نقش خانواده در زمینه گسترش حجاب
دانشیار دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه فردوسی گفت: افرادی که حجاب را رعایت نمیکنند با یکدیگر تفاوت دارند و ما باید برای افراد بیحجاب دستهبندیهای مختلفی داشته باشیم.
به گزارش فارس، مقوله حجاب از موضوعات مورد توجه امروز جامعه است. موضوعی که از وجهههای تمدنی نظام اسلامی محسوب میشود و تامینکننده سلامت اجتماع است. این مسئله امروزه در میان جامعه به بروز چند دستگیهایی منجر شده است که بررسی رویکرد و منظر مواجهه با آن از ضروریات اولیه بهبود این امر است. در همین رابطه با دکتر محمود سعیدی رضوانی، دانشیار دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد به گفتوگو نشسته و به واکاوی جنبههای مختلف تاثیرگذار بر مبحث حجاب و منظرهای مواجهه با آن پرداختهایم.
در مواجهه با افرادی که حجاب را رعایت نمیکنند چه منظری را باید مدنظر داشت؟
ما باید از افراد بیحجاب، دستهبندی داشته باشیم. بر اساس این دستهبندی ها تفاوت میان گروههای مختلفی که حجاب را رعایت نمیکنند، مشخص میشود. دستهای که اصرار دارند بر بیحجابی و گروههایی که با خارج از کشور در ارتباط هستند با افراد دیگری که به نحوی فریب خورده محسوب میشوند بسیار متفاوت هستند. افرادی در میان بیحجاب ها هستند که فرصتی پیدا کرده تا خود را به تماشای دیگران بگذارد. این دسته به تعبیری دیده شدن را با تماشا شدن اشتباه گرفته و نتوانستهاند از راههای دیگری، خود را به اجتماع نشان دهند که البته در اینجا وجهه مثبت دیده شدن مد نظر است. در حال حاضر شرایطی به وجود آمده است که برخی با بدن، لباس و مو خود را به نمایش میگذارند که ما این را دیگر دیده شدن نمیگوییم بلکه آن را تماشا شدن مینامیم. بنابراین دستههای موجود در میان افرادی که حجاب را رعایت نمیکنند با یکدیگر تفاوت دارند.
با توجه به این دسته بندی، برخورد انضباطی با برخی افراد بدون حجاب به چه صورت باید رقم بخورد؟
با برخورد انضباطی با حفظ مراتب آن موافق هستم. یعنی اولین برخورد انضباطی باید با منابع بیحجابی باشد. یکی از منابع، لباسهایی است که این پدیده را ایجاد میکند. باید با طراحان لباسهای نامتعارف و افرادی که آن را نشر میدهند برخورد جدی صورت بگیرد. با این که هر بیحجابی را در شرایط فعلی از برخی منافع اجتماعی محروم کنیم موافق هستم. البته این موضوع اگر سه ماه دیگر باشد شاید نظر من اینگونه نباشد. چرا که در حال حاضر شرایط را به گونهای میبینم که میتوان آن را فضای جنگ نامید. گاهی در جنگ، افراد مجبور به انجام عملی میشوند که شاید دوست نداشته باشند. شاید قلبا دوست نداشته باشم فردی را که در مترو حجاب ندارد از این خدمت اجتماعی محروم کنیم اما در شرایط فعلی از آنجا که بحث شیوع مسئله مورد توجه است مجبوریم تا در برخی موارد جلوی تمام بیحجابان، فارغ از دستهبندی مذکور نیز رفتار واحدی داشته باشیم.
از آن جا که خانواده در مقوله تربیت، نقش بیبدیلی دارد تاثیر این نهاد در مسئله حجاب چگونه است؟
خانواده در ابتدای امر باید خود را اصلاح کند. یعنی خانه و روابط میان اعضا گرم و صمیمی باشد. چرا که اصل در خانواده، تربیت است و بحث برخورد انضباطی در این نهاد تقریبا منتفی است. وقتی خانوادهای متدین، دوست دارد دخترش باحجاب باشد اما نداند که با چه کلامی باید با او صحبت کند، ارتباط موثری با فرزند نگرفته و فضای او را درک نکرده باشد یا وقتی خانواده اجازه ندهد که فرزند در جهتهای علمی یا حتی شوخی کردن و جوک گفتن دیده شود آن هنگام فرزندش خود را در فضاهای منفی به تماشا میگذارد. بنابراین نقش خانواده به شدت محوری است منتها خانواده باید آموزش ببیند. من خیلی خوشحال هستم که متوجه شدم طرحهایی در معاونت امور زنان ریاست جمهوری در حال انجام است تا بتواند این موضوعات را در میان خانوادهها رواج دهد. ما در بحث حجاب اولین عامل را خانواده میدانیم. متاسفانه وقتی ما در موضع ضعف قرار میگیریم مجبور هستیم رویکرهای خاصی را اتخاذ کنیم و برای مثال میگوییم ارائه خدمت مترو باید برای بیحجابان به این صورت باشد. اگر خانوادهها کارکرد خود را به درستی انجام داده بودند و بعد از آن آموزش و پرورش هم فعالیت خود را در این حوزه دقیق انجام میداد ما به این جا نمیرسیدیم که برخلاف قلب و دل مان بگوییم مجبوریم فردی را به مترو راه ندهیم. در حوزه جایگاه خانواده و کارکرد آن، بخشی از ناکارآمدی ها متوجه خود این نهاد و بخش دیگر آن مرتبط با فشار رسانهای است که در واقعیت تاثیر جدی در این حوزه گذاشته است.
در ارتباط با همین هجمه رسانهای، جامعه و خانواده چه راهبرد و راهکاری میتواند اتخاذ کند؟
در این رابطه ما در کتابی به نام «تربیت حداکثری و حداقلی در امر جنسی» سه راهبرد را آوردهایم. یکی از آنها راهبرد کنترلی است که عمدتا توسط حاکمیت صورت میگیرد. منتها این موضوع را خانواده باید از حاکمیت مطالبه کند. یک راهبرد دیگر اقناعی و تبیینی است که خانواده در این راهبرد باید در کنار آموزش و پرورش، باید برای بچهها تببین و آن ها را راهنمایی کند. راهبرد دیگر، جایگزینی است که در کنار رسانه و یا بازی نادرست، رسانه و بازی خوب و سالم را میآوریم. در همین جایگاه، راهکاری نیز وجود دارد که بنابر آن ماهیت را عوض میکنیم. مثلا بچهها را به جای رفتن به سراغ بازی رایانهای به فوتبال ببریم. در این وهله نظارت فعال وجود دارد و نظارت فعال بدین معنی است که ما به عنوان پدر، همراه فرزندان مان باشیم نه این که صرفا از بالاسر، آنها را کنترل کنیم. این مفاهیم و سه راهبردی که ذکر شد باید باهم انجام شود در غیر این صورت فایده و اثر بخشی لازم را به دنبال نخواهد داشت.
ارسال کردن دیدگاه جدید