هدف مدعیان آتشبس در لبنان چیست؟
بررسیها حکایت از آن دارد که طرح ابتدایی آتشبس لبنان به گونهای تنظیم شده که به صورت یک طرفه تامینکننده منافع رژیم صهیونیستی باشد.
به گزارش نور نیوز، انتشار و تحلیل پیشنویسهای متنوع از آتشبسی که هنوز در عالم واقع نشانهای از آن نیست، در شبکههای متعدد رژیم صهیونیستی، زنگ هشداری است برای دقت و توجه به لایههای پنهان شده در این بازی. رژیم صهیونیستی در بحبوحه جنگ و کشتار غیرنظامیان در نوار غزه، جبهه جدیدی در لبنان گشود و این جبهه را با حمله به سفارت ایران در بیروت، ترور فرماندهان ارشد حزبالله، آسیب به زیرساختهای نظامی و ارتباطی این جنبش پیش برد و در ارزیابی میدانی به این نتیجه رسید که میتواند از طریق زمینی هم اهداف خود را در جنوب لبنان نابود کند. این گزاره آخر، اما به گواه آمارهای میدانی با شکست مواجه شده است.
آماری که اتاق عملیات مقاومت اسلامی از آغاز نبردهای زمینی در جنوب لبنان، منتشر کرده حکایت از آن دارد که در طول این مدت بیش از ۹۵ نظامی صهیونیست کشته شده و ۹۰۰ نفر دیگر زخمی شدند. مقاومت اسلامی لبنان همچنین از انهدام ۴۲ تانک مرکاوا، ۴ بولدوزر نظامی، دو دستگاه هامر، یک خودروی زرهی و یک نفربر خبر داده است. مبارزان مقاومت ۳ پهپاد از نوع هرمس ۴۵۰ و دو پهپاد از نوع هرمس ۹۰۰ را هم سرنگون کردند. اتاق عملیات مقاومت اسلامی تاکید کرده که این آمارها خسارات و تلفات دشمن در حملات به پایگاهها و شهرها و شهرکهای صهیونیستی در شمال فلسطین اشغالی را شامل نمیشود.
گرچه اسرائیل در میدان اگر نگوییم شکست خورده، دستکم پیروز هم نیست و بسیاری از داشتههای خود را هم در این نبرد از دست داده است، اما مجموع تحلیلهای سران تلآویو بر توهمی استوار است که تصور میکند در صورت تداوم جنگ در لبنان و غزه میتواند ژست طرف پیروز را به خود بگیرد و از این رو درپی بازی آتش بس است تا آمریکا و جهان برای مدتی با آن سرگرم شده و اسرائیل هم فرصت کافی برای کشتار داشته باشد.
آتشبسی که اسرائیل از آن سود میبرد
همزمان با توسعه فضاسازیهای رسانهای و سیاسی در مورد آتشبس در لبنان و انتشار پیشنویسهای مختلف از بندهای این آتشبس، بررسیها حکایت از آن دارد که طرح ابتدایی آتشبس به گونهای تنظیم شده که به صورت یک طرفه تامینکننده منافع رژیم صهیونیستی باشد و همین غیرواقعی بودن آن را به خوبی نمایان میسازد. پیشنویس این آتشبس بر مبنای قطعنامه ۱۷۰۱ تنظیم شده است. قطعنامهای که سال ۲۰۰۶ و پس از جنگ ۳۳ روزۀ بین حزبالله و اسرائیل از سوی شورای امنیت سازمان ملل صادر شد.
در این قطعنامه بر ضرورت عقبنشینی کامل ارتش رژیم اسرائیل از هر نقطه از خاک لبنان، بازگشت نیروهای حزبالله به شمال رودخانۀ لیطانی، استقرار ارتش لبنان و هزاران نیروی حافظ صلح سازمان ملل در مناطق مرزی و اجرای قطعنامۀ ۱۵۵۹ شورای امنیت تأکید شد. در اجرای قطعنامه ۱۵۵۹ شورای امنیت مبنی بر خلع سلاح گروههای مسلح گرچه اشاره مستقیمی به حزبالله نشده است، اما برداشت اسرائیل از این بند، خلع سلاح شاخه نظامی این جنبش است.
موضوعی که در همان دوران هم از سوی دبیرکل سازمان ملل به عنوان موضوع داخلی لبنان ارزیابی و تصمیمگیری درباره آن را بر عهده بیروت گذاشت. استقرار نیروهای پاسدار صلح ملل متحد در کنار ارتش لبنان در منطقه موردمناقشه و ایجاد منطقه غیر نظامی در شعاع ۲۰ کیلومتری مرزها از سوی اسرائیل و حزبالله از دیگر بندهای این قطعنامه بود که مورد پذیرش طرفین قرار گرفت، اما در طول این سالها بارها از سوی رژیم صهیونیستی نقض شد.
آتشبسی که این روزها «آموس هوکشتاین» فرستاده ویژه آمریکا در تلاش است تا با برخی مقامات لبنانی پیش ببرد بر مبنای این قطعنامه است، اما افزوده شدن برخی جزییات، پذیرش و اجرای آن را از سوی حزبالله بسیار بعید نشان میدهد. هوکشتاین در سفر به لبنان صراحتا اعلام کرد که «اگرچه قطعنامهی ۱۷۰۱ توانست به جنگ ۲۰۰۶ میان لبنان و رژیم اسرائیل پایان دهد، اما امروز کارکرد خودش را از دست داده است. قطعنامه ۱۷۰۱ نقاط ضعفی دارد که برای دستیابی به یک صلح پایدار که مدّ نظر آمریکاست، التزام به آن از هردو سوی منازعه کفایت نمیکند و لاجرم باید تغییراتی در آن صورت بگیرد. این تغییرات مورد ادعایی، اما چیست؟
براساس آنچه از گزارشهای منتشر شده در شبکههای عبری و عربی به دست آمده، ایالات متحده یک پیشنهاد آتشبس ۶۰ روزه را تهیه کرده بود که به موجب آن حزب الله میبایست از مرز جنوبی لبنان عقب نشینی کند، هر دو طرف حملات را متوقف کنند و ۱۰ هزار نیروی ارتش لبنان در جنوب این کشور مستقر شوند.
این، اما تمام ماجرا نیست و طرح آتشبس مورد ادعای اسرئیل، مسیر گشتزنیهای هوایی و ناشناس و شناس در حریم هوایی لبنان، استقرار نیرو در بخشهای مختلف مرزی، نظارتهای فنی و اقدام نظامی در صورت صلاحدید از سوی تلآویو در این پیشنویس گنجانده شده است. در برابر این مفاد، دولت لبنان باید برهرگونه واردات و تولید سلاح در این منطقه نظارت داشته و همه مکانهای تولیدات نظامی با تایید دولت لبنان به کار ادامه بدهند. با توجه به اینکه در عمل دولتی در لبنان وجود ندارد و ارتش لبنان بارها ضعف خود را در مقابله با تهدیدات اسرائیل نشان داده، این توافق در عمل به معنای باز گذاشتن راه تجاوز اسرائیل به لبنان است.
رژیم صهیونیستی اعلام کرده است که میخواهد به عنوان یکی از عاملان و مجریان این قطعنامه لحاظ شود تا از عدم دستیابی حزبالله به تسلیحات اطمینان حاصل کند و این در حالی است که حزبالله اعلام کرده است که تحت هیچ شرایطی اصلاحات در مفاد قطعنامه ۱۷۰۱ و مکانیزمهای اجرای آن را نخواهد پذیرفت.
فشار بر حزبالله از داخل و خارج
مختصات قطعنامهای که اسرائیل و آمریکا این روزها برای پایان جنگ در لبنان طراحی کردهاند، مرحله دوم طرحی است که تلآویو برای ازمیان بردن حزبالله از میانه سال گذشته میلادی در دستور کار قرار داده است. در این طرح بنیامین نتانیاهو و کابینه جنگ اسرائیل تلاش میکنند تا حد امکان بازوهای مقاومت در منطقه را قطع کند. گستردن دامنه جنگ به جنوب لبنان و ترور فرماندهان ارشد و نیروهای این جنبش، بمباران زیرساختهای نظامی و ارتباطی و در نهایت ترور رهبران ارشد حزبالله مرحله نخست این طرح بود.
پس از ترورهای گسترده، طرح توافق و آتشبسی که تنها منافع اسرائیل را تامین کرده و تمامیت ارضی لبنان را از بین خواهد برد، در داخل لبنان تنها با یک هدف انجام میشود و آن فشار مضاعف سیاسی و روانی بر حزبالله به منظور پذیرش آن است. نقشه آمریکا و اسرائیل بر این مبنا استوار است که آتشبس ادعایی از سوی حزبالله پذیرفته نخواهد شد و این آغاز فشارهای داخلی بر این جنبش و مجوز حملات بیشتر به جنوب لبنان از سوی اسرائیل است.
امیدی که به صلح نیست
از صلح مورد ادعایی که اسرائیل و آمریکا در تلاش برای رسیدن به آن بودند، در میدان نبرد اثری نیست. به همین دلیل است که رویترز به نقل از مقامات آگاه آمریکایی و لبنانی پیشنویس مدعایی اسرائیل را «غیرواقع بینانه» و «جانبدارانه» توصیف و تاکید کرده که «میدان» سرنوشت جنگ را تعیین میکند. آب پاکی ریخته شده روی دستان آمریکا در آتشبس، کار را برای جوبایدن و دموکراتهای آمریکایی در آستانه انتخابات دشوارتر خواهد کرد. نجیب میقاتی، نخستوزیر لبنان از سنگاندازی اسرائیل بر سر اجرای این توافق سخن گفته و نبیه بری هم اعلام کرده است که اسرائیل «بیش از یک فرصت» را برای دستیابی به آتش بس از دست داده است.
امید بستن به اسرائیل در اجرای هر توافق و طرحی با توجه به اینکه روزهای گذشته ۸۰ هزار تن از ساکنان شهر بعلبک در لبنان را مجبور به ترک خانههای خود کرده و حملات خود را علیه بخشهای مختلف لبنان با شدت انجام میدهند، امیدی واهی است؛ حتی اگر نبیهبری رئیسمجلس لبنان از وجود نقشه راه سخن بگوید و نجیب میقاتی سرپرست نخستوزیری و سران دیگر لبنان بر سر اجرای قطعنامۀ ۱۷۰۱ به توافق برسند. واقعیت آن است که تن دادن به خواستههای اسرائیل دومینویی است که پایانی برای آن قابل تصور نیست و پذیرش هر مرحله درخواستهای جدید دیگری را بدنبال دارد و تن دادن به این خواستهها در هر مرحلهای نمیتواند تامینکننده منافع مردم لبنان باشد.
ابتذالی که شر رژیم صهیونیستی بر جهان تحمیل کرده، هر روز شکل و رنگ متنوعی به خود میگیرد و این در حالی است که نظام بینالملل برای پایان بخشیدن به آن دچار نوعی انفعال فرصتطلبانه است. اسرائیل بدنبال آتشبس نیست از آن رو سعی دارد با کشتار بیشترخود را طرف پیروزنبرد نشان دهد. رژیم صهیونیستی اکنون حتی دروغ شکست دادن ایران را هم خود باور کرده و به همین دلیل سعی دارد لا تداوم جنگ وجهه خود را بازیابی کند. این بازی آتشبس بر مبنای همین تحلیل و تنها برای افزایش فشار بر حزبالله و ایران طراحی شد و بدلیل یک سویه و غیر قابل اجرا بودن آن، شواهد از شکست قطعی این طرح حکایت دارد.
ارسال کردن دیدگاه جدید