درس‌های عملیات طوفان الاقصی

سردار نقدی در یادداشتی با بیان اینکه مردم فلسطین در واقع در این دو ماه با آمریکا جنگیده، تاکید کرد: اینک باید خود را برای دنیای جدیدی بدون اسرائیل و قلدری آمریکا آماده کنیم.

 

سردار محمدرضا نقدی در یادداشتی نوشت: عملیات طوفان الاقصی با دستاورد‌های پیروزمندانه بی‌نظیر یک شاهکار نظامی بزرگ و بی‌بدیل بود و در تاریخ عملیات انقلابی جاودان خواهد ماند، اما دستاورد‌های مقاومت بعد از این عملیات صد‌ها برابر بزرگ‌تر از دستاورد‌های خود عملیات است.

صبر و استقامت و صلابت مردمی مظلوم، اما عزیز و مقتدر، که ده‌ها سال است در اسارت دشمن در منطقه‌ای محاصره شده و یک زندان روباز زندگی می‌کنند در مواجهه با بزرگ‌ترین قدرت‌های نظامی جهان دنیا را تغییر داد.

نورافشانی خون پاک کودکان معصوم شهید چشم بشریت را بر حقایق باز کرده است و زلزله شهادت نوزادان شهیدی که فقط در فاصله چند ساعت از ولادتشان در خون تپیدند، دنیای غرق در لذت‌های شوم مادی را از خواب بیدار کرده است؛ کودکانی که از خون پاکشان عطر ظهور منجی را می‌شود استشمام کرد.

جامعه بشری که پس از شکست سوسیالیسم مدعی اداره عادلانه جهان و به بن بست رسیدن لیبرالیسم مدعی تحقق رفاه و آزادی در خلأ ایدئولوژیک حیران و سرگردان مانده و نمی‌داند برای اداره سعادتمندانه جهان چه تفکر و نظریه‌ای را باید دنبال کند در پرتو نور این جهاد مقدس دارد راه خود را کم کم می‌یابد. خدای متعال در این مقاومت فداکارانه برکتی نهاد و اعجازگون پیشرفتی را در تعالی جامعه بشری ایجاد کرد که با یک قرن تلاش برای روشنگری و تبیین هم چنین پیشرفتی حاصل نمی‌شد. دنیا دارد می‌بیند هر آنچه انقلاب اسلامی در مورد ماهیت امریکا و صهیونیست‌ها قضاومت می‌کرد، کاملاً درست است.

امام و مقتدایمان و بزرگ پرچمدار این جهاد حضرت آیت الله خامنه‌ای عزیز چه زیبا فرمودند «این حرکت وحشیان‌های که رژیم صهیونیستی انجام داد، این حرکت بیرحمان‌های که انجام داد، نه فقط آبروی خود رژیم صهیونیستی را برد، آبروی امریکا را هم برد؛ آبروی امریکا را برد، آبروی تعدادی از این کشور‌های معروف اروپایی را برد، بلکه آبروی تمدن و فرهنگ غرب را برد.

فرهنگ غرب و تمدن غرب همان تمدنی است که وقتی با بمب فسفری می‌زنند و 5 هزار کودک را شهید می‌کنند، رئیس فلان کشور میایستد می‌گوید که اسرائیل دارد از خودش دفاع می‌کند! این دفاع از خود است؟ فرهنگ غرب این است؛ در این قضیه فرهنگ غرب بی‌آبرو شد.»

تمام جهان رویارویی دو تفکر و دو تمدن را می‌بینند. نه ما ادعا داریم و نه حماس و جهاد فلسطین مدعی این هستند که نسخه کاملی از پیاده‌سازی اسلام هستند. در همین حدی که از اسلام یاد گرفته چه شکوهی را به نمایش گذاشته است و در طرف مقابل اسرائیل که غربی‌ها و دنباله‌های داخلی آن‌ها همیشه گفته‌اند و می‌گویند برجسته‌ترین الگوی دموکراسی لیبرال در منطقه است چه افتضاح و رسوایی را به بار آورده است.

به خواست خدا پرده‌ها کنار‌زده شده، یک صفحه نمایشگر -به وسعت مشاهده همه جهان- گشوده شده تا جهانیان همه ماهیت واقعی این دو تفکر را به چشم خود ببینند.

این بیان ولایت یک حقیقت انکارناپذیر است که غزه گورستان لیبرال دموکراسی شد و غزه، پرونده تفکر غرب را برای همیشه بست. همه مردم دنیا دو جبهه و ماهیت دوطرف را می‌بینند و مقایسه می‌کنند.

