در سه سال دولت شهید رئیسی کشور به اندازه ۱۰ سال جلو رفت/ در ۹ روز پایانی حیاتشان به چهار استان رفتند/ماجرای بازدید از نمایشگاه کتاب با آمپول و سرم
وزیر ارشاد دولت سیزدهم گفت: دستاوردهای دولت شهید رئیسی بسیار زیاد است. اما از نظر اثبات کارآمدی کامل نظریه امت و امامت در اداره جامعه بزرگترین دستاورد دوره مدیریتی این شهید عزیز بود.
خبرگزاری مهر برای مرور شخصیت و کارنامه کاری دولت سیزدهم با «محمدمهدی اسماعیلی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفتگو کرده است که متن آن را در ادامه میخوانید:
آقای اسماعیلی مهمترین دستاورد دوره شهید رئیسی را چه میدانید؟
دستاوردهای دولت شهید رئیسی بسیار زیاد است. این سه سال، حداقل به اندازه ۱۰ سال کشور جلو رفت به ویژه پس از دهه ۹۰ که کشور زمینگیر شده بود. متوسط رشد اقتصادی در طول این دهه چیزی حدود نیم درصد بود، ما در این سه سال به آستانه رشد ۷ درصدی رسیدیم. یارانهها ۱۰ برابر شد، ضریب جینی کاهش پیدا کرد و چندین هزار موفقیت بینظیر.
اما از نظر من اینها هم توفیقات این شهید مظلوم بود ولی بالاتر و مهمتر از همه توفیق رویکردی و گفتمانی نظام اسلامی و نظریه دولت دینی امت و امامت بود. قبل از ایشان چهار رئیس جمهور در این کشور در دوره رهبری حضرت آقا مدیریت کردند. ۳۲ سال که با ادغام پست نخست وزیری در اختیارات ریاست جمهوری، تمام مسئولیت اجرایی بر دوش رئیس جمهور بود.
حاصل این ۳۲ سال در کنار همه موفقیتهای بزرگ نظام اسلامی و مدیران اجرایی کشور که باید نسبت به همه این خدمات قدردان و شاکر باشیم تقویت گمانه شکاف در این نظریه بود. رواج دوگانههای چون نهادهای انتخابی در برابر نهادهای انتصابی. شبهه بیوقفه در صلاحیت نهادهای که مستقیماً زیر نظر امامت جامعه بود. رئیس جمهور شهید خط بطلانی بر این دوگانهها کشیدند و نشان دادند تمام بدنه اجرایی کشور، و در رأس آن رئیس جمهور، در ذیل امام جامعه مشروعیت پیدا میکنند و مکلف به اجرای تدابیر و سیاستهای کلان مصوب و ابلاغی معظمله هستند. ادبیات آقای رئیس جمهور فعلی نشان میدهد این گفتمان در کشور تعمیق پیدا کرده است و امیدواریم در عمل نیز جلو برود.
اثبات کارآمدی کامل نظریه امت و امامت در اداره جامعه بزرگترین دستاورد دوره مدیریتی این شهید عزیز بود.
وضعیت اعضای دولت و اطرافیان شهید بعد از جابهجایی دولت چگونه است؟
شهید رئیسی یک شخصیت جامعالاطراف و کم نظیر بود. من معتقدم امکان تکرار چنین شخصیتی در جایگاه ریاست جمهوری حداقل در کوتاه مدت امکان ندارد. از منزهترین خانوادههای مسئولین بالای نظام از بدو پیروزی انقلاب تا امروز، خانواده ایشان هستند. همسر فاضل و دانشمند، فرزندان و دامادهای نخبه، ساده زیست و انقلابی که بواسطه تربیت خانوادگی و مشی سختگیرانه رئیس جمهور شهید، در تمام ادوار مسئولیتهای بالایی شهید عزیز، از امتیازات متعارف با شأن علمی و صلاحیتهای خودشان هم استفاده نکردند. اطرافیان و اعضای دولت ایشان را الان ببینید. بخش مهمی از دولت، معلمان دانشگاه هستیم و الان عمدتاً در سنگر علم و آموزش، با همان امکانات قبل از وزارت، مشغول خدمت.
کسی طلبکاری از نظام اسلامی ندارد که هیچ، تا پایان عمر شبانه روز کار کنیم نمیتوانیم بخش کوچکی از بدهکاری خودمان به انقلاب اسلامی، امام، شهدا و ایثارگران را ادا کنیم.
من بارها هم خودم این جمله را گفتم و دهها بار هم از زبان همکارانمان در دولت شنیدم همین دوره سه ساله خدمت در کنار این شهید مظلوم و مجاهد، و افتخار همکاری با رئیس جمهوری که رهبر عزیزمان دهها صفت بینظیر برای فضائل ایشان بر شمردند بزرگترین ذخیره برای دنیا و آخرت ماست و حاضر نیستیم آن را با هیچ موقعیت و مقامی معاوضه کنیم.
آقای اسماعیلی شما وزیر فرهنگ ارشاد اسلامی دولت سیزدهم بودید در بخشی از صحبتهای حضرت آقا به رفتار دوگانه برخی از مطبوعات نسبت به دولت سیزدهم و شخص آقای رئیسی اشاره شده و در انتها سخنان نیز آن عبارت معروف «دلم برای رئیس سوخت» را مطرح کردند، آیا از طرف خود آقای رئیسی و از طرف دولت کنش و واکنشی نسبت به ین مواضع دوگانه با مطبوعات انجام میشد و یا خود آقای رئیسی آیا رویکردشان این بود که در خفا و یا علن برخوردی داشته باشند یا نه؟ قاعدتاً شما از جزئیات آن اطلاع دارید.
حاج آقا نسبت به مطبوعات و رسانهها خیلی پیگیر و دقیق بود. من به عنوان مسئول کلی و تنظیمگر رسانهای ایشان، گاهی وقتها، اول صبح با تلفن و یا پیام ایشان مواجه میشدم که فُلان موضوع در فُلان نشریه است، چرا بخش مربوطه پاسخ نداده است و شما باید پاسخ بگویید؛ بعدها شورای اطلاعرسانی دولت تقویت شد و دوستان آن شورا این کارها را پیگیری میکردند و در مواقع لزوم دولت جوابیه میداد. ولی ایشان به شدت مخالف محدودسازی رسانهها بود. من در تمام این دوره سه سال میدیدم ایشان خیلی صریح در دولت با همکاران صحبت میکردند. مثلاً اگر در یک موضوعی همکاری اظهار نظر نادرستی داشت، آقای رئیسی در تریبون دولت آنجایی که به شخصیت آن فرد در حدی که به مأموریت حوزه کاریاش آسیبی وارد نشود، تذکر میداد.
ایشان در همه این مدت یک بار در پشت تریبون دولت به من تذکر داد آن هم زمانی بود که در هیئت نظارت بر مطبوعات مجبور به توقیف یکی از روزنامهها شده بودیم، گفتند شما نباید توقیف میکردید؛ من گفتم من یک رأی داشتم. آنجا مسئولیت برگزاری جلسات با من است و شش عضو دیگر هستند و رئیس جمهور شهیدمان باز تاکید کرد که که به هر حال شما همه تلاشتان را بکنید که هیچ رسانهای بسته نشود.
یادم هست یک بار دبیرخانه شورای امنیت ملی اصرار داشت ۲ رسانه بسته شود و از آنجا به من هم مرتب پیغام میدادند که این دو رسانه را در هیأت نظارت ببندید؛ اینها تخلف کردهاند. به دبیر محترم گفتم که مشی حاج آقا رئیسی این نیست و با این کار مخالف است. موضوع را به آقای رئیسی منتقل کردم و پاسخ گفت که خیر به آنها بگویید ما بنایی بر بسته شدن رسانهها نداریم؛ شما به آنها اخطار دهید، دعوتشان کنید و توجیهشان کنید.
مطلبشان را اصلاح کنند اما رسانه آنها را نبندید. و ما رسانه آنها را نبستیم. اگر دوره مدیریت سه ساله دولت سیزدهم را با هر دوره دیگری مقایسه کنید، میزان توقیف رسانهها به سه چهار مورد نخواهد رسید. در مورد یکی از آن رسانهها البته من کاملاً معتقد بودم که باید بسته میشد، حالا هم به کار آنها نگاه کنید میبینید مجموعهای است که به شدت سیاه نمایی میکند. به شدت اخبار کذب را منتشر میکند و تیترهای نامناسب میگیرد.
گزارشی یکی از همکاران آماده کرده بود و خیلی جالب بود که بسیاری از اخبار منفی که شبکههای خارجی معاند منتشر میکردند منشأش خبرهای این پایگاه خبری بود. به جز این مورد در هیچ موردی ما بنای برخورد نداشتیم. البته آن رسانه هم مدتی تعطیل شد و مدتی بعد اجازه انتشار مجددش را دادند. به هر در دولت حاج آقا رئیسی معتقد بودیم که به واسطه انتقاد از دولت این اتفاق نیفتد و رئیس جمهور مصر بود که باید به رسانهها پاسخ داده شود، مجموعهها از خودشان دفاع کنند و گزارشهای خود را اطلاع رسانی کنند. و این را در منافاتی با آزادی رسانهها تلقی نمیکردند.
شهید رئیسی به طور شخصی هم اخبار را رصد میکرد؟
به رئیس جمهور شهید بولتنهای خبری متعددی میرسد و واکنشهای رسانهای در ظهر و عصر توسط دفتر رسانه رئیس جمهور به ایشان ارائه میشد. اما رئیس جمهور به این موارد اکتفا نمیکرد و فضای ارتباطگیری عمومی حاج آقای رئیسی وسیع بود. مثلاً میگفت من شنیدم در فلان شبکه اجتماعی کسی فُلان حرف را زده است.
همه موظف بودیم نقدهای رسانهها را در حوزه کاری رصد کنیم با این مبنای مهم که که اگر حرفهای خوبی زده میشود یا نقدهایی هست، یا اشتباهاتی گفته میشود نسبت به آن اشراف داشته باشیم. معتقد بود مسئول ارشد نسبت به همه تحولات و حوزه افکار عمومی باید اشراف داشته باشد، پذیرفته نیست از رئیس جمهور مملکت بپرسند در فلان موضوع مطرح شده چه موضعی دارید و اظهار بیاطلاعی کند و یا بگوید که من نشنیدم.
رئیس جمهور خیلی فعال بود و دولت سیزدهم به دولت پرکار و خستگی ناپذیر معروف است. لطفاً در رابطه با این ویژگی دولت و شخص رئیس جمهور صحبت کنید.
شما میدانید ایشان این روحیه را از اولین دوره مسئولیتش داشت. آقای رئیسی خاطراتی از ۴۵ سال قبل برای ما نقل میکرد که نشان میداد از آن موقع هم همینطور پُرکار و پیگیر و دقیق بود. این روحیه جوانی و نشاط در کار ایشان تا آخر بود. عموماً افراد بعد از مدتی که مدیریت را میپذیرند کم کم مسائل برایشان عادی میشود؛ کم کم مدیر پشت میز نشین میشوند، مدیر کارتابلی و گزارش بخوان میشوند و دیگر میدان برایشان جذابیت ندارد؛ اما در مورد ایشان کاملاً بر عکس است.
شما میبینید در همین دوره سه ساله ایشان ۸ بار خوزستان رفتند، و مناطق کوهستانی زلزله زده را به سختی ولی از نزدیک بازدید کردند. در همین اواخر دوران خدمت در فصل بهار که در استان سیستان و بلوچستان سیل آمد، رئیس جمهور تا زانو داخل آب رفت و لباسشان گِلی شده بود.
به این چیزها کمترین اهمیتی نمیدادند که فکر کند در شأن من نیست، یا بگوید من رئیس جمهورم و این جای خودش؛ من یک روحانیام که باید لباسم را بالا بگیرم، به اصطلاح گذشتگان گَردی بر لباس ننشیند. ایشان داخل کار بود و آن عکس معروف منطقه جنوب کرمان که با هلیکوپتر آمده بود و سر تا پای ایشان خاکی شده بود یک لحظه از روحیه مردمی بودن رئیس جمهور را نشان میدهد که همیشه در هر شرایطی ایشان در میدان بود؛ خوب این مشی ایشان بود و من میخواهم به شما بگویم که ۱۰۰ برابر این تصاویر که از کارشان بیرون آمده است، وجود دارد که روایت نشده است.
خود ما که در دولت بودیم تنها بخشی از اینها را شاهد بودیم. من یک وقت از خانم ایشان، حاج خانم علم الهدی میشنیدم که ایشان بعضی وقتها تا صبح سر یک تغییر قیمت مثلاً یک محصول کشاورزی و یا محصول دامی بیدار مانده است و از مسئولین مرتبط پیگیری میکرده، تا به نفع مردم موضوع جمع شود. میتوانید از همین وزرای جهاد در دولت که به طور ویژه مخصوصاً که بخشی از تأمین نیازهای بازار بر عهده آنها است، بپرسید. بدون تردید حاج آقا ۱۲ و یا یک نصف شب و ۴ صبح شاید دهها بار با آنها تماس گرفته است، برای اینکه چرا فُلان اتفاق افتاده است و یا جلوی یک فعل نادرست را بگیرد.
بخواهیم خیلی راحت بپرسیم حاج آقا نمیخوابیدند؟
میخواهم بگویم خواب ایشان بسیار کم بود؛ من واقعاً این را درک کرده بودم. همان جمعه آخر که ما با ایشان به قم رفتیم، پنجشنبه هم آغاز نمایشگاه کتاب بود؛ آقای دکتر مخبر قرار بود بیاید و من به همین دلیل پنجشنبه به قم نرفتم، یک هفته قبل از شهادت ایشان بود. ساعت ۷ صبح جمعه در جامعه مدرسین قرار داشتیم.
من ۵ دقیقه به ۷ سر قرار رسیدم و ساعت ۷ حاج آقا آمد، رفتم استقبال ایشان و به آقا سید مهدی رحیمی - رحمت الله علیه (سر تیم ایشان) گفتم، نخوابیدند؟ گفت جلسه دیشب تا ساعت یک بامداد طول کشید، حاج آقا سحر هم به حرم رفتند. این رو اضافه کنم که ایشان همیشه سحرهای نورانی داشت -یک ساعت قبل از نماز صبح، تهجد و عبادت و شب زنده داری داشت- و مُصر بود که تا طلوع آفتاب بیدار باشد.
بعد از آن هم شروع جلسات ایشان بود. آن روز جمعه سفر قم هم تا بعد از ظهر که مجبور بود به تهران برگردند. زیرا انتخابات دور دوم مجلس بود و میخواستند رأی بدهند. بیوقفه در جلسات آن روز قم هم حاضر شد. خاطرم هست در حال برگشت به تهران بودم که به آقای موسوی زنگ زدم، پرسیدم چه کسی پیش حاج آقا هست؛ میخواهم با ایشان صحبت کنم؛ گفت فلان همکار ایشان و من گفتم بگویید به من زنگ بزنند و گوشی را به حاج آقا دهید، زنگ زدند و من هم ضمن صحبت به حاج آقا پیشنهاد دادم که فردا به نمایشگاه کتاب تشریف بیاورید خوب است.
زیرا احتمال دارد که حضرت آقا یکشنبه و یا دوشنبه به نمایشگاه کتاب تشریف بیاورند، برای همین به آقای رئیسی گفتم شما فردا تشریف بیاورید که اگر از نظر شما موردی در نمایشگاه هست و ما باید انجام دهیم، تذکر بفرمائید. در همان مکالمه تلفنی، ایشان تأملی کردند و پذیرفت. ساعت ۸:۳۰ صبح شنبه به نمایشگاه کتاب آمدند. به استقبالشان رفتم، گفتم حاج آقا باعث زحمت شما شدیم، گفت بله! من خیلی خسته و بیمار هستم و به کمک آمپول و سِرُم سَر پا شدم.
من خیلی نگران شدم و گفتم حاج آقا نمیآمدید و استراحت میکردید من راضی به این میزان از زحمت شما نبودم. گفت: «نه من قول داده بودم». فیلم این بازدید موجود است؛ میتوانید ببینید که هیچ تصویری از یک رئیس جمهور با خستگی و کسالت که از زیر سرم بلند شده، مشخص نیست.
ایشان با همه نشاط همه بخشهای نمایشگاه کتاب را بازدید کرد و یادم هست در غرفه آخر که ایستاد و آنجا مصاحبه داشت حتی مزاح هم کرد؛ در غرفه همکاران ما در نهاد کتابخانهها بود، حاج آقا رئیسی به آقای رمضانی گفتند شما چقدر خوب اینجا را دکوربندی کردهاید، معلوم است که با سلیقهاید، یک زمانی دعوت کنید به خانه شما بیاییم ببینیم سلیقه شما آنجا چطور است و بچهها خیلی لذت بردند از روحیه ایشان. میخواهم بگویم همان روز تا آخر شب ایشان در تمام جلسات شرکت کرد و به خودش فرصت استراحت نداد.
همین هشت، نه روز پایانی حیاتشان را ببینید. ایشان چهار استان رفتند. دو روز قم. سه شنبه و چهارشنبه مشهد. پنجشنبه و جمعه مازندران و یک شنبه آذربایجان شرقی که منتهی به شهادت شد. آخرین دیدار ما با این بزرگ مرد در جلسه شورای عالی فضای مجازی، عصر شنبه، بود. ایشان ۶ صبح یک شنبه به تبریز رفت. چهار پنج بازدید داشت که بعد از ظهر آن روز حادثه سقوط بالگرد اتفاق افتاد. آخرین برنامه رئیس جمهور مربوط به افتتاح یک بخش جدید در پالایشگاه تبریز بود و آقای پزشکیان و آقای اوجی آنجا منتظر رئیس جمهور بودند.
این ۸ روز آخر برنامههای کاری آقای رئیسی اینطور بود که چهار روز کامل آن را در مسافرت بود. این عجیب بود، این لطفی که خدا به ایشان، مردم و انقلاب داشت که آقا فرمودند هیچکس به اندازه من خسارت نکرد. حضرت امام و حضرت آقا همیشه در شهادت یا فقدان شخصیتهای مؤثر به مردم به آرامش میدادند و میگفتند حتماً افراد دیگری هستند جبران میکنند. پس از شهادت شهید رئیسی گفتند این ضایعه جبران ناپذیر هست. چند بار این جمله را فرمودند. ما در فقدان چنین شخصیتی هستیم.
اگر به سه سال قبل برگردید زمانی که در ابتدای مسئولیتتان در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودید با علم به این قضایا آیا کاری هست که بخواهید آن را بیشتر در اولویت قرار دهید و به آن بپردازید؟
انتخاب اول من در آن دوره این بود که در کنار آقای رئیسی باشم و چند بار این را به خودشان گفتم. شاید من جزو اولین نفراتی در لیست وزرای دولت ایشان بودم. دوست داشتم در کنار حاج آقا بایستم در ذهنم جایی مثل مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری بود.
مثل وضعیت این مرکز در دولت چهاردهم در ذهنتان بود؟
من نمیدانم این دوره چگونه خواهد بود، باید مدتی بگذرد، به اصطلاح جلو برود تا بتوان نظر داد، دوستان در این دولت از قبل چندان با هم کار نکردند. در واقع یک ائتلافی دارند که در زمان انتخابات ممکن است طی ۱۰ سال گذشته حتی یک نشست یک ساعته هم با یکدیگر برگزار نکردند. اما من ادامه کاری را که با آقای رئیسی داشتم در این مرکز از سر میگرفتم. چون که چند سال بود در همین موضوعات در محضر ایشان شاگردی و همکاری کرده بودم.
تفاوت مهم دیگری که فکر میکنم وجود داشت و دارد انگیزه بالای ما در دولت سیزدهم بود. مثلاً دوستان من در وزارتخانه میدانند که من همیشه برای کار و فرصتی که در دست داریم از مثال ساعت شنی استفاده میکردم و میگفتم زمان این مسئولیتی که شروع کردیم مثل ساعت شنی است که برعکس شده و فرصتها همینطور مانند ذرات شن پایین میآید و ما همینطور داریم فرصتها را از دست میدهیم. به همین دلیل من هیچیک از پنجشنبهها و جمعهها را در خانه نبودم. گاهی اوقات نیز جمعهها که پیگیر کارها بودم پسر کوچکم که به من وابسته بود همراه من میآمد. حتی گاهی در جلسههای روزهای پنجشنبه و جمعه پسر کوچکم کنار من حضور داشت.
حضرت آقا نیز همیشه تاکید داشتند به خانوادههایتان برسید و برای آنها وقت بگذارید. اما مجموعههایی که به دست ما رسیده بود کارهای بر زمین مانده بسیار داشتند؛ اینها فضایی را ایجاب میکرد که شب و روز کار کنیم. تمام اسناد بالادستی که ظرف ۱۰ سال گذشته وزارتخانه موظف به ابلاغ آنها بود را انجام دادیم و برخی از آنها هم اکنون در آستانه ابلاغ است و یا در حال بررسی نهایی در وزارتخانه و یا شورای هنر است که به شورای عالی ارسال شده است.
اسنادی نظیر سند معماری و شهرسازی که برای اولین بار این موضوع به عنوان یک هنر تلقی شد. مطابق سند ما باید امسال اولین «جشنواره معماری فجر انقلاب اسلامی» را برگزار کنیم. برای معمارها و جریان معماری این بزرگترین آرزو بود که کارشان در حوزه هنر تلقی شود. این اشکالاتی که جریان شهرسازی ما دارد به این دلیل است که کاملاً موضوع اقتصادی و فنی تلقی شده. وزارت راه را الزام کردهایم تمام طرحهای شهرسازی و ساخت مسکن ملزم به تصویب پیوست فرهنگی در وزارت ارشاد هستند.
این موضوع ابلاغ شده و جز آخرین سندهایی بود که به امضای آقای رئیس جمهور شهید رسید و ما آن را طبق روال کاری ابلاغ کردیم؛ واقعاً اتفاق بزرگی است و من بسیار خوشحالم. در برنامه هفتم توسعه ۲۲ حکم برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار دادیم. تک تک آنها را در دولت پیگیری کردم و یکی دو مورد باقی مانده بود که سازمان برنامه و بودجه زیر بار آن نمیرفت. در همین رابطه از رئیس جمهور عزیزمان پیگیری داشتم و صبح روزی که فردای آن قرار بود آقای رئیس جمهور شهید لایحه برنامه را به مجلس ببرد، به دفتر ایشان مراجعه کردم و گفتم میخواهم یک دقیقه حاج آقا رئیسی را ببینم.
موقع نماز در نهایت با ایشان صحبت کردم و در بین دو نماز ایشان، آنقدر استدلال کردم که در نهایت آخرین استدلال من مسموع واقع شد. در کمیسیون تلفیق مجلس و در صحن مجلس برای دفاع از احکام حاضر شدم و همه آنها با همکاری عزیزانمان در مجلس تصویب شد. یکی یکی از این احکام به یک درصد بودجه شرکتها و بانکهای دولتی مربوط میشود که ۳۶ هزار میلیارد اعتبار به حوزه فرهنگ و هنر در سال اول، فارغ از بودجههای معمول دستگاهی، تخصیص داده خواهد شد.
در طول سه سال گذشته، با عنایت شخص آقای رئیس جمهور و همراهی مجلس محترم، بودجه وزارت ارشاد نزدیک به ۹۰۰ درصد رشد کرد. این رشد همینطور اتفاق نیفتاد به دلیل همان کار شبانه روزی بود. در دولت سیزدهم کاری نبود که بتوانیم و اراده کنم تا انجام دهیم و انجام نشود؛ خدا را شاکرم که از آخرین کارهایم که برای همکارانم در وزارت ارشاد انجام شد افزایش قابل توجه حقوق آنها بود.
هم چنین اخذ زمین برای همکاران عزیز و مظلوم وزارت ارشاد بود، که برخی از همکاران بتوانند قطعات مناسب زمین دریافت کنند، همینطور برای هنرمندان موفق شدیم که شهر هنر را کلنگ زنی کنیم و تقریباً همه سازههای آن بالا آمده است و امیدوارم همت کنند و آن را نهایی سازند؛ ما قرار داشتیم قبل از پایان دولت اولین کلیدهای این واحدهای مسکونی را به دست رئیس جمهور عزیزمان به هنرمندان، خبرنگاران و اصحاب قرآن تقدیم کنیم که مشیت الهی طور دیگر رقم خورد. بیش از ۲۰۰۰ واحد مسکونی صرفاً در تهران در حال احداث است.
اینها که مطرح کردم مسائل رفاهی بود؛ اما برنامههای جشنوارهها کارهای خودش را داشت. ببینید که ما در چه دوره سختی بودیم و هستیم. فتنه فرهنگی جلو آمد. دشمنان این مرز و بوم ایستاده بودند تا فرهنگ و هنر را در این مملکت تعطیل کنند. ما هم محکم و با برنامه ایستادیم و لطف خداوند و عنایات امام عصر شامل حال ما شد، در بهترین حالت و پُررونقترین دوره تاریخی قرار گرفتیم.
فروش فیلمها و تئاتر را نگاه کنید. دو تئاتر میدانی را که در تیرماه و مرداد ماه امسال اجرا شد یکی در سعدآباد و دیگری در میدان تنیس ورزشگاه انقلاب. هر شب چندین هزار نفر بیننده، حضور داشتند که یکی از این نمایشها به بالای بیش از ۱۰۰ هزار بیننده تئاتر رسید. اینها کارهایی بوده که در دولت انجام شده متأسفانه با فضایی روبرو هستیم که این کارها روایت نمیشود.
حفظ عنوان شهید رئیسی، در واقع جایگاه و شأنیت شهید در کنار سایر شهدای انقلاب اسلامی نظیر شهید بهشتی، شهید رجایی و شهید باهنر همینطور شهید سلیمانی مهم است، تبیین این موقعیت و جایگاه در افکار عمومی و تاریخ انقلاب چقدر اهمیت دارد و این مسئولیت بر عهده چه کسانی است؟
به نظرم آخرین جملهای که رهبر انقلاب در دیدار با دولت جدید فرمودند که از امیرکبیر نام بردند و حاج آقای رئیسی را اینطور مطرح کردند که رئیسی عزیز ما در این سه سال دوران ریاست حکومت پایههای بزرگی را بنیان گذاشت. امیرکبیر که نماد سازندگی و استقلال ملی ایران است. و خیلیها در سالهای مختلف تلاش میکردند این عنوان را برای افراد مختلف به کار ببرند.
رهبر انقلاب تنها در مورد شخصیت ایشان این را به کار برد. به نظر میرسد کار سختی در پیش داریم معرفی آیت الله رئیسی همانطور که هست. هم بعد نظری و، فکری، علمی و اندیشهای و هم مدیر کاردان و کارآمد و آیندهنگر در حوزه اجرا. مثلاً در حوزه فکر، در مراسم تودیع گفتم آیت الله رئیسی در اندیشه خود مرزبندی جدی با تحجر داشت همینطور با اباحهگری؛ حاج آقای رئیسی مانند امام و رهبر انقلاب مخالف تحجر بود. مخالف اباحهگری بود همانطور که امام و رهبر انقلاب مخالف اباحهگری هستند.
در حوزه مدیریت اجرایی هم آیت الله رئیسی اقدامات آینده ساز بزرگی برای ایران و ایرانیان انجام داد. کارهای مهمی که شروع کرده است مانند تکمیل کریدورهای و حمل و نقل ریلی و بزرگراهی که امیدواریم دولت فعلی آنها را ادامه دهد. در صورت تداوم، ظرف دو و یا سه سال آینده کاملاً موضوع تحریم را از بین خواهد برد. کشوری که صدها میلیارد دلار کالا از شمال اروپا، روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز از یک سو، و هند، چین و پاکستان از داخل آن ترانزیت شود دیگر تحریم برای آن معنایی ندارد.
حاج آقای عزیز ما این سنگ بناها را گذاشته است. همینطور در صنایعِ مادر، نظیر پتروشیمی و نفت انقلابی را به وجود آورد. روزی که دولت را تحویل گرفتیم شاید دهها کشتی که روی آنها میعانات نفتی و گازی تلنبار شده بود و هر لحظه ممکن بود اتفاق وحشتناکی رخ دهد، در دولت سیزدهم همه آنها به فروش رفت. حاج آقای رئیسی به دولت یاد داده بود بهانه نیاورد و کار کند و سختیها را به مردم منتقل نکند.
ادبیاتی چون نمیگذارند و نمیشود و نمیتوانیم را حذف کرده بود و این یک دوره افتخارآفرین بود. این را ما که با شهید رئیسی همکار بودیم، مسئولیت داریم روایت کنیم و هم جریان رسانهای کشور این مسئولیت را بر عهده دارد، همینطور جریان نخبگی کشور و جریان دانشگاهی مسئولیت ملی دارند. تبیین شخصیت آیت الله رئیسی و بیان سیره نظری و سیره عملی ایشان همچنین اقدامهای زیربنای ایشان امروز یک وظیفه ملی برای همه کسانی است که در این زمینه توانایی دارند.
ارسال کردن دیدگاه جدید