باخت سیاسی اصلاحطلبان با حمایت از شیخ اعتدالی
اصلاحطلبان و شخص محمد خاتمی، رهبر اصلاحطلبان با حمایت حداکثری خود از حسن روحانی در دوره گذشته ریاستجمهوری عملا سرمایه اجتماعی خود را سوزانده و در میان مردم با اقبالی مواجه نیستند.
اگرچه خاتمی در ابتدای اردیبهشتماه امسال در سخنانی، براندازی را ناممکن و نامطلوب خواند اما به نظر میرسد این رویه چندان به مذاق بخشی از اصلاحطلبان خوش نیامده و صحبتهای روز گذشته برخی اصلاحطلبان تندرو درباره بیمعنا بودن انتخابات در شرایط کنونی، بیانگر آن است که این طیف سیاسی در میان دو رویکرد انفعال و رادیکالیسم دستوپا میزنند. موضوعی که به نوعی تداعیگر بازی «پلیس خوب-پلیس بد» است، گروهی با تظاهر به قانون اساسی و نظام، از روامداری نهادهای نظارتی سخن میگویند و در نظر دارند عده ناشناسی را با مواضع اصلاحطلب به مجلس بفرستند، در عین حال بخش دیگری با خط و نشان کشیدن صریح برای نظام، درصدد جلب نظر براندازان داخلی و خارجی هستند.
باخت سیاسی اصلاحطلبان با حمایت از شیخ اعتدالی
شکی در این مسأله وجود ندارد که اصلاحطلبان و شخص محمد خاتمی، رهبر اصلاحطلبان با حمایت حداکثری خود از حسن روحانی در دوره گذشته ریاستجمهوری عملا سرمایه اجتماعی خود را سوزانده و در میان مردم با اقبالی مواجه نیستند. موضوعی که خود افراد منتسب به این جریان هم در موضوعات مختلف به این مسأله اشاره کرده و این موضوع را مورد انتقاد قرار میدهند که اگر رهبری اصلاحطلبان به نحو دیگری در دو دوره انتخابات ریاستجمهوری رقم خورده بود، اکنون این جریان سیاسی با وضعیت بهتری روبهرو بود. این مسأله در حالی از جانب جریان اصلاحات مطرح میشود که با حمایت از ناکارآمدی دولت روحانی عملا خود را در شکست سیاسی دولت قبل سهیم کردهاند و به نوعی از آن میتوان به باخت سیاسی این جریان در حمایت از شیخ اعتدالی اشاره کرد.
در این شرایط مدل رفتاری اصلاحطلبان ازجمله موضوعاتی است که در شکست سیاسی آنان خود را به خوبی نشان میدهد. مدل رفتاری که بخشی از آنان را به کنشهای افراطی و رادیکال و بخشی از آنان را به مواضع انفعالی سوق میدهد و از این مسأله میتوان به عنوان اشتباه راهبردی این جریان نام برد؛ چراکه علیرغم تلاش ناکارآمدشان برای پنهان کردن اهداف اصلی، دست آنها برای مردم و دیگر جریانهای سیاسی رو و نیتشان آشکار میشود که تنها یک دعوای زرگری میان پلیس بد و پلیس خوب است و هر دو به طور هماهنگ، یک موضوع را به جلو میبرند.
مرزبندی که اصلاحطلبان با براندازان انجام نمیدهند
اگر بخواهیم جریانشناسی را روی طیف اصلاحطلب داشته باشیم، باید بگوییم که عملا این افراد به دو دسته اصلاحطلبان معتدل و اصلاحطلبان تندرو مبدل شدهاند که طیف تندروی این جریان در نظر دارد با هدایت خود، فضا را به سمت و سوی مورد علاقه خود بکشاند. موضوعی که در اظهارات اخیر تاجزاده و میردامادی شاهد آن هستیم و این موضوع عملا در طیف مخالف مواضع جدید افرادی همچون خاتمی قرار میگیرد.
هرچند این یک بام و دو هوای اصلاحطلبان در برابر اظهارات ساختارشکنانه موضوعی نیست که امروز شاهد آن باشیم و عملا اصلاحطلبان از ابتدای روی کارآمدن دولت خاتمی در دوم خرداد ۷۶، تاکنون در مواجهه با این ساختارشکنیها دو رویکرد انفعال یا رادیکالیسم داشته اند و خطمشی متعادلی را در میان این جریان شاهد نیستیم. شاید یکی از ایراداتی که به آنان وارد میشود این است که عملا مرزبندی روشنی را با براندازان و مخالفان نظام انجام نمیدهند و در این شرایط است که آنان یکی به نعل میزنند و یکی به میخ تا همه را برای خود داشته باشند و این موضوع، ناکارآمدی آنان را در این حوزه به تصویر میکشد.
دعوای زرگری اصلاحطلبان در مواجهه با انتخابات؟
یکی از موضوعاتی که هر ساله در انتخابات شاهد آن هستیم، این است که اصلاحطلبان در نزدیکی زمان انتخابات به تقسیم کاری میان خود میپردازند. از طرفی افراد ناشناسی را با مواضع اصلاحطلبانه به وادی انتخابات میفرستند تا از سهم حضور در عرصههای سیاسی جا نمانند.
و در عین حال با دید طلبکارانهای، چهرههایی را با سابقه منفی در دستگاه قضائی به صحنه انتخابات معرفی میکنند تا در صورت ردصلاحیت به این مسأله اذعان کنند که ما نتوانستیم چهرههای حداکثری خود را به عرصه سیاسی بفرستیم و با ژست مظلومنمایی، از نبود نیروهای مؤثرشان در انتخابات سخن میگویند. علیرغم اینکه در سالهای اخیر شاهد بودیم با وجود اینکه چهرههای اصلاحطلبی همچون جهانگیری و عارف و دیگر اصلاحطلبان تأیید صلاحیت شده و حتی به عرصه انتخاباتی راه پیدا کردند اما وادی غرزدن اصلاحطلبان درباره بازگذاشتن دست آنان به اتمام نرسید و همچنان طلبکارانه، بدون توجه به کاهش سرمایه اجتماعی و عدم اقبال مردم به جریان اصلاحات، نظام را متهم به حذف جریانشان در عرصه انتخابات میکنند. این مسأله در حالی صورت میگیرد که همواره این جریان سیاسی با یک بام و دو هوای خاصی در مواجهه با انتخابات روبهرو میشوند.»
طیفی از اصلاحطلبان به رهبری سیدمحمد خاتمی همچنان به جای براندازی، بر اصلاحات نرم تأکید دارند و حل مطالبات را از صندوق رأی میدانند. موضوعی که خاتمی در آبانماه سال گذشته درباره آن اینگونه گفته بود که: «برانداز میگوید این نظام باید برود اما تفکر اصلاحطلبی مبنا را بر تغییرات و اصلاحات کم هزینه میگذارد. من معتقدم اگر زندگی و آزادی میخواهید، آن را در براندازی و انقلاب جستوجو نکنید، در صورتی که آن اتفاق حادث شود، ایران روزگار خوبی نخواهد داشت، اگر زن، زندگی، آزادی میخواهیم باید بدانیم، براندازی زندگی مردم را بهتر نخواهد کرد.» اظهارات خاتمی در حالی مطرح میشود که طیف دیگری در جریان اصلاحطلب به رهبری افرادی همچون تاجزاده و میردامادی کاملا موضعی مخالف این مسأله دارند و براندازی را تنها راهحل ممکن برای رسیدن به خواستههای خود میدانند. موضوعی که تاجزاده در اظهارات اخیرش اینگونه به آن اشاره کرده است که «مادام که بنای حکومت، لجبازی با نظر و اراده اکثریت ملت است و نشانه مهمی از مصالحه با مردم و تمکین به رأی آنها دیده نمیشود، انتخابات بیمعناست.» از طرفی محسن میردامادی، فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با اعتماد با اشاره به اینکه حضور اصلاحطلبان در انتخابات به کاهش سرمایه اجتماعی آنان منجر شده، گفته است که «عدم شرکت در انتخابات، گزینه مطلوبی برای یک حزب سیاسی نیست، اما در مواقعی تنها گزینه روی میز است و عملا گزینه دیگری وجود ندارد.» در این شرایط این سئوال پیش می آید که اختلافنظر اصلاحطلبان بیشتر از اینکه دعوای ساختاری میان آنان باشد، به دعوای زرگری برای رسیدن به مطالبات بیشتر در میان آنان شباهت دارد و هر دو طیف اصلاحطلب درصددند تا بخشی از ساختار حاکمیت و براندازان را با خود همراه کنند یا اینکه این اختلاف واقعی و بنیادی به نظر می رسد؟
اصلاحطلبان تندور از خاتمی استفاده ابزاری میکنند
محمدکاظم انبارلویی به تشریح اظهارات ساختارشکنانه میردامادی و تاجزاده درباره انتخابات پیشرو پرداخت و گفت: «شیوه اصلاحطلبان در ورود به بازی سیاست، مبتنی بر یک سکه دورو است که یک روی آن خشونت، براندازی، همصدایی با دشمنان نظام و روی دیگر آنان به ظاهر طرفدار نظام جمهوری اسلامی، طرفدار قانون و امور انتخابات است که طی ۴۰ ساله اخیر توانستهاند به بیش از چهار تا پنج دولت و دو تا سه دوره مجلس راه پیدا کنند.»
وی ادامه داد: «وقتی که به حاکمیت راه پیدا میکنند، خروج از نظام و حاکمیت را کلید میزنند که در وقایع مجلس ششم شاهد آن بودیم و زمانی که نتوانند به عرصه قدرت راه یابند، خروج بر حاکمیت را کلید میزنند که این مسأله هم در فتنه ۷۸ و ۸۸ و همنوایی آنان با جنگ نرم آمریکا مشاهده شده است.» این فعال سیاسی خاطرنشان کرد: «حضورشان هم به این صورت است که عناصری که سابقه خوبی در نظام ندارند را برای ثبتنام میفرستند و وقتی شورای نگهبان به دلیل قانونی آنان را ردصلاحیت میکند، کار خود را با زیرسوال بردن انتخابات شروع میکنند و انتخابات را انتصابات نامیده و به دروغ از مهندسی شدن انتخابات سخن میگویند و با این نیت وارد عرصه انتخاباتی میشوند. اگر رأی آوردند، میگویند علیرغم اینکه انتخابات برنامهریزی شده بود، ما برنده شدیم و اگر رأی نیاورند، این مسأله را به ردصلاحیتها نسبت میدهند.
اصلاحطلبان، ادب و آداب دموکراسی را پاس نمیدارند
انبارلویی تصریح کرد: «اصلاحطلبان ادب و آداب دموکراسی را پاس نمیدارند، فلذا ما یک مشکلی در مردمسالاری دینی داریم که رقابت در آن بر اساس نیازهای مردم و کشور و به خصوص در حوزه معیشت و اقتصاد شکل نمیگیرد و در حوزههایی، شاهد رقابت جریانها هستیم که ارتباطی با منافع و مصالح ملی به ویژه حقوق مردم مستضعف ندارد.»
وی ادامه داد: «ما در انتخابات آینده باید فضایی را ایجاد کنیم که صورت اصلی رقابت بر اساس این باشد که کسانی به مجلس راه یابند که از مردم مشکلگشایی و برای مستضعفان قانون وضع کنند، جلوی تورم را بگیرند و سفره معیشت مردم را تأمین کنند و اگر این اتفاق بیفتد، شاهد رقابت خوبی برای انتخابات مجلس خواهیم بود، در غیر این صورت اگر در رقابت، دروغ، تهمت و افترا نباشد، میتوانیم امیدوار باشیم که انتخابات سالمی را برگزار کردهایم. اگر در رقابتها، تهدید، تحریم و مسائل اینچنینی نباشد، ما یک انتخابات امنی را برگزار کردهایم.»
انبارلویی تصریح کرد: «در هر صورت آنچه که مردم میخواهند این است که انتخابات سالم، رقابتی و در کمال امنیت برگزار شود، مشکلاتشان حل شود و بتوانیم از مواهب دموکراسی و مردمسالاری دینی بهرهمند شویم. در غیر این صورت دشمنان ما به امنیت انتخابات خدشه وارد میکنند که این مسأله، معیشت مردم را هم تحتتأثیر قرار میدهد و متأسفانه اصلاحطلبان با دشمنان ملت همصدایی دارند.»
این فعال سیاسی خاطرنشان کرد: «بازی «پلیس خوب، پلیس بد» یکی از شگردهای اصلاحطلبان است که همانگونه من توضیح دادم باید به سمتی برویم که مردم عملا سرنوشت خودشان را به دست نمایندگان واقعی بسپارند، نه اینکه اوضاع در دست نمایندگانی باشد که تحتتأثیر فرهنگ غرب بوده و درصدد تأمین منافع غربیها هستند.»
وی ادامه داد: «طی این سالها شاهد بودیم که جریانی به دنبال سازش با غرب است و بدون اینکه هیچ امتیازی بگیرد، به طرف غربی امتیاز میدهد و ما در داستان برجام شاهد آن بودیم. امیدواریم با هوشیاری که مردم به خرج میدهند و درستی صحت عمل برگزارکنندگان انتخابات، امانت مردم حفظ شود و در سایه حفظ این امانت، کشور بتواند از بحرانها و مشکلاتی که آمریکا پیشرویمان گذشته است، به سلامت عبور کند.»
انبارلویی به تفاوت مواضع خاتمی با تاجزاده و میردامادی پرداخت و خاطرنشان کرد: «آقای خاتمی اکنون سرمایه اجتماعی چندانی میان مردم ندارد و اصلاحطلبان خیلی وقت است که از محمد خاتمی و امثال کروبی هم عبور کردهاند. اصلاحطلبانی که افرادی همچون تاجزاده، علویتبار و حجاریان بار رهبری و نمایندگی آنان را به دوش میکشند، اعتقادی به قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی ندارند و در مسیر براندازی گام برمیدارند.» این کارشناس سیاسی در پایان تصریح کرد: «من فکر میکنم آنان از آقای خاتمی هم به عنوان ابزار استفاده میکنند و معتقدم که خاتمی نباید وارد بازی آنها شود.
منبع: روزنامه صبح نو
ارسال کردن دیدگاه جدید