ترامپ قابل پیش‌بینی نیست ولی ما بدون خط قرمز مذاکره کنیم!

 جدا و مقابل هم انگاشتن رژیم صهیونیستی و ترامپ هم از آن حرف‌های پوچ است. گوینده حتی اگر سواد سیاسی نداشت و خبرهای عادی را مرور می‌کرد، هماهنگی مطلق نتانیاهو و ترامپ را می‌دید و اینکه تمام انتصابات ترامپ، صهیونیست‌های به‌شدت ضدایرانی بوده‌اند.
 

 

روزنامه آرمان از قول غلامعلی رجایی فعال اصلاح‌طلب، می‌نویسد: موضوع رابطه با آمریکا در سطحی فراتر از دولت تصمیم‌گیری می‌شود و دولت‌ها تنها اجرا‌کننده هستند. در ماجرای برجام نیز آقای ظریف به صراحت گفتند که ما تنها مجری بودیم و تصمیمات در جای دیگری گرفته می‌شد. به همین دلیل در شرایط کنونی تصمیم درباره نحوه مواجهه ایران و آمریکا را باید در چارچوب تصمیماتی در نظر گرفت که در سطح بالاتر از دولت گرفته می‌شود.

وی می‌افزاید: به نظر برخی تحلیلگران سرانجام باید زمانی مشکلات بین دو کشور حل‌وفصل شود. نگاهی که آیت‌ا...‌ هاشمی به آینده داشت، بر همین دیدگاه استوار بود که بالاخره باید زمانی مشکلات را رفع کرد. ایشان به حضرت امام گفتند تا زمانی که شما هستید مشکل با آمریکا را حل کنید. نکته قابل تأملی که در این زمینه وجود دارد این است که مشکلاتی که ما از نظر تاریخی با روسیه داشته‌ایم به مراتب بیش از مشکلاتی بوده که با آمریکا داریم. اگر نگاه ما به این مقولات مبتنی بر منافع ملی باشد، منافع ملی تعیین‌کننده ارتباط یا عدم ارتباط با دیگر کشورها خواهد بود و از این نظر نمی‌توان موضوعاتی را که در محدوده‌ دیپلماسی قرار می‌گیرد، خط قرمز همیشگی در نظر گرفت.

رجایی در پاسخ این سؤال که با توجه به این شرایط آیا فکر می‌کنید اجازه مذاکره با آمریکا به پزشکیان داده خواهد شد؟، گفت: من در حال حاضر چنین شرایطی را نمی‌بینم اما معتقدم آقای پزشکیان به عنوان کسی که رئیس‌جمهور کشور است، می‌تواند از تمام ابزارها و امکانات خود برای شکل‌دادن به همگرایی در این موضوع خاص استفاده کند.

وی افزود: قدر مسلم اینکه رژیم صهیونیستی از نزدیکی ما و آمریکایی‌ها بسیار در هراس است و این نزدیکی را برخلاف منافع خود می‌داند. به نظر من اگر با آمریکا وارد یک مذاکره مختصر و متمرکز شویم این احتمال وجود دارد که ترامپ ترمز اسرائیل را بکشد تا ببیند مذاکره با ایران به کجا خواهد کشید.

وی در پایان گفته است: اگر قرار است ما روی اختلافات تاریخی که با آمریکا داشته‌ایم تأکید کنیم، باید مسائل مختلفی را مطرح کنیم. به عنوان مثال چرا آمریکا زمینه‌های کودتای 28 مرداد سال 1332 را فراهم کرد و شاه را به ایران برگرداند که رژیم پهلوی برای 25 سال دیگر ادامه پیدا کند؟ اما امروز کمتر کسی روی این موضوع حساس است. ما باید از برخی مسائل تاریخی به سود منافع ملی امروز عبور کنیم. زمانی که پیامبر اسلام وارد مکه شدند و سپاه اسلام مکه را فتح کردند، پیامبر مردم مکه را بخشیدند و روی اختلافات و مشکلاتی که در گذشته داشتند، تأکید نکردند. دلیل این موضوع نیز این است که فتح مکه دستاوردهای بیشتری نسبت به دامن زدن به اختلافات برای مسلمانان داشت. نکته دیگر اینکه ترامپ فرد قابل پیش‌بینی نیست و کسانی که عنوان می‌کنند نمی‌توان روی قول‌های وی حساب کرد، حرف گزافی نمی‌زنند و در سوی دیگر موانع مهمی نیز در داخل کشور وجود دارد که شاید نتوان به راحتی آنها را نادیده گرفت. به همین دلیل در مجموع من چشم‌انداز رابطه ایران با آمریکا را بعد از به قدرت رسیدن ترامپ، مثبت نمی‌بینم.

درباره این اظهارات مغلوط گفتنی است:

1) دولت آقای روحانی و تیم آقای ظریف هرچند مجوز مذاکره را از رهبری دریافت کردند، اما چگونگی این مذاکره بر عهده آنها بود و در این بخش بود که با وجود تذکرات مکرر رهبر انقلاب و صاحب‌نظران، برخی رفتار‌های ضد کارشناسی اتفاق افتاد و خروجی آن هم کلاهبرداری برجامی آمریکا بود.

2) تفاوت امروز با آن روز این است که آمریکا نه مرتکب کلاهبرداری در برجام شده و امتیازات نقد را در ازای وعده‌های نسیه گرفته و تعهداتش را زیر پا گذاشته بود، نه از توافق خارج شده و حقوق ایران را پایمال کرده بود و بر این امر تجاهر می‌کرد، و نه مرتکب جنایت ترور شهید سلیمانی شده بود. پس، مقایسه امروز با آن روز و از یاد بردن این عبرت تا حدی که گوینده رویش نشده اشاره‌ای به عبرت برجام بکند (همان که روزی ناموس سیاسی این جماعت وانمود می‌شد)، مقایسه‌ای کوته‌بینانه بر مبنای اصرار بر بی‌حافظگی و درس نیاموختن مطلق است. این کرختی شخصیت (بی‌غیرتی سیاسی) را نمی‌توان به بهانه اقتضای مصالح توجیه کرد و طبیعی‌ترین واکنش طرف گستاخ آمریکایی، میل به تحقیر و زورگویی بیشتر خواهد بود. در واقع حتی اگر بنا بر مذاکره هم بود، این مدل اظهار بی‌شخصیتی و بدون خط قرمز بودن، نقض غرض هر نوع مذاکره‌ای بود!

3) عجیب است که مصاحبه‌شونده، عنوان چانه‌زنی را نه در مقابل آمریکا بلکه در قبال نظام مطرح می‌کند! چانه‌زنی درباره چه؟ ندید انگاشتن خون پاک شهید سلیمانی که ستون امنیت و اقتدار کشور بود؟ یا درباره ندید انگاشتن پایمال‌شدگی برجام با همه خسارت‌هایش؟ یا تحقیرهایی که با گذاشتن 13 شرط و گفتن نه مرسی به ظریف روا داشت؟ وقتی چنین عناصری علناً می‌گویند فاقد هیچ اصول و خط قرمزی هستند، طرف گستاخ آمریکایی برای چه باید به اینها احترام بگذارد یا بخواهد کمترین امتیازی بدهد؟!

4) جدا و مقابل هم انگاشتن رژیم صهیونیستی و ترامپ هم از آن حرف‌های پوچ است. گوینده حتی اگر سواد سیاسی نداشت و خبرهای عادی را مرور می‌کرد، هماهنگی مطلق نتانیاهو و ترامپ را می‌دید و اینکه تمام انتصابات ترامپ، صهیونیست‌های به‌شدت ضدایرانی بوده‌اند.

5) تفاوت فتح مکه از سوی پیامبر اعظم(ص) با مواجه جاری ما با آمریکا کاملاً روشن است. پیامبر(ص) پس از فتح مکه، عفو عمومی داد؛ اما پیش از آن برای فتح مکه اردوکشی نظامی کرد. شرایط امروز، قابل مقایسه با شرایط جنگ احزاب (خندق) است و نه شرایط پس از فتح مکه و تسلیم شدن سران کفر.

6) مصاحبه‌شونده اذعان می‌کند: «ترامپ، فرد قابل پیش‌بینی نیست و کسانی که عنوان می‌کنند نمی‌توان روی قول‌های وی حساب کرد، حرف گزافی نمی‌زنند و... در مجموع من چشم‌انداز رابطه ایران با آمریکا را بعد از به قدرت رسیدن ترامپ، مثبت نمی‌بینم». همین‌ها با وجود اذعان به غیرقابل پیش‌بینی و غیرقابل اعتماد بودن ترامپ، بر مبنای کدام عقل و منطق، نسخه از یاد بردن جنایت‌ها و خیانت‌های آمریکا به ویژه ترامپ را می‌پیچند؟!

7) در موضوع آقای هاشمی هم گوینده روایت نصفه و نیمه دارد و کتمان می‌کند که حضرت امام به دلایل کاملاً روشن، با خواسته آقای هاشمی مخالفت کردند و در گذر زمان هم بطلان تصورات و خیال‌اندیشی‌های امثال مرحوم هاشمی ثابت شد.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی