وقتي دروغ گناه كبيره نيست!

وقتي دروغ در جامعه‌اي ريشه بگيرد، ديگر قبح همه چيز خواهد ريخت. حالا مي‌توان فهميد چطور پيامبر اسلام، بسياري از اشتباهات را توسط امتش ممكن شمرد و اما تأكيد كرد، مؤمن به ديانت محمدي دروغگو نيست.

حالا مي‌توان دريافت چرا دروغ مادر پليدي‌هاست و جاده صاف‌كن همه ويراني‌ها. با تمام اين احوال و در كمال تأسف و البته حيرت شاهديم كه دروغ و دروغگويي به امري رايج، حتي در ميان مسئولان و مديران ارشد و حتي ديگر چهره‌هاي سر‌شناس اين مرز و بوم بدل شده است. چنانكه برخي كه هنوز از صداقتشان چيزي مانده به وجود رواج آن اعتراف هم مي‌كنند. مثلاً آدمي مثل آقاي رويانيان، آشكارا اعلام مي‌كند كه من مجبورم دروغ بگويم! و شرح نمي‌دهد كار و موفقيتي كه پايه‌اش بر دروغ باشد چه ثمري دارد. بهترين خريد‌ها را هم كه بكني چون پايه كج است، نتيجه مي‌شود همين كه الان هست. باري اين دروغگويي چنان رايج شده كه قبح آن هم ريخته و به جاي آنكه اسباب تأسف باشد، بدبختانه و به ناچار اسباب طنز و مطايبه مردم شده است.
چندي پيش بخش خبري ۲۰:۳۰ مصاحبه‌اي از مديران ارشد ايران‌خودرو را نشان داد كه علت نگذاشتن كيسه هوا براي محصولاتشان را تحريم‌ها و وارد نكردن اين محصول عنوان مي‌كرد. اما مجري تأكيد كرد؛ دروغگو كم‌حافظه است. چرا كه بلافاصله مصاحبه چند ماه قبل همين مدير پخش شد كه مي‌گفت خط توليد كيسه هوا را در همان كارخانجات خودشان راه انداخته‌اند و ديگر نيازمند واردات آن نيستند. به زبان ساده‌تر آنكه ايشان در پاسخ به سؤال اول در كمال آسودگي به ميليون‌ها بيننده‌اي كه مي‌دانسته حرف او را مي‌شنوند و سيمايش را مي‌بينند، بي‌محابا دروغ گفته است.
نتيجه اين خبر نيز به جاي مؤاخذه اين مدير و اخراج او به خاطر دروغگويي احتمالاً چند جوك و شوخي در محافل مديران بالادستي خواهد بود و همين. لذا كسي از دروغگويي نمي‌ترسد. پس دفعات بعد و در موضوعات حساس‌تر نيز هيچ بعيد نيست به همين سادگي باز هم به مردم دروغ بگويند. چنانكه گفته‌اند و صد‌ها نمونه‌اش را هم بنده مي‌دانم و هم شما كه اين سطور را مي‌خوانيد. به خدا اين رفتار همه چيز را از اساس ويران خواهد كرد. از خدا بترسيد. عرض كردم اين كار زشت وقتي در اين سطح به اين راحتي صورت گيرد در طبقات پايين‌تر كه واويلا مي‌شود.
پايان هر مسابقه فوتبال خبر‌نگار مي‌رود سراغ بازيكني كه به سبب خطايش داور پنالتي گرفته و او معصومانه قسم مي‌خورد هيچ خطايي نكرده و حتي بازيكن حريف او را زده ولي داور حق‌كشي كرده و... فيلم را كه با كارشناس مرور مي‌كنند، مثل روز روشن است كه طرف چه خطاي آشكاري مرتكب شده. يك بار نشده من بازيكني را ببينم كه بخواهد راست بگويد خب! آن از مسئولان و اين هم از اسطوره‌هايي كه الگوي جوانان ما مي‌شوند. چطور ما به اين ورطه افتاده‌ايم. آيا جرم دروغگويان كمتر از زناني است كه بد‌حجابند و گشت ارشاد به حق آنها را مؤاخذه مي‌كند؟ آيا نبايد ناظراني باشند تا دروغگويان وقيحي كه با دروغ‌هايشان اسباب بي‌اعتمادي مردم به نظام را فراهم مي‌كنند، تأديب كرده و به سزاي اعمالشان برسانند. چطور قبح گناهي چنين بزرگ و كبيره حتي نزد مسئولان ما ريخته است؟ ما به كجا مي‌رويم؟!

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی