ثناگویان سازندگی و اصلاحات در دولت مهرورزی!
صراط" - دولت های نهم و دهم در طی این هفت سال همواره با رویش ها و ریزش های فراوانی مواجه بوده اند. کم نیستند افرادی که تا پیش از روی کار آمدن دولت خدمتگذار در جبهه مقابل بودند و پس از روی کار آمدن احمدی نژاد از کرده خود پشیمان شدند و به لشکر غالب پیوستند.
سیاست پیشه گانی که تا دیروز سنگ رقبای دولت مهرورزی را بر سینه می زدند و در مدح دولت های پیشین افراط را جایز می دانستند، امروز به یکی از نزدیکترین یاران "احمدی" و پرنفوذترین مسئولان دولتی بدل شده اند!
به گزارش سرویس سیاسی صراط، معاون پارلمانی دولت نهم و معاون اول دولت دهم را می توان بعنوان مصداق عینی اینگونه سیاستمداران معرفی کرد. "محمدرضا رحیمی" که سابقه استانداری کردستان در دولت سازندگی را در کارنامه دارد، در گذشته ای نه چندان دور و در مقدمه کتاب "دیدار سردار سازندگی از کردستان، سرزمین عشق و دوستی"، چنین می نویسد: «مهماننوازی مردم کردستان در استقبال از رئیس جمهوری و محبوبشان فراتر از روال طبیعی و به شکل افسانهای تجلی میکند. آقای هاشمی را محبوبی میپندارند که تنها یار نیست، یاور نیز هست. او را جانانه کرمپیشهای میانگارند که از کنعان انقلاب به مصر کردستان قدم میگذارد، عاشقانه عزیزش میدارند و با تمام هستی خریدار محبتش میگردند. اوج زیبایی این دلدادگی در حرکت غرورآفرین آن پیرزن سقزی تجلی میکند که با تمام داراییاش که در یک رأس بز خلاصه میشود، در صف خریداران یوسف انقلاب اسلامی قرار میگیرد و اشک شوق از چشمان آقای هاشمی جاری میسازد.»


مداح سردار سازندگی در ادامه این مقدمه اظهار می دارد: «نکات قابل ملاحظهای در لحظات دیدار حضرت ایشان از مناطق کردستان وجود دارد که حقیقتا جز در آثار اساطیری و مبالغهها و اغراقهای شاعرانه تصور آنها در باور هیچ کس نمیگنجد، مگر آنکه انسان خود بوده و رأیالعین مشاهده کرده باشد و حیرت و اعجاب و ناتوانی ما در ترسیم آن عظمتها از همین جا ناشی میشود. پیرمردی مریوانی خطاب به رئیس جمهوری محبوب خود در حالی گریه امانش نمیدهد، میگوید: "اگر فرزندی داشتم، ذبیح مقدمت میکردم".»!
اینگونه ثناگویی های رحیمی تنها به عصر دولت سازندگی محدود نمی شود و تا دوران دولت احمدی نیز تعمیم پیدا می کند!
رحيمي در خردادماه ۸۵ در جلسه ای در حضور احمدي نژاد چنین می گوید: «یکی از مسلمانان سوریه اعتقاد داشت اگر بنا بود بعد از پیامبر(ص)، پیامبری بیاید، آن احمدی نژاد بود.»!
اما چگونه ممکن است، راوی حکایت "ذبح فرزند روستایی"؛ بعدها سخن آن سوری تبار، پیرامون "پیامبری احمدی نژاد" را روایت کند؟! احتمالاً دم خروس و قسم آقای معاون اول همردیف یکدیگرند!
"علی اکبر جوان فکر"، مشاور مطبوعاتی و البته بازداشتی احمدی نژاد را نیز می توان در این دسته گنجانید. وی که در زمان دولت اصلاحات بعنوان مسئول دفتر خبرگزاری ایرنا در مادرید فعالیت می کرد، توانست به جمع یاران غار احمدی نژاد افزوده شود و ریاست کل ایرنا که هیچ، مدیریت موسسه مطبوعاتی ایران را نیز تصاحب کند.

اما احتمالاً ایشان مصاحبه خویش در تمجید از جناح رقیب دولت احمدی نژاد را فراموش کرده بود، آنجا که می گفت: «به نظر من با روی کار آمدن دولت جناب آقای خاتمی، خواست و منویات رهبر معظم در زمینه اصلاحات بهتر، روان تر و کاملتر دنبال می شود.»!

جوان فکر چند سال بعد نشان داد که عرصه جبران همیشه باز است و همانند خاتمی، احمدی نژاد را نیز از ثناگویی هایش بی نصیب نگذاشت و چنین نگاشت: « او "سردار سازندگی" نیست اما در سازندگی و آبادانی این مرز و بوم، مردم هیچ سردار دیگری جز او را به رسمیت نمیشناسند. او "بزرگی" را از "کوچکی" آموخته و بر بالهای فروتنی به اوج پر کشیده است. او شاگرد همان مکتبی است که حاکمیت بر قلبها را نشانهگذاری کرده است. او خانه ساز است و هزاران هزار بیخانمان را خانه دار کرده است. او برای خودش هم نه خانه بلکه لانهسازی کرده است، نه فقط در اینجا بلکه در دور دستها هم برای خود لانه ساخته است. مردم در جای جای کره خاکی او را در قلب خود جای دادهاند .خدا او را بر قلبهای مردم مسخر کرده است. از اندونزی در جنوب شرق آسیا تا بولیوی در غرب آمریکای جنوبی، میلیونها انسان دوستش دارند.»
مبدع نظام آموزشی شش/سه/سه را نیز می توان به این جمع اضافه نمود. "حمید رضا حاجی بابایی" که سابقاً بعنوان نماینده مردم همدان در مجلس شورای اسلامی فعالیت می کرد و اکنون بر کرسی وزارت آموزش و پرورش دولت دهم تکیه زده است، پیشتر درباره پیشنهاد احمدی نژاد پیرامون نامگذاری سالی بنام "مهرورزی به بندگان خدا" و در حمایت از ایده رئیس دولت اصلاحات چنین می گفت: «مهرورزی یعنی حقوق بشر، کمک به فقرا، عدم گسترش سلاح های هسته ای و ... . این پیشنهاد می تواند مکمل پیشنهاد آقای خاتمی در نامگذاری سال "گفتگوی تمدن ها" باشد. شاید به اندازه آن تأثیرگذار نباشد اما بی تأثیر هم نخواهد بود.»
"محمدرضا میرتاج الدینی" نیز از این قافله عقب نماند و خود را در بین اصحاب احمدی نژاد جا کرد.
معاون رئیس جمهور در اجرای قانون اساسی، در هنگام عهده داری نمایندگی مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی، پیرامون رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری نهم گفته بود: «هنوز نظر جمعی نمایندگان اصول گرا در حمایت از احمدی نژاد اعلام نشده است.»
وی که در آن هنگام بعنوان یکی از اعضای ستاد انتخاباتی علی لاریجانی بشمار می رفت، بعدها توانست به سمت معاونت پارلمانی محمود احمدی نژاد در مجلس هشتم نائل آید.
با این تفاسیر چگونگی انتصاب هایی از این دست، با توجه به مواضع گذشته افراد نامبرده جای شگفتی و تعجب دارد. اینکه چگونه ممکن است شخصی در طی مدتی کوتاه تغییر موضع داده و با چرخشی 180 درجه ای، گفته های پیشین خود را زیر سوال ببرد؟!




























ارسال کردن دیدگاه جدید