تفاوت موضع امام خمینی(ره) با جامعه مذهبی سنتی در مسئله زن!

 رضاخان پاسخی خشونت‌بار روی میز جامعه ایرانی در مسئله زن می‌گذارد؛ مدرنیزاسیون و کشف حجاب. امام خمینی در چنین فضایی در مواجهه با دو جبهه تجدد و سنت به تبیین نظرات اسلام در مسئله زن می‌پردازد که از همان ابتدا مغایرت‌هایی با بدنه مذهبی جامعه سنتی دارد.

 

طیبه مجردیان: در مشروطه مسئله زن در مواجهه با جامعه غربی ایجاد می‌شود. در دوره رضاخان یک پاسخ خشونت‌بار روی میز جامعه ایرانی گذاشته می‌شود؛ مدرنیزاسیون و کشف حجاب. در حالی که در دوره مشروطه ما وضعیت طبیعی طرح سؤال و نظرات را داریم، ظهور رضاخان و دوره پهلوی، مسیر را وارد یک فاز مصنوعی و غیرطبیعی می‌کند که برای جامعه متدینین خیلی شوک‌آفرین و اذیت‌کننده است. پهلوی دوم انواع کارهای رسانه‌ای مثل مسابقات دختر شایسته را برای تثبیت و تبلیغ این زن مدرن، ادامه می‌دهد. الگویی که در دوره پهلوی ارائه می‌شود نمی‌خواهد نظم جنسیتی سنتی را از بین ببرد؛ زنان همچنان تابع مردان هستند. امام خمینی(ره) و بعضی از متفکرین انقلابی در چنین فضایی در مواجهه با دو جبهه تجدد و سنت به تبیین نظرات اسلام در مسئله زن می‌پردازند، تا جایی که بخشی از بدنه جامعه مذهبی و متدینین در نقد آراء شهید مطهری می‌گویند؛ "شما برای اینکه زنان گول نخورند و غربی نشوند از اسلام کوتاه می‌آیید تا زنان را جذب کنید و این‌ها اسلام نیست". تفاوت آراء امام با بدنه جامعه مذهبی هم در مسئله حق رأی زنان در انقلاب سفید جالب توجه است. در ادامه یادداشت شفاهی خانم دکتر زهرا داورپناه برای خبرگزاری تسنیم با موضوع طرح مسئله زن از منظر تاریخ اجتماعی را می‌خوانید. ایشان در یادداشت خود به تفاوت آراء امام خمینی(ره) با بدنه جامعه مذهبی سنتی در مسئله زن اشاره کرده است.

مواجهه جامعه ایرانی با غرب در مشروطه و طرح مسئله زن

در زمان مشروطه، مسئله زن در جامعه ایرانی در مواجهه با جامعه غربی ایجاد شد، کم‌کم به زبان رسید و در مطبوعات و از سوی اشخاص مطرح شد که؛ "آیا ما می‌خواهیم همین وضعیت فعلی را ادامه بدهیم یا می‌خواهیم زن ایرانی به‌گونه دیگری زیست کند و امکان حضور اجتماعی داشته باشد؟"، در این دوره پیشنهادهای متعددی دارد مطرح می‌شود، من وارد جزئیات آن نمی‌شوم.
پاسخ خشونت‌بار رضاخان به مسئله زن

    در حالی که در دوره مشروطه وضعیت طبیعی طرح سؤال و نظرات را داریم، ظهور رضاخان و دوره پهلوی مسیر را وارد یک فاز مصنوعی و غیرطبیعی می‌کند‌ یعنی درحالی که متفکران این حوزه به موقعیت و وضعیت زنان در کشورهای دیگر فکر می‌کنند و دنبال پاسخی از آن خود هستند، رضاخان به‌خاطر دغدغه مدرنیزاسیون یک پاسخ مشخص و خشن را روی میز می‌گذارد و پیشنهادش برای جامعه ایرانی هم مرد ایرانی و هم زن ایرانی یک الگو و نسخه مشخص است.

این الگو یک موجود سربازمنش، منضبط، سالم و قوی است که بیشتر، کارکردهای اجتماعی در جامعه دارد. برای مردان لباس‌هایشان کوتاه و سربازی اجباری می‌شود و برای زنان کشف حجاب مطرح می‌شود، در عین حال این رویکرد خیلی جنسیت‌گرا است و نمی‌خواهد نظم جنسیتی سنتی را از بین ببرد، نظم سلسله‌مراتبی حفظ می‌شود، زنان تابع مردان هستند و قرار است به مردان تکیه کنند ولی این مردان فقط پدر و شوهر و سلسله محارم نیستند، دایره مردان وسیع‌تر شده است؛ استاد، معلم، رئیس مرد و از همه مهمتر شاه به‌عنوان پدر ملت. قرار است زن‌های مدرن تابع مردهای مدرن باشند و نقش زینتی و آرامش‌بخشی و زیبایی‌آفرینی هم ایفا کنند، به همین خاطر ادبیات جنسیتی جدیدی مطرح می‌شود که به زیبایی، مدگرایی، ورزش زنان با لباس‌های بدن‌نما، گفتمان‌های آرایشی، پوشش و این طور موارد دامن می‌زند. یک‌دفعه سهم واردات لباس، افزایش عجیب و غریبی پیدا می‌کند، تعداد زیادی از مطبوعات یک‌دفعه وارد حوزه سلامت، فشن و زیبایی زنان می‌شوند.

شکل‌گیری طبقه جدیدِ زنان نخبه

    بنابراین در دوره رضاخان در پرسش از مسئله زن یک پاسخ با خشونت روی میز جامعه ایرانی گذاشته می‌شود که برای جامعه متدینین خیلی شوک‌آفرین و اذیت‌کننده است. یک‌سری افراد از امکان‌های سنتی‌شان محروم می‌شوند؛ مکتب‌خانه‌هایی که به‌شکل سنتی بود و زنان در آن درس می‌خواندند، جمع‌های سنتی زنانه، بخش‌های زنانه و مردانه هیئت‌ها همه این‌ها جمع می‌شود، این پاسخ رضاخان با حجاب و دینداری مردم، سازگار نیست به همین دلیل زنانی که با خانواده سلطنتی و حکومت پیوند داشتند و یا کمتر دغدغه دین داشتند مثل بهاییان، زرتشتیان، مسیحیان که کمتر دغدغه اسلامی داشتند، می‌توانند راحت‌تر از این امکان‌های مدرن بهره‌مند شوند و بنابراین این طبقات بالا می‌آیند و یک طبقه جدید نخبگان زن ایجاد می‌شود در حالی که طبقه‌ای که قبلاً نخبه زن بوده، فرودست می‌شود، ضمن اینکه عموم مردم هم تقریباً از این امکان‌ها دور هستند.

وارد پهلوی دوم می‌شویم. پهلوی دوم قدرت پهلوی اول را ندارد و مجبور است نرمتر این فرایند را پیش ببرد، البته سال‌هایی که قدرت می‌گیرد دوباره آیین‌نامه‌های بی‌حجابی اجباری را تشدید می‌کند، ولی پهلوی دوم هم به‌اقتضای پیشرفت جامعه و گفتمان غربی در عرصه زن که به ابزارهای نرم دست پیدا کرده و هم به‌اقتضای کم‌قدرتی خودش برای تثبیت و تبلیغ این زن مدرن، بیشتر در قالب کارهای متنوع رسانه‌ای و فعالیت‌های فرهنگی مثل مسابقات دختر شایسته ادامه می‌دهد. پهلوی دوم هم به‌شدت ذاتگرا است آنجا که می‌گوید؛ "زن باید فریبا باشد، زن باید لطیف باشد."، یا از شاه می‌پرسند، "شما با خانمتان مشورت می‌کنید؟ پس چطور ایشان را ولیعهد قرار دادید؟"، می‌گوید؛ "هیچ وقت در طول تاریخ زن‌ها یک میکل آنژ نداشتند."، و به‌وضوح می‌گوید؛ "توانایی و استعداد زنان با مردان برابر نیست".

در بحث‌های مربوط به جنسیت؛ یک‌سری از نظریه‌ها را اسنشیالیسم (Essentialism) می‌گوییم، اسنشیالیسم یعنی رویکردهایی که معتقد هستند زنانگی و مردانگی یک امر ریشه‌دار در ذات آن زن یا مرد و برآمده از طبیعت و غیر قابل تغییر یا تعلیق است و برای آن هم یک‌سری تجویز‌های ثابت وجود دارد، اما فمینیست‌ها این را نمی‌گویند، فمینیست‌ها اولین گام نظری که برداشتند این بود که زیرآب ذات‌گرایی را زدند، می‌گویند؛ "بله، بدن زنانه و بدن مردانه متفاوت است ولی آن چیزی که به آن گفته می‌شود زن و مرد، برساخت اجتماعی است.؛ همان حرفی که سیمون دوبوار گفت که؛ "زن، زن می‌شود."، می‌گویند؛ "بدن زنانه از بدن مردانه متفاوت است ولی این سازه عظیم نظام جنسیتی و هنجارهای جنسیتی و این‌که زنان باید..‌. مردها باید...، این‌ها را دیگر جامعه ساخته است و با آن ریشه نحیف یعنی تفاوت جسمی، این درخت تنومند را نمی‌توان نگه‌داشت."، به همین خاطر این ریشه را می‌زنند که حالا اینجا درجات وجود دارد.

تفاوت موضع امام خمینی(ره) با بعضی از متدینین در مسئله حق رأی زنان

تا سال 1340 علی‌رغم پروژه‌ای که رضاخان اسمش را گذاشت «پروژه بیداری زنان» و از سال‌ها پیش شروع شده بود، بحث حق رأی زنان مطرح نشد و زنان عملاً بازی داده نشدند و ما هیچ مقام مهم زنی را نداریم. در انقلاب سفید این بحث مطرح می‌شود که؛ "ما می‌خواهیم به زنان حق رأی بدهیم". امام و تعداد زیادی از روحانیون نسبت به حضور زنان در انتخابات بیش از بندهای دیگر انقلاب سفید مثل تقسیم اراضی و سوگند به کتاب آسمانی به‌جای قرآن و امثالهم هجمه می‌کنند و فضای کشور متشنج می‌شود که این مسئله منجر به عقب‌نشینی‌هایی می‌شود و درون حاکمیت داستان‌های مفصلی وجود دارد که خودش قابل مطالعه است.

زن مهجور نیست!

    اینجا ما یک تمایز ضعیفی میان امام خمینی و شهید مطهری و خیلی از اندیشمندان انقلابی با بعض دیگر از متدینین می‌بینیم. بعضی از متدینین کتاب زن در انتخابات را می‌نویسند، گروهی هستند که آیت‌الله مکارم شیرازی که آن زمان یک طلبه جوان است بر این کار نظارت می‌کند که آنها می‌گویند؛ "زن نه می‌تواند و نه باید در انتخابات شرکت کند."، و آسیب‌های آن را برمی‌شمارند مثل طلاق، خودکشی، نابود شدن بچه‌ها، فساد در جامعه و...، نطق شهید مدرس در مجلس وقتی این سؤال مطرح می‌شود که؛ "اگر بنویسیم همه مردم، زنان چه می‌شوند؟"، شهید مدرس می‌گویند؛ "بدن من از این سؤال لرزید، زنان اصولاً محجور هستند و خداوند در آنها قوه مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی را قرار نداده است و باید در عرصه خانوادگی و اجتماعی تحت قوامیت مرد باشند."، اما ادبیات امام از همین جا متفاوت است‌، امام می‌فرمایند؛ "ما در قانون مشروطه افراد دیگری را هم داریم که از رأی محروم هستند مثل شاهزادگان قاجار و فرماندهان نظامی و افراد زیر 20 سال. آیا ما معتقد هستیم که این‌ها محجور هستند؟، قائل هستند که این‌ها محجور نیستند و زنان هم به همین ترتیب محجور نیستند بلکه به‌مصلحتی آنها حق رأی ندارند و ما به همین خاطر مخالف حق رأی زنان هستیم."، که خب، مباحثی مطرح می‌کنند که شنیده‌ایم این‌که؛ "مگر ما مردها آزاد هستیم که حالا می‌خواهند زن‌ها را آزاد کنند؟ این‌ها دنبال افزایش فساد و فحشا هستند. اگر واقعاً نگران زنان هستند، زنان زندانی را آزاد کنند و...".

شما برای اینکه زنان گول نخورند و غربی نشوند از اسلام کوتاه می‌آیید!

این جریانات ادامه پیدا می‌کند و ما می‌بینیم:

    شهید مطهری کتاب‌هایی درباره مسئله حجاب و مسائل مختلف حوزه زنان می‌نویسد.آن موقع به‌نظر می‌آید که شهید مطهری دارد به گفتمان غربی و مدرن پاسخ می‌دهد حال آنکه متونی در نقد شهید مطهری از سمت جریان‌های مذهبی وجود دارد که معتقد هستند؛ "شما برای اینکه زنان گول نخورند و غربی نشوند از اسلام کوتاه می‌آیید تا زنان را جذب کنید و این‌ها اسلام نیست."، معروف‌ترین آنها را شما در کتاب پاسخ‌های استاد می‌بینید که سؤالاتی درباره مسئله حجاب مطرح شده و خیلی خواندنی و مهم است.

کنشگری زنان در انقلاب اسلامی بر مبنای تکلیف‌گرایی

این اتفاقات ادامه پیدا می‌کند و زنان در جریان انقلاب، فعال و فعال‌تر می‌شوند، یک جاهایی پیشتاز و یک جاهایی همراه هستند، گونه‌های مختلف حضور را دارند؛ اعلامیه پخش می‌کنند، در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کنند و...، اما حرکت‌های زنانه انقلابی آن موقع یک ویژگی مهم دارند، تکلیف‌محور هستند، مثلاً می‌گویند؛ "به من گفتند «نرو!»، ولی گفتم تکلیف ماست". تکلیف‌محوری حتی بعدها در ادبیات امام وقتی درباره فعالیت زنان در انقلاب حرف می‌زدند و در زمان حاضر در عصر حاکمیت جمهوری اسلامی هم خیلی تکرار می‌شود. واژه تکلیف خیلی با حق رأی مدرن فمینیستی متفاوت است. تکلیف چند ویژگی دارد؛ اولاً خیلی معناگرا و باطن‌گراست یعنی شما باید در هر موقعیتی نگاه کنید ببینید تکلیف چیست، ممکن است الآن تکلیف من این باشد که این بچه را حفظ کنم ولی فردای جنگ تکلیف این باشد که من بچه را بفرستم جنگ تا شهید شود و جانش را در معرض خطر قرار بدهم، پس به‌خاطر این معناگرایی انعطاف دارد و در هر موقعیتی می‌تواند فعال شود، مثلاً یکی می‌گوید؛ "احساس کردم باید امدادگر شوم و به میدان جنگ بروم".

دوم اینکه بااعتناست و به همه چیز توجه دارد و در یک تعامل خلاقانه و گشوده با ولی است، این خیلی مهم است یعنی ننشسته بگوید؛ "تا امام بیان نکنند ما برویم امدادگر بشویم، ما نمی‌رویم."، بلکه این‌گونه است که خیلی از کنش‌ها را انجام می‌دهد، اگر پاسخ مخالفی نشنید ادامه می‌دهد اما اگر مخالفت شد قبول می‌کند که فعالیت خود را متوقف کند، و این ویژگی را دارد که خیل عظیمی از فعالیت‌ها را در بر می‌گیرد و نگاهش جهانی و ضداستعماری است، این را مخصوصاً در مورد حجاب می‌بینیم که رویکرد جهانی است یعنی ما قرار است مستضعفین عالم را نجات بدهیم و این کنش‌های من در راستای ایجاد حکومت عدل مهدوی(عج) است.

فعالیت خودجوش زنان در دوره انقلاب به‌عکس فعالیت‌های فرمایشی زمان شاه

از اینجا به بعد ما منتقل می‌شویم به بعد از انقلاب و گفته‌های امام خمینی(ره) حین انقلاب و بعد از انقلاب را داریم، اولاً هم امام و هم رهبران انقلاب دوگانه‌هایی می‌سازند؛ یکی اینکه می‌گویند این فعالیت زنان خودجوش بود حال آنکه فعالیت زنان در دوره پهلوی فرمایشی بود، پس ما مثل آنها نیستیم و فرق داریم؛ این فعالیت‌ها توده‌ای بود در حالی که آن فعالیت‌ها مربوط به وابستگان به دستگاه سلطنتی بود، یا می‌فرمایند این اتفاق بعثت بود؛ خیلی‌ها می‌گویند این اتفاق مثل زمان حضرت رسول(ص) بعثت بود که باعث شد پیامبر ظرفیت‌های جدید زنان را نشان بدهد در حالی که قبلش جاهلیت بود و دوره پهلوی به‌مثابه جاهلیت تصویر می‌شود و الآن دوباره بعثت است. دقت کنید وقتی دوگانه‌ بعثت و جاهلیت ساخته می‌شود یعنی ما کار جدیدی نمی‌کنیم فقط داریم به گذشته برمی‌گردیم، ولی به گذشته درخشان برمی‌گردیم و این احیاست، پس ما در مورد زنان هیچ فعالیت ابداعی و اختراعی انجام نداده‌ایم بلکه فقط جاهلیتی رخ داده بود و ظرفیت‌های بعثت را فراموش کرده بودیم که داریم آن را احیا می‌کنیم. امام می‌فرمایند؛ "زنان ما تحول پیدا کردند به زنی که زینبی(س) و زهرایی(ع) بود."، یعنی یک انحراف در مسیر رخ داده بود که ما دوباره برگشتیم و دوباره بر عنصر تکلیف تأکید می‌شود.

حجاب تنها قید حضور زنان در جامعه از نظر امام خمینی(ره)

بعد از انقلاب پرسش‌ها، صورت‌بندی‌ها و صف‌بندی‌ها بیشتر می‌شود، کنار مباحث عامی که امام مطرح می‌کنند و خطاب‌های مشترک به زنان و مردان یک‌وقت‌هایی هم این اشاره مطرح می‌شود که؛ "مادری خیلی مهم است."، پرسش‌هایی از سوی خانم‌ها مطرح می‌شود مثلاً سؤال می‌شود؛ "من یک تخصصی دارم ولی محیط مردانه است، چه کنم؟"، امام می‌فرمایند؛ "با حفظ حجاب مسئله‌ای ندارد."، یعنی تنها قیدی که می‌گذارند این است که؛ "شما حجابت را حفظ کن و بعد هر فعالیتی که فکر می‌کنی باید انجام بدهی انجام بده".

طرح بحث الگوی سوم از سوی مقام معظم رهبری

از زمان امام هم می‌گذریم و وارد دوره مقام معظم رهبری می‌شویم، آنچه تاکنون رخ داده است، نام جدیدی پیدا می‌کند؛ الگوی سوم. الگوی سوم به‌وضوح در برابر الگوی اول و الگوی دوم قرار می‌گیرد، الگوی اول یعنی آن مدل سنتی که اسمش بعدها الگوی زن شرقی نامیده می‌شود؛ مدلی که همیشه بوده است و علامه طباطبایی در المیزان می‌گوید؛ "زن همواره در ادوار تاریخی مورد ظلم بوده است."، مدلی که زن را انسان نمی‌داند بلکه وقتی به زن فکر می‌کند جنسیت و ویژگی جنسی زن را به‌مثابه ذاتش ادراک می‌کند. این نگاه، تبعات منفی دارد چون اگر زن موجودی است که امر جنسی بر وجودش غالب است، تبعاً باید او را مدیریت کنیم تا هم بقیه را دچار خطا نکند و هم خودش دچار خطا نشود و به همین خاطر آن نگاه‌های پرده‌نشینی و تا حد امکان دور نگه‌داشتن زنان از همه عرصه‌ها رایج می‌شود، البته این ایده‌آل و رویه در زندگی واقعی و روزمره، عملیاتی نبوده است، حتی در جهان واقعی سنت، زن‌ها هم اختلاط‌های زیادی با مردان داشتند و هم امکان‌های مختلفی برای فعالیت داشتند، منتهی ایده‌آل و آرمان همان بود که گفته شد. الگوی دوم هم پیشنهادی بود که غرب مطرح کرد و به بدترین و خشن‌ترین شکل توسط رضاخان و در دوره پهلوی در کشور ما اجبار شد که آن را هم ما به‌خاطر اینکه با دین مخالف است یعنی با گوهر دین و نگاه دینی در تضاد است، قبول نداریم و الّا سر کار رفتن زنان مشکلی ندارد، اما پیشنهاد ما ایده سومی بود و هست؛ الگوی سوم که ادامه همان مسیری است که امام خمینی(ره) گشود و در آراء مقام معظم رهبری ادامه پیدا کرد و با الگوی سنتی و غربی مرزبندی دارد، الگویی که بازگشت به اسلام ناب و حقیقی است.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی