استفاده ابزاري هاشمي از مهاجراني به روايت آمريكاييها
کیهان-كامران غضنفري/ مي دانيم كه هر هفته در مراسم نماز جمعه تهران كه به طور مستقيم از صداي جمهوري اسلامي ايران نيز پخش مي شود ، شعارهاي كوبنده «مرگ بر آمريكا» ي مردم - به ويژه در طي دوران جنگ تحميلي - هيچ گاه قطع نشده كه اين نيز دليل ديگري بر عدم صحت ادعاي جناب آقاي رفسنجاني مي باشد . اما آقاي هاشمي كه مي خواهد به هر نحوي شده ، شعار «مرگ بر آمريكا» حذف شود تا راه براي برقراري رابطه با شيطان بزرگ هموار گردد ، در تاريخ 11 اسفند 1363 در جلسه اي با حضور دكتر ولايتي ، اظهار مي دارد : «نظر من اين است كه در صورت پيروزي در عمليات [عليه عراق] ، امام دستور بدهند كه شعار مرگ بر آمريكا و مرگ بر شوروي ، از موضع قدرت حذف شود» !!305
و البته ايشان فراموش كرده كه سال قبل از آن ادعا كرده بود امام خميني با اين پيشنهاد موافقت كرده است !
حجت الاسلام سيد حميد روحاني در تحليل اين موضع آقاي هاشمي مي گويد :« آقاي هاشمي طبق قرائن و دلايلي ، مخالف شعار« مرگ بر آمريكا» و مقابله با آمريكا ، بودند . ايشان همواره به دنبال اين بودند كه جمهوري اسلامي را به سوي سازش با آمريكا بكشاند». 306
عباس سليمي نمين ( مدير دفتر مطالعات تاريخ ايران ) نيز در سخناني مي گويد : «هاشمي اصلاً جرئت نمي كرد كه در زمان امام (ره) حرف از رابطه با آمريكا بزند و اين را به صورت مخفيانه پيگيري مي كرد. مثلاً آنچه كه در رابطه با مسئله مك فارلين پيش آمد و وي با مخفي كردن واقعيات از امام ، درصدد مذاكره بود كه البته موضوع لو رفت» .307...
ايشان در قضيه گروگان گيري حزب الله در لبنان ، از حزب الله استفاده ابزاري كرد و بعد هم خود را به عنوان ميانجي وارد كرد تا بتواند مستقيم با آمريكايي ها ارتباط بگيرد كه البته اين قضيه يعني ماجراي مك فارلين ، لو رفت. 308
دكتر حسين كچويان ( استاد دانشگاه ) نيز در باره اين ماجرا اظهار مي دارد : «آقاي هاشمي تنها با كمك دولت [ميرحسين موسوي] و بدون آگاهي يا مشاوره با ديگر مسئولين بالاي كشور يا حتي اطلاع رهبري كبير انقلاب ، به شكلي باورنكردني و برخلاف سياست هاي اصولي نظام ، به اقدام مخاطره آميز و مسئله دار ارتباط گيري با آمريكا و دعوت مقام بالاي امنيتي آمريكا [مك فارلين] به عنوان نماينده ريگان [رئيس جمهور آمريكا] به كشور دست زد ».309...
از زمان ماجراي مك فارلين كه آقاي رفسنجاني بدون آگاهي ديگر مسئولين بالاي كشور اقدام به ارتباط گيري با آمريكايي ها نمود - و نهايتاً با مداخله حضرت امام(ره) اين ماجراي خطرناك ناكام ماند - آمريكايي ها سياست هاي خود را بر يافتن سياستمداران به اصطلاح معتدل و ميانه رويي از نوع وي متمركز كردند ». 310
راديو بي بي سي در تاريخ 15 آبان 1365 ، اظهارات فرد هاليدي (استاد مدرسه عالي اقتصاد لندن ) را چنين نقل مي كند : «به نظر مي رسد كه يك جناح ميانه رو در ايران وجود دارد كه مايل به بهبود روابط با غرب است . از جمله افراد اين جناح ، آقاي هاشمي رفسنجاني است . خود او ماجراي سفر هيئت آمريكايي به ايران را [در تاريخ 13 آبان] اعلام كرد ؛ اما نحوه اعلام اين خبر با ضوابط حاكم در ايران ، بسيار ملايم بود» . 311
روزنامه گاردين نيز در همين تاريخ 15 آبان مي نويسد : اعزام مك فارلين نه تنها به قصد تسهيل آزادي گروگان ها صورت گرفته ، بلكه بخشي از طرح بلند پروازانه آمريكا براي تجديد روابط با كشوري بود كه نفوذش در منطقه رو به افزايش است .
روزنامه اينديپندنت نيز نوشت : «اين ماجرا سبب شده است كه تفرقه عميقي كه در رژيم آيت الله خميني وجود دارد ، علني شود . رفسنجاني به عنوان رهبر جناحي شناخته شده كه آماده است با آمريكا به معامله بپردازد ». 312
برخي از صاحب نظران و تحليلگران معتقدند كه آمريكا براي پايان دادن به جنگ ، به دنبال تماس با [باصطلاح] ميانه روها در داخل ايران بود .313
ارزيابي آمريكايي ها اين بود كه مجموعه اين رفت و آمدها به حذف جناح مخالف برقراري رابطه با آمريكا - به محوريت رئيس جمهور وقت ( حضرت آيت الله خامنه اي ) - از صحنه سياسي ايران خواهد انجاميد . 314
آقاي رفسنجاني در فروردين ماه 1391 در ديداري كه با مسئولين فصلنامه مطالعات بين المللي داشت ، با اشاره به نامه اي كه در سال 67، در اواخر عمر امام خميني (ره) به ايشان نوشته بوده ، اظهار مي دارد كه در آن نامه گفته بود : «آمريكا قدرت برتر دنياست . مگر اروپا با آمريكا ، چين با آمريكا و روسيه با آمريكا چه تفاوتي از ديد ما دارند ؟ اگر با آنها مذاكره داريم ، چرا با آمريكا مذاكره نكنيم »؟ 315
دكتر كچويان با اشاره به اين موضوع مي گويد : افشاي ارسال نامه هفت ماده اي به حضرت امام (ره) در اواخر عمر شريف ايشان طي مصاحبه اخير آقاي رفسنجاني ، كه يك ماده مهم آن مربوط به درخواست از رهبر كبير انقلاب اسلامي براي اقدام در جهت رفع موانع مذاكره و رابطه با آمريكا مي باشد ، تنها از اين جهت اهميت دارد كه نشان مي دهد اين موضوع از ديد آقاي رفسنجاني و طرح هاي وي براي آينده به چه ميزان و تا چه حدي جنبه كانوني و راهبردي دارد . در واقع همان طوري كه اين نامه و پيش از آن رسوايي مك فارلين ، يا بسياري از تلاش هاي پنهان وي تا مصاحبه اخير نشان مي دهد ، اهميت اين مقوله براي وي به اندازه اي است كه به عنوان دغدغه اي دائمي هيچ گاه از پيگيري آن باز نايستاده است . 316
سردار سرلشكر سيد حسن فيروزآبادي نيز در پاسخ به سؤالي در خصوص مطرح شدن رابطه با آمريكا از سوي آقاي هاشمي مي گويد : «امام با آن پيشنهاد آقاي هاشمي رفسنجاني [در سال 67] مخالفت كردند و به آن عمل نكردند و بعداً هم هيچ گاه اين نظر مورد تأييد مقام معظم رهبري قرار نگرفته و هرگز در دستور كار نظام نبوده است». 317
اما آقاي هاشمي از پاسخ منفي امام به اين درخواست نااميد نمي شود و پس از رحلت امام و آغاز رياست جمهوري خود ، مجدداً همان مسير را دنبال مي كند . در اين راستا ايشان تركيبي را در دولت خود به كار مي گيرد كه مانعي بر سر راه اين گونه تلاش هاي وي ايجاد نكنند . راديو صداي آمريكا درتاريخ 30 مرداد 1368 مي گويد : كابينه جديد ايران شامل 12 عضو تازه و تركيب آن دربرگيرنده افراد متخصص و روشنفكر است . يكي از مسئوليت هاي اين افراد ، كمك به هاشمي رفسنجاني درايجاد روابط بهتر با غرب است (!) 318
دكتر جواد منصوري ( معاون سابق وزارت خارجه ) در اين رابطه طي مصاحبه اي مي گويد :
«در سال 1368 كه آقاي هاشمي رئيس جمهور شد ، بحثي مبني بر برقراري ارتباط با دولت آمريكا توسط شوراي عالي امنيت ملي مطرح شد و خصوصاً آقاي هاشمي شديداً طرفدار اين رويكرد بود و حتي مصوبه اي نيز در اين مورد گذشت و نهايتاً براي تأييد ، اين مصوبه به مقام رهبري ارسال شد ولي ايشان با مخالفت ، موجب بازگشت اين طرح شدند» . 319
كنت پولاك ( مدير سابق بخش خليج فارس در شوراي امنيت ملي آمريكا ) نيز در كتاب خود در اين باره مي نويسد : در سال 1990 (1369) ، عطاءالله مهاجراني معاون رفسنجاني ، مقاله اي در روزنامه اطلاعات درج كرد [ مقاله مذاكره مستقيم ] و پيشنهاد گفت وگو با ايالات متحده را مطرح ساخت . ترديدي وجود ندارد كه رفسنجاني از مهاجراني به عنوان وسيله اي براي استتار استفاده كرده باشد تا ببيند كه ديگران به چنين پيشنهادي چگونه پاسخ مي دهند كه البته خوب پيش نرفت ... پاسخ اين امر چنان منفي و خشمگينانه و متعصبانه بود كه دفتر رفسنجاني ناچار شد مدعي شود كه مقاله مذكور منعكس كننده نظرات رئيس جمهور نبوده است (!) اگر چه باور عمومي برخلاف آن بود . حتي در آن موقع هم رفسنجاني كاملاً دست برنداشت و تسليم نشد . وي در هر زمان كه به شدت با مقاومت و تقابل افراطيون (!) و بيش از آنها با [آيت الله] خامنه اي روبه رو مي شد ، عقب نشيني مي كرد اما هر زمان كه فكر مي كرد امكان آن وجود دارد ، باز هم تفكر مذكور را مطرح مي ساخت
ارسال کردن دیدگاه جدید