مقاومت لبنان در برابر فتنه
درگيري هاي دو روز اخير لبنان پرده از بسياري از حقايق سوريه و لبنان برداشت. چرا كه درگيري جريان وابسته 14 مارس با ارتش و دولت لبنان در حالي صورت گرفت كه هيچ اشتراك شكلي و محتوايي ميان نظامهاي سياسي سوريه و لبنان وجود ندارد. در لبنان قدرت كاملاً توزيع شده، رياست جمهوري و نيروهاي مسلح در اختيار مسيحي ها، رياست دولت در اختيار اهل سنت و رياست مجلس در اختيار شيعيان است. از سوي ديگر طي سالهاي گذشته هيچ رخدادي كه نشان دهنده تضعيف حقوق گروه و طايفه اي بوسيله گروه و طايفه ديگر باشد به وقوع نپيوسته است. اما با اين وجود گروه هاي وابسته به آمريكا و عربستان، لبنان را صحنه تنش و درگيري كردند. با اين وصف مي توان گفت آنچه در سوريه هم طي 19 ماه اخير به وقوع پيوست و نتيجه آن كشته شدن چند هزار نفر از شهروندان سوري و شهرونداني از چند كشور عربي ديگر بود، ربطي به اينكه نظام سياسي سوريه داراي چه ساختاري است و حد دموكراسي در اين كشور چقدر مي باشد ندارد.
تحولات چندروز اخير لبنان نشان داد كه كل منطقه و نه فقط سوريه در معرض توطئه شديد امنيتي قراردارد و يك سياست مشترك همه اين كشورها را در معرض بهم ريختگي قرار داده است و اگر مهار نشود، مي تواند در هر لحظه از نقطه اي ديگر سربرآورد. اگر به متن ماجرا نگاه بياندازيم درمي يابيم كه بعد از انقلاب هاي منطقه كه ماهيتي مردمي و اسلامي داشت يك جريان وابسته و ضد اسلامي به راه افتاد تا از طريق دست يازيدن به يك سلسله اقدامات خشن روند را به نفع غرب و رژيم صهيونيستي برگرداند. اين روند ابتدا از سوريه آغاز شد و سپس نشانه هاي آن در عراق و لبنان بروز و ظهور يافت. عراقي ها طي ماههاي اخير شاهد دهها حادثه تروريستي عليه شهروندان بودند و در لبنان نيز طي ماههاي گذشته سلسله اقداماتي كه اولين قربانيان آن مردم بوده اند، به وقوع پيوسته است. در واقع اقدامات ضد امنيتي كه با چاشني اهانت به مقدسات مسلمانان از يك سو و ريختن خون مسلمانان از سوي ديگر همراه شده درصدد است تا جاي روندهاي طبيعي مردمي كه منطقه اي عاري از نفوذ و سيطره آمريكا را مي خواهند، بگيرد. اين روند امنيتي را آمريكايي ها با استفاده از ابزار شوراي امنيت، ناتو و دستگاه هاي جاسوسي، اطلاعاتي دنبال مي كنند و آنجا كه خود نتوانند- نظيرلبنان- بار اقدامات ضد امنيتي را به دوش گروههاي وابسته قرار مي دهند. هر جا هم كه جريان وابسته -نظير ارتش آزاد سوريه- از توانايي لازم برخوردار نباشد به گروههاي بدنامي نظير القاعده متوسل مي شوند كما اينكه خبرهاي موثق كه از سوي آمريكايي هم تكذيب نشده، از آموزش و سازماندهي جديد و دادن پوشش هاي اطلاعاتي و امنيتي و مخابراتي به نيروهاي القاعده در سوريه از سوي آمريكا، فرانسه، انگليس و آلمان حكايت مي كنند.
در اين ميان به گمان آمريكا اگر شرايط لبنان بحراني شود از يك سو اقتدار حزب الله - كه به درد بي درمان آمريكا و اسرائيل طي سه دهه اخير تبديل شده- در محيط داخلي دچار مشكل مي شود و از سوي ديگر از سرريز شدن توان يكسره كنندگي حزب الله در سوريه به نفع مردم اين كشور جلوگيري مي شود. غرب گمان مي كند فضاي آنارشيك- يعني فضايي كه در آن هر لحظه حادثه اي واقع شده و از كنترل نيروي مركزي خارج است- به نيروهاي مخالف حزب الله امكان عمليات و استفاده از ابزار خشونت مي دهد و از آنجا كه حزب الله حداقل در شرايط كنوني نيرويي ثبات طلب است، را دچار مشكل مي كند. از منظر غرب، مطلوب حزب الله اين است كه رئيس جمهور كنوني لبنان و دولت فعلي بر سر كار بماند و از اين رو وقتي دولت و ابزارهاي آن با چالش مواجه مي شوند به ابتكار عمل حزب الله آسيب وارد مي شود ولي غرب در اين تصور گرفتار اشتباه در محاسبه است.
حزب الله لبنان در مراسمي كه حدود يك ماه پيش در دفاع از پيامبراعظم-ص- در بيروت جنوبي- ضاحيه- برگزار كرد بيش از يك ميليون نفر را به ميدان آورد و حال آنكه نيروهاي ميداني وابسته به جريان 14مارس در لبنان به 100 هزار نفر هم نمي رسند و اين همه در حالي است كه همه مي دانند عناصر حزب الله ضمن آنكه در چارچوب قانون و منافع لبنان عمل مي كنند، بشدت سازماندهي شده و نيرويي اعتقادي و منسجم به حساب مي آيند و اگر لازم به حضور در صحنه باشد تا آخر مي مانند و تا كار را به نفع مردم لبنان فيصله ندهند، پا پس نمي كشند. گروههاي مخالف حزب الله در اردي بهشت سال 1387- و البته براي چندمين بار- قدرت حزب الله را در «جمع كردن» تجربه كردند در آن زمان نيروهاي حزب الله در مدتي كمتر از نصف روز فتنه 14مارس را با دستگيري عناصر و رهبران و تحويل دادن آنان به ارتش فيصله دادند. اما حزب الله براساس استراتژي خود تا زماني كه مديريت صحنه را نيازمند اقدام مستقيم خود نبيند، وارد عمل نمي شود. از اين رو فعلا مواجهه با آشوب گران 14 مارس بعهده ارتش لبنان است.
فشار 14 مارس به «نجيب ميقاتي» براي استعفا از پست نخست وزيري در حالي صورت مي گيرد كه او متولي دولتي ائتلافي است و خود او درگذشته يكي از عناصر ميانه رو 14 مارس به حساب مي آمده است. در واقع از نظر جريان 14مارس، لبنان بايد به مرحله فروپاشي سياسي برسد و حزب الله كه يك جريان قانونمند و قانون مدار است در شرايط فقدان دولت ناچار به ورود به صحنه داخلي امنيت شود. اين نكته بسيار قابل توجهي است. اين سؤال وجود دارد: چه شده است كه حزب الله بايد به داخل سرگرم شود؟ اگر به رخدادهاي هفته هاي اخير نظر بيندازيم به ماجراي پرواز هواپيماي جمع آوري اطلاعات حزب الله- پهپاد- بر فراز مديترانه و مناطق جنوبي فلسطين اشغالي مي رسيم اتفاقي كه هر مسلمان و بخصوص هر لبناني از آن به خود مي بالد و يكي از تحليلگران رژيم صهيونيستي با صراحت گفت اين اقدامي است كه در 60 سال گذشته، سابقه نداشته است. اقدام شجاعانه حزب الله با حمايت آشكار و قاطع رئيس جمهور و نخست وزير و ارتش لبنان توأم شد و اين موضوع به خوبي نشان داد كه اين مقامات و ارتش پيش از اقدام حزب الله در به پرواز درآوردن پهپاد در جريان اقدام حزب الله بوده و آن را تاييد كرده اند. اين پيام بسيار بدي براي رژيم صهيونيستي و آمريكاست چرا كه آنان همواره به دولت لبنان براي كنترل حزب الله فشار آورده اند. موافقت اين مقامات با اقدام حساس حزب الله نشان مي دهد كه اينك كل لبنان به مقاومت پيوسته است از اين رو جريان 14مارس به نمايندگي از اسرائيل و آمريكا به صحنه آمده اند تا شايد بتوانند ورق را برگردانند ولي استقامت ارتش و مقامات ارشد لبنان در مقابل اين حركت نشان داد كه از جريان 14 مارس و حاميان منطقه اي و خارجي آن كار چنداني برنمي آيد.
تحولات دو روز گذشته لبنان به خوبي «حكمت» و «درايت» حزب الله را به تصوير كشيد تا پيش از اين گروه هاي 14مارس وانمود مي كردند كه «سلاح حزب الله» عامل بي ثباتي لبنان است و از اين رو بر خلع سلاح حزب الله پاي مي فشردند ولي عملكرد 14مارس نشان داد كه آنان كه امنيت و آرامش را از مردم لبنان سلب مي كنند اگرچه از خود سلاحي ندارند ولي به سلاح هاي عاريتي مجهز هستند و هر لحظه مي توانند محيط داخلي اين كشور را به نفع غرب متلاطم گردانند. حزب الله در اين صحنه و علي رغم آن كه به شدت از سوي چهره هاي آلوده اي نظير جميل، جعجع، جنبلاط و حريري متهم شده است، وارد نشد و با صدور اطلاعيه اي ضمن محكوم كردن حادثه تروريستي اخير بيروت شرقي، مردم را به خونسردي و حفظ آرامش فرا خواند. در اين صحنه حزب الله نقش پدري خود را در تحولات به اثبات رساند و از اين رو بعضي از رسانه هاي آمريكايي پيش بيني كردند كه اين ماجرايي نيست كه حزب الله را از وضع عادي خود خارج گرداند. اين ماجرا تا آنجا پيش رفت كه وزارت خارجه آمريكا هم كه بدون ترديد در پشت صحنه آشوب قرار دارد، از ادامه نخست وزيري نجيب ميقاتي حمايت كرد.
لبنان البته بارها چنين صحنه هايي را تجربه كرده است و اين حكايت حداقل در 20 سال گذشته بارها محك تجربه خورده است. لبنان و مردم آن قطعا دوره آشوب هاي گسترده اي كه با محوريت جناح وابسته به فرانسه و جناح وابسته به عربستان، زندگي را بر لبناني ها بسيار سخت كرده بود را فراموش نكرده اند. مردم دوره 16 ساله اشغال لبنان توسط رژيم صهيونيستي و اقدامات ارتش جنوب به رهبري سعد حداد و آنتوان لحد را فراموش نكرده اند و در نقطه مقابل آن، امنيت مناسبي كه در دوره اقتدار حزب الله تجربه كرده اند را به خوبي درك مي كنند. در واقع آنچه كه مطلوب جريان 14مارس است با مطلوب هاي ملت لبنان فاصله زيادي دارد. مردم لبنان مي دانند كه اگرچه در جغرافياي كوچكي زندگي مي كنند ولي بواسطه حزب الله به مردمي تاثيرگذار در منطقه تبديل شده اند.
ارسال کردن دیدگاه جدید