نقش استعمارگران در شکل گیری و حمایت از فرقه بهائیت / جدیدالاسلام‌های یهودی،چه خدمتی به فرقه کردند؟

پنج سال قبل از حرکت علی محمد باب که خود را باب امام زمان و بعدها خود را موعود معرفی کرد، عده‌ای از یهودیان ایران یکباره مسلمان شدند و بعد از باب،در سراسر کشور راه ورود بهائیت را باز کردند.

خبرگزاری مهر: حدود ۲۰۰ سال پیش در کشور ایران، سلسله‌ای پدید آمد که حاصل آن فقر، بی عدالتی و نابرابری بود، سلسله قاجاریه که توسط آقا محمد خان قاجار بنیان گذاری شده بود. حکومتی که تاریخ شناسان بعدها از آن به عنوان یکی از سیاه‌ترین دوره تاریخ و تمدن ایران یاد کردند.

حجت الاسلام جواد محرابی مدیر مؤسسه فرق و ادیان در این زمینه می‌گوید: شاید از قبل از قاجاریه، جریان‌های مذهبی و فرقه‌های مذهبی مختلف، در این کشور گسترش پیدا کردند اما در دوره قاجار یک ولنگاری مذهبی است که گروه‌ها و جریان‌های مختلف بیشتر رشد کردند.
در این دوره بخش وسیعی از کشور ایران به دلیل بی‌خردی حکام وقت، توسط دو کشور استعمارگر روس و انگلیس جدا شد. روس‌ها و انگلیسی‌ها دریافتند، برای تحکیم بقای خود در ایران، باید بین مذهب و علمای آن زمان و همچنین مردم شکاف ایجاد کنند. از این شروع به جست و جوی اشخاصی نمودند تا بتوانند نیت خود را اجرایی کنند.

حجت الاسلام جواد محرابی مدیر مؤسسه فرق و ادیان در ادامه می‌افزاید: در آن دوره هر جریانی که دست روی بعضی از مسائل اعتقادی گذاشت توانست یک جمعیتی را با خود ببرد.

درست در همین زمان بود که جریانی به نام (شیخیه) پدید آمد که توسط شیخ احمد احسائی پایه گذاری شد.
حجت الاسلام موسوی زاده کارشناس مسائل دینی در مورد جریان شیخیه می‌گوید: نام دیگر این فرقه، کشفیه است و مراد از کشفیه همان کشف و الهامی است که سران این فرقه برای آن قائل شدند.

شیخ احمد احسائی با تشکیلاتی که جدا از اصول دین و باورهای شیعه بود، خود را رکن رابع یا همان شخص رابط بین امام زمان (عج) با مردم معرفی کرد.

حجت الاسلام محرابی مدیر مؤسسه فرق و ادیان درباره ادعای مهدویت می‌افزاید: این ادعای مهدویت و شعار و بردن مردم به سمت موعود یکی از مسائلی بود که مردمی که از حکومت پادشاهان خسته شده بودند، مردمی که در بین این فشارها و درگیری‌ها و جنگ‌های دوره‌های مختلف قبل و بعد از قاجار، دچار سرخوردگی شده بودند، این مردم را سریع به سمت خود جلب و جذب کرد.

شیخ احمد احسائی زمینه سوءاستفاده بسیاری را فراهم آورد که با واکنش بسیاری از علمای شیعه و تکفیر آنان از جمله ملأ محمد تقی برقانی معروف شهید ثالث مواجه شد.

حجت الاسلام موسوی زاده کارشناس مسائل دینی تشریح می‌کند: شیخ احمد مجبور شد ایران را ترک کند و به طرف مدینه حرکت کرد و در آنجا از دنیا رفت.

با درگذشت شیخ احمد احسائی، سید کاظم رشتی جایگزین آن شد. سید کاظم رشتی تفکرات شیخیه را به شدت بسط و گسترش داد. از آنجا که او ظهور امام غایب را نزدیک می‌دانست، جانشینی برای خود برنگزید.
حسین سالاروند پژوهشگر ادیان و فرق می‌گوید: جنگ‌های سه‌گانه‌ای که ایران با روس داشت و شکست‌های پی در پی در جنگ‌ها و از دست دادن قسمتی از خاک ایران، جامعه ایران را آن زمان دچار سرخوردگی و یاس و ناامیدی کرد.

حجت الاسلام موسوی زاده کارشناس مسائل دینی می‌افزاید: به این خاطر مردم به دنبال نایب امام زمان و آن واسطه می‌گشتند.

شروع فتنه باب

پس از مدتی سید علی محمد شیرازی مدعی بابیت امام زمان به معنای تصحیح کننده روابط مردم با امام غایب شد.
مرحوم جمشید صداقت کیش پژوهشگر و جامعه شناس می‌گوید: سید محمدعلی باب وقتی از عراق وارد بوشهر می‌شود، در اینجا اول نمی‌گوید که من یک دین جدید دارم می‌گوید باید ثروت ثروتمندان گرفته بشود به فقرا داده شود. با این ایده حرکت می‌کنند و پیش می‌رود.

حجت الاسلام محرابی مدیر مؤسسه فرق و ادیان بیان می‌کند: پنج سال قبل از حرکت علی محمد باب شیرازی که خود را باب امام زمان و بعدها خود را موعود معرفی کرد، عده‌ای از یهودیان ایران یکباره مسلمان شدند به ویژه یهودیان مشهد که به آنها جدید الاسلام گفتند. زمانی که علی محمد باب شیرازی ادعای بابیت کرد و مدعی بود که باب امام زمان است می‌بینیم در سراسر کشور راه ورود بهائیت و ورود به شهرها را همان جدید الاسلام ها هموار کردند، جدید الاسلام ها مشهد هم دوباره آمدند بابی شدند.

ورود نام باب، به اذان!

امید رضایی کارشناس فرق و جریان ظهور در ادامه می‌افزاید: در واقع فتنه باب اگر بخواهیم نقطه شروعی برای آن در نظر بگیریم، از زمانی که ملأ صادق خراسانی در شیراز اذان می‌گوید و در اذان باب را باب امام زمان معرفی می‌کند. از آن تاریخ به بعد مناقشات شروع می‌شود و علمای آن زمان با ایشان وارد مناظره می‌شوند.

مرحوم جمشید صداقت کیش پژوهشگر و جامعه شناس اظهار می‌کند: وقتی ملأ صادق خراسانی را برای مناظره به مسجد بردند، علناً با آن بحث کردند و ملأ صادق شکست خورد. همچنین علما از او توبه نامه و امضا گرفتند که این توبه نامه در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجود است.

طرفداران سید علی محمد شیرازی در دشت بدشت در نزدیکی شاهرود اجتماع نمودند که همان ایام نسخ کامل اسلام را اعلام نموده و با کشف حجاب توسط طاهره قزوینی که بعدها توسط میرزا علی نوری یکی از شاگردان علی محمد باب به نام طاهره قرةالعین خوانده شد، دین جدیدی به نام بابیت پای ریزی شد.
امید رضایی کارشناس فرق و جریان ظهور در ادامه می‌گوید: این خود نشان می‌دهد که استفاده از جنسیت و ابزار جنسی در ترویج بهائیت، یکی از ارزش‌ها و ملاک‌های بهائیت است و چیزی جدا از آموزه‌های بهائیت نیست.

سید علی محمد شیرازی در نهایت به تبریز تبعید شد اما در پس فتنه انگیزی و شورش طرفداران او و جنگ و خونریزی در بعضی از نقاط کشور، حکم اعدام وی توسط امیرکبیر صادر و در شهر تبریز اعدام شد.

امید رضایی کارشناس فرق و ادیان مذاهب اضافه می‌کند: یکی از بدشانسی‌های بهائیت این بود که با فرد محبوب و مورد علاقه‌ای در کشور به نام امیر کبیر رو به رو شدند بودن در آن مقطع زمانی و مقابله با امیرکبیر وجهه‌ای مشخص و روشن از بهائیت ارائه می‌دهد.
حجت الاسلام محرابی مدیر مؤسسه فرق و ادیان ادامه می‌دهد: اگر امیر کبیر در مقابل علی محمد باب و جریان بابی نمی‌ایستاد، و ناصرالدین شاه را راضی به مبارزه با آنان نمی‌کرد، و اگر امیرکبیر دستور اعدام باب را نمی‌داد معلوم نبود چه بر سر ایران در آن دوره می‌آمد.

میرزا یحیی نوری به همراه برادر ناتنی‌اش میرزا حسین علی نوری از مریدان علی محمد باب بودند. توجه و تمایل علی محمد باب به میرزا یحیی موجب شد که به او لقب صبح ازل داده و او را جانشین خود معرفی کند و همه بابی ها و حتی میرزا حسین علی نوری که از او بزرگ‌تر بود او را به عنوان جانشین سید علی محمد باب شناختند.
در روز ۲۰ شوال ۱۲۶۸ هجری قمری بعد از ترور ناموفق ناصرالدین شاه، میرزا یحیی به مازندران رفته سپس از آنجا با جامعه درویشی به بغداد گریخت و میرزا حسینعلی نیز به سفارت روس پناهنده شد.

حجت الاسلام موسوی زاده کارشناس مسائل دینی در ادامه بیان می‌کند: چون همشیره او آنجا بود، به آنجا پناهنده شد و جان سالم به در برد و ناصرالدین آنها را احضار کرد که دولت روسیه مقاومت کرد و نخواست او را به ناصرالدین شاه تحویل بدهد و به عنوان یک هدیه گفتند که در نزد ماست. اما پس از اینکه میرزا حسینعلی را احضار کردند و آوردند و کارهایی که روسیه به میرزا حسینعلی دولت پیشنهاد کرد تا به روسیه بفرستد اما میرزا حسینعلی قبول نکرد و حسینعلی نوری را به بغداد تبعید کردند.

حجت الاسلام محرابی مدیر مؤسسه فرق و ادیان می‌گوید: روسیه‌ای که باقی گروه‌های مذهبی را به شدت در دوران حکومت خودش سرکوب می‌کند، ولی در این دوره می‌بینیم که به آنها اجازه تأسیس مرکز مشرق الاذکار می‌دهد. اما بعدها انگلیسی‌ها هنرمندتر بودند گرچه از اول انگلیسی‌ها روی کار بودند، توانستند این جریان را به نفع خودشان قبضه کنند.

در عراق میرزا حسین علی نوری خود را به سرویس انگلیس نزدیک کرده و به توصیه آنها برای مدتی از برادر خود جدا شده و به سلیمانیه عراق می‌رود. جایی که نحله ها و دراویش خاص در آن سکونت دارند.
حجت الاسلام محرابی مدیر مؤسسه فرق و ادیان بیان می‌کند: به این خاطر میرزا حسینعلی مجبور شد که به عنوان درویش محمد به طرف کوه‌های سر گلوی کردستان برود و مدتی هم در خدمت تصوف باشد.

امید رضایی کارشناس فرق و جریان ظهور می‌افزاید: شما اگر تصویر میرزا حسینعلی را قبل از رفتن به سلیمانیه ببینید با تصویری که بعد از آمدن به سلیمانیه مشاهده می‌کنید، تفاوت فاحشی دارد. چهره وی تغییر کرده، چشم و نگاهش به دلیل تمریناتی که انجام می‌دهد نافذ شده و شخصیتی پیدا کرده که می‌تواند یک فرقه‌ای را تشکیل دهد.

میرزا حسین علی نوری هنگام برگشت از سلیمانیه، برادر خود میرزا یحیی یا همان صبح ازل را جانشین باب نمی‌داند و جمله ((من یظهر الله)) علی محمد باب که گفته سال‌ها بعد از من خواهد آمد را نقد کرده است و خود را همان شخص مورد نظر می‌خواند و همین امر موجب به وجود آمد اختلاف میان دو برادر می‌شود.

در پی قدرت طلبی و اختلاف و نزاع بین طرفداران صبح ازل و برادرش حسین علی نوری حاکم عثمانی آن زمان صبح ازل را به قبرس و حسین علی را در نهایت به شهر عکا در نزدیکی حیفا واقع در فلسطین اشغالی امروز تبعید می‌کند.

نقش انگلیس در شکل گیری و تداوم فرقه بهائیت

امید رضایی کارشناس فرق و جریان ظهور می‌گوید: انگلستان در این دوره در حال برنامه‌ریزی برای فلسطین است چرا که فلسطین منطقه مهمی محسوب می‌شود. از این رو می‌خواهد با توانی که دارد به این عامل در فلسطین کمک کند بنابراین به حکومت عثمانی نفوذ می‌کنند. یعنی تمام تلاش خود را می‌کنند و از تمام اهرم‌های خود استفاده می‌کنند تا میرزا حسینعلی به فلسطین و صبح ازل به قبرس بروند. محل حضوری که برای این دو نفر در نظر گرفته شده بسیار مهم است و بعدها نشان می‌دهد که میرزا حسین علی در فلسطین چه نقشی را برای انگلستان ایفا می‌کند. این حضور نوعی سرمایه گذاری بود تا انگلستان در آینده از این سرمایه بهره ببرد.

حسین علینوری مدعی آوردن دین جدیدی می‌شود به نام بهائیت و خود را پیامبر جدید می‌خواند. او ملقب به بها الله و طرفداران او بهایی نام گرفتند.

حجت الاسلام موسوی کارشناس مسائل مذهبی بیان می‌کند: حسینعلی نوری در کتاب خود آورده است: قل یا یری فی هیکلی الا و هیکل الله، ولا فی جمالی الا جمالُ، ولا فی کینونی یتی الا کینونی یتهُ. در هیکل و جمال و کینونیت ذات، و حرکت و سکون دیده نمی‌شود مگر هیکل و جمال خداوند؛ در اینجا او ادعای خداوندی دارد.

حجت الاسلام محرابی مدیر مؤسسه فرق و ادیان ادامه می‌دهد: وقتی این موضوع را برسی می‌کنیم می‌بینیم آنها از همان اول با دو مقوله جدی در اسلام سر جنگ داشتند یکی روحانیت ستیزی که از همان اول یک سری ترورهایی از روحانیت را به عهده داشتند، دوم مسئله امام حسین (ع) و عزاداری محرم و صفر بود که آنان به شدت با آن مبارزه می‌کردند. طاهره قره العین بهایی که بهایی‌ها از آن به عنوان عمه جان یاد می‌کنند در روز عاشورا، دست‌های خود را حنا خضاب و به مقدسات شیعیان اهانت کرد. دیگر مساله نیز مساله حجاب بود که آن کشف حجاب طاهر قره العین و برخی از زنان بابی در تاریخ مشهور است. بعدها هم بهایی هایی که روی کار آمدن همین اقدامات را انجام دادند و به صورت ویژه با مساله امام حسین و حجاب مقابله می‌کردند.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی