ترامپی شدن بایدن
آمریکا در جریان رایگیری مجمع عمومی سازمان ملل برای به رسمیت شناختن فلسطین، منزوی شد.
کابوس «فلسطین» از ۷ اکتبر برای لحظهای نه رژیمصهیونیستی را رها کرده و نه آمریکا را رها میکند.
سازمان ملل روز جمعه عرصه ضربه جدیدی به این دو بود. مجمع عمومی سازمان ملل اواخر هفته گذشته قطعنامه موافقت با عضویت رسمی فلسطین را به رای گذاشت که طی آن ۱۴۳ کشور به قطعنامه رای مثبت، ۲۵ کشور رای ممتنع و تنها ۹ دولت به آن رای منفی دادند.
میکرونزی، نائورو، پالائو و پاپوآ گینهنو ۴ کشور از ۹ کشوری هستند که به قطعنامه رای منفی دادند. آمریکا و رژیمصهیونیستی با اعمال فشار دولتی و بهکارگیری لابیهای خود، از میان تمام کشورهای جهان تنها موفق شدند سه دولت قابل اعتنا را با خود همراه سازند؛ آرژانتین غرق در بدهی با دولت راستگرای افراطی، مجارستان ۹ میلیون نفری با دولت راستگرای افراطی و جمهوری چک که ریاستجمهوریاش برعهده یکی از ژنرالهای سابق ناتو است.
هرچند چک روابط جهانی خوبی دارد اما آرژانتین و مجارستان به دلیل دولتهای راست افراطی خود چندان مقبول جامعه جهانی نیستند.
رایگیری روز جمعه نشان داد آمریکا همچنان درخصوص فلسطین در جهان تنهاست.
دولت آمریکا ۲۵ روز قبل در شورای امنیت قطعنامه مشابهی را با تک رای مخالف خود، وتو کرده بود. دهنکجی دولت آمریکا به خواست جامعه جهانی و شهروندان آمریکایی باعث شد تا اعضا با تدارک جلسه ۲۱ اردیبهشت، رای وتوی واشنگتن را تلافی کنند. مجمع عمومی سازمان ملل پیش از این در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲ میلادی با ۱۳۸ رای موافق و ۹ رای مخالف فلسطین را به صورت دوفاکتو مورد پذیرش قرار داده و موقعیت آن را از نهاد ناظر غیرعضو به دولت ناظر غیرعضو تبدیل کرده بود.
این مجمع در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۴ نیز با ۱۸۰ رای مثبت تشکیل کشور مستقل فلسطینی را تایید کرد. اراده جهانی خارج از خواست آمریکا درحال رشد است و آنچه غلتک فلسطین طی ۸ ماه جنگ طوفان الاقصی کوبیده علاوهبر حیثیت اخلاقی، توان نظامی، دسترسی اطلاعاتی و قدرت پیشبینی آمریکا شامل نفوذ جهانی این کشور نیز شده است.
نکات
قضیه فلسطین باعث تغییر در سطوح مختلفی شده است که هرکدام به تنهایی واجد اهمیت جهانی هستند. از بین رفتن بازدارندگی رژیمصهیونیستی بهعنوان یکی از ۹ دولت اتمی جهان، ایجاد شکاف در اتحاد غربی-صهیونیستی و رسوایی اخلاقی غرب نمونهای از این عرصهها هستند. در حوزه سیاسی و بینالمللی نیز موضوع به رسمیت شناخته شدن فلسطین مسالهای است که حاوی پیامهای مهمی برای بازیگران است.
۱. آمریکا در زمان ریاستجمهوری دونالد ترامپ سابقه منزوی شدن در جهان و سازمانهای بینالمللی را در کارنامه خود داشت. ترامپ از توافقنامهها و نهادهای بینالمللی خارج میشد و به آنچه نیز باقی مانده بود، بیاعتنایی میکرد. از این رو بایدن با شعار بازگرداندن آمریکا به جهان، راهی کاخ سفید شد. با اینحال رژیمصهیونیستی بلایی بر سر واشنگتن آورده است که دولت جو بایدن نیز با ادعای چندجانبهگرایی، طعم انزوا را چشید.
۲. دولت آمریکا در همه دورهها تلاش کرده به حق استقلال فلسطین خدشه وارد کند. با این وجود روند به رسمیت شناختن کشور فلسطینی به میزان زیادی با استقبال روبهرو بوده است. تا یکماه قبل از میان ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل ۱۳۷ کشور جهان فلسطین را به رسمیت شناخته بودند که با پیوستن دو کشور اروپایی به این جمع، تعداد آنها به ۱۳۹ کشور رسید.
با این حساب ۷۲ درصد از دولتهای جهان، کشور فلسطینی را که تاکنون به دلیل شرایط ویژهاش نتوانسته به موجودیت تبدیل شود، به رسمیت شناختهاند.
این موضوع را میتوان با ادعاهای استقلال در سراسر جهان مقایسه کرد. برای مثال تنها ۱۰۰ کشور استقلال «کوزوو» در بالکان را که متحد غرب است، به رسمیت شناختهاند.
وضعیت درخصوص دیگران بدتر از دولتهای مورد حمایت غرب است. این پدیده نشان میدهد بدون توجه به ممانعتهای آمریکا و بالاتر از موجودیتهای مورد حمایت غرب، فلسطین در قاموس یک کشور جلوهگر شده است.
۳.با توجه به اینکه فلسطین در قارههای آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین پیش از این از پذیرش بالایی برخوردار بوده، در برهه کنونی قاره اروپا نقطه کانونی پذیرش فلسطین است. طی هفتههای اخیر دو کشور اسپانیا و ایرلند به این جرگه پیوسته و دو کشور اسلوونی و مالت نیز از قصد خود برای پذیرش فلسطین خبر دادهاند.
پیش از این ۸ کشور بلغارستان، لهستان، چک، رومانی، اسلواکی، مجارستان، قبرس و سوئد در اتحادیه اروپا فلسطین را به رسمیت شناخته بودند که با ۴ کشور جدید، تعداد آنها به ۱۲ کشور میرسد. در این میان اگر آرای مخالف دولتهای چک و مجارستان به عقبنشینی آنها از این پذیرش تعبیر شود، تعداد اعضای اتحادیه اروپا که فلسطین را به رسمیت شناختهاند، ۱۰ کشور است. این تعداد یکسوم اعضای اتحادیه اروپاست.
۴.پیش از آمریکا این کشورهای اروپایی بودند که به صهیونیستها برای استقرار در فلسطین کمک کرده و تلآویو را تقویت کردند. حرکت این قاره به سمت تشکیل کشور فلسطین آن هم در برهه کنونی معنای خاصی دارد. کشورهای اروپایی با به رسمیت شناختن فلسطین درصدد فاصلهگذاری میان خود و رژیمصهیونیستی هستند تا جنایتهای این رژیم در غزه دامنگیر آنها نشود.
۵.اروپا در قضیه فلسطین با بازیگری موثر میتواند با نشان دادن تاثیر و بهجا گذاشتن کارنامه مثبت از خود به گرفتاریهای کلانش پایان دهد. برچیده شدن موجودیت پادگانی رژیم و انتقال غاصبان حاضر در سرزمین فلسطین به دیگر مناطق جهان -به اشکال متمرکز و غیرمتمرکز- موضوع مهمی است که میتواند اروپا را از معضل یهود و شر رژیم نجات دهد. قاره سبز میتواند در منطقه نقشی تاریخی اما مثبت ایفا کند.
۶.به رسمیت شناخته شدن فلسطین توسط کشورهای جهان در قالب مرزهای ۱۹۶۷، اشغالگری رژیم در کرانه باختری را پررنگتر میسازد که تبعاتی برای تلآویو خواهد داشت. این مساله مشروعیت مبارزه فلسطینیها در کرانه باختری و نوار غزه را بالاتر برده و کمک به آنها را نیز بیشتر و راحتتر میسازد. این پدیده همچنین نشان میدهد تلآویو در هرگونه تحرک آتی خود علیه فلسطین با فشارهای شدیدتر بینالمللی مواجه میشود.
۷.به رسمیت شناخته شدن فلسطین در تعدادی از کشورها به معنای شکست سیاسی و بینالمللی رژیم در جنگ طوفان الاقصی است. به همین دلیل نماینده رژیم در سازمان ملل در سخنرانی خود اقدام مجمع عمومی را به نفع حماس ارزیابی کرد.
۸.آنچه صهیونیستها بر آن تاکید میکنند، امری بسیار سنگین است. آنها از جهان میخواهند یک ملت و استقلال آن را نادیده بگیرند. این درحالی است که اگر تاریخسازیهای غرب نیز مبنا قرار گیرند، ملت فلسطین در سرزمینهای ۱۹۶۷ حائز حق زندگی و تشکیل کشور است. آشکار شدن بیش از پیش خوی وحشی تلآویو تبعات سنگینی بر بقای این موجودیت خواهد داشت.
۹. وارد آمدن ضربه به رژیمصهیونیستی از سوی هر کشوری به معنای ناتوانی تلآویو و صهیونیسم جهانی در تحت تاثیر قرار دادن آن کشور بوده است. اردوگاه اصلی صهیونیسم جهانی غرب است و وارد شدن ضربه به این جریان از درون غرب پیامدهای مهمی بر قدرت مانور صهیونیسم دارد.
منبع: روزنامه فرهیختگان
ارسال کردن دیدگاه جدید