تصویری از واقعیت که واقعی نیست!
این حجم انبوه و گسترده از تبلیغات علیه جمهوری اسلامی قبل از همه نشانه جایگاه عظیم و برجسته آن است چرا که اگر اینگونه نبود، این همه سر و صدا و هیاهو برای مقابله با انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن چه ضرورتی داشت؟!
حسین شریعتمداری طی یادداشتی نوشت:
۱ــ «انگاره» تصویری از واقعیت است که واقعی نیست. از انگاره در عملیات روانی برای تحریف واقعیت استفاده میکنند با این توضیح که به جای واقعیت ها، انگارهها را پیش روی مخاطبان میگذارند و مخاطب با این تصور که انگاره همان واقعیت است، برداشت و تصویر غلطی از واقعیت پیدا میکند. انگاره برای آن که به جای واقعیت بنشیند، باید با واقعیت شباهتهایی داشته باشد. مانند «سراب» که ظاهری شبیه به «آب» دارد.
از مولای بزرگوارمان حضرت امیرالمومنین علیه السلام است که «اگر باطل با حق آمیخته نمیشد، حق بر جویندگان آن پنهان نمیماند و اگر حق را با باطل نمیپوشاندند، زبان دشمنان از طعنه بریده میشد. ولی [معاندان]بخشی از حق و بخشی از باطل را درهم میآمیزند و چنین است که شیطان بر دوستان خود تسلط پیدا میکند و تنها کسانی که الطاف الهی شامل حالشان شده باشد، نجات پیدا میکنند … فتنه ها، اینگونه پدید میآیند.» (خطبه ۵۰ نهج البلاغه)
۲ــ رهبر معظم انقلاب در سخنان نوروزی خود ضمن تاکید بر این نکته که «امروز منافع ملّی ما و افق روشن آیندهی ما وابسته به امید و ایمان است»، گلایه داشتند که «خب، از آن طرف انسان میبیند بعضی افرادِ به نظر بنده غافل، منفیبافی میکنند؛ هم وجود امید در جوانها را انکار میکنند، هم سعی میکنند امید را از دلها زایل کنند! چرا؟ این کار به نفع چه کسی است؟ قلمش را به کار میاندازد برای اینکه استدلال کند که به آینده نمیشود امیدوار بود! اینها وجود دارد؛ اینها یک چیزهایی است که بنده خودم میبینم.
مقاله مینویسد، استدلال میکند که به آینده نباید امیدوار بود؛ خب چرا؟ چرا با اینهمه عوامل امیدزا نباید امیدوار بود؟ مثل اینکه کمین گرفتهاند که روح امید را در جوانها از بین ببرند و بمیرانند. سالها است دشمن این کار را دارد میکند [امّا]موفّق نشده. سالها است با تبلیغات گوناگون، با انواع و اقسام ترفندهای تبلیغی و رسانهای و مانند اینها دارند تلاش میکنند، ضعفهای ما را بزرگنمایی میکنند. خب ما در کشور ضعفهایی داریم، آن را ده برابر بزرگ میکنند؛ پیشرفتهایی داریم، آنها را مسکوت میگذارند، گاهی انکار میکنند.»
۳ــ سال هاست که علاوه بر دهها رسانه رسمی وابسته به دولتهای آمریکا و اروپا، نظیر بی بی سی فارسی، VOA، شبکه تلویزیونی فارسی زبان دویچه وله آلمان، ایندیپندنت، یورو نیوز، رادیو فردا، رادیو زمانه هلند و … صدها شبکه تلویزیون ماهوارهای و هزاران کانال در فضای مجازی و برخی از سایتها و روزنامههای وابسته به غربگراهای داخلی نیز ماموریت نا امید کردن مردم از آینده انقلاب را برعهده دارند.
۴ــ این حجم انبوه و گسترده از تبلیغات علیه جمهوری اسلامی قبل از همه نشانه جایگاه عظیم و برجسته آن است چرا که اگر اینگونه نبود، این همه سر و صدا و هیاهو برای مقابله با انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن چه ضرورتی داشت؟!
حضرت امام ــ رضوان الله تعالی علیه ــ خطاب به آمریکا که سعی داشت جایگاه برجسته انقلاب اسلامی را انکار کند، میفرمودند: «اگر میگویید اتفاق مهمی نیفتاده است، پس چرا این همه هیاهو میکنید»؟! و حضرت آقا خطاب به دشمنان که ادعا میکردند انقلاب به بن بست رسیده است! میفرمودند: «گاهی میگویند جمهوری اسلامی به بن بست رسیده، اگر این ادعا درست است، کسی که به بن بست رسیده خودش از پا میافتد و به زمین میخورد پس چرا این همه برای به زمین زدن او هزینه میکنید»؟!
۵ ــ حضرت آقا در سخنان نوروزی امسال به نکتهای اشاره کردند که باید آن را گلایه از برخی نابلدیها در عرصه تبیین و خبر رسانی تلقی کرد. ایشان بعد از ابراز ناخشنودی از کینه توزی دشمنان در وارونه نمایی واقعیاتها (بخوانید انگارهسازی)، فرمودند: «حالا دشمنان کتمان میکنند، بعضیها هم بیانش را درست بلد نیستند.»
این بخش از بیانات رهبر معظم انقلاب را میتوان بر ضرورت شناخت ترفندهای دشمن و راههای علمی و حرفهای مقابله با آن تلقی کرد. حضرت امام (ره) میفرمودند؛ دنیا تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی (ص) است و چنین است بیشترین تلاش دشمن برای مقابله با این فرهنگ الهی، روی دو نقطه متمرکز شده است. اول؛ پیشگیری از رسیدن این پیام به گوش ملتها و دوم؛ تحریف واقعیت جذاب این گفتمان.
از حضرت امیر علیه السلام است که میفرمایند «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا» … آدمها دشمن جهل خویشاند. به بیان دیگر با انگاره مخالفت میورزند و نه با آموزههای واقعی. بسیاری از این طیف، اگر از واقعیت خبر داشته باشند نه فقط با آن مخالفت نمیورزند، بلکه با پای جان به سویش میشتابند و …
۶ــ زنان مصر، زلیخا را ملامت میکردند که چرا دل در گرو بردهای از اهالی کنعان نهاده و عاشق بیقرار یوسف (ع) شده است؟! زلیخا در پی این شماتت، با حضور زنان مصر مجلسی آراست و به دست هریک از آنان چاقوی تیز و برندهای داد.
هنگامی که یوسف به دستور زلیخا در آن مجلس حضور یافت، زنان مصر چنان محو جمال او شدند که بی اختیار دستهای خود را بریدند و … «فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَٰذَا بَشَرًا إِنْ هَٰذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِیمٌ … و آن هنگام که [زنان مصر]او را دیدند، بسیار بزرگش یافتند و [به جای ترنج]دستهای خود را بریدند و گفتند حاش لله که او نه از جنس آدمیان، بلکه فرشته حُسن و زیبائی است.» گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی روا بود که ملامت کنی زلیخا را.
ارسال کردن دیدگاه جدید