انسجام نظام فکری و «معارف قرآن» آیت الله مصباح
آیتالله مصباح یزدی همچون استادش مرحوم علامه طباطبایی از معدود فیلسوفانی است که علاوه بر فکر و پژوهش در مباحث فلسفی، در حوزه مباحث قرآنی و روایی و اخلاقی نیز وارد شده است.
به بهانه توصیه اخیر آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب به دانشجویان برای بهره گیری از آثار آیت الله مصباح یزدی در تدبر آیات قرآن کریم، در دیدار ۱۹ فروردین ۱۴۰۳، شبیر فیروزیان، استاد دانشگاه صنعتی شریف و سرپرست معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی یادداشتی به ابعاد و ویژگیهای منحصر به فرد مجموعه کتاب معارف قرآن آیتالله مصباح یزدی پرداخته است. فیروزیان، دانشآموخته دکتری تفسیر تطبیقی قرآن کریم از دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم است.
در ادامه متن این نوشتار علمی از نظر میگذرد؛
مقدمه اول؛ آیتالله مصباح یزدی، فیلسوفِ قرآنی
رهبر انقلاب در دیدار رمضانی با دانشجویان به آنها توصیه کردند برای فهم و تدبر در آیات قرآن از آثار مرحوم آیت الله مصباح یزدی بهره ببرند: «هرچه میتوانید با قرآن مأنوس بشوید؛ همه چیز در قرآن هست، که با تدبّر در قرآن [به دست میآید]؛ البتّه این تدبّر با «راهنمایی» باید همراه باشد. اسم مرحوم آقای مصباح (رضوان الله علیه) دو سه بار اینجا آورده شد که بجاست؛ از کتابهای ایشان استفاده بشود. حقّاً و انصافاً فکر این مرد بزرگ، فکر کمککنندهی به حرکتِ درستِ فکریِ جوانهاست .»۱
آیتالله مصباح یزدی همچون استادش مرحوم علامه طباطبایی (رحمه الله علیه)، از معدود فیلسوفانی است که علاوه بر فکر و پژوهش در مباحث فلسفی، در حوزه مباحث قرآنی و روایی و اخلاقی نیز وارد شده و خلاقیتها و ابتکارات متعددی را نیز در این حوزهها رقم زده است. هر چند بسیاری از آثار آیت الله مصباح یزدی مشحون از آیات قرآن و تبیین و تفسیر دقیق آنهاست، اما در این میان مجموعه «معارف قرآن» ایشان، که در واقع بیان فشرده یک دوره مبانی دینی و اسلامی به صورت موضوعی و با محوریت آیات قرآن کریم است، از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار است که به باور نگارنده مطالعه آن بر هر جوان انقلابی که به دنبال کار فرهنگی و سیاسی است، واجب است.
مقدمه دوم
ضرورت و اهمیت مطالعه تفسیر موضوعی قرآن کریم در زمانه ما و اهمیت پرداختن به «تفسیر ترتیبی» در همه زمانها مسئلهای است که در آن تردیدی وجود ندارد، ولی به نظر میرسد این نوع تفسیر به تنهایی نمیتواند پاسخگوی همه نیازهای ضروری جامعه اسلامی در دوران معاصر باشد. چرا که عصر ما عصر ارائه نظریهها، مکتبها و نظامهاست؛ و عرضه مناسب معارف قرآن و اسلام در این عرصه میطلبد که ما نیز آموزههای قرآن کریم را در قالب نظریه و نظام و مکتب و به صورت یک مجموعه منسجم ارائه کنیم. ۲
اصولاً ضرورت انجام تفسیر موضوعی ناشی از ضرورت عرضه اسلام و مفاهیم قرآن به صورت «نظریههای نظام یافته» است. از این رو، معلوم نمودن دیدگاه قرآن کریم در میان دیدگاههای دیگر و موضوعات بشری، برای کسانی که جویای نظر قرآن هستند، نه تنها دارای اهمیت، بلکه امری ضروری است. این کار با تفسیر ترتیبیِ صِرف امکانپذیر نیست؛ زیرا در تفسیر ترتیبی آموزههای قرآنی به صورت پراکنده و بدون ارتباط با یکدیگر و بدون قالبهای نظریهپردازی و نظامسازی مطرح میشود و ارائه معارف قرآن به این صورت فاقد همزبانی و همترازی و هماوردی با مکتبها و نظامهای دیگر است و در نتیجه قابل عرضه در برابر آن نظامها نیست. افزون بر آن، فراگیری آموزههای قرآنی از طریق تفسیر ترتیبی و به صورت پراکنده به لحاظ آموزشی، دشوار و برای غیر قرآنپژوهان ناممکن است. ۳
آیتالله مصباح در این باره میفرمایند: «امروزه همه مکاتب منحرف کوشیدهاند به افکار و اندیشههای خود شکل و نظامی دهند؛ یعنی برای مطالبشان ریشهای معرفی کنند و با ارتباط و پیوند با سلسله مسائلی منسجم، یک کل منظم و هماهنگ به وجود آورند. ما که در جهت صحیح هستیم، در مقابل آنها عیناً باید همین کار را کنیم؛ یعنی معارف قرآن را به صورت سیستماتیک و منظم عرضه کنیم. به صورتی که پژوهشگر بتواند از یک نقطه شروع کند و زنجیروار حلقههای معارف اسلامی را به هم ربط بدهد و در نهایت به آنچه هدف قرآن و اسلام است، نائل شود. پس ناچاریم معارف قرآنی را دستهبندی کنیم و به آنها شکلی بدهیم تا آموختن آنها برای جوانانی که وقت کمی دارند، آسان و نیز در مقابل نظامهای فکری دیگر قابل عرضه باشد .»۴
ابتکار آیت الله مصباح یزدی در شیوه استخراج و چینش موضوعات در «معارف قرآن» تفسیر موضوعی آیت الله مصباح یزدی که با عنوان «معارف قرآن» عرضه شده است، معارف اساسی اسلام را بهصورت «منظم»، «مرتبط با هم» و «هدفمند»، در اختیار مخاطب قرار میدهد. این تفسیر موضوعی در چینش موضوعات و در نحوه پرداختن به موضوعات و در نوع نگاه به آیات قرآن کریم، دارای ویژگیهای منحصر به فردی است. آیتالله مصباح یزدی در مقدمه جلد اول تفسیر موضوعی خود، پس از اشاره به دو نوع تقسیمبندی موضوعات قرآنی و نقد آنها، به تبیین نوع سومی از تقسیمبندی موضوعات قرآنی میپردازد که به ابتکار خود ایشان تدوین شده است. ایشان ضمن ردّ تقسیمبندی و چینش موضوعات قرآن به صورت پراکنده و در عرض هم و بیارتباط با یکدیگر، معتقدند باید تقسیمبندی موضوعات قرآنی در طول هم و مرتبط با یکدیگر انجام گیرد: «باید معارف قرآن را مثل چشمه جاری ببینیم که از مرحلهای میگذرد و وارد مرحلهای دیگر میشود که این مراحل، تقسیماتشان طولی است؛ اول نقطه معینی دارد که از آنجا شروع میشود و از آنجا که لبریز شد به مرحله دوم فیضان میکند و مرحله دوم فرعی از مرحله اول است، نه اینکه در کنار آن و قسیم آن باشد .»۵
بنابراین یکی از اصلیترین ویژگیهای تفسیر موضوعی ایشان «نظم در چینش موضوعات» و «ارتباط موضوعات با یکدیگر» و «هدفمندی آن» است. تحلیل نگارنده از این نوع تقسیمبندی و تنظیم موضوعات قرآنی - آنگونه که در ادامه اثبات خواهد شد - این است که در این تفسیر موضوعی همواره سعی شده است تا نحوه چینش و اولویتبندی موضوعات کاملاً «منطقی» و «فطری» باشد؛ یعنی با سوالات منطقی مخاطبی که فطرتاً طالب حقیقت است تنظیم شود. به عبارت دیگر موضوع اول، در پاسخ به ابتداییترین سوال فطری انتخاب شده است و پس از پاسخ به سوال در قالب آن موضوع و اقناع مخاطب، هماهنگ با دومین سوال فطری - که در پایان مطالعه موضوع اول و به طور ناخودآگاه - برای مخاطب پدید میآید، موضوع دوم بحث میشود و نظر اسلام استخراج و بیان و به دومین سوال هم پاسخ داده میشود و به همین صورت تا آخر به جایی میرسد که در پایان در ذهن مخاطب حقیقتجو، به همه سوالات اساسی و کلیدی پاسخ داده شده و نظامی کاملاً منظم و هدفمند در ذهنش شکل میگیرد و این مزیت فوقالعادهای است که در سایر تفاسیر موضوعی یافت نمیشود. در سایر تفاسیر موضوعی یا در انتخاب موضوعات کلیدی و مهم دقت نشده است و بعضاً به موضوعاتی با اولویت کمتر، به طور مفصّل پرداخته شده است یا موضوعات به صورت پراکنده و بیارتباط با یکدیگر بررسی و تفسیر شدهاند
بررسی اجمالی موضوعات مطرح شده در تفسیر موضوعی «معارف قرآن»؛
۱) اولین و مهمترین موضوع؛ خداشناسی در قرآن. استاد مصباح یزدی بر این باورند که تمام مفاهیم قرآن در هر بابی از عقاید، اخلاق، مواعظ، داستانها، تشریعات، احکام فردی، اجتماعی و …، همه یک محور دارد و آن، «الله» تبارک و تعالی است. به همین دلیل، ایشان محور همه معارف قرآنی را «الله» قرار میدهند و معتقدند در ابتدا فقط یک بحث باید انجام شود و آن «خداشناسی» است و تا این مسئله اساسی حل نشود، نباید به موضوعات دیگر پرداخت. این مطلب، در تفسیر موضوعی ایشان نیز مشهود است؛ یعنی موضوعات در این تفسیر به گونهای چینش شدهاند که تا مباحث خداشناسی حل نشود، مخاطب در درک صحیح نظر اسلام در موضوعات انسانشناسی، اخلاق، جامعه، سیاست و… دچار مشکل خواهد شد؛ زیرا همانگونه که بیان شد، همه موضوعاتِ پس از موضوع «خداشناسی»، با محوریت «الله» پیش میرود. ۶
۲) کیهانشناسی در قرآن. در پایان موضوع «خداشناسی»، پس از آنکه مخاطب دریافت که خداوند در خالقیّت و ربوبیّت و الوهیّت، واحد است و این خالقیّت و ربوبیّت، فعلیّت هم مییابد، ناخودآگاه این سوال پدید میآید که تجلیّات این فعلیّت و افعال الهی چیست و چگونه قابل مشاهده است؟ در پاسخ به این سوال، ضرورت بحث از دو موضوع آینده پدید میآید: «جهانشناسی» [یا «کیهانشناسی»] و «انسانشناسی». در مجلد «جهانشناسی در قرآن» به مباحثی از قبیل «چگونگی آفرینش جهان» (گستره عالم و معنای آسمان و زمین، تعداد آسمانها و زمین و مدت خلقت آنها، چگونگی استقرار آسمانها و حفظ آنها، عرش و کرسی)، «پدیدههای طبیعی و مادی جهان و حکمت آفرینش آنها» (پدیدههای کیهانی مانند خورشید، ماه، ستارگان، زمین، شب و روز و…)، «پدیده های جوّی» (مانند بادها، رعد و برق، ابر و باران)، «پدیدههای زمینی» (مانند نهرها و چشمهها، دریاها، کوهها، راهها و درهها، گیاهان، پرندگان، جانداران و حیوانات)، «فرشتگان» (اوصاف فرشتگان، اختلاف رتبه فرشتگان، بال فرشتگان، کارهای فرشتگان)، «جن و شیطان» (ماده آفرینش جن، مکلف بودن جن، به خدمت گرفتن جن، زاد و ولد جنیان، وجود جن و شبهات روشن فکری، مفهوم شیطان، کارهای شیطان، تسلط و ولایت شیطان، علائم کارها و دعوتهای شیطان، شیاطین جن و استراق سمع از آسمانها).
۳) انسانشناسی در قرآن. اما از آنجا که در میان همه مخلوقات عالم، برترین تجلّی افعال الهی، «انسان» است، پس از مجلّد «جهانشناسی در قرآن»، به موضوع «انسانشناسی در قرآن» پرداخته میشود. در این مجلّد نیز به مباحث «ساختاری» و «هستیشناسانه» خلقت انسان پرداخته شده است، نه مباحث اخلاقی. مباحثی مانند «چگونگی آفرینش انسان» (آفرینش آدم (علیه السلام)، منشأ آفرینش انسان در قرآن (زمین، خاک، صلصال، گِل، آب، نطفه، نطفه و تراب)، مراحل آفرینش انسان، نفخ روح، موارد کاربرد واژه «روح» در قرآن)، «خلافت الهی»، «اختیار انسان»، «شبهات جبر و پاسخ به آنها»، «شرایط اختیار و انتخاب» («علم» و مراتب آن، کارکردهای «قلب» در قرآن، «قدرت» و انواع آن، گرایشات و امیال نفسانی، ترکیب امیال، تزاحم امیال)، «معیار انتخاب» (معیارهای ترجیح امیال، شناختهای لازم در تعیین راه زندگی). اما نکته قابل توجه در تفسیر موضوعی آیتالله مصباح این است که ایشان برخلاف سایر تفاسیر موضوعی، برای بحث «معاد در قرآن»، مجلّد جداگانهای اختصاص ندادهاند؛ بلکه در همان موضوع «انسانشناسی در قرآن» و در ادامه بحث از «معیار انتخاب صحیح انسان در موارد تزاحم امیال»، به موضوع «شناختهای لازم در تعیین راه زندگی» پرداخته و یکی از این شناختهای لازم را درک و باور عمیق مسئله «معاد» میدانند و از این طریق، بگونهای ظریف به موضوع «معاد» منتقل میشوند. استاد مصباح در موضوع «معاد» از مجلّد «انسانشناسی در قرآن» به مباحثی از قبیل «وجود و بقای روح»، «اثبات وجود روح»، «تجرّد روح»، «پاسخ به شبهات مربوط به معاد» و «اثبات معاد» پرداختهاند و در پایان، مسئله بسیار مهم «رابطه دنیا با آخرت» و «چگونگی ارتباط اعمال اختیاری انسان در دنیا با زندگی شقاوتمندانه یا سعادتمندانه در آخرت» را مورد بررسی قرار دادهاند؛ چراکه درک وجود این رابطه و شناخت آن، در کنترل افعال اختیاری انسان برای رسیدن به سعادت اخروی نقش بسیار مهمی دارد.
۴) راهشناسی در قرآن. در این مرحله، زمانی که مخاطب درمییابد که زندگیش متوقف در این دنیا نیست، بلکه پس از مرگ، زندگی دیگری خواهد داشت و زندگی سعادتمندانه و لذتبخش در آن دنیا، کاملاً مرتبط با اعمال اختیاری است که در این دنیا انجام میدهد، این سوال مطرح میشود که: من برای اینکه گرفتار عذاب الهی نشوم و در هر دو دنیا زندگی سعادتمندانهای داشته باشم چه باید کنم؟ تکالیفی را که خداوند برعهدهام نهاده تا با عمل به آنها به سعادت اخروی برسم چگونه باید دریافت کنم؟ اینجاست که در پاسخ به این سوال، ضرورت بحث از «نبوت» پیش میآید که «راه» را به مخاطب نشان میدهد. به همین دلیل، مجلّدِ بعد از «انسانشناسی در قرآن»، «راهشناسی در قرآن» نامگذاری شده است. در این مجلّد، به مباحثی مانند «اثبات مسئله نبوت»، «اهداف بعثت انبیا»، «بشر بودن پیامبران»، «معجزه، ضرورت و حقیقت آن»، «معجزات پیامبران»، «وجوه اعجاز قرآن»، «ضرورت عصمت انبیا برای نشان دادن راه به انسان» و «پاسخ به شبهاتی پیرامون عصمت»، «عصمت ائمّه (علیه السلام)»، «وجوه اشتراک و تمایز میان ادیان مختلف» پرداخته میشود.
۵) راهنماشناسی در قرآن. پس از آنکه مخاطب دریافت راه رسیدن به سعادت، راه نبوت است، سوال دیگر این است که «راهنمایانِ» معصومی که به ضرورت وجود آنان از طرف خداوند پی بردیم، چه کسانی هستند؟ و ما باید از کدامشان تبعیت کنیم تا به سعادت ابدی برسیم؟ در پاسخ به این سوال، ضرورت بحث از «راهنماشناسی در قرآن» بوجود میآید. در این مجلّد به مباحثی چون «اوصاف و ویژگی¬های عمومی پیامبران در قرآن»، «پیامبران اولوالعزم»، «جهانی بودن رسالت»، «اقوام پیامبران در قرآن»، «استکبار و استضعاف در قرآن»، «رفتار مردم در برابر پیامبران»، «رفتار خدا با مردم» (سنتهای الهی)، «خاتمیّت و مقامات پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله و سلّم)» پرداخته میشود و در پایان نیز اشارهای به موضوع امامت امامان معصوم (علیه السلام) میگردد. نکته قابل ذکر این است که در برخی فصلهای این مجلّد، نکات «جامعهشناختی» دقیقی از آیات مربوطه استخراج شده است.
۶) قرآنشناسی. در پایان موضوع «راهنماشناسی در قرآن»، مخاطب حقیقتجو به این نتیجه میرسد که باید از میان همه پیامبران گذشته، از دستوراتی که در قالب کتابی از طرف خداوند بر پیامبرخاتم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نازل شده است تبعیت کند تا به سعادت ابدی برسد و از عذاب اخروی در امان بماند. حال این سوال منطقی خودنمایی میکند که این کتاب چیست و چه ویژگیهایی دارد و چگونه باید آنرا بفهمیم؟ در پاسخ به این سوال، ضرورت پرداختن به موضوع «قرآنشناسی» پدید میآید. در موضوع «قرآن شناسی» که در دو مجلد تدوین شده است، به این موضوعات پرداخته میشود: «عناوین و اوصاف قرآن»، «نزول قرآن» (شامل مباحثی از قبیل: واژگان بیان کننده نزول قرآن، نازل کننده قرآن، دریافت کننده قرآن، چگونگی دریافت قرآن، الهی بودن الفاظ قرآن، راز عربی بودن قرآن، نزول دفعی و تدریجی قرآن)، «دلایل از سوی خدا بودن قرآن» (شامل مباحثی مفصل در دو موضوع «تحدّی و آیات مربوط به آن» و «چگونگی اعجاز قرآن»)، «تحریف ناپذیری قرآن» (دلایل عقلی و نقلیِ عدم تحریف قرآن و پاسخ به دلایل قائلین به تحریف)، «اهداف قرآن» (در سه بعد بینش، گرایش و عمل)، «امکان فهم قرآن»، «جواز فهم قرآن»، «شرایط و موانع روحی و معنوی بهره مندی از قرآن»، «شرایط علمی تفسیر قرآن»، «روش تفسیر قرآن»، «محکم و متشابه و راز وجود آیات متشابه در قرآن»، «نسخ»، «تأویل و تفسیر»، «بطن قرآن»، «جهانی بودن و جاودانگی قرآن»، «جامعیّت قرآن». مخاطبِ این تفسیر موضوعی، در پایان مطالعه مجلّد «قرآنشناسی در قرآن»، علاوه بر آشنایی با برخی موضوعات مهم علوم قرآنی و تجهیز به ابزارهای مقدماتی فهم قرآن، درمییابد که هدف از نزول قرآن، به سعادت رساندن انسان از دو راه «تزکیه» و «تعلیم» است؛ اینجاست که برای تحقق هدف «تزکیه» باید به موضوع «اخلاق در قرآن» (در سه بخش اخلاق الهی، اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی) و برای تحقق هدف «تعلیم» باید به موضوع «احکام در قرآن» (در سه بخش احکام عبادی، احکام فردی و احکام اجتماعی) پرداخته شود، تا با تأمین هدف قرآن، خود را از عذاب اخروی رهانیده و به سعادت و لذت و کمال ابدی برسیم.
۷) اخلاق در قرآن. در تبیین نوع نگاه آیت الله مصباح به مباحث «اخلاق در قرآن»، باید گفت ایشان معتقدند غیر از برخی مفاهیم کلی، همه مفاهیم اخلاقی - یعنی هر آنچه با فعل اختیاری انسان مرتبط است - در ذیل یکی از سه عنوان زیر قابل بررسی است:
الف- آن دسته از افعال اختیاری که انسان در رابطه مستقیمش با خداوند انجام میدهد و تحت عنوان «اخلاق الهی» از آنها یاد میشود. مانند یاد خدا، توجه به خدا، خشوع و خوف از خدا، رجاء، ایمان به خدا و … که عباداتی نیز بر اساس آنها انجام میشود، مانند نماز، روزه و غیره. ایشان در مجلد اول موضوع اخلاق در قرآن، به این نوع از مباحث اخلاقی پرداختهاند.
ب- آن دسته از افعال اختیاری که اصالتاً مربوط به رابطه انسان با خودش است؛ اگرچه از جهت انگیزه و نیت انجام آن، میتواند با خداوند هم ارتباط پیدا کند. از این بخش به «اخلاق فردی» یاد میشود. استاد مصباح در دو فصل ابتدایی این بخش، به بحثی روانشناختی از ابعاد و ویژگیهای هرم «نفس» و امیال و گرایشات اصلی «نفس» پرداختهاند و سپس در فصول آینده، ضمن بررسی قرآنی این امیال نفسانی، به چگونگی جهتدهی و تربیت آنها به سمت اهداف الهی پرداختهاند. این امیال که هر یک در فصلی از این کتاب بررسی شدهاند، عبارتند از: «حب بقاء و میل به جاودانگی»، «قدرتطلبی»، «حقیقتجویی» و «لذّتجویی و سعادتخواهی». همچنین «میل لذّتجویی و سعادتخواهی» نیز دارای مصادیق متعدّدی است که ممکن است در بدن، روح و یا هر دو بروز و ظهور یابد. این مصادیق نیز که هریک در فصول جداگانهای مورد بررسی قرآنی قرار گرفتهاند، عبارتند از: «میل به خوردن آشامیدن»، «میل به جنس مخالف»، «میل به لباس، مسکن و مرکب»، «میل زیباییطلبی»، «میل به مال و فرزند» و «عواطف». ایشان در بررسی هر یک از این امیال، مبانی روانشناسی اسلامی را از آیات قرآن استخراج کردهاند. همچنین سطحیترین و در عین حال گستردهترین ابعاد نفس انسان، «احساسات و انفعالات» است که در بخش پایانی این مجلّد مورد بررسی قرار گرفته است.
ج- بخش سوم از اخلاقیّات انسان، آن دسته افعال اختیاری است که انسان در رابطه خود با دیگران انجام میدهد که «اخلاق اجتماعی» نامگذاری شده است. آیتالله مصباح یزدی در این بخش، با نگاهی جامعهشناسانه به تفسیر آیات مربوط به اخلاق اجتماعی پرداختهاند. بخشی از مباحث مطرحشده در این کتاب عبارتند از: ارزش زندگی اجتماعی، همبستگی اجتماعی، عواطف اجتماعی و کنترل آن، عدالت و ظلم، اصلاح و افساد، وفای به عهد، حسد، نفاق، هرآنچه مربوط به گفت و شنود میشود، مانند: دروغ و غیبت و امر به معروف و نهی از منکر و غیره، هرآنچه مربوط به آداب و معاشرت میشود، مانند: سلام کردن، اجازه خواستن، نجواکردن و غیره، آن دسته از اخلاقیات مالی که در ارتباط با دیگران تعریف میشود، مانند انفاق، ربا، خوردن مال یتیم و غیره، آن دسته از اخلاقیاتی که در ارتباط با خانواده و در درون محیط خانه تعریف میشوند، مانند رابطه همسران با یکدیگر، رابطه فرزندان با والدین و غیره. نکته مهم این است که برخلاف روش مرسوم کتب اخلاقی که در آنها از موضوعات مربوط به اخلاق اجتماعی در زمره اخلاق فردی بحث میشود و بعضاً به توصیهها یا روایات اخلاقی در مذمت یا مدح آنها و ترس از عقوبت یا امید به پاداش در نتیجه انجام آنها اکتفا شده یا به راههای جلوگیری از ورود آنها به نفس و یا چگونگی خروج آنها از نفس انسان اشاره شده است، استاد مصباح یزدی علاوه بر این نگاه مرسوم، که در جای خود مفید و ارزشمند است، در برخی موارد با استناد به آیات قرآن، به تأثیرات اجتماعی و راههای پیشگیری و جلوگیری از گسترش اجتماعی اخلاقیات ناپسند و گسترش اخلاقیات خوب اجتماعی در جامعه نیز اشاره فرمودهاند. یعنی از نظر ایشان، اولاً این نوع مباحث اخلاقی، باید در ذیل اخلاق اجتماعی طبقهبندی و بررسی شوند، نه اخلاق فردی؛ و ثانیاً علاوه بر روش بحث مرسوم کتب اخلاقی، باید با نگاهی جامعهشناسانه به تفسیر آیات مربوط به آنها پرداخت و مبانی و بعضاً جزئیات جامعهشناسی اسلامی را از آیات قرآن استخراج کرد. لازم به ذکر است که ایشان در پایان مجلّد اخلاق اجتماعی در قرآن، فصلی را نیز به «اخلاق بینالمللی» اختصاص دادهاند که در واقع شعبهای از همان موضوع اخلاق اجتماعی است.
۸) احکام در قرآن. طبیعتاً پس از بحث از «بایدها و نبایدهای اخلاقی» باید به «بایدها و نبایدهای احکامی» پرداخت، تا علاوه بر هدف «تزکیه»، هدف «تعلیم» نیز محقق شود. نوع تقسیم بندی مباحث «احکام در قرآن» نیز عیناً مانند مباحث اخلاق در قرآن در سه بخش (احکام عبادی، فردی و اجتماعی) تنظیم شده است. «احکام عبادی» شامل اعمالی میشود که رکن اساسی آن را تقویت رابطه انسان با خدا تشکیل میدهد؛ مانند احکام نماز، روزه، حج و غیره. «احکام فردی» نیز شامل مباحثی مانند حلال و حرام در خوردنیها، نوشیدنیها، تجمل و زینت و غیره است. لازم به ذکر است که موضوع «احکام اجتماعی در قرآن» به دلیلی که به آن خواهیم پرداخت، باید پس از موضوع «جامعه و تاریخ در قرآن» بررسی شود. همچنین باید گفت اگرچه طرح استاد مصباح در چینش موضوعات، شامل مباحث «احکام در قرآن» نیز میشود، اما ایشان به دلایلی در عمل به این موضوع نپرداختند و به همین دلیل، مجلّدی تحت عنوان «احکام در قرآن» تدوین نشده است.
۹) جامعه و تاریخ در قرآن. از آنجا که همواره و در هرعلمی، بطور منطقی، مباحث مربوط به «هستی شناسی» [یعنی آنچه راجع به «هستها و نیستها» ی آن علم بحث میکند] بر «هنجارشناسی» [یعنی آنچه مربوط به «بایدها و نبایدها» میشود] مقدم است، بنابراین پیش از پرداختن به سه بخش «احکام عبادی و فردی و اجتماعی در قرآن» که مباحثی «هنجارشناسانه» است، باید به سه بخش «خداشناسی، انسانشناسی و جامعهشناسی در قرآن» که مباحثی «هستی شناسانه» هستند، پرداخته شود؛ پیش از این، به دو بخش «خداشناسی در قرآن» و «انسان شناسی در قرآن» پرداخته شد. در این قسمت نیز، باید پیش از ورود به موضوع «احکام اجتماعی قرآن»، به جامعه شناسی قرآن، در مجلّد «جامعه و تاریخ در قرآن» پرداخته شود و درآن، ویژگیهای جامعه آرمانی مورد نظر قرآن تبیین گردد. یعنی موضوع «جامعه و تاریخ در قرآن» باید قبل از «احکام اجتماعی در قرآن» و به عنوان مقدمه آن، به بحث گذاشته شود. آیتالله مصباح مباحث مطرحشده در این موضوع را اینگونه فهرست میکنند: «سه بخش از بخشهای دوازدهگانه کتاب به فلسفه علوم اجتماعی مربوط است و درآن از مفهوم جامعه، اصالت فرد یا جامعه و قانونمندی جامعه سخن گفته شده است. بخشهای بعدی به ترتیب شامل این مباحث است: تأثیر جامعه بر فرد، تأثیر فرد در جامعه، نقش تفاوتها در زندگی اجتماعی، نهادهای جامعه، دگرگونیهای اجتماعی، تعادل و بحران و انقلاب، جامعه آرمانی و سنتهای الهی در تدبیر جوامع .»۷
آیتالله مصباح در ابتدای این کتاب، به نقد مبانی جامعهشناسی غربی پرداختهاند و سپس در ادامه، اصول کلی جامعهشناسی اسلامی را از آیات قرآن استخراج و براساس این اصول، ویژگیهای جامعه آرمانی مورد نظر اسلام را تبیین فرمودهاند. حال باید گفت که پس از بحث از «هست ها» و «نیست» های اجتماعی، در مجلد «جامعه و تاریخ در قرآن»، باید به «باید» ها و «نباید» های اجتماعی در قالب موضوع «احکام اجتماعی در قرآن» پرداخت که شامل «احکام مدنی»، «احکام اقتصادی»، «احکام قضائی»، «احکام جزایی»، «احکام سیاسی» و «احکام بین المللی» است. ۱۰. حقوق و سیاست در قرآن پس از استخراج ویژگیهای جامعه آرمانی مورد نظر اسلام در مجلد «جامعه و تاریخ در قرآن» و دانستن بایدها و نبایدهای اجتماعی در موضوع «احکام اجتماعی در قرآن»، این سوال منطقی پدید میآید که چه سخت افزار و ساختار قانونی و اجرایی باید در جامعه حاکم باشد تا انسانها بتوانند به این نرم افزار و بایدها و نبایدهای اخلاقی و احکامی عمل کنند و جامعه آرمانی اسلامی تحقق یابد؟ در پاسخ به این سوال است که ضرورت پرداختن به موضوع «حقوق و سیاست در قرآن» پدید میآید. استاد مصباح در ابتدای مجلّد فوق که به نظرات حقوقی اسلام میپردازد، میفرمایند: «در این بخش میخواهیم معارفی از قرآن را به صورت نظام عرضه کنیم که جامع آنها «احکام دستوری اجتماعی قرآن» است. سخن درباره دستهای از معارف قرآن است که عرضهکننده دستورها و مقرراتی است که قرآن برای پدیدآمدن یک جامعه مطلوب و آرمانی توصیه میکنند. از این رو میتوان گفت بخش قبل [یعنی مجلّد جامعه و تاریخ در قرآن] «جامعهشناسی قرآن» را بررسی میکرد و این بخش «جامعهسازی قرآن» را. بنابراین همه دستورها و مقرراتی که وجه عملی دارد و جامعه را مورد خطاب قرار میدهد - یعنی جای عمل به آن اجتماع است - میتواند تحت عنوان کلی «حقوق» واقع شود. پس این بخش به نظام حقوقی قرآن میپردازد .»۸
ایشان پس از بیان مقدمه فوق، در چهار فصل، به مباحثی مانند توضیح برخی اصطلاحات حقوقی، خاستگاه حق در مکاتب غیر الهی و الهی، اعتبار و ارزش قانون در اسلام، قانون و قانونگذار از دیدگاه قرآن، میپردازند و سپس در پاسخ به این سوال منطقی که اجرای قانون الهی برای تحقق جامعه آرمانی مورد نظر اسلام، نیاز به یک ساز و کار اجرایی دارد، موضوعاتی از قبیل حکومت و انواع آن، حکومت اسلامی، شورا و بیعت در نظام سیاسی اسلام را مورد بررسی قرار میدهند. لازم به ذکر است در این مجلّد نیز، ضمن نقد مبانی غربی، مبانی حقوقی و سیاسی اسلام با استناد به آیات قرآن بررسی و تحلیل شدهاند. بدین ترتیب تفسیر موضوعی آیت الله مصباح یزدی از نقطه آغاز هستی و با موضوع خداشناسی شروع و با موضوع حقوق و سیاست در قرآن به پایان میرسد و در همه مراحل، محوریت موضوع خداشناسی حفظ میشود.
جمعبندی و چند نکته مهم
اگر بخواهیم در یک جمع بندی، عناوین موضوعات مطرح شده در این طرح را فهرست کنیم، به ترتیب عبارتنداز: خداشناسی در قرآن، جهان شناسی (کیهان شناسی) در قرآن، انسان شناسی در قرآن (به انضمام بررسی مسئله معاد در قرآن)، راه شناسی در قرآن، راهنماشناسی در قرآن، قرآن شناسی (۲ جلد)، اخلاق در قرآن (شامل ۳ موضوع اخلاق الهی، اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی)، احکام در قرآن (شامل ۳ موضوع احکام عبادی، احکام فردی، احکام اجتماعی)، جامعه و تاریخ در قرآن، حقوق و سیاست در قرآن. همچنین در ضمن معرفی هر موضوع و در بیان علت اولویتِ پرداختن به هر موضوع نسبت به دیگری، بیان شد که پرداختن به هر موضوع در پاسخ به سوال منطقی مخاطبی که فطرتاً طالب حقیقت است، ضرورت پیدا میکند.
همانگونه که ملاحظه میشود، در پایان مطالعه این تفسیر موضوعی، مخاطب در همه موضوعات کلیدی و مهم اسلام به معارفی عمیق و مرتبط با هم دست یافته و نظام فکری منسجمی از معارف اسلامی در ذهنش شکل گرفته است.
در این تفسیر موضوعی به «بیشترین موضوعات»، در قالب «کمترین عناوین» پرداخته شده است. بدین ترتیب که ابتدا موضوعات مورد نظر جمع آوری و سپس موضوعات اصلی از فرعی جدا گشته و سپس موضوعات فرعیتر در ذیل موضوعات اصلی بصورتی منظم، منسجم و هدفمند طبقه بندی شده و سپس همه آیات مربوط به هر یک از موضوعات، از قرآن استخراج شده و در مکان مربوط به خود قرار گرفته و در پایان، ضمن بررسی تفسیری آیات مربوط به هر موضوع، نظر قرآن درباره آن موضوع ارائه شده است.
از ویژگیهای منحصر به فرد این تفسیر موضوعی، «نظم در چینش موضوعات» است. ذهن مخاطب در پایان مطالعه این تفسیر موضوعی، به گونهای منظم و دسته بندی میشود که موضوعات اسلامی پراکندهای که از سابق در ذهنش بود و یا موضوعاتی که در مطالعات آینده با آنها برخورد خواهد کرد، در پوشه ذهنی مربوط به خود جای میگیرد.
در این تفسیر موضوعی از ورود طولانی به مستندات روایی خودداری شده است؛ زیرا هم روایات درباره هریک از این موضوعات زیاد است و پرداختن به آنها موجب حجم بالای کتاب میشود و هم اینکه، اصولاً بنای این تفسیر پرداختن به آیات قرآن و استخراج مبانی قرآن است. اگرچه مخاطب پس از پایان مطالعه این تفسیر، خود میتواند با ذهن منظمی که با مبانی قرآنی پیریزی شده است، به سراغ سایر منابع اسلامی مانند روایات اهل بیت (علیهم السلام)، تاریخ اسلام و غیره، رفته و با تفکر بیشتر در آن مبانی قرآنی و منابع روایی و عقلانی و با پردازش ذهنی خود، نکاتی جدید و بدیع را از نظر اسلام درباره رشته تخصصی خود - به خصوص رشتههای علوم انسانی - استخراج کند.
یکی از تأکیدات رهبر معظم انقلاب، استخراج مبانی علوم انسانی از آیات قرآن کریم است. ۹ تحقق این امر مهمّ، جز با تفسیر موضوعی قرآن، در موضوعات جامعه شناسی، روان شناسی، سیاست، حقوق، اقتصاد و غیره، امکان ندارد. آیت الله مصباح یزدی، پس از وفات علامه طباطبایی (رحمه الله علیه) - که عمیقترین و جامعترین تفسیر ترتیبی شیعه را تألیف نمودهاند - به تفسیر موضوعی عمیق قرآن پرداختهاند و در سالهایی که معدود افرادی، نیاز آینده جامعه اسلامی به علوم انسانی اسلامی را درک میکردند، ایشان از سالها قبل، این نیاز را پیشبینی کرده و با چنین نگاهی به تفسیر آیات قرآن پرداختهاند.
۱. بیانات رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان؛ ۱۹/۱/۱۴۰۳
۲. آیتالله محمود رجبی، «تفسیر موضوعی قرآن از منظر استاد محمدتقی مصباح»؛ فصلنامه قرآنشناخت؛ ش ۴ (۱۳۸۸)، مؤسسه آموزشی- پژوهشی امام خمینی (ره)، ص ۱۱۹
۳. همان
۴. آیتالله مصباح یزدی؛ معارف قرآن؛ ج ۳-۱، ص ۱۹-۱۸
۵. همان، ص ۲۲
۶. همان، ص ۲۳-۲۲
۷. آیتالله مصباح یزدی؛ جامعه و تاریخ در قرآن؛ ص ۲-۱
۸. آیتالله مصباح یزدی؛ حقوق و سیاست در قرآن؛ ص ۲۰-۱۹
۹. بیانات رهبر انقلاب در دیدار با بانوان قرآن پژوه در روز ولادت حضرت معصومه (س)؛ ۲۸/۷/۸۸
ارسال کردن دیدگاه جدید