سخنان جالب عسگراولادی درباره هاشمی ، احمدی نژاد و اصلاح طلبان
من فرد منصفي را ميان اهل فتنه نميبينم. اگر انصاف داشتند در روز قدس سال 88 وقتي به ظاهر هواداران آنها شعار نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران ميدادند بايد در مقابل آنها ميايستادند.
بسيار مايل بوديم كه گفتوگويي حضوري با آقاي عسگراولادي داشته باشيم اما ايشان به هر دليل ترجيح داد كه گفتوگو مكتوب باشد، شايد تنها حسن گفتوگوي مكتوب اين باشد كه در آن شرم حضور و پارهاي تعارف ها كمتر باشد، بنابراین سيلي از سوالات صريح را ـ كه شايد در مواجهه حضوري رويمان نميشد بپرسيم ـ از طريق دورنگار با حاج حبيبالله عسگر اولادی درميان گذاشتيم و او هم پاسخهاي قابل توجهي داد.
متن اين گفتوگو را در نظر ميگذرانيد:
مهمترين تجربه و درس سياسي كه در بيش از 60 سال فعاليت فراگرفتهايد و ميخواهيد به نسل جوان بگوييد، چيست؟
سياستورزي و حضور در عرصه سياسي نيازمند حوصله و استقامت در راه هدف است. انسان سياسي بايد آرمان داشته باشد. رهتوشه مسلمان مومن براي سياستورزي دوچيز است: 1ـ تقوي 2ـ اعتقاد به ولي و مرشد. تقوي باعث ميشود، انسان از افتادن در مسير وسواس شيطاني دروني نجات يابد. فقيه مرشد و ولي سياسي عادل، آگاه،مدير، مدبر و شجاع باعث ميشود انسان مومن دچار انحرافات سياسي نشود و شياطين بیرونی او را فريب ندهند.
بنده از زماني كه وارد عرصه سياسي شدم سعي كردم تا آنجا كه ميتوانم از مسير تقوي خارج نشوم و در اطاعت از «ولي» هم چيزي كم نگذارم.
در دهه 30 كه وارد مسائل سياسي مذهبي شدم مرشد و ولي سياسيام آيتالله كاشاني بود. در دهه چهل دل به امام خميني (ره) بستم و تا آخرين روزهاي حيات آن بزرگوار اطاعت او را واجب ميدانستم و اكنون هم مقام معظم رهبري، مرجع تقليد، مرشد و راهنماي ماست.
تلخترين و شيرينترين خاطره سياسي قبل و بعد از انقلاب براي شما چه بوده است؟
تلخترين خاطره سياسي من شنيدن خبر رحلت امام(ره) بود. من سالها با امام(ره) مانوس بودم، اصلا نميتوانستم باور كنم ايشان رحلت كردهاند. او زنده است. الان در رگ و ريشه اين ملت فكر و انديشه او جريان دارد. بر من و دوستانم واقعا آن روزها خيلي تلخ گذشت.
شيرينترين خاطره من اعلام زعامت آيتالله العظمي خامنهاي از سوي خبرگان رهبري به عنوان رهبر انقلاب اسلامي و ولايت فقيه در فاصله كمي پس از رحلت امام(ره) بود كه احساس كردم آن ميراث عظيمي كه امام(ره) به جا گذاشته، ايشان بزرگترين امانتدار ميتواند باشد و مسير انقلاب را در همان مسير خط امام هدايت خواهد كرد. امروز پس از گذشت بيش از دو دهه همه شاهد هستند يك ذره از اصول خط امام تخطي نشده است و پيروزيهايي كه به دست آوردهايم در اثر درايت و هوشمندي ايشان بوده كه حتي فكرش را نميتوانستيم بكنيم. ايران امروز الهامبخش جهان اسلام و ديگر ملتهاي آزاده جهان است. ايران امروز يك كشور فوقالعاده پيشرفته است. ايران امروز در منطقه تاثيرگذار است و بدون اراده ايران هيچ كاري را نميتوانند سامان دهند.
