آمریکا در زیر تیغ؛ آماری جزئی از فقر در ایالات متحده

طبق مقاله اخیر منتشر شده توسط مرکز تحقیقات اقتصاد و سیاست، اقتصاد امریکا حدود یک سوم ظرفیت خود را برای تولید شغل مناسب، از دست داده است. یک شغل خوب که سالانه 37000 دلار درآمد دارد بیمه درمانی و مزایای بازنشستگی را ارائه می دهد. این دو چیزهایی هستند که مشاغل کم درآمدی که از آنها سخن می گوییم فاقد آن می باشند.

به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598، به نقل از کریستین ساینس مانیتور، ماه گذشته اداره آمار ایالات متحده اعلام کرد طبق آخرین ارقام رسمی، تعداد مردم فقیر امریکا 46.2 میلیون و یا به عبارتی 15 درصد از کل جمعیت این کشور است. لازم به ذکر است که دولت امریکا از سال 1969 اقدام به ثبت سالانه نرخ فقر در این کشور کرده است.

اما این آمار چه چیزی را نشان می دهد؟

به عقیده جینا مور، واضح ترین نتیجه گیری که می توان از این آمار داشت این است که جامعه امریکا هنوز هم تحت اثرات رکود اقتصادی بزرگ است. مارک رنک، استاد رفاه اجتماعی دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس می گوید: ”بعد از بحران اقتصادی، فقر روند رو به رشدی داشته است. قبلا روند صعودی نداشت زیرا مردم کمتر کار می کردند و یا سختکوش نبودند... مسئله این است که شغل مناسب با درآمد معقول وجود خارجی ندارد."

پیتر ادلمن، یکی از اعضای سابق دولت کلینتون که اکنون مدیر مرکز فقر، ناعدالتی و سیاست مدنی در دانشگاه جورج تاون واشنگتن است، اعتقاد دارد: ”آمارهای غیر رسمی می گویند میلیون ها فقیر وجود ددارد که کار می کنند اما از فقر رهایی نمی یابند."

او می گوید این افراد مشاغل کم درآمدی دارند که در حقیقت اغلب مشاغلی به وجود آمده پس از بحران اقتصادی هستند و در ده های بعدی موارد جدیدی از آنها دیده خواهند شد. بیش از 40 درصد این مشاغل پس از رکود اقتصادی و بین سالهای 2008 تا 2010 به وجود آمده اند که طبق گزارش مراکز مربوطه در ماه آگوست، جزو شغلهای با درآمد بسیار پایین هستند.

طبق مقاله اخیر منتشر شده توسط مرکز تحقیقات اقتصاد و سیاست، اقتصاد امریکا حدود یک سوم ظرفیت خود را برای تولید شغل مناسب، از دست داده است. یک شغل خوب که سالانه 37000 دلار درآمد دارد بیمه درمانی و مزایای بازنشستگی را ارائه می دهد. این دو چیزهایی هستند که مشاغل کم درآمدی که از آنها سخن می گوییم فاقد آن می باشند.

مشکل فقر در امریکا در حالی موضوع بحث جامعه ی امریکایی است که دولت فدرال، بیش از 700 میلیارد دلار صرف برنامه های کمک به مردم برای بالا کشیدن آنان از خط فقر کرده است. با این حال تعداد امریکای های فقیر در سال تغییری نمی کند. روبرت رکتور، محقق امریکایی در این خصوص [خطاب به مسئولین] می گوید ”در دولت رفاه نمی توانید حتی تاثیری بر فقر داشته باشید. این احمقانه است!"

در جامعه امریکایی طبق آمار خود آنها که جینا مور به آنها استناد می کند، 13 درصد از درامد خانوارها صرف غذا می شود که 33 درصد کمتر از مقداری است که مورد نظر فرمول اورشانسکی می باشد. 35 درصد دیگر صرف مسکن، و 17 درصد دیگر به حمل و نقل اختصاص می یابد. اما این هزینه ها توسط اورشانسکی نادیده گرفته شده اند. این بدین معنی است که وقتی دولت تعیین می کند کدام خانواده ها خودشان پول بسیار کمی را برای فقط زنده ماندن خود در بیاورند، یعنی چیزهایی را نادیده گرفته است که بیشتر بودجه ی خانواده های امریکایی را به خود اختصاص می دهد.

اینگونه است که یک زن امریکای که به عنوان مثال گوجه ی مورد نیاز خود را خود در باغچه شخصی خود پرورش میدهد تا هزینه کمتری برای آن پرداخته باشد؛ و فقط غذاهایی را مصرف می کند که ماندگاری زیادی داشته باشند؛ و به ناچار زودتر از خانه بیرون می آید تا مسافت بین منزل و محل کار را پیاده طی کند تا هزینه حمل و نقل را نپردازد، از نظر دولت امریکا فقیر نیست!

چنین شخصی از نظر دولت و با توجه به فرمول هایی نظیر اورشانسکی، ”پول بسیار زیادی" در می آورد!

پروفسور رنک معتقد است 60 درصد امریکایی های بالغ حداقل یک سال از عمر خود را زیر خط فقر می گذرانند.

این، نتیجه اقتصادی است که حاصل تلاش 99 درصدافراد جامعه را به جیب 1 درصد اقلیت می ریزد و هزینه ی لشگرکشی های ماجراجویانه به کیلومترها دور از خاک وطن را تامین می کند.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی