خاطراتی از شهید رئیسی: نسبت به حلقه یک افرادی که با او کار میکردند بسیار سختگیر بود/ تحت تأثیر هیچ کسی نبود حتی تحت همسرشان
به عنوان رئیس جمهور کار را به دیگران احاله نمیکرد. خودش را کنار نمیکشید که اگر من در یک زمینه تخصص ندارم لکه میگفت وقتی من رئیس جمهورم باید با همه وجود زیر بار مسئولیت باشم.
محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت سیزدهم و از چهره های نزدیک به شهید آیت الله رئیسی با مهر گفتگوی تفصیلی داشته که متن آن را در ادامه خواهید خواند:
شما جز افرادی بودید که حتی قبل از دولت سیزدهم با شهید رئیسی در ارتباط بودید و ایشان را بهتر میشناسید لطفاً برای شروع مصاحبه از سابقه آشنایتان با سید ابراهیم رئیسی بگویید.
بسم الله الرحمن الرحیم؛ ارواح مطهر شهدای دفاع مقدس و همچنین شهدای عرصههای مختلف را به ویژه شهدای خدمت آیت الله شهید سید ابراهیم رئیسی را گرامی میدارم و به آنها درود میفرستم. همچنین یاد و خاطره شهدای مقاومت شهید حاج قاسم عزیز و شهدای مقاومت در دوره اخیر و در فلسطین و همینطور در لبنان که فرماندهان عزیز حزبالله را گرامی میدارم. روزهای ویژهای را پشت سر میگذاریم و امیدواریم نصرت و پیروزی از آن جبهه حق و جبهه مقاومت باشد و اضمحلال رژیم ددمنش صهیونیستی را به زودی شاهد باشیم.
حاج آقا رئیسی شخصیت شناخته شده با بیش از ۴۰ سال خدمت در جمهوری اسلامی بود؛ از سال ۵۹ در سمتهای مهم قضائی حضور داشت و به جز دو مقطع ریاست جمهوری و تولیت آستان مقدس رضوی که حدود ۶ سال است، همه دوران خدمت شهید رئیسی در دستگاه قضائی سپری شد. به همین دلیل دستگاه قضائی که دستگاه نظارتی و خاصی است؛ ارتباطات عمومی در این دستگاه برای مسئولین مورد توقع نیست. اما آیت الله رئیسی یک شخصیت کاملاً مردمی بود و همان دستگاه که در دستگاه قضائی بود امام جمعه مسجد بود. مسجد جعفری در حوالی پل گیشا و هم این الان هم مامومین مسجد برای مراسم عزاداری و مذهبی به خانه شهید رئیسی میآیند. خیلی از مردم مسائل قضائی داشتند و به مقامات دسترسی نداشتند و اطلاع داشتند که آقای رئیسی در این مسجد نماز میخواند و برای رفع مشکلاتشان به او مراجعه میکردند. آقای رئیسی در مسجد تا ساعتها پس از اقامه نماز جماعت، پاسخگوی مردم بود و آنها را راهنمایی میکرد. وقتی به این محل بروید محلیها از این خاطرات فراوان دارند.
من اولین بار که با آقای رئیسی آشنا شدم و همسفر شدیم در نوروز ۱۳۸۷ یک سفر زیارتی پیش آمده بود و گنبد مرقد شریف امام جواد علیه السلام در کاظمین بازسازی شده بود و گروهی از مسئولین ایرانی از طریق ستاد عتبات برای زیارت هماهنگ شدن و تقریباً برجستهترین مسئول که در اتوبوس ما حضور داشت، شهید رئیسی بود.
آن زمان معاون اول قوه قضائیه بود. آقای نیلی داماد ایشان از دوستان نزدیک ما بود و چند ماه بود که داماد حاج آقا رئیسی شده بود و در این سفر با هواپیما تا ایلام رفتیم و از آنجایی که آن زمان عراق پرواز ممنوع بود در مسیر زمینی با اتوبوس از ایلام مستقیم به کاظمین رفتیم. در آنجا هم در دوره نخست وزیری مالکی و گروههای صدری درگیریهای نظامی وجود داشت و این باعث شد چند روز در هتل محبوس شویم تا درگیریهای خیابان خاتمه پیدا کند و آن زمان خیلی اصرار داشتیم که حداقل به کربلا برویم و مسئولین وزارت امورخارجه و سپاه قدس خیلی موافق این سفر نبودند. با حاج آقا رئیسی رایزنی کردیم او با دیگر مسئولان به این جمعبندی رسید که یک شب هم به کربلا برویم. اینطور بود که آشنایی و رفاقت و ارادت من به حاج آقا رئیسی آغاز شد.
اولین همکاری من به شکل رسمی با شهید رئیسی از آستان قدس رضوی شروع شد. وقتی او به آستان قدس رفت مجموعهای از بچههای جوان انقلابی و حزب اللهی در آستان رشد کردند. سیاست شهید رئیسی در آستان قدس همیشه تحولی بود و آنجا را از یک مجموعه دست نیافتنی با انواع پروتکلها، به یک مجموعه خدماتی، فرهنگی و اجتماعی تبدیل کرد. به طور مثال او یک برنامهای را اجرا کرد ذیل آنکه خادمی حضرت امام رضا علیه السلام آرزوی بسیاری از افراد بود و مفهوم خادم یار را ایجاد کرد. اینطور پزشکی در سیستان و بلوچستان و یا مهندسی در خرمشهر خادمیار امام رضا بود و به مردم خدمت میکرد و ساعاتی از فعالیت خود را به نیت وقف برای امام رضا مشغول خدمت میشد. ۲۰۰ هزار خادمیار در مناطق حاشیهای مشهد انقلاب ایجاد کردند. مجموعه خدمات فرهنگی و اجتماعی ارائه کردند و بنیاد کرامت در همین فعالیتها راهاندازی شد.
آیا این فعالیتها ابتکارات شخص آقای رئیسی بود و یا تیمی که او را همراهی میکرد در این تغییر و تحولات نقش ایفا میکرد.
شخصیت آقای رئیسی تحولخواه بود و طبیعتاً به دنبال این اتفاقها بود. یک بار به من گفت میخواهد مجموعهای را ایجاد کند که مسئولیتش با من باشد و آنچه را که مد نظرش بود به من گفت و من شرح وظایف برای آن کار نوشتم. به خاطر دارم ۲ جلسه دو ساعته برگزار کرد و کلمه به کلمه این شرح وظایف را بررسی کردیم. بعد گفت من ابا دارم که ساختار جدید ایجاد کنم. پیشنهاد کرد در ساختارهای موجود بررسی کند تا در ذیل همان فعالیت را ادامه دهم. حرفش این بود که به جای اینکه یک ساختار جدید مانند اندیشکده در آستان قدس راه اندازی کنیم که البته نظایری داشت و آقای رئیسی بیشتر مد نظرش این بود که بیشتر به خود تولیت خدمت کنیم و خدمات مشاورهای ارائه دهیم. به من گفت یک دفتر خدمات فرهنگی اجتماعی در ساختار تولیت آستان قدس رضوی وجود دارد که در آن زمان مدتها بود که بلا تصدی مانده بود. اینطور فعالیتهای فرهنگی برای من را در ذیل آن دفتر تعریف کرد. به این ترتیب دفتر تحقیقات فرهنگی و اجتماعی ایجاد شد و برای من حکم بلند بالایی صادر کرد و در ۱۵ سطر شرح وظایف دقیقی برای من نوشت. پس از آن در ساختمان نمایندگی آستان قدس رضوی در تهران مستقر شدم. به آنجا تمام کار ویژههایی که مربوط به شخص ایشان بود را آغاز کردیم.