در یک طرف سعه‌صدر، بردباری و حلم و در طرف مقابل حقد و کینه و تنگ‌نظری؛ همه دیدند رزمندگان مجاهد فلسطینی بعد از 75 سال که از اشغال سرزمینشان می‌گذشت به تعداد زیادی از شهرک‌های اشغالی و غصب شده مسلط شدند. آتش زدن و انهدام کل خانه‌های این شهرک‌ها کار ساده‌ای بود. یک کبریت و یک بطری بنزین می‌خواست، ولی رزمنده‌ای که بعد از 75 سال از اشغال سرزمینش تسلط پیدا می‌کند. حلیم است و سعه‌صدر دارد، ولی دشمن او چطور؟ از امریکا بمب‌های ضد پناهگاه را که برای انهدام استحکامات زیرزمینی ساخته شده می‌گیرد، ساختمان‌های مسکونی را می‌کوبد و 45 هزار خانه مسکونی را با خاک یکسان می‌کند.

وقتی رزمنده‌ای در کرانه باختری عملیات می‌کند رژیم صهیونیستی با مواد منفجره خانه آن رزمنده را از بین می‌برد؛ در جنین با بلدوزر آسفالت خیابانی را که رزمنده فلسطینی از آن عبور یا تیراندازی کرده، از جا می‌کند و کل آسفالت یک خیابان را در انتقام از عملیات از بین می‌برد. تنگ نظری و کینه-توزی تا کجاست؟

آن سو جبهه بخل و خساست است که از آب هم مضایقه می‌کند. به روی زنان و بچه‌ها و مردم عادی آب و غذا و سوخت را می‌بندند. در طرف مقابل مجاهدان فلسطینی‌ که خودشان در محاصره و تحریم هستند و آب و غذا به روی آن‌ها و خانواده‌شان بسته شده است، اوج سخاوت و دست و دلبازی را از خود نشان می‌دهند و در اوج نداری به بهترین نحو از اسرای خودشان پذیرایی می‌کنند.

اسیر اسرائیلی که آزاد می‌شود بعد از 50 روز سرحال‌تر و شاداب‌تر از روز اول اسارت همراه سگ خودش آزاد می‌شود، در حالی که دشمن به فلسطینی‌ها گرسنگی می‌دهد. فلسطینی‌ها حتی سگ متعلق به اسیرشان را هم گرسنه نگه نداشته‌اند، غذای آن را هم تأمین کرده‌اند. این‌ها همه را دارند می‌بینند و مقایسه می‌کنند. کدام تفکر صلاحیت اداره جهان را دارد. آن کس که آب به روی مردم می‌بندد یا محاصره شده‌ای که از سگ اسیرش هم پذیرایی می‌کند؟

آن طرف میدان، در نهایت قساوت و اوج بی‌رحمی نزدیک به 40 هزارتن بمب‌های امریکایی را روی سر زن و بچه‌ها می‌ریزد، کشتار جمعی می‌کند، بیش از 5 هزار کودک را می‌کشد و در نهایت سنگدلی جشن کودک‌کشی می‌گیرد، اما این طرف میدان نهایت مروت و جوانمردی مجاهد فلسطین که با مشقت و سختی خیلی زیاد خطوط مستحکم دشمن را شکسته و در 15 مهر ماه به شهرک‌های صهیونیستی رسید.

بسیاری از زنان و کودکان ساکن این شهرک‌ها را بدون کوچک‌ترین آزار در خانه‌شان تا پایان عملیات حبس می‌کند که در معرکه آسیب نبینند و تا پایان عملیات آن‌ها را رها می‌کند که مصاحبه‌های تعدادی از این خانواده‌ها را در رسانه‌ها دیدید و همه دیدند و دارند انتخاب خودشان را می‌کنند. هیچ‌وقت هیچ انسانی قساوت و بی‌رحمی را بر ترحم و جوانمردی ترجیح نمی‌دهد. بی‌جهت نیست که در دوماه گذشته قرآن کریم به پرفروش‌ترین کتاب در کشور‌های غربی تبدیل شده است.

یک سو جبهه جبن و ترس و بزدلی نیرو‌های مسلح صهیونیست‌ها را می‌بینیم که در فراخوان نیروهایشان 55 درصد اصلاً به میدان نیامدند. آن‌ها هم که خیلی شجاع بودند و آمدند بیشتر از 2 هزارنفرشان از غزه فرار کردند.

دو تیپ آن‌ها که وارد غزه شده بودند نافرمانی کردند و بدون اجازه عقب‌نشینی کردند. در مقابل ارتشی که جرئت رزم با نیروی مقابل خودش را ندارد و اوج شجاعتش این است از راه دور بمب بیاندازد و بچه‌ها را بکشد، رزمنده فلسطینی قرار دارد که با دست‌های خالی غزه را گورستان تانک‌های فوق پیشرفته دشمن می‌کند.

رزمندگان فلسطینی 360 تانک و نفربر پیشرفته‌ای را که پیچیده‌ترین ابزار دفاعی را دارد و هر موشکی را که به سمت آن شلیک شود منهدم می‌کند، از فاصله زیر صدمتر و بسیاری از آن‌ها را از مسافت صفر یعنی چسبیده به تانک و با بمب چسبان منهدم می‌کنند.

آن طرف جبهه نهایت بی‌قیدی و بی‌شرافتی و بی‌اعتنایی به حقوق بشر و اوج شجاعت در تقابل اوج ترس و بزدلی برخلاف همه موازین جنگی و ملاحظات انسانی که حتی جنایتکاران جنگی هم آن را معمولاً مراعات می‌کنند، رسماً بیمارستان‌ها را بمباران می‌کند، به بیمارستان‌ها وارد می‌شود، اکسیژن نوزادان را قطع می‌کند.

کشته‌های دشمن خود را به تانک می‌بندد، روی زمین می‌کشد و اعضای بدن شهدا در سردخانه بیمارستان‌ها را قطع می‌کنند و می‌دزدند.

در طرف مقابل اوج شرافت و انسانیت مسلمانان مظلومی که این همه شقاوت را می‌بینند، وقتی اسیر صهیونیست در دستشان آزاد می‌شود، جلوی خبرنگار‌ها از زندانبان‌های خود تشکر می‌کند و می‌گوید همه دارو‌های مرا بدون کم و کاست فراهم کردند و هر روز پزشک می‌آوردند مرا معاینه می‌کرد.

همه دارند عملکرد تربیت‌شدگان مکتب لیبرال دموکراسی غرب را با عملکرد مجاهدان مسلمان مقایسه می‌کنند؛ کدام یک از این دو تفکر لیاقت اداره جهان را دارد، کدام یک از این دو تفکر به انسانیت احترام می‌گذارد.

مردم غزه، انبوه جمعیت فقیر، رانده شده از خانه و کاشانه در محاصره و محبوس در زندانی روباز هستند که 17 سال زیر تحریم شدید و در زیر شدیدترین کنترل‌های امنیتی زندگی می‌کنند.

پهپاد دائماً بالای سرشان پرواز می‌کند و لحظه به لحظه از همه چیز عکس می‌گیرد، ماهواره‌های متعدد از بالای سرشان کنترل می‌کند، تمام تلفن‌های مردم منطقه 100 درصد شنود می‌شود؛ از چهار طرف این منطقه زیر دید رادار و دوربین‌های حرارتی و دیده‌بانی قرار دارد.

زیر همین فشارها، این جماعت مؤمن کارخانه‌های موشک‌سازی زیرزمین می‌سازد و ده‌ها هزار موشک و راکت را با وجود همین فشار‌ها تولید می‌کنند.

طرف مقابل با دستان باز با چپاول اموال دیگران و با کمک‌های پایان‌ناپذیر همه مستکبران و حمایت دائمی سازمان‌های به اصطلاح بین‌المللی بعد از دو ماه کشتار نتوانست به هیچ یک از اهداف خود برسد.

از این بی‌لیاقتی بالاتر چه چیز است که رژیم صهیونیستی و متحدانش که 90 درصد رسانه‌های بزرگ جهان را با صد‌ها هزار کارمند و خبرنگار در اختیار دارند در جنگ رسانه هم شکست خوردند. صدای مقاومت با چند کانال تلویزیونی که کل استودیو‌های آن در چند اتاق مختصر خلاصه می‌شود بر خبرگزاری‌ها و رسانه‌هایی که برج‌های بزرگ و بزرگ‌ترین شبکه‌های ماهواره‌ای را دارند، بر دشمن فائق آمد.

امروز امریکا و رژیم صهیونیستی منفورترین نظام‌ها و دولت‌ها در دنیا هستند و جبهه مقاومت محبوب‌ترین است. اگر امروز سید حسن نصرالله، یحیی سنوار یا محمد ضیف، حتی اگر ابوعبیده به تهران یا بغداد بلکه حتی وارد فرودگاه لندن یا نیویورک شود با استقبال با شکوهی مواجه خواهد شد و مردم او را روی دوش خودشان از فرودگاه به مرکز شهر خواهند برد.

در مقابل رئیس رژیم صهیونیستی، رئیس‌جمهور امریکا یا نخست‌وزیر انگلیس به هر کشوری بروند باید از مسیر‌های مخفی طوری حرکت کنند که هیچ‌کس آن‌ها را نبیند. چراکه اگر در منظر مردم قرار گیرند جز اعتراض و مخالفت چیزی نخواهند دید.

اگر سران امریکا و اسرائیل یک جو فکر داشتند بهای گنبد آهنین و دیوار‌های بتنی و این همه شبکه‌های امنیتی و این‌طور در مضیقه گذاشتنِ مردم فلسطین چند درصد این هزینه‌ها را و بخش کمی از هزینه‌هایی که امروز دارند برای جنگ می‌پردازند برای امنیت و رفاه مردم فلسطین خرج می‌کردند صحنه این‌طور نبود.

دنیا دارد این صحنه را نگاه و انتخاب می‌کند.

یک طرف جبهه استغنا، بی‌نیازی، اعتماد به نفس و خودکفایی می‌بینند و عظمت روح مقاومت اسلامی در اوج شدت‌ها را مشاهده می‌کنند که فلسطینی می‌گوید حسبناالله ونعم الوکیل. (خدا ما را کفایت می‌کند.) طرف مقابل بی‌هویت و بی‌شخصیتی است که باوجود این همه امکانات سراسر نیاز و وابستگی است. مردم فلسطین در واقع در این دوماه با امریکا می‌جنگند. چنانکه وزیر خارجه امریکا به مقامات کشور‌هایی را که سفر می‌کند می‌گوید وقتی به تل آویو وارد شدم دیدم همه چیز از هم پاشیده است.

روزانه 60 فروند هواپیمای ترابری سنگین غربی پر از سلاح و مهمات در اسرائیل فرود می‌آید و کشتی‌های باری بزرگ مهمات‌رسانی می‌کنند، اتاق فرماندهی را امریکا اداره می‌کند. کل دنیای استکبار در مقابل یک ملت مظلوم تحت محاصره کم آورده است.

این مردم مظلوم چگونه پایداری می‌کنند و تربیت‌شدگان مکتب غرب در مقابل آن همه صبر و تحمل مقهور بی‌صبری و بی‌تحملی خودشان هستند تظاهرات برای پایان دادن به جنگ را در تل‌آویو شاهدیم.

مردمی که بدون آب و نان و برق و زیر بمباران خانه‌های خودشان را ترک نمی‌کنند. سرزمین خود را دوست دارند و تسلیم نمی‌شوند در مقابل آدم‌هایی که به این سرزمین هیچ تعلق خاطری ندارند و صد‌ها هزار نفر از کسانی که حتی تهدید نمی‌شوند شهر‌های خود را ترک کرده می‌روند نزدیک یک میلیون نفر خاک فلسطین اشغالی را ترک کرده‌اند؛ یک طرف جوانمردی و وفاداری و طرف دیگر بی‌وفایی و خودخواهی است.

غزه نمایشگاه بزرگ رسوایی لیبرال دموکراسی و تمدن غرب است و اینجا کار آن‌ها تمام شد. غربی‌ها از اول تسلط بر عالم کارشان همین بوده است. جنایات غزه تازگی ندارد؛ فقط این روز‌ها رسانه‌ها زیاد هستند، همه می‌بینیم و دنیا می‌بیند. اروپایی‌ها در برابر تصرف امریکا با سرخپوست‌ها و بومیان امریکا همین کار را کردند. همین طور کشتار کردند.

در افریقا همین طور جنایت کردند وآن را به استعمار در آوردند؛ در شرق آسیا، ویتنام و کامبوج، فیلیپین نیز چنین بوده است. خود فلسطین همین طور و با همین کشتار‌های وحشیانه اشغال شد و این پایان راه این تمدن وحشی غرب است.

خون کودکان معصوم پایان کار این تمدن حیوان صفت را رقم زد. اینک باید خود را برای دنیای جدیدی بدون اسرائیل و قلدری امریکا آماده کنیم.

در یک طرف اوج عطوفت و محبت به گونه‌ای که اسرای صهیونیستی در وقت آزادی به گرمی با زندانبانان خودشان خداحافظی می‌کنند و برای آن‌ها دست تکان می‌دهند و در طرف مقابل اسرائیلی‌ها در هر روز تبادل اسرا یکی دو نفر از خانواده زندانیان را که برای تحویل زندانی خودشان جلوی در زندان آمده‌اند با تیراندازی می‌کشد یا مجروح می‌کند و هرگونه اظهار خوشحالی مردم در آزادی اسرایشان را ممنوع و سرکوب می‌کند.

اینکه می‌بینید در کتابفروشی‌های مجازی مشهور دنیا فروش قرآن در این دو ماهه هفت یا هشت برابر گذشته شده است و خانم هنرپیشه اسرائیلی در تورنتو کانادا شناسنامه اسرائیلی‌اش را جلوی دوربین گرفت و گفت دیروز رفته‌ام به کنسولگری اسرائیل و درخواست کتبی داده‌ام شناسنامه اسرائیلی مرا باطل کند، چون شرم دارم اسرائیلی باقی بمانم. این اعلام برائت‌ها با استمرار کشتار‌ها گسترده‌تر خواهد شد.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی