سوال از جناب ظریف! ادراک سازی فقط شامل چین و روسیه میشود یا غرب و آمریکا را هم در بر میگیرد؟
ظریف در حالی مقامات ایران را از یکجانبه گرایی در سیاست خارجی منع می کند که در دولتهای حسن روحانی شاهد غرب گرایی قابل توجهی در دستگاه دیپلماسی کشور بوده ایم.
امیر حمزه نژاد: «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه سابق کشورمان در جشن سالروز تاسیس یکی از روزنامههای جریان اصلاحات مباحث قابل تاملی را بر زبان رانده که خود این موارد را «ادراک سازی» میخواند، اما بیشتر این موارد القاسازی است؛ چراکه واقعیت سیاست خارجی کشورمان به گونهای دیگر است و تصویری که ظریف از سیاست خارجی ایران نشان میدهد در تضاد با واقعیت و تصویر غیر واقعی است.
وی مطرح کرده است که «امروز از «حسین شریعتمداری» (مدیرمسئول روزنامه کیهان) تا چپ ترین رسانه کشور نسبت به اقدام روسیه (انتشار بیانه مشترک علیه تمامیت ارضی ایران و ادعای مالکیت جزایر سه گانه) در اجلاس مراکش موضع گیری و انتقاد کرده اند. چرا باید از این اقدام روسیه ناراحت شویم. زیرا ما یک نوع ادراک غلط داریم از نوع روابط جهانی و روابطمان با روسیه.»
ظریف می افزاید: «بر اساس همین ادارک عمل کردیم و لذا بر اساس همین ادارک هم از روسیه توقع داریم، عمل کند. درصورتی که اساسا روسیه بر اساس ادراک ما عمل نکرده است. از روز اول عمل نکرده، امروز عمل نمی کند و در آینده هم عمل نمی کند. دنیا جهان مردی و نامردی نیست و اگر ما بر این اساس، ادارک اولیه را پیدا کنیم نه برای روسیه غش میکنیم و نه از روسیه متنفر میشویم.»
در ابتدای امر باید گفت تصویری که ظریف از سیاست خارجی کشورمان مطرح میکند درست نیست و ایران اگر با کشوری همچون روسیه و یا چین وارد روابط شده است، به این معنا نبوده است که به سمت این کشورها غش کرده است و تنها بر اساس منافع ملی این روابط شکل گرفته است. در صورتی که خود ظریف نیز بیان می کند که «حسین شریعتمداری» مدیرمسئول روزنامه کیهان از اقدام اشتباه روسیه انتقاد کرده است و مقامات ایران نیز در این حوزه موضع گیری کرده اند و این موضوع نشان می دهد که فضایی حاکی از غش کردن ایران به سمت روسیه مشاهده نمی شود. دقیقا این نوع موضع گیری ها نشان می دهد که کشورمان با روسیه سر تعارف ندارد و اگر رفتار غلطی از آن ببیند با صریح ترین روش ممکن به آن هشدار می دهد و از این موضوع چیزی به نام غش کردن بیرون نمی آید.
البته باید گفت که این سخنان ظریف بسیار سخنان درستی است. اگرچه القاسازی آن برای وضعیت فعلی کشور نادرست است اما باید گفت که ظریف به خوبی متوجه سیاست خارجی واقعی شده است اما به نظر می رسد کمی دیر در این حوزه ادارک سازی درست برای وی اتفاق افتاده است.
اگر عقب گردی به دوران دولتهای حسن روحانی که اتفاقات با مدیریت ظریف در سیاست خارجی کشور همراه بود، داشته باشیم. در این حیطه به خوبی متوجه می شویم که به چه میزان این خلاء ادراک سازی درستی که ظریف بدان اشاره می کند، وجود داشته است. دورانی که در آن سیاست خارجی بسیار مهم شده بود و همه تخم مرغ های کشور در سبد سیاست خارجی و برجام چیده شده بود، همین ادراک سازی باید می بود که سیاست خارجی به سمت کشورهای غربی با نظریه پردازی «کدخدایی آمریکا» غش نمی کرد.
در همین حیطه آنقدر همه چیز در سبد برجام و ارتباط با آمریکا و غرب چیده شده بود که گفته می شد آب خوردن و حتی ازدواج و اشتغال جوانان و محیط زیست نیز به همین ارتباط با غرب و برجام وابسته است. اگر این موضوع غش کردن به سمت یک سو نیست؛ پس نام آن را چه می توان گذاشت که در وضعیت اقتصادی، سیاسی و حوزه بین الملل کشورمان نیز تاثیر بسیار مخربی گذاشت که تا به امروز اثرات آن در لایه های مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور دیده می شود.
برحسب اتفاق در دستگاه دیپلماسی ظریف بود که بسیاری از اشتباهات آمریکا نادیده گرفته می شود و بعد از اینکه آمریکا از برجام خارج شد بازهم سیاست خارجی دولت های روحانی معطوف به غرب بود و اروپایی ها نیز سیاست معطل کردن ایران را تا پایان دولت روحانی در پیش گرفتند و تا پایان در روی پاشنه برای دستگاه دیپلماسی ظریف چرخید و آن هم سیاست معطوف به غرب بوده است تا جایی که با وجود شکست های متعدد و نتیجه تقریبا هیچ برجام بازهم دولت روحانی در حوزه بین الملل اصرار بر مذاکره با غرب داشت. تیم ظریف با وجود همه کارشکنی های غرب بر روی همه این موارد سرپوش می گذاشت و نسبت به سیاست تلافی جویانه حذر می کرد تا جایی که گستاخی در رفتار غرب در قبال کشورمان مشهود بود.
نکته اساسی دیگری که در مورد سخنان ظریف بسیار قابل توجه است، این است که آیا موضوع ادراک سازی ظریف و اینکه دنیای سیاست خارجی دنیای منافع ملی است و مردی و نامردی در آن اثری ندارد و نباید معطوف و وابسته به یک سمت بود، برای خود شخص آقای ظریف نیز صدق می کند و وی نیز به همین موضوع به طور واقعی رسیده است؟ آیا این ادراک سازی در مورد حاکم بودن منافع ملی در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی تنها شامل حال روسیه و چین می شود و کشورهای غربی اعم از اروپا و آمریکا را نیز در بر می گیرد یا اینکه بازهم شاهد یک حرف سیاسی در حوزه دیپلماسی هستیم؟
ارسال کردن دیدگاه جدید