چرا عُمر شورش واگنر کمتر از ۲۴ ساعت بود؟

‌برخلاف پیش‌بینی‌ها، شبه‌نظامیان واگنر با همان سرعتی که به مسکو یورش بردند، عقب‌نشینی کردند. این اقدام واگنر به تنش‌های داخلی در روسیه ارتباط می‌یافت یا نتیجه توافقی پشت‌پرده بود؟

 

شورش گروه واگنر به رهبری «یوگنی پریگوژین» یک روز هم زمان نبرد و فرمانده این گروه پس از میانجی‌گری «الکساندر لوکاشنکو»، رئیس‌جمهوری بلاروس از مواضع خود عقب نشست. اگرچه دولت‌های غربی تحولات روسیه را بروز شکاف در قدرت پوتین تعبیر کرده‌اند، اما برخی کارشناسان هم فرضیه نمایشی‌بودن این اتفاقات را رد نمی‌کنند.

با نگاهی موشکافانه به این رخداد و اخبار پیرامونی آن، ۶ سناریو محتمل به نظر می‌رسد که به صورت مجزا مورد واکاوی قرار خواهد گرفت؛

سناریوی نخست؛ برنامه پوتین برای پاکسازی و شناخت ستون پنجم

حمله واگنرها به مسکو یادآور کودتای نافرجام تیر ۱۳۹۵ در ترکیه است که با هدف سرنگونی دولت «رجب طیب اردوغان» رئیس جمهوری این کشور انجام گرفت. اگرچه آن کودتا ساختگی به نظر نمی‌رسید اما نتیجه آن شد که نظامیان مخالف شناخته و حذف شوند. بنابراین حدود ۳۰۰ هزار تن در ارتباط با آن بازداشت و بیش از ۱۳۰ هزار نفر به اتهام ارتباط با کودتا از کار اخراج شدند.

در روسیه هم پیشروی فوری گروه واگنر و به دست گرفتن کنترل شهر روستوف روسیه و نیز رسیدن به نزدیکی مسکو بدون هیچ مقاومتی و بمبارانی از سوی نیروهای ارتش روسیه، از ساختگی بودن حمله نشان داشت. ضمن اینکه میانجی‌گری مؤثر بلاروس و عزیمت پریگوژین به این کشور که همه در کمتر از ۲۴ ساعت طول کشید، فرضیه برنامه‌ریزی شده بودن یورش را تقویت می‌کند. به ویژه اینکه رسانه‌های روسیه از پایان تحقیقات جنایی در مورد شورش مسلحانه گروه واگنر از سوی «سرویس امنیتی فدرال روسیه» (FSB) خبر داده‌اند.

پس از این ماجراها پوتین ضمن «خیانت به کشور» خواندن اقدام واگنرها از خلع سلاح این گروه سخن به میان آورده و به آنها حق انتخاب داده که بین سه مورد «الحاق به ارتش»، «بازگشت به خانواده» و «عزیمت به بلاروس» یکی را برگزینند.

سناریوی دوم؛ طرح استقرار واگنر در اروپای شرقی (بلاروس)

سال‌هاست که گروه شبه‌نظامی واگنر به عنوان بازوی مسلح خارجی مسکو به‌ویژه در سوریه و چندین کشور آفریقایی شناخته می‌شود و اینکه مأموریت جدیدی پس از یکسال ونیم تداوم بحران اوکراین برای آنها تعریف شده‌باشد دور از ذهن نیست؛ آن هم مأموریتی در اروپای شرقی که ناتو پس از الحاق سوئد و فنلاند بر پایه بند ۱۰ اساسنامه این پیمان، کشورهای اروپای شرقی را هدف‌گذاری کرده‌است.

«اوگه میره»، روزنامه‌نگار و تحلیلگر، رویدادهای اخیر روسیه را بازی از پیش برنامه‌ریزی شده میان پوتین، پریگوژین و لوکاشنکو در جهت یافتن بهانه‌ای برای استقرار نیروهای روسیه در بلاروس و در مجاورت با مرزهای لیتوانی، لهستان و غرب اوکراین می‌داند و می‌گوید: «در وهله اول با این اقدام نیروهای واگنر در پشت مرزهای اوکراین قرار دارند و می‌توانند بسیار قدرتمندتر به کی‌یف و لویو حمله کنند، بسیار راحت‌تر از زمانی که در شرق اوکراین مستقر بودند. از منظری دیگر حضور واگنر در بلاروس ایمنی تأسیسات و تسلیحات هسته‌ای روسیه که پوتین قصد دارد به زودی در بلاروس و در نزدیکی مرز لهستان و لیتوانی مستقر کند را تضمین می‌کند.»

میانجیگری لوکاشنکو رئیس جمهور بلاروس، تبعید بی‌سروصدای پریگوژین به این کشور و همچنین موجود بودن گزینه «عزیمت به بلاروس» در میان گزینه‌های پیشنهادی پوتین به اعضای گروه شبه‌نظامی واگنر، این سناریو را تقویت می‌کند. افزون بر آن پایگاه «اینتل ریپابلیک» خبر داده‌است که یک اردوگاه نظامی برای گروه واگنر در بلاروس ساخته می‌شود؛ اردوگاهی در ۲۰۰ کیلومتری مرز با اوکراین که ظرفیت ۸ هزار سرباز دارد.

سناریوی سوم؛ دام پوتین برای اوکراین

این سناریو هم به برنامه‌ریزی‌بودن حمله نظامی از سوی پوتین با هماهنگی ارگان‌های مختلف از جمله واگنرها ارتباط می‌یابد. در این سناریو باید کمی به عقب برگردیم یعنی «ضدحمله بهاره اوکراین».

ضدحمله بهاره اوکراین از میانه خرداد شروع شد اما بر اساس گفته مقامات روس و البته رسانه‌های غربی این عملیات آن گونه که مورد انتظار اوکراینی‌ها بود پیش نرفت. «ولودیمیر زلنسکی» رئیس‌جمهور اوکراین که در دوران زمامداری خود قریب به ۲۰ درصد از خاک کشورش را از دست داده و بسیاری از زیرساخت‌های این کشور در درگیری با ارتش روسیه یا نابود شده‌اند و یا آسیب جدی دیده‌اند، چند روز پیش بدون آن‌که جزئیاتی ارائه دهد، تأیید کرد که نیروهای اوکراینی در امتداد خط مقدم، نبرد با نیروهای روسیه آغاز کرده‌اند.

القای شکاف در اردوگاه واگنرها و نیز بین فرمانده این شبه‌نظامیان با وزیر دفاع و شخص پوتین و در نهایت حمله ساختگی به مسکو، اوکراین را می‌توانست برای زدن ضربه کاری مصمم و وارد گود کند؛ همان کاری که مسکو در طول تاریخ در مقابل ناپلئون و هیتلر انجام داده‌بود یعنی کشاندن دشمن به قلب روسیه پهناور و شکست آنها.

سناریوی چهارم؛ شکاف در بدنه قدرت و تلاش پریگوژین برای حذف وزیر دفاع

برخلاف سناریوهای قبلی که همه با اهداف گوناگون برنامه‌ریزی شده بودند، این سناریو از یک اختلاف جدی در ساختار قدرت روسیه حکایت می‌کند؛ سناریوی که رسانه‌های روسیه و دیگر کشورها آن را بازتاب می‌دهند.

بر پایه این سناریو، پریگوژین، رئیس یک گروه شورشی است که مدعی شده ارتش روسیه نیروهای واگنر را از پشت هدف قرار داده‌است. بنابراین وی در صدد انتقام برآمد و ادعا کرد که «امشب به قضیه خائنین و مجرمین در اهانت به روسیه که شخص وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک است رسیدگی و حمله به واگنر را حل و فصل خواهیم کرد.»

در مقابل پریگوژین، «سرگئی شویگو»، وزیر دفاع روسیه قرار دارد که بیش از یک دهه سمت خود را حفظ کرده و او نه تنها متحد سیاسی رئیس جمهور ولادیمیر پوتین، بلکه یکی از معدود دوستان وی در حلقه قدرت روسیه است. شویگو و پوتین با هم در آب‌های سیبری شنا کرده و به شکار پرداخته و در هاکی روی یخ در یک تیم بازی کرده‌اند اما اکنون دوستی و فعالیت سیاسی چندین دهه آنها پس از شورش مسلحانه واگنر با بزرگترین آزمایش خود مواجه بوده‌است.

فرمانده گروه واگنر روز جمعه برای اولین بار در یک کلیپ ویدئویی که توسط سرویس مطبوعاتی وی در تلگرام منتشر شد، توجیهات اصلی روسیه برای عملیات نظامی به اوکراین رد کرد و مدعی شد: هیچ چیز غیرعادی در ۲۴ فوریه اتفاق نیفتاد، وزارت دفاع روسیه در تلاش است جامعه و رئیس جمهور (پوتین) را فریب دهد و داستانی را در مورد چگونگی تجاوز دیوانه وار اوکراین و ناتو به ما بگوید.

پریگوژین که ماه‌هاست علناً شویگو وزیر دفاع و والری گراسیموف ژنرال ارشد روسیه را به «بی‌کفایتی در جنگ اوکراین» متهم می‌کند، گفته‌است که جنگ اوکراین لازم بود تا شویگو بتواند مارشال شود، تا بتواند دومین مدال «قهرمان» را دریافت کند.

طبق تحلیل اندیشکده «کارنگی»، در واقع پریگوژین از مدتی قبل مخالفت با وزارت دفاع را علنی کرد. پس از اعلامیه اخیر وزارت دفاع مبنی بر اینکه همه داوطلبان جداشده، باید خود را به وزارتخانه معرفی کنند، پریگوژین به سرعت واکنش نشان داد و اعلام کرد که نیروهای وی چنین کاری را انجام نخواهند داد، زیرا این کار فقط به کارایی شرکت نظامی خصوصی او آسیب می‌زند.

سناریوی پنجم؛ پریگوژین دنبال تحکیم قدرت تا رؤیای ریاست‌جمهوری

یکی از معدود تحلیل‌هایی که از این زاویه شورش پریگوژین و گروه واگنر را تحلیل می‌کرد، از سوی «مؤسسه مطالعات جنگ» ارائه شد که اعتقاد داشت: آغاز آشکار شورش مسلحانه پریگوژین اوج کارزار او برای تداوم کنترل بر نیروهای نظامی و ابزار حفظ جایگاهش در روسیه است؛ او این شورش را به عنوان تلاشی برای بقای وجودی خود انجام داده است.

«جیمز استاوریدیس» دریادار بازنشسته ارتش آمریکا و فرمانده نظامی سابق ائتلاف ناتو در مصاحبه‌ای گفت که «پریگوژین زنده نخواهد ماند چون پوتین نمی‌تواند شورش او را ببخشد و فراموش کند.» از سویی دیگر «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با اشاره به شورش ارتش خصوصی واگنر علیه مسکو، مدعی شد «جنگ اوکراین به تجزیه قدرت در روسیه منجر شده و جنگی که پوتین علیه اوکراین به‌راه انداخته و هیولایی که با واگنر ساخته، حالا به خودش حمله کرده و او را گاز می‌گیرد؛ بنابراین هیولا علیه سازنده‌اش برخاسته و ساختار سیاسی نشانه‌های آسیب‌پذیری را بروز داده و قدرت نظامی ترک برداشته است.»

«سی ان ان» به نقل از یک کارشناس مسائل روسیه مدعی شد: پوتین افراد خائن را نمی‌بخشد. حتی اگر او بگوید که پریگوژین به بلاروس می‌رود وی هنوز هم خائن محسوب می‌شود و من فکر می‌کنم که پوتین هرگز او را نخواهد بخشید. وی همچنین مدعی شد که ممکن است ما شاهد «کشته شدن پریگوژین در بلاروس» باشیم اما تا زمانی که وی حامیانی دارد صرف نظر از این که در کجا به سر می‌برد، تهدید محسوب می‌شود و این موضوع روسیه را نگران می‌کند.

سناریوی ششم؛ حمله واگنرها با حمایت «سیا»، «موساد» و «ام‌آی ۶»

یکی از سناریوهای محتمل به دست داشتن آمریکا و دیگر کشورهای عضو ناتو در این شورش نظامی برمی‌گردد و چه بسا این شورش، نتیجه یک طرح برنامه ریزی شده در اتاق‌های تاریک بوده باشد. از همان نخستین روز حمله ارتش روسیه به مرزهای اوکراین، رسانه‌های آمریکایی و اروپایی با قدرت از احتمال یک کودتای نظامی بزرگ علیه رئیس جمهور روسیه با توجه به وجود شکاف در ارتش این کشور و مخالفت افسران ارشد با جنگ علیه اوکراین، سخن می‌گفتند.

بعید نیست این تبلیغات رسانه‌ای، در واقع پوششی برای استخدام پنهانی شبه نظامیان گروه واگنر و فرمانده آن بوده باشد. پریگوژین، اسرار جنگی روسیه و ساقط کردن یک بالگرد روس را فاش کرد و درخواست‌های عجیبی را در خصوص لزوم برکناری وزیر دفاع و فرمانده ارتش و رئیس ستاد مشترک ارتش روسیه ارائه داد.

در این ارتباط، «مارگاریتا سیمونیان» رئیس شبکه تلویزیونی دولتی «راشا تودی» روسیه اعلام کرد: بدون تردید، شورش گروه واگنر علیه کرملین، اقدامی سازماندهی شده توسط سرویس‌های جاسوسی انگلیس، آمریکا و احتمالاً یک «دولت» در غرب آسیا بوده است. منظور رئیس شبکه تلویزیونی «راشاتودی» از این «دولت» در غرب آسیا، رژیم صهیونیستی و به طور خاص سازمان جاسوسی (موساد) است.

اظهار نظر سیمونیان درباره نقش موساد در شورش گروه واگنر از این جهت حائز اهمیت است که بر اساس گزارش‌های رسانه‌ای، وی یکی از نزدیک‌ترین روزنامه نگاران به کاخ کرملین و شخص ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه است.

افزون بر آن، آنچه احتمال وجود ارتباط بین «یوگنی پریگوژین» مؤسس واگنر با موساد را تقویت می‌کند، یهودی بودن اجداد «پریگوژین» است.

دو هفته قبل از حمله واگنر، شبکه تلویزیونی صهیونیستی «آی ۲۴ نیوز» از برافراشته شدن پرچم گروه واگنر بر روی جرثقیل یک برج در حال ساخت، در قلب تل‌آویو خبر داده‌بود. مقامات رژیم صهیونیستی در آن زمان هرگونه ارتباط برافراشته شدن پرچم گروه واگنر در تل آویو را با این رژیم رد کرده و آن را کار یکی از کارگران شرکت سازنده برج اعلام کرده بودند.

آنچه سناریوی دخالت موساد را تقویت می‌کند، اختلافات بین روسیه و رژیم صهیونیستی است که از آغاز جنگ اوکراین شروع و هر روز عمیق‌تر شد و اقدام دادگستری روسیه علیه آژانس یهود و تعطیلی آن، تیر خلاص کرملین بر پیکر مناسبات با تل آویو بود. بنابراین طبیعی به نظر می‌رسد که رژیم صهیونیستی در پی انتقام گرفتن از پوتین بوده‌باشد.

فرجام سخن

در پاسخ به پرسش «چه شد که واگنر یک روزه عقب نشست؟» نمی‌توان با قاطعیت سناریویی را مطرح و تأیید کرد؛ این اتفاق می‌تواند تحت رهبری پوتین و هماهنگی دیگر ارگان‌ها با هدف شناسایی و حذف ستون پنجم، استقرار واگنر در اروپای شرقی یا دام‌گذاری برای اوکراین در ادامه ضدحمله بهاره صورت گرفته باشد.

در مقابل سناریوهایی که اختلافات و تنش‌ها را در ساختار سیاسی- امنیتی روسیه ملاک قرار می‌دهد، نیز منطقی به نظر می‌رسند. جدال کلامی پریگوژین و شویگو وزیر دفاع روسیه از ماه‌ها پیش که بحران اوکراین وارد فاز فرسایشی شد، ادامه داشته‌است. بنابراین احتمال آن می‌رود که با فرسایش هر چه بیشتر بحران اوکراین، اختلافات میان مقامات حتی با شخص پوتین خود را نشان دهد.

در مجموع صرف‌نظر از اینکه کدام سناریو در عالم واقع اتفاق افتاده‌است اما از نگاه ناظران این اتفاق زنگ خطر و هشدار را نسبت به بکارگیری ارتش خصوصی و پیمانکاران نظامی به صدا درآورده‌است. احتمالاً پوتین با درک همین موضوع، از نیروهای واگنر درخواست الحاق به ارتش را کرده‌است.
منبع: مهر

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی