ماجرای شنیده نشده از زلزله شش سال پیش کرمانشاه

در یکی از شبها هنگام گشت زنی ابراهیم، شخصی که بعداً مشخص شد از عوامل خرابکار دشمن است، در حال شناسایی و فیلمبرداری منطقه توسط ابراهیم دستگیر شد و طرح ضربه زدن در نطفه خفه شد.
 

هنگامی که خبر زلزله کرمانشاه را شنیدیم، در قالب چند گروه جهادی از طرف دانشگاه تربیت پاسداری امام حسین(ع) به کرمانشاه اعزام شدیم.

ابراهیم از ابتدای اردو در تمام کارها مشارکت می کرد و با اینکه مسئولیت برقراری امنیت را داشتیم، در زمانهای استراحتش در کارهای عمرانی و آواربرداری کمک می کرد.

چند روزی به همین شکل گذشت تا اینکه متوجه شدیم سعید قاسمی، از فرماندهان دوران دفاع مقدس، در چند روستای اهل سنت مشغول بازسازی و ساخت خانه است، ولی توسط اشرار تهدید شده است.

برای کمک به حفظ امنیت گروه جهادی سردار سعید قاسمی، به محل استقرارشان رفتیم.

همان طور که انتظار می رفت منطقه ناامن بود و عوامل دشمن دوست نداشتند یک فرمانده دوران دفاع مقدس و پاسدار برای مردم محروم و آسیب دیده منطقه خانه بسازد، ولی با حضور ما تحرکات کم شد و امنیت برقرار شد.

در یکی از شبها هنگام گشت زنی ابراهیم، شخصی که بعداً مشخص شد از عوامل خرابکار دشمن است، در حال شناسایی و فیلمبرداری منطقه توسط ابراهیم دستگیر شد و طرح ضربه زدن در نطفه خفه شد.

سعید قاسمی هنگام بازگشتمان گفت: «اگه به تهران رفتید نگید در منطقه زلزله زده بودیم! بگید از منطقه جنگی برمی گردم. اینجا جاییه که دشمن دوست نداره شیعه و سنی در کنار هم مشکلاتشون رو حل کنن.»


خاطره‌ای از هم دوره شهید
برگرفته از کتاب «اسمی از تبار ابراهیم»؛ روایت هایی از زندگانی شهید مدافع حرم ابراهیم اسمی

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی