اقدامی که انگلیس برای قداستزدایی از سادات انجام داد
«همفر» جاسوس انگلیس در ممالک اسلامی مینویسد: در مورد علاقه و احترامی که شیعه برای خاندان پیامبر قائلند، باید عدهای را اجیر کنیم که با عمامه سیاه یا سبز در انظار ظاهر شوند و خود را به دروغ اولاد رسول معرفی کنند.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، حجتالاسلام محمد عالمزاده نوری، مدیر گروه اخلاق مرکز اخلاق و تربیت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و نویسنده کتاب «همیشه بهار، آداب و سبک زندگی اسلامی» مقالهای با عنوان «آداب و سبک زندگی اسلامی» در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است که بخش دوم آن در ادامه میآید:
*چرایی رعایت آداب در شکل ظاهری پوشش
آداب اسلامی نماد ظاهری اسلام است. هر نمادی علاوه بر اینکه معنای خود را مینمایاند، درجه حضور و حیات آن معنی را در جامعه بیان میکند، التزام مسلمانان به احکام و آداب شرعی، اعلام حضور و حیات اسلام در جامعه و نیز توسعه دهنده فکر و ایده و فرهنگ اسلامی خصوصاً برای نسلهای آینده است، نماز یک مسلمان و همه آداب و جلوههای ظاهری رفتار او یادآور فرهنگ اسلامی و تبلیغ غیر مستقیم اندیشه توحیدی است.
*روش غرب برای ترویج سبک زندگی خود در جهان
بنابراین نباید التزام به آداب را به ظاهرگرایی یا جزئینگری متهم ساخت، بلکه نظر به آثار تربیتی و فرهنگی فراوان این جلوههای رفتاری باید پایبندی به آن را بیشتر ساخت، دنیای غرب نیز با توجه به اهمیت فراوان آداب و به منظور انتشار فرهنگ و اندیشه خود دو تلاش موازی انجام میدهد:
نخست این که آداب و سبک رفتاری جامعه خود را با عنوان جهانیسازی در سراسر جهان توزیع میکند، زبان، خط، لباس، آرایش ظاهری، معماری، رفتارهای اجتماعی، خوراکیها، نوشیدنیها و همه مظاهر فرهنگ خود را بینالمللی ساخته و در صدد است تا فرهنگ و باور و سلیقه خود را برتر اعلام کند و حیات و حضور دائم خود را به رخ همگان بکشد.
*پایهای که سبک زندگی دنیای مدرن را تشکیل میدهد
سبک زندگی دنیای مدرن بیشتر نتیجه فرهنگ اومانیستی و حاصل سیستم عامل لیبرالیسم است و در آن ارتباط انسان با خدا و عالم معنا قطع شده است، به واقع این سبک زندگی، یک دین زمینی است که بر پایه نفسانیات انسان بنا نهاده شده است. نظم نوین جهانی نیز واحد بودن این روش زندگی را برای تمامی افراد جامعه در تمامی زمینهها توصیه میکند.
دوم این که آداب و نمادهای فرهنگ اصیل ما را تضعیف یا تحریف میکند، مثلاً عکس سگ و خوک و خوانندگان و هنرپیشگان غربی روی پیراهن جوانان ما تبلیغ میشود، در مقابل، پوشیدن چادر مشکی یا به دست کردن انگشتر عقیق مورد تمسخر قرار میگیرد.
انباشتهای از مو که ما را مشابه گروههای بیهویت غربی میگرداند، توصیه میشود، ولی اندکی ریش که نشان تشبّه ما به شهدا و پاکان و ادب مورد توصیه دین برای مردان مسلمان است، براساس قواعد بهداشتی، زیانبخش تلقی میشود! کودکان ما نیز هر روز در معرض داستانها و فیلمهایی که آداب زندگی غرب را میآموزانند و لطیفهها و بازیهایی که نمادهای فرهنگ بومی را تحقیر میکند، قرار میگیرند.(1)
*اقدام مخرب فرهنگی انگلیس برای قداست زدایی از سادات
در میان برنامههای استعماری انگلیس برای گسترش نقاط ضعف و نابودی عوامل نیروبخش مسلمانان به این مطلب تصریح و تاکید شدهاست، به این دستورالعمل توجه کنید:
در مورد علاقه و احترامی که شیعه برای خاندان رسول(ص) قائلاند، باید با القاء تردیدهایی در انتساب آنان به پیامبر(ص) این دلبستگی از میان برود، در راه حصول این مقصود باید عدهای را اجیر کنیم که با عمامه سیاه یا سبز در انظار ظاهر شوند و خود را، به دروغ اولاد رسول معرفی کنند، به این ترتیب مردمی که آنان را میشناسند، تدریجاً در هویت سادات حقیقی هم شک میکنند و به اولاد رسول، سوء ظن مییابند، موضوع دیگر برداشتن عمامه از سر علمای دین و سادات حقیقی است تا هم وابستگی به پیامبر(ص) از میان برود و هم احترام علما در میان مردم.(2)
*نمونههایی از مبارزه ادیان مختلف در مواجهه با تهاجم فرهنگی
با توجه به اهمیت آداب و نمادها و توانایی فراوان آن در انتقال فرهنگ، تلاش برای اظهار آداب و ابراز شعایر، بزرگداشت آنها، . محافظت از آنها ضروری است.
از طرف دیگر وظیفه موضعگیری در مقابل سنتهای باطل و اندیشههای نادرست مقتضی از بین بردن، تحقیر یا تحریف نشانههای آن است، توصیه به از بین بردن هیاکل عبادت مثل بت و صلیب، اقدام حضرت موسی(ع) در به آتش کشیدن گوساله سامری و به دریا ریختن خاکستر آن(3) و سوزاندن مسجد ضرار توسط پیامبر اکرم(ص) نمونههایی از این موارد است.
استفاده از آداب و نمادهایی که متعلق به فرهنگ باطل است، تبلیغ و تقویت آن فرهنگ و اعلام حیات و حضور آن در جامعه است، ما با این استفاده از این آداب عضویت خود را در آن اندیشه و وفاداری خود را نسبت به آن اعلام میکنیم و سیاهی لشکر آن محسوب میشویم(4)، پیامبر اکرم(ص) به امت خود سفارش میفرمودند: «ولا تشبّهوا بالیهود»؛ ظاهر خود را مانند قوم یهود مگردانید.
*ماحصل تأدب به آداب
از ثمرات مهم تأدب به آداب، رشد ارزشهای انسانی است، به طور کلی تأدب به آداب اجتماعی باعث ایجاد روابط پایدارتر، عمیقتر، صمیمیتر، شیرینتر و مؤثرتر میان افراد جامعه میشود، یکسان بودن رویهها در جامعه انس و تفاهم بیشتری میان افراد پدید میآورد، مثلاً سلام سرآغاز الفت و محبت است، اگر این ادب را از میان برداریم زمینه بسیاری از پیوندهای اجتماعی برداشته خواهد شد.
نیز کار بررسی هر عمل پیش از اقدام و انجام آن، مسیری دشوار و راهی طولانی است، آداب، استانداردهای تحفظ بر اخلاق را به صورت عمومی عرضه کرده و این بررسی را بسیار سهل میکند.
تأدب به هر یک از آداب، انسان را در نظر دیگران، زیبا و آراسته میکند؛ گویی انسان با تأدب به هر ادبی، لباسی جدید بر تن میکند؛ امیر مؤمنان علی(ع) میفرماید: «الآداب حلل مجدده»؛(5) آداب، زیورهاى نوین- جان و تن- است.
به این ترتیب تأدب به آداب، دیگران را جذب میکند و بستر خوبی برای الگوسازی عملی، امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح جامعه فراهم میسازد.
انسان از راه تأدب به آداب پسندیده، قدر و قیمتی بالاتر پیدا میکند و مورد احترام قرار میگیرد؛ همین امر باعث میشود که در معرض مسئولیتهای بزرگتری قرار گیرد. در حالیکه به قول امام علی(ع): انسان خالی از ادب و بازیگوش به ریاست نمیرسد؛ «لایرأس من خلا عن الادب و صبا الی اللعب»(6)
پینوشتها:
1- مثلاً در بازی «سیمز» بازیکن شکل ظاهری، پوشش، جنسیت، آرایش ظاهری، زیورآلات، غذای مورد علاقه و مکان سکونت شخصیت مجازی خود را انتخاب میکند، در این بازی که از تولد تا مرگ را فرا میگیرد فرصتهایی برای کسب درآمد و راهکارهای متنوعی برای هزینه درآمدها، سلامت و تفریح، خانه و خانواده و ... وجود دارد، سازندگان بازی برای فراگیرتر شدن آن، از به کار بردن محتواهای آسیبرسانی که رده سنی بازی را بالا میبرد، پرهیز کردهاند تا همه سنین بتوانند آن را بازی کنند، مثلاً استفاده از مواد مخدر، به کار بردن الفاظ رکیک، مصرف مشروبات الکلی، خشونت، قمار بازی و نمایش صریح روابط جنسی وجود ندارد.
این بازی شبیهسازی زندگی خوب و شیرین است و همه چیز در آن بر وفق مراد میگذرد، هیچگونه ازدحام، درگیری، آلودگی و سروصدایی ملاحظه نمیشود، حضور پلیس کمرنگ و غیر مؤثر است، از بیماری همچنین از مشاغل سخت یا از طبقه ضعیف و اقشار کارگر، خبری نیست و یک زندگی ایدهآل و شاد طراحی شده است، در واقع ایده سازندگان این بازی این است که بازیکن شیفته زندگی در محیطی رؤیایی شود، این بازی نمایش زندگی مرفه در نظام سرمایهداری است.
تمامی خانهها ویلایی است، تفریحات موجود متعلق به اقشار پر درآمد است، شخصیت مجازی بازی با خریدن کالای گران خوشحال میشود و امتیاز مثبت بیشتری میگیرد، امکانات رفاهی شهر، نوع غذاهای موجود و لوازم منزل حاکی از زرق و برق فراوان در این بازی است و خلاصه آن که مصرفزدگی و تجملگرایی موجود در آن مروج زندگی در جامعه مبتنی بر نظام سرمایهداری است.
موضوع دیگری که به طور نامحسوس و مغرضانه در بازی نهاده شده، مشروعیت همجنسگرایی است، دو همجنس علاوه بر این که میتوانند با هم ارتباط داشته و همخانه شوند، قادرند به طور رسمی با هم ازدواج کرده و حلقه به دست کنند.
اکثر نیازهایی که در این بازی برای یک انسان تصویر شده، مربوط به سطح نخست نیازهای انسانی است، سطحی که تقریباً میان انسان و حیوان مشترک است، از این موضوع میشود فهمید که بازی سیمز زندگی را در برآوردن چه نیازهایی تعریف میکند: «نیاز به رفع گرسنگی، نیاز به استراحت، نیاز به سرگرمی و لذت، نیاز به مسائل بهداشتی و اجابت مزاج و در آخر هم نیاز اجتماعی که بیشتر در بازی شکلی صوری به خود میگیرد».
در سیمز، «دین» به ظاهر لحاظ نشده و حضور ندارد و شاهد هیچ نوع عبادتگاه یا انجام عبادت و دعا نیستیم، بلکه موضوعاتی که دین به آن اهتمام دارد همچون مرگ، روح و زندگی پس از مرگ در بازی به شوخی گرفته شدهاند، به عنوان مثال شخصیت مجازی میتواند به صورت روح، سهلتر از قبل به زندگی خود ادامه دهد و یا فرشته مرگ میتواند در شرایطی خاص با شخصیت مجازی ارتباط داشته و پدر شود.
برای درک سوگیری طراحی زندگی در سیمز میتوان به عناصر دیگری نیز اشاره کرد: مثلاً در بازی محدودیتی برای پیتزا خوردن نیست؛ بلکه خوردن هر بار پیتزا، امتیاز مثبتی را به بازیکن میدهد که در صورت خوردن سایر غذاها این امکان برای بازیکن به وجود نمیآید! سیمز بر خلاف ادعای سازندگان، در لایههای پنهان خود به ترویج سبک زندگی «کاپیتالیستی» میپردازد. (سید محمد علی سیدحسینی، آسیبشناسی بازیهای رایانهای، با اندکی تلخیص http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=3234)
2- هامفری، خاطرات همفر (جاسوس انگلیس در ممالک اسلامی)، تهران: امیرکبیر، 1362، صفحه 85.
3- لنحرقنه ثم لننسفنه فی الیم نسفا (طه: 97)
4- ر.ک: عالمزاده نوری، محمد؛ لباس روحانیت؛ چراها و بایدها، قم: انتشارات مؤسسه امام خمینی، 1387، صفحات 9 تا 20
5- نهج البلاغه، حکمت 5.
6- آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم، قم: دفتر تبلیغات، 1366 ، حکمت 5096.
ارسال کردن دیدگاه جدید