ممکن است برخی جوانان از نظر اعتقادی ضعیف باشند اما بی‌خدا نیستند

یکی از مسائل مهم در ارتباط با جوانانی که شاید از لحاظ اعتقادی و تقید به مذهب ضعیف باشند، این است که آنان را جدا از جامعه و جدا از خود ندانیم و چنین تصویری را برای خود ایجاد نکنیم که آنان مشتی انسان بی‌خدا و فاسدند.
 

به گزارش فارس، در یک سال گذشته مسأله «حجاب» نقل داغ محافل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور ماست. اغتشاشات پاییز 1401 که به بهانه حجاب شعله‌ور شد، تحولات خاصی در اجتماع ایرانی فراهم کرد که پیغام تازه و البته مهمی برای آینده است. در باب حجاب در جامعه و اهمیت رویکرد نهادهای فرهنگی در این باره با حجت‌الاسلام محمدهادی رحیمی‌صادق، مدیر حوزه‌های علمیه استان تهران سخن گفتیم تا بدانیم حوزه‌های علمیه در این باب چه کرده‌اند.

حجاب یا پوشش؟ مسأله این است!

رحیمی‌صادق در ابتدا گفت: مقوله حجاب که واژه قرآنی آن «ستر» است، یکی از جدی‌ترین موضوعات امروز جامعه ماست. شهید مطهری معتقد است که به‌کار بردن لفظ حجاب به جای ستر دقیق نیست؛ چرا که حجاب تداعی‌گر منع است و چنین می‌نماید که زن باید در جامعه، دانشگاه و فعالیت‌های مختلف شرکت نداشته باشد؛ در صورتی که آنچه مد نظر اسلام است، اصلا و ابدا چنین نیست. مسأله پوشش هم که اسلام بدان توجه دارد، مختص بانوان نیست؛ بلکه شامل مردهای جامعه نیز می‌شود.

4 مفهوم اساسی در شکل‌دهی جامعه دینی
وی افزود: در مجموع روایاتِ ما چند مفهوم در کنار هم قرار گرفته‌اند و به نوعی ارتباط جدی و نزدیک باهم دارند. پوشش، حیا، غیرت و عفت، چهار مفهوم کلیدی در راستای جامعه‌سازی مَد نظر اسلام هستند و آنچه از روایات برمی‌آید، این است که فقدان هر کدام از آنها موجب نقصان دیگری می‌شود. این موضوعی است که رسانه و نهادهای فرهنگی باید به آن توجه کرده و برای ترویج آن اقدام کنند. امروزه برخی از خواص و حتی معممین پیرامون موضوع پوشش و اثرات آن در جامعه نظیر حیا و عفت دچار شبهه شده‌اند و کار به جایی می‌رسد که باید رهبر معظم انقلاب خود وارد در صحنه شوند و به آنان تذکر دهند و توجیه کنند که اصل موضوع چه چیزی است. این خیلی مهم است که شخصی که خود باید دیگران را آگاه و روشن بسازد، دچار کج فهمی از موضوعات شود.

حجاب، موضوع شخصی نیست

مدیر حوزه‌های علمیه استان تهران ادامه داد: البته عده‌ای هم می‌خواهند نان را به نرخ روز بخورند. این افراد در صدر اسلام هم حضور داشتند و با عمل منافقانه خود می‌خواستند منافعشان را حفظ کنند. 4 مقوله مزبور اگر نگوییم بنیان جامعه اسلامی را می‌سازند می‌توانیم بگوییم در حد بسیار بالایی اثرگذارند و در راس این امور مسأله پوشش به شدت با موضوع حیا و عفت و غیرت افراد جامعه اسلامی در رابطه قرار دارد. در روایت آمده است: «لا دین لمن لا حیاء له»، به تعبیر دیگر، حجاب نسبت به سه مقوله دیگر جنبه زیربنایی دارد و یک رابطه مستقیم و تنگاتنگ را با آنها برقرار می‌سازد. با توجه به این موضوع نباید گفت که حجاب یک مسأله شخصی است.

رحیمی‌صادق اشاره کرد: اتفاقات اخیر به خوبی نشان داد که حجاب، نه یک امر فردی و شخصی، بلکه موضوعی اجتماعی در حد بسیار بالاست. در اغتشاشات اخیر دشمنان به صراحت گفتند که «حجاب فقط بهانه است اصل نظام نشانه است» این حرف نشان دهنده این است که حجاب به عنوان یک سنگر مهم برای جامعه و حکومت اسلامی به حساب می‌آید که طرف مقابل ما با تخریب و کنار زدن آن می‌خواهد نظام را نشانه کند و به آن ضربه بزند. شاید بعضی بگویند که غیبت یا تهمت هم مسأله فردی نیست آیا باید نسبت به آن هم اینقدر حساس بود؟ حساسیت نسبت به هر منکری در جای خود اهمیت و موضوعیت دارد اما هیچ کدام از این مسائل با حجاب قابل مقایسه نیست.

حجاب با حیا ارتباط دارد

این استاد حوزه علمیه گفت: نوع مواجهه دشمن هیچ حرفی را باقی نمی‌گذارد که بگوییم حجاب یک امر فردی است. آنان به خوبی کنش سیاسی و اجتماعی خود را به وسیله حجاب مطرح ساختند، چراکه ظرفیت حجاب در جامعه‌سازی و امر سیاست به خوبی آشکار و روشن است. این موضوع مهمی است که باید نهادهای فرهنگی و رسانه‌ها در جهت تبیین آن برآیند. مسأله مهم دیگری که باید به آن توجه کرد این است که آیا موضوع بی‌حجابی که الان مطرح می‌شود و برخی می‌گویند کسی با کسی کار نداشته باشد و یا اینکه حجاب با حیا رابطه ای ندارد در یک حدی متوقف می‌ماند و ادامه پیدا نمی‌کند؟ طبیعتاً به این شکل نیست. ما تا چندین ماه پیش شاید شل حجابی و بی‌حجابی در حد کمی را در جامعه مشاهده می‌کردیم؛ اما اتفاقات اخیر نشان داد که موضوع عدم رعایت حجاب و به تبع آن بی‌حیایی برخی افراد حد و مرز مشخصی ندارد و به شکل سلسله وار ادامه پیدا خواهد کرد.
وی افزود: روزی حضرت زهراء (علیها السلام) نزد پدرش، رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بود، که مردی نابینا وارد شد؛ و حضرت فاطمه (علیها السلام) به پوشش در مقابل او ظاهر شدند هنگامی که مرد نابینا خارج شد، حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) اظهار داشت :«ای فاطمه! با این که می‌دانستی، او نابینا است و تو را نمی بیند، با این حال چرا حجاب را رعایت کردی؟» پاسخ داد: «بلی، او نابینا بود ولی من که بینا بودم و چشم داشتم» حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود: «به راستی که تو پاره تن من هستی».

رحیمی‌صادق گفت: این روایت دارای یک نکته ظریف روانشناسی است؛ به این شکل که زنی که در خود حجاب نبیند میل و گرایش به بی‌حیایی پیدا می‌کند، همان چیزی که دامن برخی از دختران ما را گرفته است. نداشتن حفظ و حریم در پوشش فتح بابی است برای کشیده شدن به انواع بی‌حیایی‌ها. وقتی حجاب کنار رفت حیا کنار می‌رود وقتی حیا حذف شد غیرت از بین می‌رود و در چنین فضایی خواهیم دید که نشانه‌های بی‌دینی در جامعه رشد و گسترش پیدا می‌کند. این موضوعی است که نباید نسبت به آن دچار انفعال واشتباه در تحلیل ومحاسبه شد.

حوزه، رسالت مطالبه‌گری دارد

مدیر حوزه‌های علمیه تهران بیان کرد: حضرت آقا تاکید دارند که باید در جبهه فکر و اندیشه و فرهنگ به جهاد تبیین دست زد. اتفاقات اخیر موجب شد که این نوع جهاد در برخی از موارد گسترش پیدا کند و فراگیر شود اما به عقیده بنده ما هنوز به حد مطلوب خود نرسیده‌ایم و هنوز سرعتمان با آن چیزی که باید باشد فاصله دارد. طرح امین در مدارس و حضور مبلغان و برگزاری جلسات صمیمی با دانش‌آموزان و والدین آنها یکی از عمده فعالیت‌های حوزه‌های علمیه تهران در ایام اخیر بود. همچنین نشست‌ها و جلساتی با مسئولین از دیگر فعالیت‌هایی بود که حوزه‌های علمیه در راستای مقوله حجاب آن را پیگیری کرد. اما حوزه رسالت دیگری نیز در این باره دارد و آن مطالبه صحیح از مسئولین است که شاید گاهی با زبان پیشنهاد و تذکر باشد گاهی هشدار و مطالبه جدی وصریح.

جوانانی را که مثل ما فکر نمی‌کنند، طرد نکنیم

رحیمی‌صادق گفت: یکی از مسائل مهم در ارتباط با جوانانی که شاید از لحاظ اعتقادی و تقید به مذهب ضعیف باشند، این است که آنان را جدای از جامعه و جدای از خود ندانیم و چنین تصویری را برای خود ایجاد کنیم که خدای نکرده آنان مشتی انسان بی‌خدا و فاسد هستند. این مسأله‌ای است که حضرت آقا هم بدان توجه داشتند و به نوعی در این قضیه پیشرو هستند. و از طرفی هم نباید چنین تصور شود که در پی رفع نقص آنان نباشیم. در ماه‌های اخیر شاهد بودیم عده‌ای با دستاویز این سخن شهید سردار قاسم سلیمانی که نسبت به برخی از دختران جامعه گفته بود اینها همه دختران من هستند، نتیجه گرفته بودند که نباید فشاری بر آنها آورد یا حساسیتی روی آنها داشته باشیم، در صورتی که در پاسخ باید گفت اتفاقاً چون دختران ما هستند باید نسبت به آنها احساس مسئولیت بکنیم و در قبال فرد آنها و جامعه حساس باشیم. ما نسبت به این دو موضوع کمی غفلت داشتیم اما اغتشاشات و تحولات این چند ماه بار دیگر فرصتی را برای ما فراهم آورد که بتوانیم از بستر آن استفاده کنیم و با نحوه بیان صحیح و با استفاده از منطق و استدلال با این قشر ارتباط دوباره‌ای برقرار کنیم، اما باز تاکید می‌کنم نباید از دو آفت در این راستا به راحتی بگذریم ۱ـ خود را تافته جدا بافته‌ای تصور کنیم که باقی را فاسد و بی‌دین می‌داند ۲ـ پذیرفتن طرف مقابل به معنای تایید کارهای آن نیست بلکه برای رفع نقص آنان است.

او در پاسخ به یک کلیشه مرسوم اشاره کرد: شاید گفته شود مگر خود ما دارای اشکال نیستیم که به دیگران می‌گوییم فلان کار اشتباه را نکنند؟ ما هم نقصان داریم اما این دلیل نمی‌شود که بخواهیم از یک اشتباه دیگر چشم‌پوشی بکنیم و از کنار آن به سادگی بگذریم. جدا نکردن خود از باقی، نحوه بیان و استدلال سه عاملی هستند که ما را در ارتباط گیری با افراد جوان و قشری که شاید چندان مقید نباشند کمک می‌کند. به عقیده من روحانیت باید شیوه وعظ و نصیحت خود را عوض بکند و با برقراری یک دیالوگ و پرسش و پاسخ با جوانان پیش رود تا بتواند ارتباط موثر و دو طرفه‌ای را برقرار بکند تا اثرگذاری آن بیشتر باشد.

رحیمی‌صادق در انتها بیان داشت: مقام معظم رهبری در این بحث مهم چهار توصیه دارند، اول اینکه بحث بی‌حجابی حرام سیاسی و حرام شرعی است، دوم، دشمن با برنامه وارد شده است، ما هم باید با برنامه وارد شویم. سوم اینکه جامعه را دچار دوقطبی نکنیم و نکته آخر دولت باید از خودش شروع کند. به طور مثال، دانشگاه‌هایی که مسئولین متعهد و مقیدی دارد و از امکانات خود بهره می‌برند در مواردی مثل اغتشاشات کمتر دچار چالش می‌شوند. دانشگاه‌ باید نسبت به قرار گرفتن جوانان در این بمباران رسانه‌ای برنامه داشته باشد. مثل این می‌ماند کسی زیر باران باشد و به او چتر ندهیم و به او اعتراض کنیم که چرا خیس شده است، در صورتی که اگر نگران او باشیم باید چتر به دستش دهیم. اینکه بعضی از افراد در زمان اغتشاشات دچار تزلزل شدند نباید به پای منافق بودن آنها گذاشت، گاهی ناکارآمدی‌ها، فشار زندگی و تبلیغات سو انسان را از پا در می‌آورد، این را به پای منافق بودن افراد نگذاریم. در پایان می‌خواهم بگویم که ما فطرت انسان‌ها را در اختیار داریم، یعنی میتوانیم از این طریق با آنها وارد گفت‌وگو شویم و آنان را به همان فطرت اولیه دعوت کنیم.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی