راهبردهای امام حسن عسکری(ع) در تقویت و رشد آموزههای مهدویت
کنگاوری گفت: مقابله با هر گونه شک و تردید افکار عمومی شیعیان در قبال شرایط مقدر شده برای امام دوازدهم یا موضوع مهدویت یکی از راهبردهای توأم با صبر و بصیرتِ امام حسن عسکری (ع) بود.
امروز سالروز ولادت یازدهمین اختر تابناک آسمان ولایت امام حسن عسکری علیه السلام است. طبق منابع اسلامی یکی از فعالیتهای مهم حضرت عسکری (ع)، زمینهسازی ایشان برای آگاهی شیعیان از چگونگی دوران غیبت و نحوه رابطه با حضرت مهدی (عجلاللهفرجه) بود. در فضیلت و شناخت مهدی موعود (عج) احادیث فراوانی وجود دارد که از پیامبرخدا (ص) و ائمه اطهار (علیهمالسلام) صادر شده است اما تأکید حضرت عسکری (س) بر این امر تأثیر بسزایی داشت. تدبیر امام حسن عسکری (ع) سبب شد شیعیان علاوه بر آنکه با آثار و برکات ولی خدا در غیبت آشنا شوند، از معارف مهدویت نیز به بهترین شکل ممکن آگاهی یابند. تمثیلهای امام عسکری (علیهالسلام) در مورد مهدی موعود و توضیح ویژگیهای بارز فرزند بزرگوار خود با استناد به آیات قرآن، حجت را برای همگان تمام کرد.
دوران امامت امام حسن عسکری علیهالسلام روزگار حساسی بود. حاکمان مستبد عباسی به خوبی آگاهی داشتند که شیعه در انتظار امامی است که از آن با عنوان قائم و منجی یاد میشود، چراکه سالها قبل امام صادق علیهالسلام خطاب به گروهی که خدمت ایشان رفته بودند، چنین فرموده بود که بنیامیه و بنی عباس وقتی فهمیدند زوال قدرتشان به دست قائم آل محمد است، شمشیرشان را برای کشتن او به کار بستند. به علت فشارهای روز افزون عباسیان بر امامان معصوم و آزار و شکنجه آنان و نیز آماده نبودن جامعه برای پذیرش امامت امام مهدی (ع)، مشیّت الهی چنین تعلق گرفت که آخرین وصی پیامبر (ص) و ائمه (علیهم السلام)، حضرت مهدی موعود (ع) در غیبت فرو رود؛ تا وجود مقدسش از گزند حوادث زمان، مصون بماند، در فرصت مناسبی به میان مردم بیایند و مردم از وجود پرفروغ آن امام بهرهمند شوند.
طبیعی است که مردم و جامعه باید آمادگیهای لازم را پیدا میکردند تا موضوع غیبت امام را بپذیرند و دچار سردرگمی و انحراف در دین نشوند. از این رو، امام عسکری (ع)، با انجام اقداماتی حکیمانه، در مسیر زمینه سازی و آماده کردن مردم برای پذیرش امر مهم غیبت امام دوازدهم (حضرت مهدی (ع)) قدمهای بسیار مؤثری برداشتند. رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیه السلام هر کدام به گونهای به این امر خطیر پرداختهاند. تا جایی که دهها حدیث از ناحیه پیامبر اعظم (ص) درباره قیام قائم آل محمد (ص) وارد شده است و از ائمه (ع) نیز اخبار بسیاری در این باب وارد شده است. اما نقش امام عسکری علیه السلام در زمینه سازی غیبت فرزندشان بی بدیل است. چون امر غیبت درباره ائمه (ع) دیگر پیشینه نداشته و مختص به حضرت حجت علیه السلام است و درک و فهم این مسئله برای همگان چندان سهل و آسان نیست.
بر همین اساس برای آشنایی بیشتر با اقدامات امام حسن عسکری و آماده سازی شیعیان برای عصر غیبت با علی کنگاوری پژوهشگر و استاد دانشگاه به گفتوگو پرداختیم که در ادامه حاصل آن تقدیم میشود:
*ابتدا از زمان و دورانی که امام حسن عسکری (ع) در آن زندگی میکردند بفرمائید:
پس از امام دهم علیه السلام، امام یازدهم علیه السلام همزمان با اواخر حکومت معتزّ (۲۵۲-۲۲۵ هجری) و زمان مهتدی (۲۵۵-۲۵۶ هجری) و معتمد (۲۵۶-۲۷۹ هجری)، امر مقدس امامت را عهده دار شدند و در مجموع ۶ سال امر خطیر امامت را عهده دار بودند. از ویژگیهای آن زمان نفوذ ترکها در ارتش و مرکز حکومت بود که با شیعیان بد رفتاری میکردند. از طرف دیگر قیامهای پی در پی علویان موجب شده بود که حکومت سخت گیری بیشتری نسبت به امام یازدهم داشته باشد. برای مثال در سال ۲۵۵ ق. علی بن زید و عیسی بن جعفر علوی در کوفه قیام کردند و سپاهی که معتز برای سرکوبی آنها فرستاده بود شکست خورد و در نتیجه معتز در همان سال دستور انتقال امام را از تبعیدگاه سامرا به کوفه صادر کرد که در اثر قتل معتز دستور وی بلا اجرا ماند. بعد از معتز مهتدی به جای وی نشست. وی با مردم خوش رفتار بود. ولی با امام بدرفتاری میکرد. وی امام را زندانی کرد و تصمیم گرفت امام را به شهادت برساند. جالب است ابوهاشم که هم بند امام در زندان بود، میگوید امام علیه السلام فرمود: این طاغی امشب میخواهد با اراده خدا بازی کند. اما خداوند کارش را ناتمام خواهد گذاشت. لذا مهتدی در همان شب با حمله ترکها به قتل رسید.
* حضرت برای توسعه و تکامل امت شیعه و آمادگی آنها برای مواجه شدن با موضوع مهدویت چه راهبردهایی داشتند؟
به رغم باور همگان و افکار عمومی که غیبت امام دوازدهم ناشی از ضعف در جهان شیعه است، باید گفت این نگرش، تصور درستی نیست. چراکه دنیای شیعه در آن زمان بیش از هر زمان دیگر پس از پشت سر گذاشتن فراز و نشیبهایی، قویتر شده بود. برای نمونه با آغاز حکومت معتمد دو قیام علوی در مصر و کوفه با ایفای نقش ابراهیم بن محمد در مصر که بخشی از مصر را به دست گرفت و قیام علی بن زید در کوفه که سپاه عظیم حکومت مرکزی توسط وی منهدم شد.
شیعه در این دوره تاریخی، به قدری مشروعیت پیدا کرده بود که حتی قیامهای غیر شیعی خود را علوی میخواندند. کار تشیع به قدری اوج گرفت که امام برخی از چارچوبهای تقیه را برداشتند. نمادهایی که حاکی از نشانههای شیعه بود و امام دستور داد آنها را از تقیه برداشته و علنی کنند.
*برخی از آنها را نام میبرید؟
بله.
مانند زیارت امام حسین علیه السلام، سجده بر خاک و سنگ، بلند گفتن نام خدا در نماز، انگشتر در دست راست کردن و….
*با توجه به مطالب بیان شده پس چرا غیبت امام مهدی اتفاق افتاد؟
انحراف از مسیر اصلی اسلام و آلودگیهای اعتقادی و رواج دنیاگرایی در جامعه کلان آن روز، موجب شد پذیرش برای ادامه امامت تضعیف شود و دیگر اهداف غایی اسلام ناب محمدی (ص) در حدّ کلان غیرممکن بود. این درحالی بود که به مصداق «حفظ اسلام اوجب واجبات است»، یکی از راهبردهای اصلی امام یازدهم این بود که: اولاً به گونهای عمل کند که میراث قوی و قدرتمند شیعه هرچه بیشتر تقویت شود، تا برای سالهای متمادی دوران غیبت و تا عصر ظهور دوام آورد. البته همین عمق بخشی به حیات شیعه در این دوران بود که موجب راز بقای آن تا به امروز شده است.
در ثانی، حفظ و صیانت از امام دوازدهم، با پنهانکاری و تدابیر خاص میسر میشد، چراکه ایشان ذخیرهای برای مدینه فاضله اسلامی در آتی بودند و ضمن اینکه دشمنان طاقت و تحمل ایشان را نداشتند، شیعه باید کفایت، درایت، فهم و بصیرت لازم را برای پذیرش مهدویت داشت
ازسوی دیگر یکی از نمونه راهبردهای امام علیه السلام، اقدامات اطلاعاتی و امنیتی و انجام عملیات نرم با بهره گیری از مؤلفههای موجود بود. یعنی یکی از ویژگیهای امام یازدهم علیه السلام تدارک تشکیلات اطلاعاتی دقیقی با استفاده از وکلای خویش و یاران و نامه رسان ها بود که در نهایتِ پنهان کاریِ سازمان یافته اقدام میکردند. برای مثال، امام روزی چوب خراطی شدهای را به ابوهاشم جعفری داد تا به مقصدی و برای … برساند. ابوهاشم در راه با فردی درگیری پیدا کرد و از چوب برای تهاجم استفاده کرد که چوب با ضربه وارد شده شکست و از داخل آن تعدادی نامه بیرون ریخت و…؛ شاید همین شرایط موجب شده بود امام مبادرت به نوشتن تفسیر بنمایند که بعدها مورد وثوق افرادی چون شیخ صدوق نیز قرار گرفت.
لذا، عباسیان در حقیقت با کیش و مات شدن در مقابل امام علیه السلام به شدت از ایشان کینه داشتند و حتی برای مقابله با آموزههای شیعه، به زندانی شدن شخص ایشان قناعت نمیکردند و افرادی را برای اذیت امام در زندان میگماردند. به عقیده بنده، راهبرد امام برای پاسخ به این موضوع و هموار کردن زمینههای مستحکم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برای پذیرش مهدویت و بقای اسلام شیعی به مصداق فرمایش پیامبر اکرم صلوات الله علیه، که فرمود: إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق، با ملکات اخلاقی خویش در میان مردم جاذبه ایجاد میکردند. برای مثال زندانبانان معارض امام تحت تأثیر مثبت رفتار مطلوب ایشان قرار میگرفتند. به طوری که یکی از آنها در مورد امام گفته است: مردی که روزها را روزه میگیرد و شبها به نماز میایستد و وقتی به امام نگاه میکنیم رعشه بر انداممان میافتد! این در حالی بود که راهبردهای حضرت با وجود مقدس ایشان فی نفسه قدرت نرم و مسیر حرکت شیعه و تثبیت جریان مهدویت را تقویت میکرد.
برای مثال در خصوص جذبه و قدرت نرم امام یازدهم علیه السلام، مرحوم روح الله حسینیان در کتاب ۱۴ قرن تلاش برای ماندن مینویسد: امام تا زمان خلافت «معتد» در زندان بود. اما بنا به واقعهای در همان زمان از زندان آزاد شدند: آن واقعه اینکه: یک سال در سامرا خشک سالی عجیبی شد و مردم دعای باران میخواندند. رهبر مسیحیان دعا خواند و باران بارید و برخی مردم تحت تأثیر همین موضوع مرتد شدند و به مسیحیت گرایش پیدا کردند. حکومت با چنین وضعی به امام متوسل شد و دستور داد، امام از زندان آزاد شود و به داد مردم برسد. جالب است که امام از مرد مسیحی خواستند دوباره دعا کند تا باران بیاید. مرد مسیحی تا دستان خود را به دعا برداشت، باران باریدن گرفت. امام به وی گفتند دستان خود را پایین بیاور و باز کن که امام از لای انگشتان وی استخوانی را یافتند. استخوان را برداشته و به وی فرمودند: باز دعا کن که باران بیاید، اما این موضوع دیگر میسر نشد و از اینرو روحیه مسلمانان نسبت به اسلام تقویت شد و آرامش پیدا کردند. مشهور است که حضرت در این باره فرمودند: این استخوان متعلق به یکی از پیامبران بوده است.
با این اوصاف میتوان چنین نتیجه گیری کرد که یکی از راهبردهای توأم با صبر و بصیرتِ امام یازدهم با انجام تدابیر موصوف، مقابله با هر گونه شک و تردید افکار عمومی شیعیان در قبال شرایط مقدر شده برای امام دوازدهم یا موضوع مهدویت بوده است، تا از این طریق شفافیت لازم در خصوص غیبت امام زمان (عج) ایجاد شود. بدیهی است، اگر تدابیر و منویات راهبردی نرم، لطیف و عمیق امام نبود به طور قطع شیعیان در جریان غیبت به شک و تردید میافتادند.
از سوی دیگر اقدامات اطلاعاتی و پنهانکارانه توأم با بصیرت و انجام روشنگریهایی، شیعیان را با این شیوه مأنوس کرد تا در آینده نزدیک منکر غیبت نشوند؛ چرا که اگر پنهانکاری در غیبت امام عصر (عج)، به صورت ناگهانی و بدون فرهنگ سازی صورت میپذیرفت وضعیت بسیار سخت، باورناکردنی و غیر قابل تحمّل برای شیعیان ترسیم میشد و چه بسا در خصوص ارتباط شیعیان با نواب خاص امام عصر عج نیز مشکلاتی پیش میآمد.
میتوان بخشی از تلاشهای پربرکت امام یازدهم علیه السلام را در این موارد خلاصه کرد تهیه و تدوین رسالهها و نامهها، تأسیس حوزه علمیه، مبارزه با انحرافات و شبهات، ساماندهی وکالت یا تشکیل نظام ارتباط امام با شیعیان و آخر توجه ویژه به شیعیان و زمینهسازی برای ورود موفق شیعیان به عصر غیبت.
ارسال کردن دیدگاه جدید