آيا ميتوان اين طور نتيجهگيري كرد كه موتلفه اسلامي در سالهاي اخير از نظر سياسي چندان موفق نبوده است؟ مهمترين موفقيتها يا عدم كاميابيهاي موتلفه اسلامي در ده سال اخير را چه ميدانيد؟
موفقيت يا عدم موفقيت را چطور معني ميكنيد. تلقي شما از موفقيت ظاهرا شكست و پيروزي است. بنده چنين تلقياي ندارم. يك مومن مسلمان وقتي در حوزه سياسي موفق است كه به وظيفه خود عمل كند. حال ممكن است در اوج انجام وظيفه شهيد شود يا غلبه پيدا كند. در هر دو صورت موفق است. بنده در طول 65 سال سياسي و مذهبي كه بيش از نيم قرن آن در حزب موتلفه اسلامي گذشته به ياد ندارم ترك وظيفه شرعي و سياسي كرده باشم. لذا همواره خود را بايد موفق بدانم بحمدالله والمنه هيچگاه فراز و فرودهاي سياسي منجر به افسردگي سياسي يا كنارهگيري دائم از سياست نشده است.
مهمترين موفقيت بنده و دوستانم در موتلفه اسلامي همين توفيق انجام وظايف سياسي و عبادي بوده است.
به نظر شما آيا تجربه تبديل «هيات» موتلفه به حزب موتلفه موفقيتآميز بود؟ اگر در قالب هيات باقي ميمانديد، چه نقاط ضعف و قوتي براي فعاليت سياسي و تشكيلاتي وجود ميداشت؟
آنچه كه امام (ره) در ايجاد و هدايت و حمايت از موتلفه اسلامي از ابتداي پيدايش در نظر داشتند جمع شدن هياتهاي مذهبي و ائتلاف آنها با هم در امور سياسي بود. راهپيمايي 15 خرداد 1342 كه نقطه عطف تاريخ انقلاب اسلامي شد يكي از نتيجههاي همين ائتلاف بود اگر ما توفيق اين را داشتيم كه هياتهاي مذهبي به امر و هدايت امام غنيسازي سياسي شدند و سپس آنها در يك ائتلاف بزرگتر در مقاطع مهم سياسي مثل 15 خرداد بسيج شوند اين يك هدف مطلوب امام بود اما بهتدريج متوجه شديم قدرت سازماندهي اين معنا را نداريم و فضاي سياسي و تكثر گروههاي سياسي عملا به ما اين اجازه را نميدهد. لذا سعي كرديم به اين سمت حركت كنيم كه استانداردهاي يك حزب سياسي را رعايت كنيم.
به نظر شما چرا دبيركل و قائممقام موتلفه اسلامي موفق به كسب آراي مردم تهران نشدند؟ آيا اين در دورههاي قبلي هم سابقه داشت؟
عدم راهيابي دبيركل و قائممقام حزب نياز به يك نقد درونگفتماني دارد. ما بايد در نقد گفتمان خود و نيز نوع ارتباط با مردم ارزيابيهاي دقيقي داشته باشيم. اين كه اين عدم راهيابي را بيمهري برخي دوستان تفسير كنيم شايد خيلي درست نباشد و حتي سادهانديشي به حساب آيد. بايد ببينيم اشكالات ما چيست و آن را رفع كنيم. يكي از علتهاي آن شايد عدم توفيق فراكسيون موتلفه در مجلس هشتم در ظهور يك گفتمان مستقل در انجام وظايف نمايندگي بود. بايد به راي مردم احترام بگذاريم. آنها از حزب يك حركت فوقالعاده در انجام وظايف نمايندگي نديدند. فقط داوري خود را بر اين امر استوار كردند. البته اگر چند راي براي حد نصاب هم ميآورديم اين به معناي راهيابي و توفيق نبود. سطح آرا پس از نفر اول خيلي افت داشت. ما بايد در هر صورت در نوع ارتباط با مردم و متقاعدسازي آنها نسبت به آرمانها و عملكرد حزب خيلي كار كنيم.
احمدينژاد چه تحولي در سياست ايران ايجاد كرد؟
مردم با انتخاب احمدينژاد نشان دادند مديران كشور را ميخواهند جوان كنند. اين پيام را بايد از مردم گرفت و به آن احترام گذاشت، اما برخي نامزدها كه در دور اول و دور دوم رياستجمهوري نتوانستند راي لازم را بياورند فتنهسازهاي داخلي و خارجي به سمتشان رفتند كه مجموعا حوادث تلخي بوجود آمد.
در آستانه پايان دوره رياستجمهوري احمدينژاد فكر ميكنيد ميراث سياسي او چه بود؟
اين كه ميراث آقاي احمدينژاد چيست، بايد در پايان دوره او ارزيابي كنيم. عدهاي مايل نيستند او دوره خود را به پايان ببرد و ميخواهند اين تجربه را شكست خورده نشان دهند. متاسفانه عدهاي از همينها در اطراف رئيسجمهور هستند و با كساني كه در بيرون مايل نيستند او دورهاش را به پايان ببرد، همكاري ميكنند.
برخي عملكردهاي احمدينژاد در ولايتمداري او و مبارزه با فساد و شجاعت او در برخورد با آمريكا را زير سوال ميبرند. برخي هم كمكاري او در ساماندهي اوضاع اقتصادي كشور در برخورد با گراني و تورم ،كفايت او را در اداره امور زير سوال ميبرند و به يقين او بايد متوجه باشد كه چه كساني در اطراف خود و در بيرون از دولت كمر به اين بستهاند كه تجربه او را ناموفق جلوه دهند و با آنها مقابله كند و اگر لازم باشد از خود براند.
بنده معتقدم دوران احمدينژاد را از باب اينكه مردم انتخاب خوبي داشتهاند،باید كمك كنيم تا يك تجربه موفق و سكويي براي دولت بعدي باشد. حزب موتلفه اسلامي در اين مورد حاضر است هرگونه كمكي بكند تا اين تجربه، موفق از كار بيرون آيد.
بزرگترين اشتباه سياسي احمدينژاد را چه ميدانيد؟
بزرگترين اشتباه سياسي او ايستادن در برابر حكم رهبري در خصوص انتصاب وزير اطلاعات و همچنين خانهنشيني يازده روزهاش بود. اين كار ولايتمداري او را زير سوال برد و هنوز هم اين شبهه از ذهن عدهاي از مردم و نخبگان پاك نشده است. اشتباه ديگر او اين بود كه اول خود را رئيسجمهور ملت ميدانست سپس شد رئيسجمهور اصولگرايان و الان هم رئيسجمهور يك جريان خاص است.
آيا از حمايتي كه در هشت سال اخير از احمدينژاد كردهايد، پشيمانيد؟
ما هيچگاه طي سه دهه گذشته از حمايت دولتها پشيمان نبودهايم چون دولت، دولت جمهوري اسلامي است و مورد حمايت رهبري، چه در زمان امام و چه در زمان مقام معظم رهبري. ما ضمن حمايت، نقد مشفقانه هم داشتيم و انشاءالله اين مشي را براي دولت آينده نيز خواهيم داشت.
فكر ميكنيد منطقيترين تصميمي كه اصلاحطلبان ميتوانند در انتخابات رياستجمهوري اتخاذ كنند، چه باشد؟ چه توصيهاي براي آنها داريد؟
مهمترين تصميمي كه اصلاحطلبان ميتوانند بگيرند اين است كه از حالت اپوزيسيون نظام درآيند و با دشمنان نظام مرزبندي كنند تا مردم آنها را به عنوان يك ضلع رقابت در داخل به رسميت بشناسند.
پس از حوادث تلخ سال 88 يك جريان سياسي مقبول و مشروع در داخل نظام با پيوند با ضدانقلاب و سرويسهاي بيگانه و گروههاي جاسوسي دشمن خود را از سطح يك رقيب به سطح يك اپوزيسيون نظام تنزل داد و اين يك واقعيت است نبايد آن را فراموش كنيم. تا موقعي كه آنها اپوزيسيون نظام هستند نبايد اميد داشته باشند كه به صورت يك ضلع رقابت در انتخابات حضور داشته باشند، لذا ميروند كنار كفار و منافقين.
منصفترين شخصيت ميان اصلاحطلبان را چه كسي ميدانيد؟
من فرد منصفي را ميان اهل فتنه نميبينم. اگر انصاف داشتند در روز قدس سال 88 وقتي به ظاهر هواداران آنها شعار نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران ميدادند بايد در مقابل آنها ميايستادند. اگر انصاف داشتند در روز شانزدهم آذر 88 وقتي به امام اهانت كردند بايد به ميدان ميآمدند و با اهانتكنندگان برخورد ميكردند. اگر انصاف داشتند بايد در روز عاشوراي 88 وقتي به شعائر الهي عاشورا و نيز اصل ولايت فقيه يك مشت اشرار سياسي اهانت كردند بايد ميآمدند از امام ، انقلاب و ولايت فقيه و از امام حسين(ع) حداقل دفاع ميكردند. من نديدم تاكنون حتي يك نفر از آنها از اعمال ننگين به اصطلاح طرفداران خود ابراز انزجار كنند و مرز خود را با ضدانقلاب و مخالفان اسلام مشخص كنند.
اگر بخواهيد يك راه حل فوري و اضطراري براي حل مشكلات اقتصادي كشور ارائه كنيد، چه راهي را پيشنهاد ميكنيد؟
راهحل فوري مشكلات كشور عمل به قانون چشمانداز بيست ساله، عمل به قانون برنامه و عمل به قانون بودجهاي كه براساس اصول دوازدهگانه اقتصادي و مالي قانون اساسي طراحي شده باشد، است.راهحل فوري مشكلات كشور اين است كه اقتصاددانان كشور به اجماع برسند و با روشهاي قانوني اين اجماع را عملي كنند.
خداوند نعمات بزرگي به ملت داده است ما صاحب عظيمترين ذخاير نفت و گاز هستيم. 5000 معدن در كشور فعال است. كشاورزي و صنعت ما پيشرفته است. نيروي انساني خلاق و مبتكر داريم، لذا هيچ نگراني از آينده نبايد داشته باشيم.
بازار تهران اخيرا شاهد يك ناآرامي بود، شما به عنوان يك فعال پرتجربه سياسي و مذهبي چه تحليلي از وقوع اين تنش در بازار تهران داشتيد؟
شاهد دو واكنش در بازار بوديم، يك واكنش اين كه بازاريان گله داشتند از بي برنامگي و روزمرگي دولت در مورد كنترل ارز و تكليف خود را نميدانستند. يك واكنش هم از سوي ضدانقلاب داشتيم كه ميخواست از اين آب گل آلود ماهي بگيرد خوشبختانه بازاريان با بصيرت بودند و صف خودشان را از آنها جدا كردند. مقام معظم رهبري هم در سخنراني خود در بجنورد از آنها تشكر كردند.
فضاي انتخابات رياستجمهوري يازدهم در حال شكلگيري است، به نظر شما چه اشكالات و آفتهايي در شكلگيري اين فضاي انتخاباتي وجود دارد؟
ما بايد از تجربياتي كه در انتخابات دوم خرداد 76 و نيز انتخابات سال 84 و 88 بهدست آورديم استفاده كنيم. مهمترين اشكال اين سه انتخابات اين است كه دشمن اجازه يافت به نفع يكي از دو طرف رقيب وارد عرصه شود و روي نتايج انتخابات اثرگذاري كند.
نخبگان سياسي بايد هم قسم شوند تحت هيچ شرايطي اجازه اثرگذاري دشمن روي نتايج انتخابات را ندهند. اگر كسي رضايت بدهد بيگانگان در نتايج انتخابات اثرگذاري كنند، قطعا امنيت و رفاه و مصالح ملي را به خطر انداخته است و به دشمن اجازه و اميد ميدهد موتور انقلاب رنگي را در كشور برنامهريزي كند.
دو نامزد انتخابات 88 قرباني اين فريب و بوقهاي آمريكايي و انگليسي مُبّلغ آنها شدند و دشمنان، تمام سوابق و خدمات آنها به انقلاب و اسلام را به باد دادند. رهبر انقلاب هر چه نصيحت فرمود با دشمن مرزبندي داشته باشيد، گوش شنوا نبود. بنده امروز هم عرض ميكنم اگر اضلاع رقابت در داخل به چنين ننگي تن در دهند كه آمريكاييها و انگليسيها از آنها تلويحا يا تصريحا حمايت كنند سرنوشتي بهتر از آنها نخواهند داشت.
انتخابات بايد يك امر ملي تلقي شود و جلوي اثرات فراملي گرفته شود آن وقت هر كس كه راي اعتماد مردم را بهدست آورد همه رقباي سابق او را رئيسجمهور خود بدانند او هم خود را رئيسجمهور ملت بداند و به وظيفه خود عمل كند.
چه خطراتي پيروزي اصولگرايان در انتخابات آتي رياستجمهوري را تهديد ميكند؟
خط واگرايي، اصولگرايان را تهديد ميكند، اصولگرايان همواره در همه انتخاباتهاي يك دهه گذشته با وحدت و همگرايي به قدرت رسيدهاند.
جامعه مدرسين حوزه علميه قم و روحانيت مبارز همواره سعي كردهاند پرچمدار وحدت و همگرايي اصولگرايان و ائتلاف مجموعه آنها باشند. البته جرياناتي در حوزه هم بودهاند مثل علماي بزرگواري چون آيتالله مصباح و ديگران، آنها هم دغدغه همگرايي دارند. ما بايد در انتخابات آينده به يك فرمول براي همگرايي و وحدت برسيم تا بتوانيم از خطر و اگراييها مصون بمانيم.
آيا باز هم حامي سازوكار جبهه متحد با محوريت جامعتين براي انتخابات آتي رياستجمهوري هستيد؟
سازوكار جبهه وحدت و ائتلاف در انتخابات آينده در حال بازخواني است و بازتوليد ميشود و با توان جديدي پا به عرصه رقابت ميگذارد. كارهايي شروع شده است و بنده به آن اميدوار هستم.
به نظر شما رئيسجمهور بعدي بيشتر بايد واجد كدام ويژگي باشد؟ (ديپلمات بودن، نظامي بودن، مقبوليت بين همه جناحهاي سياسي و ...)
به عقيده من شوراي نگهبان در احراز صلاحيت نامزدهاي انتخابات روي رجل مذهبي و سياسي بودن آنها بيشتر دقت كند. اين دقت در دورههاي قبل در جنبه مذهبي نبوده است. ما بايد ميدان را باز كنيم. رجال مذهبي به عرصههاي رقابت بيايند؛ البته رجل مذهبي كه سياسي باشد و اقتصاد كشور را خوب بفهمد و مقبوليت در ميان مردم داشته باشد.
نامزدي آقای هاشمي رفسنجاني در انتخابات آتي را چقدر جدي ميدانيد؟
آقاي هاشمي رفسنجاني، نامزدی شان بنا به آنچه شنيدهام كه خودشان گفتهاند مطرح نيست.
به نظر شما مهمترين اشتباه سياسي ايشان در سال های گذشته چه بود؟
بزرگترين اشتباه سياسي اطرافيانشان اين بود كه در انتخابات 84 بايد در مييافتند مردم دنبال يك رئيسجمهور جوان و شناخته شده از جنس نسل دوم هستند كه بايد اين پيام دريافت ميشد، اما اطرافيان اجازه ندادند اين پيام دريافت شود.
موفقترين رئيسجمهور بعد از انقلاب ـ به غير از آيتالله خامنهاي ـ را كدام رئيسجمهور ميدانيد؟
روساي جمهوري پس از انقلاب هركدام ويژگي و امتيازات يا خطاهايي داشتند و به طور نسبي هر كدام توفيقاتي داشتند. بنيصدر در جلب و سامان راي مردم موفق بود ولي در تولي به ولايت فقيه عادل با شكست قطعي روبهرو شد. آقاي رجايي كه واقعا مانند امام، فرزند مجلس، خادم ملت و تولي شايسته به ولايت داشت و در چهار مورد تلاش مخلصانهاي داشت.
رياست جمهوري در دوران تصدي مقام معظم رهبري يك كارنامه موفق و قابل ارائه و نيز الگويي از ولايتمداري و پايبندي به قانون اساسي و احترام شايسته به مردم بود.
البته در آن ايام نخستوزير مسئوليت اجرا را در قوه مجريه به عهده داشت و نوعي تزاحم بين وظايف رئيسجمهور و نخستوزير وجود داشت و اين تزاحم منشأ اختلافاتي نيز شد كه در بازنگري قانون اساسي اين مشكل حل گرديد و رئيسجمهور مسئوليت اجرا را با حذف پست نخستوزير مستقيما به عهده گرفت، البته برخي وظايف رئيسجمهور هم كاسته شد و در اصل 110 قانون اساسي به وظايف رهبري اضافه شد.
آقاي هاشمي در مسير زيرساختهاي كشور سامان جدي داد. آقاي خاتمي يك تجربه جديد در سياستورزي بود. اهداف خيري هم داشت اما نتوانست يا نگذاشتند همه را عملي كند. آقاي احمدينژاد هم توفيقات خوبي داشت از جمله در كم كردن فاصله طبقاتي و اين از نظر اسلام ناب مهم است. به هر حال اينها منتخبان ملت بوده و هستند واز اين باب مورد احترام ميباشند.
ارسال کردن دیدگاه جدید