«دیکتاتور» یا «آسانگیر» نباشید
یک متخصص روانشناسی بالینی گفت: در فرزندپروری آسانگیرانه خانواده مسئولیت هدایت فرزند را کنار گذاشته و این موضوع میتواند زمینهساز افزایش آسیبپذیری کودک در برابر رفتارهای ناهنجار میشود.
تمام والدین دوست دارند فرزندانی را تربیت کنند که آیندهی موفقی داشته باشند و این مسئله از مهمترین دغدغههای والدین بشمار میرود؛ موفقیت فرزندان بستگی به نوع تربیت والدین دارد که هر پدر و مادری طبق شخصیتی که خودشان دارند برای فرزندانشان روشهای تربیتی را انتخاب میکنند، با کمک تجربیات و آگاهیهای خود سعی میکنند روشی را برای تربیت فرزند خود پیدا کنند و فرزند را به موفقیت برسانند.
در همین راستا خبرنگار مهر با مریم سلمانیان متخصص روانشناسی بالینی، عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران گفتگویی داشته است.
سبکهای فرزندپروری چیست؟
سلمانیان: در حوزه فرزندپروری، سبکهای مختلفی برای تربیت کودکان تعریف میشود که هر یک پیامدهای متفاوتی بر رفتار و رشد روانی فرزندان دارند. یکی از این سبکها، سبک فرزندپروری دیکتاتورمآبانه یا سلطهگرانه است. در این شیوه، والدین با رفتارهای تحکمی و امر و نهی مداوم با کودک برخورد میکنند و به او اجازه تصمیمگیری، ابراز وجود یا بیان نظر شخصی نمیدهند.
کودکانی که در چنین خانوادههایی رشد میکنند، اغلب با عزتنفس پایین مواجه هستند و در بسیاری از موارد نمیتوانند بهراحتی نظرات خود را بیان کنند. این کودکان ممکن است بهتدریج به سمت گوشهگیری سوق داده شوند و در آینده نیز در زمینه اظهار نظر و تصمیمگیری با مشکلات جدی روبهرو شوند.
رفتارهای کودک را نمیتوان تنها به یک عامل مشخص نسبت داد. ژنتیک و محیط، هر دو نقش مؤثری در شکلگیری رفتار دارند و معمولاً مجموعهای از عوامل دستبهدست هم میدهند تا یک الگوی رفتاری در کودک ایجاد شود. با این حال، نوع تعامل والدین و سبکهای فرزندپروری از مهمترین مؤلفههایی هستند که میتوانند مسیر رشد روانی کودک را تحت تأثیر قرار دهند.
در سبک فرزندپروری دیکتاتورمآبانه، والدین معمولاً برای کودک تصمیم میگیرند و انتظار دارند فرزندشان دقیقاً مطابق خواستهها و نظرات آنها عمل کند. این رویکرد، زمینهساز کاهش اعتمادبهنفس و بروز مشکلات ارتباطی در سالهای بعد زندگی میشود.
در مقابل، سبک دیگری با عنوان سبک فرزندپروری تساهلگرانه یا آسانگیرانه مطرح است. در این شیوه، کودک تا حد زیادی رها میشود و والدین نظارت مشخص و مؤثری بر رفتار و عملکرد فرزند خود ندارند. در چنین شرایطی نیز، نبود چارچوب و هدایت مناسب میتواند پیامدهای خاص خود را در رشد رفتاری و شخصیتی کودک به همراه داشته باشد.
سبک فرزندپروری نامناسب چگونه است؟
سلمانیان: در خانوادههایی که هیچگونه نظارت مؤثری بر رفتار فرزندان وجود ندارد، احتمال بروز رفتارهای پرخطر در کودکان و نوجوانان افزایش مییابد. در چنین شرایطی، فرزندان ممکن است به سمت بزهکاری سوق داده شوند، در جمع دوستان ناسالم قرار بگیرند و بهتدریج با افت عملکرد تحصیلی و مشکلات رفتاری مواجه شوند.
در سبک فرزندپروری آسانگیرانه یا رهاشده، خانواده عملاً مسئولیت هدایت و نظارت بر فرزند را کنار میگذارد. این موضوع میتواند زمینهساز کاهش تمرکز، افت تحصیلی و افزایش آسیبپذیری کودک در برابر رفتارهای ناهنجار اجتماعی میشود.
تمام متخصصان حوزه روانشناسی کودک، سبک فرزندپروری مقتدرانه را بهعنوان الگوی مطلوب و تأیید شده معرفی میکنند. در این سبک، والدین ضمن داشتن نظارت و سختگیری منطقی، به فرزند خود اجازه اظهار نظر میدهند و با او تعامل سازنده برقرار میکنند.
در سبک فرزندپروری مقتدرانه، والدین با فرزند خود مانند یک دوست گفتوگو میکنند و مسائل و موضوعات مختلف را بهصورت منطقی و مشترک بررسی میکنند. آنها به صحبتهای کودک گوش میدهند، مزایا و معایب هر تصمیم را برای او توضیح میدهند و در نهایت به فرزند اجازه میدهند با آگاهی و مسئولیتپذیری تصمیمگیری کند.
نتیجه این نوع تربیت، پرورش کودکانی است که از اعتمادبهنفس بالاتری برخوردارند، مهارت حل مسئله و تصمیمگیری مناسبی دارند و توانایی ابراز وجود در موقعیتهای مختلف را بهدست میآورند. همچنین احتمال بروز بزهکاری و رفتارهای پرخطر در این کودکان بهمراتب کمتر گزارش میشود.
سبکهای فرزندپروری نقش تعیینکنندهای در آینده کودکان دارند و آگاهی خانوادهها از پیامدهای هر سبک میتواند به کاهش آسیبهای اجتماعی و افزایش موفقیت تحصیلی و فردی فرزندان کمک کند.
کیفیت رابطه والدین و فرزندان چه کمکی به فرزندپروری سالم میکند؟
سلمانیان: یکی از مباحث مهم و تعیینکننده در تربیت کودکان و نوجوانان، نوع رابطهای است که میان والدین و فرزندان شکل میگیرد. این رابطه میتواند ایمن یا غیرایمن باشد و هر یک پیامدهای متفاوتی برای رشد روانی و رفتاری کودک به همراه دارد.
در برخی خانوادهها رابطه والدین با کودک یا نوجوان، رابطهای غیرایمن است. در این نوع ارتباط، پیوند عاطفی سالم میان والد و فرزند دچار آسیب میشود و کودک احساس امنیت روانی ندارد. رابطه غیرایمن میتواند به شکل اضطرابی یا اجتنابی بروز پیدا کند؛ بهگونهای که کودک در ارتباط با پدر و مادر دچار نگرانی و اضطراب میشود یا بهتدریج نسبت به آنها احساس نفرت، فاصله و اجتناب پیدا میکند.
در مقابل، رابطه ایمن میان والدین و فرزندان، رابطهای است که در آن کودک میتواند به پدر و مادر خود تکیه کند و بدون ترس یا اضطراب، مشکلات، نگرانیها و مسائل شخصیاش را با آنها در میان بگذارد. در چنین شرایطی، کودک والدین را بهعنوان منبع حمایت و امنیت روانی میشناسد.
یکی از عوامل مهمی که میتواند رابطه والدین و فرزندان را دچار آسیب جدی کند، استفاده از تنبیههای بدنی و پرخاشگریهای کلامی است. والدینی که تصور میکنند با کتک زدن یا برخوردهای خشن میتوانند فرزند خود را تربیت کنند، در واقع نهتنها به تربیت صحیح کودک کمکی نمیکنند، بلکه نخستین پیامد این رفتارها، تخریب رابطه عاطفی میان والد و فرزند است.
پرخاشگری بدنی یا کلامی باعث میشود کودک احساس ناامنی کند و اعتماد خود را نسبت به والدین از دست بدهد. این موضوع میتواند زمینهساز شکلگیری اضطراب، اجتناب عاطفی و مشکلات رفتاری در آینده شود. ایجاد رابطه ایمن، گفتوگوی سالم و پرهیز از خشونت، از ارکان اصلی فرزندپروری مؤثر است و نقش مهمی در سلامت روان، رشد شخصیت و موفقیت اجتماعی فرزندان ایفا میکند.
ریشه پرخاشگری و لجبازی کودکان در چیست؟
سلمانیان: در خانوادههایی که فرزندان پرخاشگر، لجباز یا حرفگوشنکن دارند، به طور معمول مشکل اصلی به نوع رابطه میان والدین و کودک بازمیگردد. زمانی که رابطه والد و فرزند از حالت ایمن خارج میشود، بروز رفتارهایی مانند پرخاشگری و لجبازی در کودکان افزایش پیدا میکند.
بر اساس این دیدگاه، پرخاشگری در بسیاری از موارد روی دیگر اضطراب کودک محسوب میشود. کودک مضطرب، به دلیل رابطه ناسالم با والدین، احساس ناامنی میکند و این اضطراب میتواند به شکل رفتارهای پرخاشگرانه و لجبازانه بروز پیدا کند؛ در چنین شرایطی ریشه اصلی مشکل، کیفیت رابطه والدین و فرزند است، نه صرفاً رفتار ظاهری کودک.
واکنشهایی مانند تنبیه بدنی، قهر کردن یا برخوردهای پرخاشگرانه والدین، نهتنها مشکل را حل نمیکند، بلکه باعث تخریب بیشتر رابطه میشود. این برخوردها نتیجه معکوس دارد و کودک را لجبازتر و پرخاشگرتر میکند.
اصلاح رابطه والدین و فرزندان، کلید اصلی کاهش این رفتارهاست. برای این منظور، مجموعهای از راهکارها و برنامههای مشخص به خانوادهها ارائه میشود که هدف آنها بازسازی رابطه ایمن میان والد و کودک است. ممکن است در ابتدای اجرای این راهکارها، والدین احساس کنند نتیجه فوری دریافت نمیکنند یا حتی کودک برای مدتی رفتارهای متفاوتی نشان دهد، اما با تداوم این روشها، رابطه بهتدریج اصلاح میشود.
زمانی که رابطه ایمن و مبتنی بر محبت میان والدین و کودک شکل میگیرد، کودک تمایل بیشتری به همکاری و حرفشنوی پیدا میکند. کودکی که احساس دوستداشتن و امنیت میکند، کمتر وارد رفتارهای مقابلهای میشود و نمیخواهد رابطه مثبت خود با والدین را خدشهدار کند.
لجبازی و پرخاشگری اغلب زمانی بروز میکند که کودک از والدین خود احساس خشم، ناراحتی یا فاصله عاطفی دارد. اما با بازگشت محبت و ایجاد رابطه ایمن، کودک بهطور طبیعی رفتارهای سازگارانهتری نشان میدهد و توانایی کنترل هیجانات خود را پیدا میکند.
والدینی که با مشکلات پرخاشگری و لجبازی فرزندان مواجه هستند، میتوانند با اجرای راهکارهای توصیهشده و تمرکز بر اصلاح رابطه عاطفی، شاهد کاهش تدریجی این رفتارها و بهبود تعامل با فرزند خود باشند.
برای حل مسائل فرزند پروری والدین چه کاری انجام دهند؟
سلمانیان: یکی از نکات مهم در حوزه فرزندپروری و سلامت روان کودکان، توجه به مرجع دریافت اطلاعات و مشاوره است و همانطور که افراد برای هر مسئله تخصصی به اهل آن حوزه مراجعه میکنند، در زمینه تربیت کودک و نوجوان نیز باید از نظر کارشناسان تحصیلکرده و باتجربه استفاده شود.
بسیاری از محتواهای منتشرشده، بدون پشتوانه علمی ارائه میشود و مشخص نیست گوینده یا تولیدکننده آنچه میزان تحصیلات، تخصص یا تجربه عملی در حوزه کودک و نوجوان دارد. این موضوع میتواند خانوادهها را دچار سردرگمی و تصمیمگیریهای نادرست کند.
عقل سلیم حکم میکند زمانی که والدین با پرسش یا چالشی در زمینه رفتار و تربیت فرزند خود مواجه میشوند، به افراد متخصص مراجعه کنند. این افراد میتوانند روانپزشکان حوزه کودک و نوجوان یا روانشناسان بالینی فعال در این حوزه باشند که سالها آموزش دیدهاند و تجربه حرفهای دارند.
والدین در صورت تمایل به استفاده از منابع آنلاین، صفحات و محتوای آموزشی متخصصان معتبر را دنبال کنند و با آگاهی کامل، انتخاب درستی در میان منابع اطلاعاتی داشته باشند. اجرای توصیههای پراکنده و غیرعلمی که از سوی افراد غیرمتخصص ارائه میشود، میتواند نهتنها کمکی به بهبود شرایط نکند، بلکه در برخی موارد نتیجه معکوس به همراه داشته باشد.
هر روش تربیتی باید بر پایه شواهد علمی و تجربیات تخصصی طراحی شده باشد. بهکارگیری راهکارهای بدون مبنای علمی در تربیت کودکان، میتواند آسیبهای جدی و بلندمدت ایجاد کند. همچنین مراجعه به متخصصان دارای تحصیلات دانشگاهی، تجربه عملی و تخصص مرتبط بسیار ضروری است و معتقدند انتخاب آگاهانه و مبتنی بر علم، بهترین مسیر برای حفظ سلامت روان و رشد سالم کودکان و نوجوانان است.
جو متشنج و تناقض والدین در فرزندپروری چه آسیبی به کودکان وارد میکنند؟
سلمانیان: تنش و درگیری مداوم در فضای خانواده، تأثیر منفی مستقیمی بر سلامت روان کودکان دارد. زندگی در یک محیط متشنج میتواند کودکان را دچار اضطراب و افسردگی کند و عملکرد تحصیلی و اجتماعی آنها را بهطور جدی تحت تأثیر قرار دهد.
یکی از عوامل مهم ایجاد آسیب روانی در کودکان، وجود تناقض میان پدر و مادر در سبک فرزندپروری است. در برخی خانوادهها، هر یک از والدین از شیوه تربیتی متفاوتی استفاده میکنند و این اختلاف نظرها گاه بهصورت علنی و در حضور کودک بروز پیدا میکند. این تناقض رفتاری، حتی اگر یکی از والدین از سبک درستی استفاده کند، میتواند اثرات منفی عمیقی بر کودک بر جای بگذارد.
در بسیاری از موارد، داشتن یک سبک تربیتی مشترک اگر نادرست باشد کمتر از تناقض آشکار میان والدین به کودک آسیب میزند. به گفته آنها، ناهماهنگی و پیامهای متضاد، باعث سردرگمی، ناامنی روانی و افزایش اضطراب در کودکان میشود و اثر مخربتری نسبت به یک الگوی تربیتی یکنواخت دارد.
والدین باید در زمینه فرزندپروری به یک توافق مشترک برسند و از بروز اختلاف نظر و درگیری در مقابل فرزند خودداری کنند. آنها معتقدند هماهنگی والدین در شیوه تربیت، نقش مهمی در ایجاد احساس امنیت روانی و ثبات رفتاری در کودکان دارد.
اختلافات شدید و درگیریهای مداوم میان پدر و مادر، فضای خانواده را به محیطی پرتنش تبدیل میکند که آسیبهای جدی برای فرزندان به همراه دارد. این آسیبها تنها به زمان حال محدود نمیشود و میتواند در آینده نیز موجب بروز مشکلات روانشناختی و افت عملکرد فردی و اجتماعی کودک شود.
طلاق باید آخرین گزینه باشد و نباید بهعنوان اولین راهحل در نظر گرفته شود. در بسیاری از موارد، مراجعه به متخصص و شرکت در جلسات مشاوره و درمان خانواده میتواند به حل اختلاف سلیقهها و کاهش تنش میان والدین کمک کند؛ در شرایطی که هیچ راهحلی برای کاهش تنش وجود ندارد و جو خانواده بهطور مداوم برای فرزندان آسیبزا است، تصمیم به جدایی، با وجود پیامدهای منفی خاص خود، میتواند نسبت به ادامه زندگی در فضای متشنج، گزینه کمضررتری برای کودکان باشد.
والدین اطلاعات فرزندپروری را، از چه منابعی دریافت کنند؟
سلمانیان: بسیاری از توصیههای منتشرشده فاقد اعتبار علمی است و میتواند پیامدهای منفی برای کودکان به همراه داشته باشد. استفاده از توصیههای غیر معتبر در تربیت فرزندان، نهتنها کمکی به بهبود رفتار کودک نمیکند، بلکه در برخی موارد آسیبهای جدیتری ایجاد میکند.
متأسفانه با وجود دسترسی گسترده به اطلاعات، برخی والدین همچنان از روشهایی مانند پرخاشگری کلامی، تنبیه بدنی و برخوردهای خشن برای تربیت فرزندان استفاده میکنند. این روشها نهتنها باعث تربیت کودک نمیشود، بلکه رابطه عاطفی میان والدین و فرزندان را تخریب کرده و نتیجه معکوس به دنبال دارد.
کودکانی که با خشونت تربیت میشوند، معمولاً دچار افزایش لجبازی، پرخاشگری و اضطراب میشوند. اضطراب و پرخاشگری دو روی یک سکه هستند و کودک مضطرب، رفتارهای پرخاشگرانه و مقابلهای از خود نشان میدهد. این رفتارها نشانه نیاز کودک به کمک و حمایت است، نه تنبیه و برخورد خشن.
مهمترین کمک والدین به چنین کودکانی، اصلاح رابطه عاطفی با فرزند و ایجاد یک رابطه ایمن و حمایتی است. مراجعه به متخصص و اجرای برنامهها و تمرینهای پیشنهادی، نقش مؤثری در کاهش مشکلات رفتاری کودکان دارد و مستلزم همراهی و تعهد والدین است.
در برخی موارد، رفتارهای نامناسب والدین تنها ناشی از کمبود آگاهی نیست و ممکن است خود آنها با مشکلات روانشناختی مانند افسردگی یا اضطراب مواجه باشند. والدینی که دچار مشکلات روانی هستند، لازم است برای درمان و دریافت حمایت حرفهای به متخصص مراجعه کنند.
افسردگی و اضطراب، در بسیاری از موارد با درمان تخصصی و مداخلات روانشناختی قابل کنترل است و بهبود وضعیت روانی والدین، تأثیر مستقیمی بر کیفیت رابطه آنها با فرزندان دارد. در کنار درمان، آموزشهای تخصصی فرزندپروری نیز میتواند به والدین کمک کند تا رفتارهای صحیح و مؤثر را جایگزین روشهای نادرست کنند.




























ارسال کردن دیدگاه جدید