبق مطالبه‌ی مقام معظم رهبری باید به گفتمانی ملی تبدیل بشود و کشور را به سمت شکل‌گیری ایرانی پیشرفته و در عین حال عدالت‌محور پیش ببرد. اما به راستی این امر محقق خواهد شد؟

عده‌ای معتقدند شعار دهه‌ی چهارم انقلاب باید تبدیل به گفتمانی ملی بشود و ما را به سمت پیشرفت همراه با عدالت پیش ببرد، برای بحث پیرموان این موضوع با «مهدی بلوکات» کارشناس مسائل سیاسی به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

گزیده‌هایی از این گفت‌و‌گو را در زیر و متن کامل آن را در ادامه بخوانید؛

- پیشرفت مطلوب انقلاب اسلامی، اساساً با پیشرفتی که در سایر گفتمان‌ها از جمله گفتمان لیبرال دموکراسی غرب مطرح می‌شود، متفاوت است. چرا که این پیشرفت، عناصری دارد که آن را از دیگر گفتمان‌های پیشرفت مطرح، متمایز می‌کند و مرکز ثقل آن تمایز و تفاوت، عنصر دین است.

- هرچند نظام در بسیاری از حوزه‌ها به پیشرفت‌های چشم‌گیری دست یافته، اما در برخی دیگر از حوزه‌ها از پیشرفت باز مانده است. در واقع هم اینک نقاطی که به‌عنوان نقاط ضعف به حساب می‌آیند، مواردی هستند که نسبت‌شان با پیشرفت ذیل گفتمان انقلاب اسلامی و عنصر دین تعریف نشده است.

- عده‌ای دیگر نیز در ادامه خط تخریب پیشرفت سیاسی، «مکتب ایرانی» را مطرح کردند که در مجموع، دو کارکرد داشت؛ یکی جلوگیری از پیشرفت سیاسی کشور و دیگری تخریب و عقب‌گرد در این زمینه.

- ارزیابی کنش‌ها، مناسبات و رفتار گروه‌های سیاسی بیانگر آن است که به هیچ وجه همت آن‌ها در مسیر پیشرفت سیاسی نیست از این جهت در بسیاری از مقاطع جریان‌ها و گروه‌های سیاسی نظری داشته‌اند، اما مردم راه دیگری را انتخاب کرده‌اند که همه‌ی آن‌ها مبتنی بر گفتمان پیشرفت ذیل گفتمان انقلاب اسلامی بوده است.

- پیشرفت می‌تواند فراتر از حوزه‌ی داخلی در ابعاد خارجی نیز مورد واکاوی قرار گیرد. تغییرات و دگرگونی‌های داخلی تنها چیزی نبود که مدنظر امام قرار گرفت، صدور انقلاب به خارج از مرزها یکی از خواسته‌های بنیان‌گذار جمهوری اسلامی بود. منظور از صدور انقلاب، پیشرفت نرم‌افزاری گفتمان انقلاب اسلامی در خارج از مرزهاست.

- در تاریخ انقلاب اسلامی ما موضوعات به مراتب پیچیده‌تر از اقتصاد مانند اداره‌ی جنگ و اصل حفظ خود انقلاب را به مردم سپردیم اما معلوم نیست به چه دلیلی برخی حاضر نیستند حوزه‌ی اقتصاد را به خود مردم بسپارند.

- در حال حاضر برخی افراد تلاش‌هایی می‌کنند، برخی‌ در حوزه‌های عمرانی برخی‌ در حوزه‌های فرهنگی و‌ برخی‌ نیز در حوزه‌ی مدیریت خدمات شهری فعالیت دارند اما صرف فعالیت عمرانی و فعالیت خدماتی و تلاش برای اینکه ما نشان بدهیم در این حوزه داریم پیشرفتی را اعمال می‌کنیم به معنای آن نیست که این قبیل فعالیت‌ها و فاعلین آن‌ها می‌توانند گفتمان پیشرفت را برای آینده‌ی جمهوری اسلامی نمایندگی کنند.

- گفتمان پیشرفت فرهنگی در انقلاب اسلامی بیشتر از آنکه تدافعی باشد رویکردی تهاجمی دارد و در کنار این مسئله خود را به صورت جدّی معرفی می‌کند.

