تحریم انتخابات اشتباه بود

روزنامه هم‌میهن می‌گوید تحریم انتخابات از سر لجبازی، اقدامی بیهوده است. این روزنامه همچنین خاطر نشان کرد که کمترین نرخ مشارکت در انتخابات مجلس در تهران، مربوط به مجلس سوم در سال ۱۳۷۲ بوده است.

 

روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: هم‌میهن که خود از جمله نشریات منفی‌باف و یاس‌آفرین طی چند ماه گذشته بوده، پنج‌شنبه گذشته نوشت: روند نرخ مشارکت طی یازده دوره مجلس و پیمایش روند نرخ مشارکت تهران و مقایسه آن با نرخ مشارکت در کل کشور نشان می‌دهد نرخ میزان مشارکت در تهران فقط در دوره اول و دوم بیشتر از میزان نرخ مشارکت در کل کشور بوده است. ولی در تمامی ادوار بعدی نرخ میزان مشارکت در تهران سیر نزولی و نرخ میزان مشارکت در کل کشور سیر صعودی دارد. به‌نظر می‌آید در این تغییر جهت روند کاهشی برای تهران، حالت انفعالی روبه‌تزاید و روند افزایشی در کل کشور که شامل معدل جمع مشارکت همه شهرهای کشور است، حالت هیجانی افزایشی مؤثر بوده است. برای روند انفعالی تهران دو عامل عدم همبستگی اجتماعی و تاثیرپذیری از فراخوان‌های عدم مشارکت (آگاهانه یا ناآگاهانه، تعمدی یا سهوی) متأثر از ردصلاحیت‌ها و در دیگر شهرها به استثنای یکی دو مرکز استانی عامل هیجانی تاثیریافته از همبستگی اجتماعی از نوع قومی-قبیله‌ای که چه‌بسا دامن هم زده می‌شود، تاثیر دارد و فراخوان‌های عدم‌مشارکت تاثیری بر رفتار انتخاباتی در شهرستان‌ها ندارد.

کمترین میزان مشارکت در تهران ۲۳درصد مجلس سوم بوده است. کمترین میزان مشارکت در تهران بعد از مجلس سوم به ترتیب پایین‌ترین نرخ، به مجلس یازدهم با ۲۶درصد، مجلس هشتم با ۳۰درصد و مجلس هفتم با ۳۲درصد اختصاص دارد. نکته قابل توجه این است که سردی فضای انتخاباتی و کاهش مشارکت، مخصوص این دوره از انتخابات نیست و فکر نکنیم حتماً این سردی فضای انتخاباتی عامل و ابزاری برای رخدادی بزرگ خواهد بود.

به آنهائی که عدم تمایل به مشارکت را مستمسک قرار می‌دهند و به این دلیل صحبت از عدم مشارکت و تحریم می‌کنند و تصور می‌کنند که کاهش مشارکت، ارسال سیگنال عدم رضایت و اعتراض به حکومت است، باید یادآور شد که میزان مشارکت پایین، به‌طوری که روند مشارکت در انتخابات ادوار گذشته نشان می‌دهد مکرر اتفاق افتاده است. اگر قرار بود ارسال سیگنال عدم‌رضایت و اعتراض از این طریق مؤثر افتد و یا به‌زعم آنان، مشروعیت‌زدا شود که در اثر این مشروعیت‌زدایی اتفاق مثبتی رخ دهد و در آن‌طرف قضیه، جامعه تغییرخواه قوی‌تر و انسجام‌بخش شود، چرا چنین نشده است؟ آیا چنین دید و نظری بی‌توجه به سیر تاریخی رویدادها، احساسی و از سر لج، دور از عقلانیت و بی‌تدبیری مبتنی بر بی‌توجهی به درس نگرفتن از رویدادهای تاریخی نیست؟ آنچه که با توجه به این روند و اطلاعات تاریخی می‌شود گفت، این است که اثر عدم ‌مشارکت‌ها، روند تکاملی قوام و دوام و انسجام اقتدارگرایی و پیشبرد پروژه خالص‌سازی را رقم زده است تا اقتدار جامعه مدنی را.

جالب‌تر اینکه نیروهای مدعی توسعه‌گرایی و ملی چنان دچار فراموشی تاریخی شده‌اند که ردصلاحیت‌ها و کشمکش‌های گذشته را فراموش کرده‌اند که انگار بار اول است چنین پدیده‌ای رخ می‌دهد که این‌بار، خودشان خودشان را ردصلاحیت کردند و اصلاً نامزدی برای ثبت‌نام معرفی نکردند. ولی با این‌حال، اگر انفعال و رخوت نباشد، می‌شود تشکیل مجلسی را انتظار داشت که وزن و عیار آن، از هر حیث با مجلس فعلی متفاوت در جهت مثبت باشد و حفظ مستمر نیروهای میانه برای کم کردن شکاف جامعه و حاکمیت از طریق اقدامات اصلاحی بهره برد.

یادآور می‌شود در حالی که هم‌میهن روز چهارشنبه ادعا می‌کرد ۱۰۳ نامزد میانه‌رو در انتخابات مجلس رقابت می‌کنند، روزنامه‌های شرق و اعتماد، شمار نامزدهای همسو با مدعیان اعتدال و اصلاحات را ۱۶۵ نفر اعلام کرد.

 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی