ماجرای علاقه شدید شهید باقری به حضرت رقیه(س)

حسن از او خواست که روضه حضرت رقیه (سلام الله علیها) را هم بخواند. او علاقه شدیدی به حضرت رقیه (سلام الله علیها) داشت و ما همه نگران او بودیم.


 یک بار که صادق آهنگران به مقر ما آمده بود، حسن باقری از او درخواست کرد، با توجه به این که فردا پنجشنبه است، صبح فردا برای رزمندگان زیارت عاشورا بخواند.

آهنگران که ساعت ۴:۳۰ صبح از راه رسیده بود، با این که خیلی خسته بود، اما قبول کرد. او یک ساعت استراحت کرد و بعد از نماز صبح، آماده قرائت زیارت عاشورا شد.

حسن از او خواست که روضه حضرت رقیه (سلام الله علیها) را هم بخواند. او علاقه شدیدی به حضرت رقیه (سلام الله علیها) داشت و ما همه نگران او بودیم.

چون می دانستیم که احتمال دارد، از هوش برود و به علت این که فاصله ما تا مرکز بهداری زیاد بود، مشکلی پیش بیاید.

وقتی آهنگران شروع به خواندن روضه حضرت رقیه (سلام الله علیها) کرد، حدود بیست دقیقه، این بزرگوار به شدت گریه می کرد. گریه اش پایان نداشت.

طوری که پس از اتمام مراسم، مدت زیادی در سجده بود. همه نگران بودیم که آیا او از سجده بلند می شود یا نه؟ وقتی سر از سجده برداشت، بر اثر گریه ای که کرده بود، به اندازۀ دو کف دست، پتوی سربازی که زیر چشمش بود، خیس شده بود.

برگرفته از کتاب «من اینجا نمی مانم»؛ خاطراتی از شهید غلام حسین افشردی (حسن باقری)
راوی: مهدی اسماعیلی

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی