جمهوریت و اسلامیت نظام وابسته انتخابات
برخی شاید در تشریح چیستی نظامی که «جمهوری اسلامی» نام گرفته، جمهوریت را رأی مردم و اسلامیت را رأی خدا بدانند و این دو را در نظام حاکم بر ایران، امور جداگانهای تصور کنند.
کبری آسوپار طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: جمهوریت و اسلامیت گرچه دو رکن نظام برآمده از انقلاب اسلامیاند، اما از همدیگر جدا نیستند و هر یک مؤید دیگری است. با چنین تأییدی است که نظام جمهوری اسلامی به عنوان شکل خاصی از حکومت که پیش از ۱۲ فروردین ۵۸ (به شکل واقعی، و نه صرفاً در اسم) وجود نداشته، بنیان نهاده شد و با تجمیع دو رکن رأی مردم و نظر اسلام، ولیفقیه در رأس آن قرار گرفت.
روز گذشته حضرت آیتالله خامنهای در سخنان خود که در دیدار مردم استانهای کرمان و خوزستان بیان شد، به اهمیت موضوع انتخابات در تحقق جمهوریت و اسلامیت نظام پرداختند: «جمهوریت و اسلامیت نظام هر دو به انتخابات وابسته است، چراکه تحقق جمهوریت و مردمسالاری و حاکمیت مردم در اداره کشور هیچ راهی جز برگزاری انتخابات ندارد.» ایشان در باب تأثیر انتخابات در تحقق اسلامیت نظام هم گفتند: «با انتخابات است که ولی فقیه از طریق منتخبان ملت در مجلس خبرگان تعیین میشود؛ ضمن اینکه نمایندگان مجلس هم باید طبق مقررات و معارف اسلامی، قوانین را مصوب کنند.»
در باب بههمآمیختگی جمهوریت و اسلامیت در ایران چند نکته قابل تشریح و تبیین و تأمل است:
اول آنکه مقبولیت و مشروعیت با هم درآمیخته است. در قریب به اتفاق کشورهای جهان، مقبولیت به خودی خود دارای ارزش است و رأی اکثریت را «حق» در نظر میگیرند، حال آنکه اکثریت میتواند اشتباه هم بکند و گرچه برای رسیدن به وفاق اجتماعی و سیاسی ناچار از رجوع به رأی اکثریت هستیم، اما رأی اکثریت الزاماً منطبق بر حق نیست.
در عین حال، همین رأی اکثریت اگر نباشد، مشروعیت به فعلیت و تحقق نمیرسد و حتی امام معصوم علیهالسلام، بدون حمایت مردمی و در قالب کنشهای معمول دنیایی، خانهنشین یا مجبور به صلح یا شهید عاشورا میشود. یعنی مشروعترین انسانهای خلقت وقتی قرار است با توان و محاسبات دنیایی و نه کمکهای غیبی، امر دینی را پیش ببرند، نیازمند تودههای مردمی برای حمایت و تشکیل حکومت و فعلیت بخشیدن به آن امور دینی هستند.
پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله نیز در تشکیل حکومت از مسیر مردمی پیش رفتند و مجبور به مهاجرت شدند و در مدینه با همراه کردن تودههای مردمی با خود، حکومت تشکیل دادند و سپس با جمعیتی حداکثری رو به مکه آوردند و اینگونه فتح مکه را رقم زدند. اگر مردم همراه ایشان نبودند، با محاسبات دنیایی چگونه احتمال غلبه ایشان بر بزرگان قدرتمند مکه میرفت؟
ثانیاً در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی، نهادهای اصلی حکومت، مستقیم و غیرمستقیم با دو موضوع «رأی مردم» و «رأی اسلام» مرتبط است.
مجلس به طور کامل با رأی مردم انتخابات میشود و از سویی در مصوبات خود باید مطابق شرع عمل کند. در غیر این صورت مصوبهاش رد میشود.
رأس دولت با رأی مردم انتخابات میشود و، چون برنامهها و خط فکری کاندیدای ریاست جمهوری از قبل انتخابات مشخص است، نظر مردم در انتخاب رئیسجمهور به عنوان رئیس دولت در انتخاب همه زیر مجموعههای دولت – از اعضای هیئت دولت تا فرماندار یک شهر کوچک- جاری است. مجلس خبرگان با رأی مستقیم مردم شکل میگیرد و آنها انتخاب کننده ولی فقیه و ناظر بر اعمال او هستند و اینگونه ولی فقیه هم غیرمستقیم با رأی مردم برگزیده میشود. در واقع این مجلس اتحاد جمهوریت و اسلامیت نظام است.
شوراهای شهر و روستا با رأی مستقیم مردم برگزیده میشوند و آنها شهردار و دهدار را انتخاب میکنند. شورای نگهبان که موظف به بررسی تطبیق مصوبات مجلس با قانون اساسی و شرع اسلام است، منتخب رهبر و مجلس شورای اسلامی است که رأی مردم در انتخابات هر دو دخیل است.
همه آنچه گفته شد، اهمیت انتخابات و رأی مردم در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی ایران را مشخص میکند؛ و نکته مهمتر از همه آنچه گفتیم اینکه اصل نظام جمهوری اسلامی هم با رأی مردم شکل گرفت. اگر مردم نمیخواستند، انقلاب اسلامی ۵۷ و سرنگونی ۲۵۰۰ سال پادشاهی اتفاق نمیافتاد و اگر مردم نمیخواستند، نظامی که جایگزین پادشاهی شد، جمهوری اسلامی نمیبود. تا وقتی هم مردم با این نظام هستند، براندازی توهمی بیش نخواهد بود؛ فتأمل!
ارسال کردن دیدگاه جدید