آقای رئیسی همزمان رئیس دادگاه ویژه روحانیت بود؛ همان دورهای که آستان قدس رضوی بود و همزمان هیئت رئیسه مجلس خبرگان رهبری و رئیس یک کمیسیون در این مجلس بود همینطور عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و تمام محتواهای مرتبط با این فعالیتها به علاوه کارهای آستان را به ما سپرده بودند. فضای دفتر کاری ما نیز چابک بود و این موقعیت را به جریان دانشگاهی وصل کردم و بیش از ۴۰۰ و یا ۵۰۰ نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاهها با این دفتر همکاری داشتند. آن زمان آقای رئیسی روزهای شنبه و یکشنبه در تهران بودند و ۴ ساعت از روزهای شنبه را به من اختصاص داده بودند. به من گفته بود که برای این ۴ ساعت برنامه بگذارم. مثلاً ممکن بود من یک روز نمایش فیلم برای او قرار دهم. به عنوان مثال فیلم جدیدی اکران میشد و میخواستم ایشان هم ببینند و یا دیدار با هنرمندان داشته باشند، میخواستیم ارتباطات اجتماعی ایشان گسترده شود به همین دلیل به انتخابات سال ۹۶ که نزدیک شدیم، آقای رئیسی مسئولیت تدوین همه برنامههای اجتماعی و فرهنگی خودشان را به من سپرد. به این ترتیب من مانند دیگران از آستان قدس رضوی مرخصی گرفتم و در کنار ایشان قرار گرفتم. آن زمان در تمام برنامههای تلویزیونی و مناظرههای انتخاباتی در کنار شهید رئیسی بودم. همچنان این همکاریها ادامه یافت تا آقای رئیسی به قوه قضائیه آمد.
یک دفتر ویژه در ساختار آنجا بود. من و تعدادی از دوستانمان در آن دفتر ویژه به عنوان دستیاران حاج آقا رئیسی مستقر شدیم. آقای رئیسی بیش از ۳۰ نشست تخصصی را در این با اقشار مختلف برگزار کرد؛ به طور مثال با محیط زیستیها، همان موقع پرونده محیط زیستیها بود و آقای رئیسی با برخی از خبرنگاران محیط زیست هم دیدار کرد.
ورود آقای رئیسی به جلسات تخصصی چگونه بود؟ تصوری در جامعه وجود دارد که چندان به مسائل تخصصی اشراف نداشته است. راجع به این مسئله کمی بیشتر توضیح دهید.
آقای رئیسی بسیار متواضع بود و هیچگاه از آموختن و مشورت گرفتن ابایی نداشت. این یک امتیاز مهم مدیریتی است. مانند برخی از مدیران نبود که اقیانوسی به عمق ۲ سانتیمتر باشد. ایشان اصرار داشت در هر موضوعی که وارد میشود کاملاً به مباحث کارشناسی موضوع مسلط شود. حرفهایی که میگویند مبنا ندارد چرا که آقای رئیسی ۱۰ سال رئیس سازمان بازرسی کشور بود؛ میدانید که در سازمان بازرسی متناظر با هر حوزه اجرایی، یک حوزه نظارتی وجود دارد. مانند نفت، اقتصاد و… برای تمام بخشهای دولت و حتی خارج از دولت سازمان بازرسی قسمت مجزایی دارد.
آقای رئیسی حتی از مجموعههای قوه قضائیه نیز بازرسی میکرد. یعنی وارد بازپرسیها و دادستانیها همچنین محاکم قضائی میشد. بعد از حضور آقای رئیسی در سازمان بازرسی نسل جدید مدیران از دانشگاهها جذب سازمان بازرسی شدند و یک ساختار با نشاط، منعطف و پر بسامد در آنجا ایجاد شد. آقای رئیسی کاملاً به مسائل اشراف داشت میتوانید خاطرات آقای هاشمی را بخوانید. کمتر فصلی از خاطرات آقای هاشمی هست که در زمانی که رئیس جمهور بود جلساتی که آقای رئیسی با او برگزار میکرد و گزارشهای سازمان بازرسی ا ارائه میکرد و همینطور با رؤسای جمهور بعدی نیز این ارتباط را داشت. سازمان بازرسی یک سازمان ناظر بر اجرای همه امور در کشور است، آقای رئیسی به معنای واقعی به مسائل اشراف داشت و اگر در حوزهای نیز اشراف نداشت آنچنان برای آن وقت میگذاشت که به یک کارشناس تبدیل میشد. به عنوان مثال من یک بار به ایشان گفتم شما آنقدر راجع به فاضلاب اهواز صحبت کردید که من نیز این سخنان را حفظ شدهام.
خاطرم هست آقای رئیسی میگفت وقتی ما کار در دولت را آغاز کردیم فاضلاب اهواز در سه جبهه کارش پیش میرفت و حالا در ۱۵۰ جبهه فعال است. آنقدر با جزئیات راجع به فاضلاب اهواز صحبت میکرد که نشان میداد چقدر به مسئله اشراف دارد. همینطور راجع به اتفاقهای عسلویه، سیستان و بلوچستان همینطور تحولات بازار و نرخ ارز؛ چرا که ایشان سالها ناظر بر موضوع نرخ ارز در کشور بوده است مگر میشود اطلاعات نداشته باشد.
اینها بیانگر عمق کارشناسی قوی و پشتکار در جلسات متعدد است. من در قوه قضائیه مسئول برگزاری نشستهای نخبگی ایشان بودم. در عکسهای آرشیوی هم میتوانید مشاهده کنید که من اغلب در کنار ایشان مینشستم. جلسات متعددی با اساتید علوم اجتماعی مانند آقای آزاد ارمکی که استاد درجه یک جامعه شناسی دانشگاه تهران است و در کنار آقای رئیسی حاضر میشد و در رابطه با آسیبهای اجتماعی با یکدیگر گفتگو میکردند. خاطرم هست در روزنامه ایران در دولت آقای روحانی عکس روی جلد همین همنشینی آقای رئیسی و آقای آزاد ارمکی در یک قاب بود.
اینها نشاندهنده توجه به امور بود. همینطور که در جلسات ما خانمها نیز حضور داشتند از جمله خانم خادمی که من او را به عنوان دبیر شورای فرهنگ عمومی وزارت ارشاد منصوب کرده بودم در آن زمان دبیر نشستهای زنان و خانواده آقای رئیسی در قوه قضائیه بود، با جلسات متعدد مسائل را بررسی میکرد و در نهایت یک جلسه با آقای رئیسی برگزار میشد. همینطور خانم رفیعی که حالا رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس است در آن زمان دبیر نشستهای محیط زیست بود و چندین ماه بر روی مسائل کار میکردند. نتیجه آن جلسه آقای رئیسی به عنوان رئیس قوه قضائیه با نخبگان محیط زیست بود. همینطور سلسله نشستهای متعددی برگزار میشد. و یا آقای جابری که قبل از خانم صادق معاون شهرسازی وزارت راه و شهرسازی بود، در رابطه با مسئله لواسان، دماوند و زمینخواریها کارهای بسیاری انجام دادهاند. از جمله فعالیتهایی که در قرارگاه رسانهای دفتر ما انجام میشد و فیلمهای متعددی ثبت و ضبط شد، مصاحبههای بسیاری نیز انجام شد و در نهایت رئیس قوه قضائیه در لواسان و دماوند در همین رابطه جلسه برگزار کرد.
همینطور ایشان به زندان زنان رفت و چقدر از مشکلات زنان زندانی که مسائل قضائی داشتند را بررسی کرد. در مورد آزادی بیان در ۱۷ ربیع سال ۹۸ همانند امسال که شاهد عفو زندانیان بودید، که یکی دو خواننده نیز مشمول عفو شدند ما آن زمان این موضوع را در قوه قضائیه آغاز کردیم؛ حاج آقا در کنار لیستی که به صورت عادی در اعیاد به رهبر انقلاب پیشنهاد میداد، لیست مستقلی شامل هنرمندان، روزنامهنگاران و فعالان مدنی آماده کردیم به نظرم این لیست بیش از ۴۰ نفر بود. حضرت آقا در یادداشتشان اشاره کردند که با هر دو لیست موافق هستند. آن زمان در دانشگاه کلاس داشتم و اتاق من محل مراجعه دانشجویانی بود که در سالهای ۹۶ و ۹۸ برایشان پرونده تشکیل شده بود.
خاطرم هست برای یک خانم دانشجویی سر و صدای زیادی به پا شد و آن زمان برایش ۵۰۰ میلیون وثیقه تعیین کرده بودند و او که چنین وثیقهای را نمیتوانست تأمین کند باید به زندان میرفت. حراست دانشگاه با من تماس گرفت و بلافاصله با دفتر حاج آقا رئیسی هماهنگ کردم و این وثیقه به شرط التزام به حضور بدیل شد یعنی با یک کارت دانشجویی هم میتوانست کارش را پیش ببرد. تقریباً در آن زمان آقای رئیسی همه دانشجویانی که احکام قطعی داشتند را عفو کردند. همینطور اکثر روزنامهنگاران از طیفهای مختلف را عفو کردند که چه بسا خیلی از آنها از رفقای شما هستند (خطاب به خبرنگاران در جلسه مصاحبه) همینطور بازیگران که هر چند برخی از آنها چندان شرط انصاف را رعایت نکردند، آقای رئیسی عفو همه اینها را از احکام قطعی گرفتند. سال ۹۸ ایشان در فکر ریاست جمهوری نبود و تازه به قوه قضائیه رفته بود و تا عید سال ۱۴۰۰ نیز به شدت از ورود به انتخابات ریاست جمهوری اجتناب داشت. این روش فکری فرهنگی ایشان بود و ما با قوت در کنار ایشان ادامه دادیم، اینها برای سالهای قبل از ورود ایشان به ریاست جمهوری بود. در انتخابات ۱۴۰۰ من تقریباً مسئول اصلی کمپین انتخاباتی آقای رئیسی بودم. در روز اولی که به این جمعبندی رسیدیم شاید ایشان مجبور به ورود به انتخابات شود، تا بیانیه حضور ایشان که در ۳ نیمه شب صادر شد و تا زمانی که وارد انتخابات شد. من در همه مراحل همراه ایشان بودم.
کمی بیشتر به روابطتان و شخصیت ایشان اشاره کنید در جایی گفته بودید که آقای رئیسی برای شما مثل پدر بود و جای برادر شهیدتان را هم پُر میکرد. ما یک بُعد شخصیت شهید رئیسی را که حالا به عنوان شهید رئیسی از ایشان یاد میکنیم، موضوع سلوک فردی ایشان است که شاید در حیات ایشان امکان پرداختن به آن وجود نداشت.
حاج آقا یک شخصیت ذو ابعاد بود برای امثال من که با او زیست خیلی نزدیکی داشتیم. به تدریج ارتباط ما با ایشان یک ارتباط عاطفی بسیار نزدیکی شد درست است که من یک عضوی از همکاران رسمی ایشان بودم ولی تعلق عاطفی ویژه هم به ایشان داشتم. شاید در همین ایام اگر روزی ایشان را نمیدیدم احساس دلتنگی میکردم و به یک بهانهای به دفتر ایشان میرفتم و نماز را با ایشان میخواندم. در اکثر روزهای دولت همینطور نمازی که ایشان با دفتر میخواندند من هم شرکت میکردم و یا در مراسم دعای توسل چهارشنبهها که خانواده ایشان حضور داشت یکی دو نفر مانند من حضور داشتند در این جلسات تعلق عاطفی گستردهای ایجاد شده بود. خانواده من و خانواده شهید رئیسی مراوده داشتیم و همینطور ارتباط ما بین دامادها و فرزندان برقرار بود. در اثر همین ارتباط تعلق ما به حاج آقا خانوادگی ایجاد شده بود و این ارتباط متقابل بود. من پدر مادر و دو برادر بزرگتر از خودم را از دست داده بودم. شاید داغ آقای رئیسی بیش از داغ خانوادهام مرا تحت تأثیر قرار داد. ایشان برای من یک تکیهگاه بسیار مهمی بودند و ما عادت کرده بودیم در مدت حدود ۹ سال خانوادگی شاید روزی ۱۰ بار نیز اسم ایشان را میآوردیم.
