نیروهای سه گانه سپاه چگونه تشکیل شد؟
بر مبنای حکم امام خیمنی (ره) در سال ۱۳۶۴، سپاه همانند کلیه ارتشهای دنیا، دارای هویت مشخص و ساختار تشکیلاتی متعارفی شد. در واقع این حکم نهادینه شدن خصلتهای ویژه و انقلابی سپاه را در ساختارهای مشخص، امکانپذیر ساخت.
به گزارش ایسنا، با فرمان حضرت امام خمینی (ره) در تاریخ ۱۳۶۴/۶/۲۶ در خصوص تشکیل سه نیرو (زمینی، هوایی، دریایی)، سازماندهی نیروهای سپاه به مرحله کاملاً جدیدی وارد شد.
بر طبق این حکم، سپاه همانند کلیه ارتشهای دنیا، دارای هویت مشخص و ساختار تشکیلاتی متعارفی شد. در واقع این حکم نهادینه شدن خصلتهای ویژه و انقلابی سپاه را در ساختارهای مشخص، امکانپذیر ساخت.
بهتدریج در مرحله اجرا مشخص شد که علاوه بر تشکیل نیروهای سهگانه، میباید قلمرو مجزایی را نیز برای نیروی مقاومت بسیج، ایجاد کرد. در واقع در روند کار، با توجه به هویت مردمی و انقلابی سپاه، ضروری بود تا نسبت به ایجاد بخش مرتبط با بسیج که همچنان امکان ارتباط مستقیم را با مردم داشته باشد و از این طریق پشتوانه محکمی برای جذب نیروهای متعهد قرار گیرد، اقدام گردد.
بعداً نیروی پنجمی به نام سپاه قدس (نیروی قدس) نیز برای مأموریتهای جنبشی به این مجموعه افزوده شد. درهرحال در یک نگرش کلی نسبت به وضعیت نیروهای سهگانه زمینی، هوایی و دریایی سپاه در سالهای پایانی جنگ میتوان گفت که مراحل شکلگیری و تکامل آنها با یکدیگر متفاوت بودهاند:
نیروی زمینی
برای تشکیل نیروی زمینی سپاه، مشکل چندانی وجود نداشت. در واقع تقریباً کل مجموعه سپاه برای عضویت در این بخش تجربیات لازم را کسب کرده بودند. اقداماتی که در جنگ انجام میدادند نیز بر اساس وظایف یک نیروی زمینی بود. با این تفاوت که از نظر سختافزاری باید بیشتر موردتوجه قرار میگرفتند.
نیروی هوایی
در زمینه نیروی هوایی این تصور وجود داشت که، تکنولوژی موجود، با تکنولوژی روز دنیا فاصله زیادی دارد، لذا رسیدن به خودکفایی در این عرصه، دیرتر محقق میشد. از سوی دیگر نادیده گرفتن امکان استفاده از این تکنولوژی جدید وجود نداشت. لذا این اعتقاد در میان فرماندهان نیروی هوایی سپاه به وجود آمد که با ترکیب نقش انسان و تکنولوژی، به نتایج قابل قبولی برسند.
در واقع اینطور تصور میشد که همانند نیروی زمینی، در نیروی هوایی نیز باید انسان تعیینکننده باشد و تکیه اساسی بر توانمندیهای ایمانی، اعتقادی و فکری انسان باشد نه ابزار. لذا تصور میشد که با توجه به تجربه علمی و فنی اندکی که وجود داشت، میتوانیم بر سیستمهای پیچیده فائق آییم.
در کنار این اصل، استراتژی انبوهسازی نیز مورد توجه بود. بر اساس این استراتژی میبایست عناصر و انسانهای زیادی را در صحنههای نبرد وارد نمود. این دو مبنا میتوانست این دو نیرو را به سمت ساخت و تولید نیز رهنمون سازد.
در زمان جنگ برنامه نیروی هوایی سپاه بر این اصل قرارگرفته بود که حداقل بتواند پاسخگوی نیازمندیها در جنگ باشد. بر طبق تحلیل جانشین فرمانده وقت نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۱۳۶۶، پس از یک سال و نیم از عمر تشکیل نیروی هوایی سپاه، این نیرو توانسته بود پیشرفت بسیاری در زمینههای هوایی پیدا کند. از جمله آنکه، موفق به تشکیل آموزشگاه موشکی زمین به هوا شد؛ دو دوره از متخصصین موشکی آموزشگاه یادشده در این فاصله کم فارغالتحصیل شده بودند.
تعدادی از واحدهای پدافندی سپاه در شهرهای موردتهاجم مستقرشده بودند (ازجمله نتایج این امر در آن زمان سقوط میگ ۲۵ عراق در اصفهان بود)؛ آموزشگاههای مختلف موشکی زمین به زمین، توپخانه ضد هوایی سپاه، خلبانی سپاه، خلبانی هلیکوپتری سپاه و زبان در این فاصله راهاندازی شده بودند. ضمن اینکه این نیرو موفق شده بود، موشکهای فراوانی را که از رده خارج شده بودند، تعمیر و آماده بهرهبرداری نماید.
نیروی دریایی/ هنرنمایی در جنگ نفتکشها
به نظر میرسد کارکرد نیروی دریایی سپاه از نیروی هوایی در جنگ مؤثرتر بوده است. این کارکرد در دو زمینه ساخت تجهیزات جنگ دریایی و عملکرد آن در عملیاتهای جنگی قابلبررسی است.
در زمینه تجهیزات، فرماندهان وقت این نیرو در چارچوب ملاحظات کلی نظام و نیز محدودیتهای فراوانی که وجود داشت، اصل را بر ساخت نیازمندیها در داخل قرار داده بودند؛ چراکه احساس میکردند تأمین ناوها و ناوچهها از خارج، وابستگی شدیدی به بار میآورد و در شرایط دشوار میتواند تنگناهایی را برای کشور فراهم آورد. ضمن اینکه کشور نیز در محاصره شدید سیاسی، اقتصادی و... قرار داشت و دنیا حاضر نبود سلاح مناسبی را به ایران بفروشد.
بر طبق گفته سردار علایی، فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه، تا اواسط سال ۱۳۶۶، این نیرو توانسته بود ناوچههای بسیاری را تولید نماید؛ مینها و هواپیماهای بدون سرنشین نیز در دستور ساخت قرار داشته است؛ این نیرو توانسته بود در این مدت قایقهای فراوانی را بسازد.
استراتژی نیروی دریایی سپاه، در همان سالهای پایانی جنگ، بر این اصل قرار گرفته بود که این نیرو را با توجه به منطقه خلیج فارس، سازماندهی و تجهیز نماید و نگاه جنگ محورانه (جنگ تحمیلی) بر آن حاکمیت نداشته باشد. توانمندی نیروی دریایی سپاه به گونهای بود که به راحتی تحرکات نیروی دریایی عراق را در خلیج فارس به صفر رسانده بود، لذا باید بالاتر از عراق را مدنظر می داشت.
در عرصه درگیریهای جنگی و عملیاتی نیز وضعیت نیروی دریایی سپاه در زمان جنگ قابل بررسی است. این نکته باید ذکر گردد که حتی قبل از ایجاد نیروی دریایی سپاه، واحدی به نام یگان دریایی سپاه در سال های قبل ایجاد شده بود.
این واحد در دو عملیات خیبر و بدر حضور فعال داشته است و سهم بسزایی در شکستن خط اول دشمن و عبور از منطقه هور ایفا نموده بود. اما در عملیات والفجر ۸، نیروی دریایی سپاه ایجاد شد و فعالیت همه جانبه ای داشت.
این عملیات، اولین عملیات مشترک دریایی، هوایی و زمینی نیروهای سه گانه سپاه بود. در این عملیات، نیروی دریایی سپاه ضمن تدارک آموزش های لازم دریایی به رزمندگان اسلام در چند ماه قبل از شروع عملیات، ماموریت های خاص عملیاتی را نیز متقبل شد. به طوری که موفق شد، چهار فروند از پیشرفته ترین ناوچه های ارتش عراق را منهدم نماید و منطقه حور را نیز زیر پوشش کامل راداری و آتش خود قرار دهد.
عملکرد نیروی دریایی سپاه در طول جنگ، در مقابله با جنگ نفتکشهایی که عراق شروع کرده بود، با دخالت مستقیم آمریکا در جنگ و شروع جنگ دریایی با ایران تداوم یافت.
پس از ایجاد نیروی دریایی سپاه، این نیرو وارد عرصه جنگ دریایی با عراق شد؛ به گونه ای که در طول مدت جنگ نفت کش ها، بیش از ۵۵ کشتی متعلق به محمولههای عراقی را در راستای عملیات مقابله به مثل، مورد هدف قرار داد. اما جنگ دریایی با آمریکا اهمیت دیگری داشت. آمریکا به بهانه ایجاد امنیت برای نفت کش ها، وارد جنگ با ایران شد. در طول این جنگ، نیروی دریایی سپاه مستقیما درگیر شد.
این جنگ را برخی از محققین در زیرمجموعه جنگ های نامتقارن تحلیل کردند. نمونه بارز این درگیری را میتوان در حمله به ناو اس. اس. کول آمریکا توسط نیروهای ایران مشاهده نمود. در این حمله ۱۷ سرباز آمریکایی کشته، ۳۷۰ نفر مجروح و خساراتی حدود ۲۵۰ میلیون دلار به آمریکا وارد آمده بود.
منبع:
فصلنامه تخصصی نگین ایران، شماره ۲۸، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، صص ۲۱، ۲۲، ۲۳
ارسال کردن دیدگاه جدید