راهبردهای جامع و کلان دشمن چگونه آچمز شد

آنچه طی سال‌های اخیر در تحریک ملت ایران از دی ماه ۹۶ تا آبان ۹۸ تا اغتشاشات، همه را باید در راستای راهبرد «تهدید موجودیتی جمهوری اسلامی» که می‌دانند رهبری نسبت به آن هوشیار و حساس هستند، دانست.

 

حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: دوشنبه‌ای که گذشت روزی بود که ترامپ رئیس‌جمهور وقت امریکا رسماً از توافق برجام خارج شد. او که در شعارهای انتخاباتی خود وعده داده بود با ورود به کاخ سفید از برجام خارج خواهد شد ۱۷ ماه بعد این وعده خود را عملیاتی کرد. انتقاد او به اوباما این بود که دولت او بدون اینکه یک راهبرد جامع درباره ایران داشته باشد توافق هسته‌ای را امضا کرده است. یکی از دغدغه‌های ترامپ بعد از روی کار آمدن این بود که در مقابل برجام و مهم‌تر از آن در مقابل «قدرت فزاینده جمهوری اسلامی» چگونه باید رفتار کرد. علت اینکه ترامپ بعد از روی کار آمدن بلافاصله از برجام خارج نشد و دوبار آن را تمدید کرد یافتن فرصت برای طراحی یک راهبرد جامع و کلان بود. بسیاری او را دیوانه‌ای فرض می‌کردند که بدون محاسبه وارد کارزار با ایران شده است، ولی وقتی راهبرد او با عنوان «فشار کوتاه مدت خردکننده مادون جنگ با هدف ایجاد تهدید موجودیتی جمهوری اسلامی» پس از ۱۷ ماه رونمایی و بلافاصله از برجام خارج شد، معلوم گشت چنین راهبردی را نباید تنها محصول دیوانه‌ای همچون ترامپ دانست بلکه باید آن را محصول اتاق‌های فکری دانست که مدت‌ها برای آن برنامه ریزی کرده بودند.

امریکایی‌ها چه در دولت ترامپ، چه هیئت حاکمه فعلی آن که سیاست‌های اوباما را دنبال می‌کند، معتقد بودند در بستر این راهبرد کلان و جامع است که باید چند مؤلفه را دنبال کرد که مهم‌ترین آن «فشار کوتاه مدت» به ایران است چراکه تجربه چهل و اندی ساله جمهوری اسلامی ثابت کرده ایران در مقابل فشارهای میان مدت و بلند مدت می‌تواند شرایط را به نفع ایران تغییر دهد که از جمله آن‌ها تجربه ایران در دور زدن تحریم ها، نداشتن منابع کافی برای فشار شدید تحریمی در بلند مدت و نبود اجماع جهانی علیه ایران اشاره کرد.

دومین مؤلفه مهم این راهبردکلان، «مادون جنگ» بودن آن بود. به این مفهوم که امریکایی‌ها معتقد بوده و هستند که از همه ابزارها به جز گزینه نظامی باید استفاده کرد، زیرا گزینه نظامی از نظر امریکایی‌ها گزینه واقعی نیست. این همان دغدغه‌ای بود که ترامپ هنگام ورود خود به کاخ سفید مطرح می‌کرد و معتقد بود با قدرت فزاینده ایران نمی‌توان تنها با امضای یک توافقنامه هسته‌ای مقابله کرد. امریکایی‌ها که در یک دهه اخیر قدرت ایران را از خلیج فارس تا سواحل دریای مدیترانه روز افزون می‌دیدند همان‌طورکه رابرت فیسک، سرمقاله نویس معروف «ایندیپندنت» گفته بود «ایرانی‌ها از خلیج فارس دریای مدیترانه را مدیریت می‌کنند»، می‌دانستند برای پیشبرد راهبرد خود حتما باید مؤلفه «مادون جنگ» محور باشد. چراکه در صورت اقدام نظامی با چند مشکل اساسی از جمله توان بالای نظامی و مقابله ایران، مشکلات لجستیکی که از کدام کشور با توجه به روابط خوب ایران با همسایگان یا ترس آن‌ها از مقابله و عدم تشخیص از نوع و سطح پاسخ ایران مواجه می‌شدند. این بود که در راهبرد آن‌ها جنگی نباید تعریف می‌شد.

اما مهم‌ترین مؤلفه راهبرد کلان امریکایی ها، «ایجاد تهدید موجودیتی» ایران بود. به تعبیر دیگر امریکا فشار شدید کوتاه مدت خود را با استفاده از تمامی امکانات و ابزار مادون جنگ برای رسیدن به این هدف که نظام ایران خود را در مواجهه با تهدید موجودیتی ببیند، انجام می‌داد. امریکایی‌ها درخصوص تصمیم‌سازی مقام معظم رهبری درباره مدیریت تحولات منطقه، معتقد بودند هیچ چیزی برای رهبری انقلاب به اندازه موجودیت جمهوری اسلامی و ایران عزیز اهمیت ندارد. امریکایی‌ها معتقدند اعتقاد رهبری نظام به مردم شعاری نیست، بلکه یک اعتقاد واقعی است و از نظر رهبری تنها تهدید موجودیتی معتبر نه اقدام نظامی کم شدت یا پر شدت، بلکه تهدیدی است که مردم را در مقابل نظام قرار دهد. از همین رو است که مقامات غربی به انحای مختلف بارها گفته‌اند اگر بتوانیم مردم را علیه حاکمیت بسیج کنیم قادر خواهیم بود از حاکمیت امتیاز بگیریم. آنچه طی سال‌های اخیر در تحریک ملت ایران از دی ماه ۹۶ تا آبان ۹۸ تا اغتشاشات سال گذشته و امروز که با پدیده زشت بی حجابی در جامعه مواجه هستیم همه را باید در راستای راهبرد «تهدید موجودیتی جمهوری اسلامی» که می‌دانند رهبری نسبت به آن هوشیار و حساس هستند، دانست.

اکنون پس از پنج سال از خروج امریکا از توافق هسته ای، دیگر سخنی از راهبرد جامع و کلان «فشار کوتاه مدت خردکننده مادون جنگ» نیست، هرچند دشمن هنوز به دنبال تهدید موجودیتی جمهوری اسلامی ایران با ابزارهایی از جنس اغتشاشات ۱۴۰۱ باشد. وقتی رسانه‌های صهیونیستی می‌گویند: «پنج سال بعد از خروج از برجام وقت اعتراف به شکست فشار حداکثری است» و یا مجله «فارن افرز» چاپ شورای روابط خارجی امریکا توافق منطقه‌ای ایران و کشورهای عربی را به جای احیای برجام مطرح و می‌گوید این یعنی شکست همه سیاست‌های امریکا در مقابل جمهوری اسلامی ایران، باید بپذیریم که چهار دهه و اندی سیاست‌ها و راهبردهای دشمن درمقابل ایران آچمز شده است و فقط باید مراقب بود دشمن موجودیت جمهوری اسلامی را با پنهان شدن پشت تحریک مردم از جنس اغتشاشات ۱۴۰۱ دنبال نکند.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی