"کلاسهای شلوغ مدارس دولتی" و فریاد بیعدالتی در آموزش دانشآموزان بیبضاعت!
در حالیکه مصوبات آموزش و پرورش "جمعیت استاندارد" دانشآموزان در کلاس را مشخص کرده اما هماکنون نه تنها این مسئله محقق نشده بلکه در مدارس دولتی کلانشهرها فاصله مشهودی بین شرایط استاندارد و وضعیت فعلی وجود دارد که نماد روشنی از بیعدالتی آموزشی است.
به گزارش تسنیم، کیفیت آموزش ارائه شده در مدارس به مولفههای مختلف وابسته است مثلاً ساختمان و زیبایی فیزیکی محیط مدرسه، کلاس درس بزرگ و نورگیر، معلم توانمند و با اخلاق، جمعیت دانشآموزان در کلاس درس و ...
احتمالاً اکثر دانشآموزان دهه 60 و 70 خاطرات تلخ کلاسهای درس شلوغ و نشستن سه نفره پشت نیمکت و مدارس سهشیفته را به یاد دارند، به خصوص اگر نفر آخر در نیمکت بودند، تمام زمان کلاس در انتظار شنیدن صدای زنگ پایان سپری میشد!
علاوه بر این تجارب، تحقیقات بسیاری هم تأکید دارند که جمعیت زیاد دانشآموزان در کلاسهای درس بر کیفیت آموزش و میزان یادگیری تأثیر منفی میگذارد.
حداکثر تعداد دانشآموزان در کلاس درس چند نفر است؟
بر همین اساس و طبق مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش، حداکثر جمعیت مطلوب دانشآموزان در کلاسهای درس دوره ابتدایی 26 نفر، دوره متوسطه اول و متوسطه دوم 28 نفر و کل دورههای تحصیلی 22 نفر تعیین شد اما در طول چند سال اخیر این آمار با شتاب رو به افزایش بوده است به گونهای که تراکم 22 نفری کلاسهای درس مدارس دولتی در سال تحصیلی 90-91 در سال تحصیلی 98-99 به 25 نفر رسیده است.
رضوان حکیمزاده؛ معاون آموزش ابتدایی وقت وزارت آموزش و پرورش دو سال قبل گفته بود: «ایران کشور پهناوری است همچنین به پوشش تحصیلی حداکثری دوره ابتدایی تأکید شده است و باید به مناطق عشایری، روستایی و دورافتاده معلم اعزام کنیم، 202 مدرسه تک دانشآموزی داریم که به هر کدام یک معلم اختصاص دادهایم همچنین 12 هزار و 700 مدرسه داریم که تعداد کل دانشآموزان آنها کمتر از 14 نفر است. وقتی میخواهیم به مدارس ابتدایی معلم اختصاص دهیم باید در مبنای محاسبه و میانگین کل، مدارسی که تعداد دانشآموزان آنها یک نفر یا کمتر از 14 نفر است، در نظر گرفته نشود تا بتوانیم تراکم مطلوب یعنی 26 نفر را در کلانشهرها محقق و معلم مورد نیاز را برای آن تأمین کنیم.»
زمانی برای دانشآموز نیست!
نخستین و آشکارترین پیامد منفی افزایش جمعیت دانشآموزان در کلاسهای درس، فرصت کمتر معلم در اختصاص زمان برای هر دانشآموز و پاسخ به سؤالات و ابهامات مطرح شده از سوی آنهاست.
در این گزارش تلاش کردیم با استناد به آمار، نمایی از بیعدالتی در جریان حاکم بر نظام آموزشی کشور به ویژه در مواجهه با مدارس دولتی عادی را بیان کنیم؛ در حالیکه ارائه آمار و اطلاعات شفاف باید یکی از بدیهیترین اقدامات وزارت آموزش و پرورش باشد اما این وزارتخانه و مجموعههای تابعه آن، از ارائه اطلاعات دقیق و انتشار سالنامه آماری سرباز میزنند و سیاست حفظ ابهام در پیش است.
با این حال با توسل به آمار سازمان برنامه و بودجه میتوان تا حدودی وضعیت مدارس کشور را رصد کرد.
تراکم کلاسهای درس یکی از شاخصهای مهم در بررسی کیفیت و عدالت آموزشی است این نسبت از تقسیم تعداد دانشآموزان بر تعداد کلاسها حاصل شده و هر چقدر میزان کمتری داشته باشد، مطلوبتر است؛ این نسبت توصیفکننده میزان فرصتی است که معلم به مسائل دانشآموزان اختصاص میدهد.
تراکم دانشآموز در کلاسهای درس در کل کشور در جدول زیر مشخص است البته این موضوع نمیتواند شاخص دقیقی باشد چون کلاسهای درس در مدارس روستایی که عمده آنها کمتر از 10 دانشآموز دارند نیز در این میانگین حساب شده و باعث کاهش میانگین کشوری شده است.
جمعیت زیاد در کلاس درس
با این حال وضعیت تراکم دانشآموزان در کلاسهای درس دوره ابتدایی برخی کلانشهرها میتواند تصویر دقیقتری از اوضاع این روزهای شلوغی کلاسهای درس مدارس دولتی نمایش دهد.
تراکم جمعیت دانشآموزان در مدارس دولتی استان تهران 37، البرز 37 نفر، خراسان رضوی 29 نفر و سیستان و بلوچستان 27 نفر است که بالاتر از حداکثر تعریف شده توسط وزارت آموزش و پرورش است.
این آمار زمانی حائز اهمیت است که بدانیم یکی از عوامل مهم در گرایش خانوادهها به سمت مدارس غیردولتی، افزایش جمعیت دانشآموزان در کلاس درس مدارس دولتی به ویژه دوره ابتدایی است.
معلم کم دانشآموز زیاد
دومین شاخص مهم در محاسبه کیفیت آموزشی و میزان توجه به مدارس دولتی عادی، نسبت دانشآموز به معلم است؛ این نسبت مشخص میکند که به عنوان مثال در دورههای تحصیلی مختلف همچون ابتدایی به ازای چند دانشآموز یک معلم وجود دارد و هر چه این نسبت بیشتر شود، کیفیت کاهش مییابد.
در سالهای گذشته برخی وزرای آموزش و پرورش از جمله علی اصغر فانی معتقد بودند باید نسبت دانشآموز به معلم در مدارس دولتی کشور افزایش یابد و نسبت دانشآموز به معلم را به عدد 15 برسانیم.
هماکنون با گذشت چند سال از این سیاست و همچنین افزایش بازنشستگی معلمان، نسبت دانشآموز به معلم در مقایسه با گذشته بسیار افزایش یافته است.
به عنوان مثال در استان تهران در دوره ابتدایی به ازای 47 دانشآموز یک معلم وجود دارد و این موضوع به افزایش جمعیت دانشآموزان در کلاسهای درس منجر شده است.
نسبت دانشآموز به معلم در دورههای تحصیلی مختلف
این نسبت در استان تهران برای دوره ابتدایی 47، متوسطه اول 41 و متوسطه دوم 25 نفر و در استان سیستان و بلوچستان برای دوره ابتدایی 36، متوسطه اول 32 و متوسطه دوم 17 نفر است.
البته یکی از دلایل بهبود این شاخص در استان سیستان و بلوچستان برای دوره متوسطه دوم میتواند ناشی از ترک تحصیل دانشآموزان و راهیابی جمعیت کمتری از آنها به دوره متوسطه دوم باشد.
ارسال کردن دیدگاه جدید