نحوه چاپ و توزیع اعلامیههای امام خمینی
عبد یزدانی میگوید: ما گروهی تشکیل داده بودیم و اعلامیههایی را که در تبریز چاپ میشد توزیع میکردیم. در کنار همین گروه یک گروه پنج نفره دیگر هم تشکیل دادیم که اعلامیهها را میبردیم به شهرستانها و از طریق علمای آن شهرستان به مردم منطقه میرساندیم.
محمد حسین عبد یزدانی، یکی از مبارزین دوران نهضت اسلامی در تبریز، در کتاب خاطرات خود که با عنوان "اعدامم کنید" توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، درباره نحوه توزیع اعلامیههای امام خمینی در دوران مبارزه با رژیم پهلوی در تبریز میگوید: پخش اعلامیههای امام خمینی در تبریز با دقت و بدون اینکه مأمورین متوجه شوند انجام میگرفت. حتی در بعضی موارد در شلوغی بازار به پشت یونیفورم پاسبانها اعلامیه چسبانده بودند.
کمبود اعلامیهها یک مشکل اساسی بود که به تمامی شهرستانها نمیرسید. اعلامیه را در هر شهرستان و روستا به عالم مبارز آنجا با معرفی و تماس قبلی آیتالله قاضی میرساندیم و شیوه توزیع را اجمالا بیان میکردیم. لذا تصمیم بر این شد که دستگاه چاپ و تکثیر در تبریز مهیا باشد.
در این رابطه مرحوم رحیم وطن خواه مدیر کتابفروشی نوبل، مرحوم مشهدی حسین هاروتی را به آقای سید محمد الهی معرفی کرده بود که این شخص می تواند کاری بکند. مرحوم مشهدی حسین هاروتی در قدیم حروفچین چاپخانه بود و حروفات چاپ داشت که اندازه و نوع آنها با حروفات هیچ کدام از چاپخانه های تبریز هماهنگ و مشابه نبود و پس از بررسیهای لازم و با نظر آیتالله قاضی مقرر شد که جز این چهار نفر اصلا کسی نباید بویی از قضیه ببرد. تمام هزینههای چاپ و کاغذ را آقای قاضی پرداخت میکردند ولی اینکه کی چاپ میشود را تنها آقای هاروتی میدانست.
متن اعلامیه را آقای هاروتی میگرفت و در منزلش با همین حروف خود، حروفچینی و تنظیم میکرد. پس از ملاحظه نسخه نمونه با تأیید آیتالله قاضی چاپ و آقای الهی با تأیید و اجازه آیتالله قاضی تحویل میگرفتم. پس از آنکه در یکی دو استان کشور، معمولا اول در تهران یا قم یا مشهد پخش میشد، بعد در تبریز و استان توزیع میکردیم.
گاهی اوقات مردم از تهران میآوردند که چنین اعلامیه صادر شده و اصلا به رو نمیآوردیم که قضیه چیست. بعضا خودمان یک نسخه به عنوان نمونه میآوردیم که چنین اعلامیه صادر شده است. حتی چندین بار اعلامیه حضرت امام اولین چاپش در تبریز انجام گرفته و فرستاده شده بود و به اینجا هم سهمیه داده بودند.
ما گروهی تشکیل داده بودیم و اعلامیههایی را که در تبریز چاپ میشد توزیع میکردیم. در کنار همین گروه یک گروه پنج نفره دیگر هم تشکیل دادیم که اعلامیهها را میبردیم به شهرستانها و از طریق علمای آن شهرستان به مردم منطقه میرساندیم.
ارسال کردن دیدگاه جدید