بعد از انتخابات سال ۹۶ میخواستم برای حاج آقا کتاب بنویسم و برای همین ۳۰ ساعت مصاحبه دونفره داشتیم. من با همین گوشی موبایلم مصاحبهها رو ضبط میکردم، شب جمعه به آستان قدس رضوی میرفتم در حوالی ساعت ۸ و ۹ شب که کارها تمام میشد، تا ۱۲ شب با آقای رئیسی صحبت میکردم و این مکالمهها را ضبط میکردم و همه اینها را نگه داشتهام و بخشی از آنها را در کتابی که در مرکز اسناد با همکاری دو دانشجوی دکترای خودم چاپ کردیم، آوردهام. این کتاب روایت انتخابات سال ۹۶ از زبان آقای رئیسی بود. ارتباط نزدیکی داشتیم به همین دلیل ایشان در زمینههای مختلف من را طرف مشورت قرار میداد، مصاحبههای تلویزیونی آقای رئیسی حتی اگر به حوزه کاری من هم مربوط نبود قبل و در زمان فیلمبرداری و حتی بعد از آن نکات مورد نظر را با من تبادل میکردند. در انتخابات سال ۱۴۰۰ نیست که حاج آقا بسیار دیر وارد عرصه انتخابات شد، میدانید در مورد انتخابات همیشه میگویند کسی که رأی بالایی دارد اغلب در انتخابات ۸ سال یک بار آن را کسب نمیکند.
انتخابات را میبازد مثال آن سال ۷۶ است که آقای ناطق نوری چند برابر آقای خاتمی در افکارسنجی رأی داشت و در انتها آقای خاتمی با فاصله بسیار زیادی برنده انتخابات شد. همینطور در سال ۸۴ آقای احمدی نژاد با آقای هاشمی و در سال ۹۲ آقای قالیباف با آقای روحانی؛ خیلیها در آن زمان به ما میگفتند شما اشتباه میکنید حاج آقا محبوبیت بسیار زیادی در قوه قضائیه دارد و ایشان را به انتخابات وارد میکنید که در آنجا دیگر ایشان رئیس قوه نیست که حریم را نگهدارند بلکه میآیند و گذشته را شخم میزنند به اتفاقهای سال ۶۷ اشاره میکردند. به همین دلیل حاج آقا با حساسیت وارد این عرصه شد ما تنها کمپین انتخاباتی بودیم که ایشان با همان میزان محبوبیتی که وارد شد با همان میزان نیز در انتخابات رأی آورد. شاید کمتر در تحلیلهای رسانهای این موضوع را دیده باشید. به هر حال ایشان دو رقیب از جناح مخالف داشتند که بسیار تند سخن میگفتند و برخی از اتهامات آنها تا همین الان نیز مایه تمسخر است، یعنی اینقدر حتی کنه با ایشان صحبت میکردند با اینکه در کسوت رئیس قوه قضائیه بود اما در جایگاه کاندید انتخابات قرار گرفته بود.
در سال ۹۶ نیز ایشان یک دور تجربه تخریبهای وسیع را داشت. آقا بعد از آن فرمودند جای قاتل و شهید عوض شد، جای جلاد و شهید عوض شد؛ سر همین بحثها رئیس جمهور آن دوره، فضای تبلیغاتی از مسمومی را خود رئیس جمهور مستقر علیه ایشان شروع کرد که مردم ۴۰ سال از اعدام پرهیز میکنند و در واقع نوک حمله را به گذشته برد که آقای رئیسی را به عنوان نماد همه آن مباحث سختگیرانه معرفی کرد و با این عناوین میخواستند مردم را بترسانند، رئیسی با این تجربه تخریب قبلی و با این وضعیت وارد انتخابات شد. اصرار آقای رئیسی بود که در شبی که پیروزی اش مشخص شد همه کاندیداها حضور داشته باشند. آن شب که شورای نگهبان به جمعبندی رسیده بود آقای رئیسی خودش به شورای نگهبان نامه نوشت و با اعضای مؤثر در این حوزه تماس گرفت که اگر امکان دارد حضور کاندیداهای دیگر را نیز فراهم کنید. برخی استدلال میکردند اگر رقبای دیگری نیز وارد این عرصه میشدند حتماً رأی شما بالای ۲۳ و ۲۴ میلیون میشد. چرا که ایشان مطابق همه نظرسنجیها محبوبیت بالای ۷۰ درصد داشت. من مسئول همه برنامههای رادیویی و تلویزیونی ایشان بودم. در هر سه مناظره تلویزیونی انتخابات من کنار ایشان بودم. مجموعه خاطرات شیرین من در همکاری با آقای رئیسی بود. و در کار او مو رو از ماست بیرون میکشید و اصلاً اهل تسامح نبود هرچند که یک رأفت عمومی داشت اما نسبت به حلقه یک افرادی که ا او کار میکردند بسیار سختگیر بود. برخی حرفهایی که میگویند او تحت تأثیر فلانی بود برای ما شبیه یک جوک است؛ ایشان تحت تأثیر هیچ کسی نبود حتی تحت تأثیر همسرش نبود. فردی با مشرب باز بود و حرفها را میشنید و هاضمه قدرتمندی داشت. بر اساس تجربه و علم خود و حرفهایی که میشنید به تصمیم میرسید. پای تصمیمش میایستاد؛ بارها شده بود ما و یا خانوادهاش به او موضوعی را پیشنهاد میدادند به هیچ وجه زیر بار نمیرفت. شاید ما فکر میکردیم حرفمان درست است اما ایشان به جمعبندی خودش توجه داشت. به عنوان رئیس جمهور کار را به دیگران احاله نمیکرد. خودش را کنار نمیکشید که اگر من در یک زمینه تخصص ندارم لکه میگفت وقتی من رئیس جمهورم باید با همه وجود زیر بار مسئولیت باشم. او معتقد بود نباید اینطور باشد که چیزی را نداند زیرا از او پذیرفته نخواهد شد. ایشان با تجربه رئیس قوه قضائیه و عضو شورای عالی اقتصادی کشور؛ عضو امنیت ملی کشور و با ۴۰ سال تجربه سیاسی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مسئولیت ریاست جمهوری را پذیرفت.
من یاد این آیه از قرآن میافتم «یَا یَحْیَی خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ» این سبک کار آقای رئیسی جز از اشراف به مسائل بر نمیآمد و من افتخار داشتم در کنار چنین شخصیت کم نظیری بودم. شما به توصیفات حضرت آقا نگاه کنید؛ ایشان که احساسی توصیف نمیکنند فرمودند ایشان فرمودند همه رؤسای دولتها کاردان بودند اما آقای رئیسی تراز را بالا برد و رئیس جمهور جامع الاطراف بودند. آقا وقتی شهادت میدهند که با تمام رؤسای جمهور بعد از خودشان کار کردهاند. ایشان با رئیس دولت و نخست وزیر پس از انقلاب نیز کار کردند، میگویند آقای رئیسی همه ترازها را بالا برد و جامع الاطراف بودند و ویژگیهای بینظیری برای آقای رئیسی توصیف میکنند. نشان میدهد که ایشان از چه عمق علمی و میدانی برخوردار بودند. من وقتی به این تجربه نگاه میکنم میبینم تجربهای که در این چند سال در کنار ایشان به دست آوردهایم. باید ۵ برابر این عمر میکردیم تا بخشی از این تجربه را کسب میکردیم تا این تجربه را کسب میکردیم و همه اینها به کنار آن رابطه عاطفی و شخصی که با ایشان داشتیم و او برای ما مثل یک کوه بود. شما وقتی به کوهی مثل دماوند نگاه میکنید حس استقرار دارید. حس غرور و اعتماد به نفس شما دست میدهد؛ آقای رئیسی برای ما چنین چیزی بود وقتی به او نگاه میکردیم با همه وجود احساس میکردیم میتوان به ایشان تکیه و اعتماد کرد. به اعتمادشان پاسخ کامل داد به همین دلیل این رفت و آمد و مراودات با همه سختیهایی که داشت برای ما بسیار شیرین بود. همان موقع هم من این شیرینی را با همه وجودم درک میکردم. ممکن است گاهی انسان با اتفاقهای دوران کودکیاش وقتی فاصله میگیرد حس نوستالژی به او دست دهد دیگر سختیهایش را به یاد نداشته باشد فقط خاطرات شیرین را به یاد بیاورد اما من در حین کار با آقای رئیسی حس کاملاً شیرین را داشتم فکر میکنم اکثر قریب به اتفاق دوستانی که با ایشان کار میکردند همین حس را داشتند.
تعاملشان با قوا چگونه بود، بعضاً در فضای رسانه حالا یک سری دو قطبیهای شکل میگیرد که این دو قطبیها در دوران دولت سیزدهم نیز وجود داشت، ارتباط آقای رئیسی با سایر قوا به ویژه قوه مقننه از چه جنسی بود؟
به نظرم حالا زمانی نیست که ما که در جزئیات این ارتباطات بودیم بخواهیم وارد این بحثها شویم چرا که بحث بهروزی است و ما با همه جزئیات به این قصه واقف هستیم و شاید باید به مشی ایشان تمسک کنیم و از بحثهایی که ممکن است در جامعه ایجاد التهاب کند بپرهیزیم. نگاه ایشان به واقع اجرای دستور ولی بود. ویژگی ممتاز ایشان ولایت پذیری بود. بسیاری از اتفاقاتی که در این دوره سه ساله رخ داد ممکن بود هر فردی جای ایشان باشد، این التهابات، اختلافات و مشکلات را با تلمیح و حتی با یک اشاره دور در سطح رسانهها بیاورد. ولی ایشان یک بار هم اشاره نکرد. چند مدت قبل امام جمعه بوشهر تشریف آورده بودند به بیت ایشان برای شرکت در دعای توسل روزهای چهارشنبه، ایشان از جمله کسانی بودند که در سفر آخر آقای رئیسی به مشهد در کنگره بزرگداشت امام رضا علیه السلام از وقت افطار با آقای رئیسی همراه بود. حاج آقا رئیسی اغلب روزهای مناسبتی سال را روزه بودند. به نظرم ایشان آن روز هم روزه بودند. ایشان میگفت وقتی در مورد مسائلی سوال کردیم با جزئیات پاسخ گفتند و به آقای رئیسی گفتیم اینها را اشاره کنید و بگویید که کار دولت نیست و ایشان گفته بود اگر من بخواهم این کار را بکنم فرقم با دیگران چیست؟ ایشان همه کار را به دوش خودش میگرفت.
در دولت، آخرین جلسه چهارشنبه که آقای رئیسی حضور داشت و یکشنبه وقتی جلسه دولت برگزار شد که خبر ناپدید شدن بالگرد منتشر شد. و ایشان آنجا بسیار مورد مطالبه دوستان در دولت قرار گرفتند که در مورد اتفاقهایی که در دو سه روز اخیر رخ داده موضع بگیرید. ایشان به شدت محزون و مغموم بودند از بابت برخی از اتفاقها که بعداً یک تکه از آن پخش شد که گفته بودند من خیلی اوقات میخواهم بحث کنم اما نگاه میکنم بحثی که میخواهم مطرح کنم آقا از طرح آن راضی است یا نه؛ و حدس میزنم ممکن است آقا راضی نباشند من به آن ورود نمیکنم. در همین جلسه آخری که دولت سیزدهم برای خداحافظی خدمت حضرت آقا رفت، ایشان گفتند که آقای رئیسی گاهی از برخی از مسائل ناراحت میشدند و من به ایشان میگفتم ما این را بیرون منتقل نکن و ایشان کاملاً گوش میداد. حالا به همین دلیل من نمیخواهم وارد این جزئیات شوم که شاید که الان شرایط گفتن آن مناسب نیست ولی به هر حال ایشان مسائلی را داشتند و دنبال میکردند و شاید ما نیز برخی اوقات از جزئیات آن مطلع نمیشدیم.
ایشان به شدت غیر رسانهای بودند به این معنا که مسائل را از خودشان به شخص دیگری منتقل نمیکردند. سینه گشادهای داشتند و سعه صدر داشتند و مسائل را حفظ میکردند و التهابات و دلخوریها را به دیگران منتقل نمیکردند. ما که برخی از آنها آگاه هستیم به همین مشی ایشان تلاش ما در همان دوره این بود که این موارد را در خودمان هضم کنیم و به عنوان مشکلاتی که در یک مأموریت مهم و بزرگ ممکن است پیش بیاید بپذیریم آن را بهانهای قرار نمیدادیم برای اینکه کار و مسئولیت ما دچار ضعف شود.
ارسال کردن دیدگاه جدید