متن کامل گفت‌وگو:

از اوایل انقلاب تا کنون گفتمان‌های بسیاری مطرح شده است که هر کدام علاوه بر آنکه گفتمان های رقیب را پشت سر گذاشتند به فراخور ظرفیت خود بر روند کلی کشور تاثیراتی جدی داشتند، به اعتقاد شما چه گفتمانی در این دوره می‌تواند بر دیگر گفتمان‌ها برتری پیدا کند؟

به طور قطع گفتمانی که به خواسته‌ی رهبری نزدیک‌تر باشد، بیشتر مورد استقبال مردم قرار خواهد گرفت. رهبر معظم انقلاب دهه‌ی چهارم انقلاب اسلامی را دهه‌ی «عدالت و پیشرفت» نام‌گذاری کردند؛ دهه‌ای که در شروع آن مطالبات عدالت‌خواهانه به اوج خود رسیده بود.

همچنان که به نیمه‌های دهه‌ی چهارم حیات انقلاب نزدیک می‌شویم، دغدغه‌های ما برای توجه به بخش دوم شعار این دهه بیشتر می‌شود. بدیهی است از ابتدای دهه تا کنون آنچه بیشتر مورد توجه قرار گرفته، عدالت و عدالت‌خواهی بوده و شاید به پیشرفت – به عنوان یکی از دو مؤلفه‌ی اصلی دهه‌ی چهارم انقلاب - کمتر پرداخته شده است.

با توجه به تأکید‌های چند باره‌ی مقام معظم رهبری از جمله در سخنرانی ایشان در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(رحمت‌الله‌علیه) سال 91، به نظر می‌رسد اکنون ضروری است که به شعار دهه‌ی چهارم انقلاب به صورت جامع‌تری پرداخته شود؛ ایشان در این خصوص در دیدار استادان و دانشجویان کردستان سال 88 می‌فرمایند: «ما می‌خواهیم مسئله‌ی پیشرفت و عدالت، در دهه‌ی چهارم به یک گفتمان ملی تبدیل بشود.»

در خصوص گفتمان پیشرفت بحث‌های تئوریک و نظری زیادی مطرح شده که در جای خود حائز اهمیت است؛ لکن امروز باید در خصوص این مقوله بیشتر بر روی مصادیق تمرکز کرد. چرا که اگر صرفاً انتزاعی بحث کنیم احتمال مصادره به مطلوب این گفتمان توسط چهره‌ها و گروه‌های سیاسی وجود دارد. به هر روی مفهوم پیشرفت در گفتمان انقلاب اسلامی با مفهوم پیشرفت در گفتمان‌های دیگر که تا کنون مطرح بوده، متفاوت است.

نسبت پیشرفت به عنوان یکی از دو مؤلفه‌ی اصلی دهه‌ی چهارم انقلاب با عنصر معنویت چیست؟

قطع یقین پیشرفت مطلوب انقلاب اسلامی، اساساً با پیشرفتی که در سایر گفتمان‌ها از جمله گفتمان لیبرال دموکراسی غرب مطرح می‌شود، متفاوت است. چرا که این پیشرفت، عناصری دارد که آن را از دیگر گفتمان‌های پیشرفت مطرح، متمایز می‌کند و مرکز ثقل آن تمایز و تفاوت، عنصر دین است.

قطع یقین پیشرفت مطلوب انقلاب اسلامی، اساساً با پیشرفتی که در سایر گفتمان‌ها از جمله گفتمان لیبرال دموکراسی غرب مطرح می‌شود، متفاوت است. چرا که این پیشرفت، عناصری دارد که آن را از دیگر گفتمان‌های پیشرفت مطرح، متمایز می‌کند و مرکز ثقل آن تمایز و تفاوت، عنصر دین است.

در جمهوری اسلامی، زمانی که می‌خواهیم درباره‌ی پیشرفت صحبت کنیم به طور حتم باید معنای آن‌ را در گفتمان دینی حاکم جست‌وجو نماییم. همچنان که در جوامع غربی، در جست‌و‌جوی پیشرفت باید سراغ مکاتب رایج در آن حوزه رفت.

در حال حاضر به نظر می‌رسد کشورهایی که مدعی اسلام‌گرایی هستند، پیشرفت را به معنای اسلامی آن مد نظر قرار نمی‌دهند، به گونه ای که نگاه آن‌ها به این حوزه بیشتر خاستگاه سکولار دارد تا دینی. در ایران نیز جریان‌هایی هستند که علی‌رغم اینکه خود را در چارچوب نظام تعریف می‌کنند، در بحث پیشرفت به حوزه‌ی عمل که می‌رسند نگاهی سکولار دارند.

به هر روی ناگفته پیداست که دیدگاه حضرت امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه) به عنوان بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران و کسی که این نهضت را از سال‌ها قبل آغاز کرد، مسئله‌ی پیشرفت به هیچ وجه رنگ و بوی سکولار ندارد. در این خصوص دو دیدگاه شکل خواهد گرفت:

دیدگاه اول آنکه ما باید به مقوله‌ی پیشرفت به عنوان یک موضوع دینی بنگریم.

دیدگاه دوم که در تضاد با نگاه اول می‌باشد، قائل به آن است که لزومی ندارد پیشرفت از دل آموزه‌های دینی و وحیانی بیرون آید.

در این چارچوب هرچند نظام در بسیاری از حوزه‌ها به پیشرفت‌های چشم‌گیری دست یافته، اما در برخی دیگر از حوزه‌ها از پیشرفت باز مانده است. در واقع هم اینک نقاطی که به‌عنوان نقاط ضعف به حساب می‌آیند، مواردی هستند که نسبت‌شان با پیشرفت ذیل گفتمان انقلاب اسلامی و عنصر دین تعریف نشده است.

مرکز ثقل و عنصر تعیین کننده پیشرفت انقلاب اسلامی از ابتدای انقلاب تا کنون چه بوده است؟

مهم‌ترین نقطه‌ی پیشرفت نظام که یکی از نقاط قوت جمهوری اسلامی نیز به شمار می‌آید، پیشرفت در عرصه‌ی سیاسی است. با شروع نهضت حضرت امام که بر پایه‌ی آموزه‌های دینی بنا شده بود، مردم حرکت خود برای شکل‌گیری یک مدل حکومت‌داری جدید را بر اساس همین آموزه‌ها آغاز کردند. حتی در شکل کار هم حضرت امام از این ابزارها و قالب‌های دینی برای پیشرفت انقلاب استفاده می‌نمودند که جمله‌ی معروف ایشان مبنی بر اینکه «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته» خود گویای این واقعیت است.

نقش رهبری در پیشرفت سیاسی - با محوریت عنصر دین - در آن مقطع به حدی محسوس بود که توانست ایران را از کشوری که نظامی شاهنشاهی و وابسته به غرب بر آن حاکم بود در عرض کمتر از 15 سال به کشوری تبدیل کند که کاملاً مستقل از قدرت‌های روز دنیا شود و شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» را در صدر اولویت‌های خود قرار دهد. این مصداق عینی پیشرفت سیاسی در کشور است. در این چارچوب مهم‌ترین رکن، نقش رهبری حضرت امام خمینی(رحمت‌الله‌علیه)، مقام معظم رهبری و همگامی مردم با این دو بزرگوار است.

علی‌رغم خیلی از نظام‌های به اصطلاح دموکراسی‌خواه که اصالت خودشان را از مردم می‌دانند اما برای مردم اصالت قائل نیستند، امام راحل و مقام معظم رهبری به اراده‌ی مردم به عنوان یک عنصر اصلی و متنی و نه عنصری فاتنزی و حاشیه‌ای نگاه می‌کنند.

تعریف شما از پیشرفت سیاسی چیست؟

در واقع اگر بخواهیم پیشرفت را به‌ ویژه در عرصه‌ی سیاست، به درستی درک کنیم باید به دوران انقلاب اسلامی بازگشته و نوع نگاه غالب به پیشرفت را در متن گفتمان انقلاب اسلامی واکاوی نماییم. در این مسیر گروه‌ها و جریان‌هایی نیز حضور داشتند که با نگاه امام و مردم به میزان کافی همراه نبودند و در همان ابتدا از انقلاب جدا شدند. در ادامه نیز برخی که در شعار با مردم و انقلاب هم صدا بودند اما در عرصه‌ی عمل نظراتشان متفاوت شد- مثل ملی مذهبی‌ها و جبهه‌ی ملی- راه‌شان را از انقلاب جدا کردند.

بعد از انقلاب نیز دولت‌های مختلفی شکل گرفت که برخی از آن‌ها نسبت‌های متفاوتی با آنچه که از پیشرفت در عرصه‌ی سیاسی مدنظر گفتمان انقلاب اسلامی بود، پیدا کردند. در این راستا دولت کارگزاران سازندگی با رویکرد تکنوکراتیک بیش از آنکه به دنبال ارزش‌ها باشد، توسعه با قرائت خاص را در دستور خود قرار داد و بعضاً در این دولت گرایش‌هایی حضور داشت که برخی از آن‌ها اساساً نسبتی با انقلاب اسلامی نداشت.

پس از جریان کارگزاران، در دولت اصلاحات نیز عنصر اسلامیت در تصمیم‌ها و برنامه‌ریزی‌ها روز به روز کم‌رنگ‌تر شد. در دولت اصلاحات صداهایی از درون بدنه‌ی دولت به گوش می‌رسید که این صداها هیچ نسبتی با مسیر رشد، تعالی و پیشرفتی که به لحاظ سیاسی در گفتمان انقلاب اسلامی در نظر گرفته شده بود، نداشت.

در آن دوران به طور رسمی از برخی تریبون‌ها حمله‌های بی‌مهابا به ارزش‌های اسلامی صورت ‌می‌گرفت. این در حالی بود که مسیری که جامعه‌ی ایران برای پیشرفت در عرصه‌ی سیاسی انتخاب کرده همان مسیر انقلاب اسلامی است و اگر کسی بنای رویگردانی از آن را داشته باشد به دست مردم حذف خواهد شد. نمونه‌ی بارز این ادعا تکرار نشدن دولت اصلاحات در دوره‌های بعدی بود.

اتفاقی که در سوم تیر 84 افتاد، مؤید بازگشت مسیر پیشرفت به اصالت خویش بود. هرچند در آن مقطع نیز عده‌ای در صدد بودند که از پیشرفت تعریفی متفاوت با آنچه مورد نظر حضرت امام و رهبر انقلاب بود، طراحی و پیاده‌سازی کنند. عده‌ای دیگر نیز در ادامه خط تخریب پیشرفت سیاسی، «مکتب ایرانی» را مطرح کردند که در مجموع، دو کارکرد داشت؛ یکی جلوگیری از پیشرفت سیاسی کشور و دیگری تخریب و عقب‌گرد در این زمینه.

چه عواملی در نائل شدن ما به پیشرفت سیاسی که مد نظر بنیان‌گذار انقلاب بوده و مدنظر رهبر انقلاب نیز هست، موثر بوده است؟

به نظر می‌رسد رویکرد تکنوکراتیکی که در بین سال‌های 68 تا 76 بر بدنه‌ی اجرایی کشور حاکم بود در کنار رویکرد به اصطلاح اصلاح‌طلبانه‌ای که از سال‌های 76 تا 84 بر مسند قدرت قرار داشت به علاوه‌ی رویکردی که در سال‌های اخیر با عنوان «مکتب ایرانی» مطرح شده، هر سه در یک نقطه اشتراک دارند و آن حرکت در جهت عکس پیشرفت سیاسی کشور است.

نتیجه‌ی این پیوند سه‌گانه آن است که پیشرفت سیاسی مدنظر امام و رهبر انقلاب کماکان محقق نشده است. ارزیابی کنش‌ها، مناسبات و رفتار گروه‌های سیاسی بیانگر آن است که به هیچ وجه همت آن‌ها در مسیر پیشرفت سیاسی نیست از این جهت در بسیاری از مقاطع جریان‌ها و گروه‌های سیاسی نظری داشته‌اند، اما مردم راه دیگری را انتخاب کرده‌اند که همه‌ی آن‌ها مبتنی بر گفتمان پیشرفت ذیل گفتمان انقلاب اسلامی بوده است.

رویکرد تکنوکراتیکی که در بین سال‌های 68 تا 76 بر بدنه‌ی اجرایی کشور حاکم بود در کنار رویکرد به اصطلاح اصلاح‌طلبانه‌ای که از سال‌های 76 تا 84 بر مسند قدرت قرار داشت به علاوه‌ی رویکردی که در سال‌های اخیر با عنوان «مکتب ایرانی» مطرح شده، هر سه در یک نقطه اشتراک دارند و آن حرکت در جهت عکس پیشرفت سیاسی کشور است. نتیجه‌ی این پیوند سه‌گانه آن است که پیشرفت سیاسی مدنظر امام و رهبر انقلاب کماکان محقق نشده است.

آیا صدور انقلاب را هم می‌توان یکی از مصادیق پیشرفت سیاسی دانست؟

پیشرفت سیاسی را باید بیشتر در تعاملات و رفتارهای تاریخی رهبری و مردم در مقاطع مختلف جست‌وجو کرد اما پیشرفت می‌تواند فراتر از حوزه‌ی داخلی در ابعاد خارجی نیز مورد واکاوی قرار گیرد. تغییرات و دگرگونی‌های داخلی تنها چیزی نبود که مدنظر امام قرار گرفت، صدور انقلاب به خارج از مرزها یکی از خواسته‌های بنیان‌گذار جمهوری اسلامی بود. البته برخی این مسئله را اشتباه می‌گیرند و فکر می‌کنند ایران دنبال امپراتوری و کشورگشایی است.

منظور از صدور انقلاب، پیشرفت نرم‌افزاری گفتمان انقلاب اسلامی در خارج از مرزهاست، از اوایل شکل‌گیری انقلاب اسلامی نیز ما شاهد شکل‌گیری نهضت‌های اصیل اسلامی در کشورهای مختلف منطقه و دنیا بوده‌ایم. به نظر بنده اوج اثرگذاری انقلاب اسلامی را امروز می‌توانیم در بیداری اسلامی به وضوح مشاهده نماییم. بیداری اسلامی یکی از مصادیق پیشرفت گفتمان انقلاب اسلامی در سه دهه‌ی اخیر بوده است.

در خصوص این وقایع ممکن است برخی مدعی باشند که این تحولات تحت تأثیر انقلاب اسلامی نیست،‌ در حالی که نوع رفتارها نشان می‌دهد کاملاً تحت تأثیر ایران است. شما ببینید یکی از مدعیانی که این انقلاب‌ها را تحت تأثیر انقلاب ما نمی‌داند غرب است، اما می‌بینیم که همین غرب زمانی که می‌خواهد از پیشرفت این انقلاب‌ها جلوگیری کند، فشارها بر روی ایران را افزایش می‌دهد! به نظر بنده یکی از علت‌های تشدید تحریم‌ها شکل‌گیری بیداری اسلامی است. صدور انقلاب منافع‌ غرب را در تمام مناطق دنیا به خطر انداخته است در همین راستا بیداری اسلامی یک زنگ خطر جدّی برای آن‌ها بود.

به اعتقاد شما پیشرفت در شقوق دیگر مسائل کشور محقق شده است؟

در حوزه‌‌های دیگر به نظر می‌رسد رخوت‌ها یا عقب‌گردهایی صورت گرفته است. چرا که دست‌اندرکاران برخی حوزه‌ها در کشور اعتقاد یا توانمندی لازم برای پیشبرد کشور ذیل گفتمان انقلاب اسلامی را ندارند. این رخوت‌ها و عقب‌گردها بیشتر در دو حوزه‌ی اقتصاد و فرهنگ مشهود است.

با توجه به گذشت 33 سال از انقلاب اسلامی متأسفانه متولیان بخش‌های اقتصادی کشور هنوز نتوانسته‌اند خودشان را با مبانی پیشرفت ذیل گفتمان انقلاب اسلامی هماهنگ کنند. البته بخشی از مسئله به این بر می‌گردد که برخی مسئولان ما به توانایی‌ گفتمان انقلاب اسلامی برای متحول کردن اقتصاد اعتقاد ندارند. به طور مثال مقام معظم رهبری بحث اصل 44 قانون اساسی را مطرح کردند که در آن اقتصاد به دست مردم سپرده شود اما بخشی از مسئولان به این مسئله باور ندارند که مردم می‌توانند اقتصاد را اداره کنند.

در تاریخ انقلاب اسلامی ما موضوعات به مراتب پیچیده‌تر از اقتصاد مانند اداره‌ی جنگ و اصل حفظ خود انقلاب را به مردم سپردیم اما معلوم نیست به چه دلیلی برخی حاضر نیستند حوزه‌ی اقتصاد را به خود مردم بسپارند. اگر ما قرار است کشور را با گفتمان انقلاب اسلامی اداره کنیم نمی‌توانیم در حوزه‌ی سیاست و در حوزه‌ی مسائل بین‌المللی حرف‌های گفتمان انقلاب اسلامی را بزنیم، اما در حوزه‌ی اقتصاد همان اقتصاد لیبرال سرمایه‌داری را دنبال کنیم.

در حال حاضر برخی افراد تلاش‌هایی می‌کنند، برخی‌ در حوزه‌های عمرانی برخی‌ در حوزه‌های فرهنگی و‌ برخی‌ نیز در حوزه‌ی مدیریت خدمات شهری فعالیت دارند اما صرف فعالیت عمرانی و فعالیت خدماتی و تلاش برای اینکه ما نشان بدهیم در این حوزه داریم پیشرفتی را اعمال می‌کنیم به معنای آن نیست که این قبیل فعالیت‌ها و فاعلین آن‌ها می‌توانند گفتمان پیشرفت را برای آینده‌ی جمهوری اسلامی نمایندگی کنند.

در حال حاضر برخی افراد تلاش‌هایی می‌کنند، برخی‌ در حوزه‌های عمرانی برخی‌ در حوزه‌های فرهنگی و‌ برخی‌ نیز در حوزه‌ی مدیریت خدمات شهری فعالیت دارند اما صرف فعالیت عمرانی و فعالیت خدماتی و تلاش برای اینکه ما نشان بدهیم در این حوزه داریم پیشرفتی را اعمال می‌کنیم به معنای آن نیست که این قبیل فعالیت‌ها و فاعلین آن‌ها می‌توانند گفتمان پیشرفت را برای آینده‌ی جمهوری اسلامی نمایندگی کنند.

رخوت‌ها و عقب‌گردهای حوزه‌ی فرهنگ به چه صورتی است؟

در حوزه‌ی فرهنگ هم کم و بیش متأسفانه ما در برخی حوزه‌ها شاهد رخوت و بعضاً عقب‌گرد هستیم. این عقب‌ماندگی به این دلیل است که برخی مسئولان گفتمان انقلاب اسلامی را پاسخگوی نیازهای فعلی جامعه ندانسته بلکه تولیدات فرهنگی تحت تأثیر فضای گفتمانی غرب را عامل مرتفع شدن آن‌ها می‌دانند، همین مسئولان زمانی که می‌خواهند در حوزه‌ی فرهنگ صحبت کنند تنها حرف‌هایی می‌زنند که با گفتمان فرهنگی غرب چالش نداشته باشد که این یک نقطه ضعف است.

این جریان نمی‌تواند گفتمان مطلوب فرهنگی انقلاب اسلامی را محقق سازد و ما را به پیشرفت فرهنگی برساند چرا که گفتمان پیشرفت فرهنگی در انقلاب اسلامی بیشتر از آنکه تدافعی باشد رویکردی تهاجمی دارد و در کنار این مسئله خود را به صورت جدّی معرفی می‌کند.

در پایان جمع‌بندی خود را از بحث بفرمایید.

وقتی که حرف از پیشرفت می‌زنیم همه‌ی وجوه آن اعم از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، علمی و ... را باید با هم مطالبه کرد. یعنی ما نمی‌توانیم از پیشرفت دم بزنیم ولی نسبت به پیشرفت علمی در کشور بی‌توجه باشیم. به عنوان مثال در دوران اصلاحات ما از حق داشتن فناوری هسته‌ای عقب‌نشینی کردیم اما تنها این وجه ماجرا نبود بلکه ما در آن برهه نه تنها از یک حق مسلم پذیرفته شده عقب‌نشینی کردیم بلکه در خصوص تحقیقات علمی دانشگاهی هم در این زمینه عقب‌نشینی از خود نشان دادیم.

این طور نمی‌شود که ما به صورت زنجیره‌ای در برخی حوزه‌ها عقب‌نشینی کنیم بعد ادعا کنیم دنبال پیشرفت ایران اسلامی هستیم به این استدلال که در برخی دیگر از حوزه‌ها پیشرفت کرده‌ایم. بنده این احتمال را می‌دهم که در فضای ماه‌های آینده که منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری است از این جنس حرف‌ها گفته بشود، یعنی بعضی از جریان‌ها در عین اینکه دم از پیشرفت می‌زنند در عمل بخواهند با آن مقابله کنند.

باید یک ترکیب متوازن و همگون از مفهوم پیشرفت در حوزه‌های مختلف به مردم ارائه بدهیم در غیر این صورت ما نتوانسته‌ایم به بحث دهه‌ی چهارم که مقام معظم رهبری بر آن تأکید فرمودند، ورود پیدا کنیم. اگر بحث پیشرفت خوب طرح شود، نه تنها توسط هیچ گروه یا شخصی نمی‌تواند مصادره شود، بلکه یک شاخصی خواهد بود برای سنجیدن عیار گروه‌ها و افراد.

منبع:سايت برهان
 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی