سریال حشاشین و دروغی تاریخی منتسب به پیروان حسن صباح!
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی گفت: به نظرم یک دروغ عجیب غریب در تاریخ نقل شده است که مبارزان اسماعیلیه با مصرف حشیش اقدام به فعالیت میکردند. چگونه یک فرد مبارز و فداکار بعد از مصرف حشیش که حواس پرتی میآورد، اقدام به مبارزه با قدرت حاکم میکرد.
به گزارش ایسنا، مصریها با ساخت سریال حشاشین(قاتلین) تکلیفشان را با خود مشخص کردند. برای اینکه به زعم خود توجیهای برای سرکوب اخوان المسلمین مصر پیدا کنند به سراغ تاریخ ایران رفته، حسن صباح را «بدمن» تاریخ اسلام معرفی کردند و که روحش را به شیطان فروخت. برای دست یابی به قدرت از هر کاری حتی ترور اجتناب نمیکرد این روح شیطانی بعد از قرنها به حسن بناء بنیانگذار اخوان الملسمین مصری رسید که سعی داشت با روش که به او به ارث رسید در مصر به قدرت برسد. برای واکاوی چرایی ساخت سریال حشاشین و ماطبقت آن با وقایع تاریخ سراغ یعقوب توکلی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و نویسنده کتاب «اسلام گرایی در مصر» رفتیم و با او به گفتگو پرداختیم.
در آغاز گفت و گو لطف کنید تعریفی از ترور ارائه دهید؟
تروریسم، قتل بدون اطلاع است، ترور چاقوی دولبه است که گاهی اسباب تجاوز به شمار میآید و ستمکاران برای اهداف خود از آن بهره برده و در برخی مواقع ابزاری برای دفاع در مقابل متجاوزان است.
تروریسم بعد از عجز کفار قریش در مقابله با حضرت رسول اکرم(ص) آغاز شده است. جریانهای که در تاریخ اسلام شیوههای خشونت بار را در پیش گرفتند بر خلاف این باور عمومی گمان میکنند به خوارج و فرقه اسماعیلیه نزدیکاند. به اسلام اموی تمایل داشتند. کل ترورهایی که فرقه اسماعیلیه در طول 200 سال انجام داده است از 80 تا 120 نفر بیشتر نیست.
بیشترین ترورها توسط دولتهای صورت گرفته است به روش ظالمانه و بسیار وحشیانه مبادرت به اعمال قتل میکردند و این قتلها را صورت قانونی نیز جلوه میدادند در حالیکه قانونی نبود و اینگونه ترورها در همه عالم از غرب تا شرق ادامه داشته است نسبت دادن اینگونه اقدام به گروه یا افراد خاصی مشخصا تعریف درستی نیست.
در سریال حشاشین چهار جریان معرفی میشود. نخستین جریان، جریانی است که منتصب به حاکمیت است و رهبری این جریان را خواجه نظام الملک برعهده دارد. دومین جریان، اسماعیلیه به رهبری حسن صباح است. سومین جریان، نماد آن خیام است به سرخوشی و مسئولیت گریزی تمایل دارد. چهارمین جریان، به نمایندگی غزالی است که به روشنفکری و تحصیل به شیوه سکولاریسم متمایل است. نویسنده با طرح این چهار جریان سعی میکند ثابت کند که همان کاری که خواجه نظام الملک در حال انجام بود منطقیترین کار است و بدین وسیله مجموعههایی که در تلاش برای تغییر وضع موجود هستند را محکوم میکنند.
جریان اسماعیلیه به دنبال تغییر وضع موجود بود و این وضع موجود ناشی از فشارهایی بود که حکومت عباسی ایجاد کرده بود. به طور مثال منصور دوانیقی سادات بنی الحسن به فجیعترین وضع کشت و چنین رفتارهای فجیع بیشتر توسط خلافت عباسیان صورت میگیرد.
به نظرم یک دروغ عجیب غریب در تاریخ نقل شده است که مبارزان اسماعیلیه با مصرف حشیش اقدام به فعالیت میکردند. چگونه یک فرد مبارز و فداکار بعد از مصرف حشیش که حواس پرتی میآورد. اقدام به مبارزه با قدرت حاکم میکرد. چون قدرتها قادر نبودند فداکاری آدمها را تحلیل کنند چنین تهمتهایی را به آنها میزدند. البته گاهی اوقات فداکاری میتوانست پر مخاطره و اشتباه باشد.
اما برخی اوقات افرادی که در وضع سخت و ظالمانه قرار میگیرند برای تغییر وضع موجود چارهای جز فداکاری و اقدام مسلحانه ندارند و نباید نقد ایستادگی الزاما به معنای غلط بودن کل آن حرکت به شمار آید.
در این سریال سعی شده است حرکت اسماعیلیان را بطور کامل غلط نشان دهد و این پیام را ارائه کند که جامعه با تسلیم مقابل سلجوقیان و عباسیان بهتر به خواسته خود میرسید. محافظه کاری مطلوب حکومتها را ترویج کند. برای دولتها افراد محافظه کار به مراتب بهتر از کسانی اند که به دنبال تغییر وضع موجودند. اسماعیلیه سالهای طولانی در مصر حکومت میکرد و اتفاقا حکومت اسماعیلیان در مصر با شکوفایی و رونق همراه بود. هر چند آقای حسن صباح و فرقه اسماعیلیه که در ایران بود به حکومت نرسیدند و به دور از جامعه مسلمانان و به صورت فرقهای زندگی میکردند و برای مقابله با ظلم و جور دست به ترور زدند.
متاسفانه اصحاب سینما و هنر به پژوهشها و تطبیق وقایع تاریخی با اثر هنری پایبند نیستند و جامعه باید مواظب باشد اسیر خیالات کارگردانها نشود. هنرمندان معتقدند که ما الزام نداریم که به حاق مطلب برسیم و آنچه که ما دریافت کردیم آن را میسازیم و هر چیزی که به اثر هنری کشش داستانی بدهد انجام دادن آن را مجاز میدانند.
* آیا به نظر شما بیش از آنکه رفتار اسماعیلیه به رهبری حسن صباح قابل نقد باشد وضعیتی که حکومتهای آن زمان در ایجاد ظلم و جور نقش داشتند قابل نقد است؟.
گاهی تروریسم ابزار سلطه بر ملیتهاست. مثل کاری که صهیونیستها در همه جای دنیا میکنند و با رعب و وحشت و ترور قصد دارند اراده ملتها را به شکست بکشانند و گاهی هم دولتهایی که در مقابل آنها میایستند را نیز میخواهند زمین گیر کنند. اما گاهی تروریسم ابزار دست ضعفاست ظالمانی که دست به جنایت میزنند و سلطه پیدا میکنند ممکن است تنها راه مقابله با سیطره آنها استفاده از ترور باشد. بطور مثال فریاد زدن امر بدی است اما مطابق مفاهیم قرآنی تنها جایی که فریاد زدن مشکلی ندارد زمانی است که به فرد ستمی شود. خوشبختانه همه میدانند کجا ملتها و ضعفا دفاع میکنند و کجا با ترور به سلطه دست پیدا میکنند. کی اشغالگر است و کی تحت سلطه است.
ارسال کردن دیدگاه جدید