روایت یک توانمندی راهبردی/ موشک‌های ایران چه زمانی و چرا شلیک شده‌اند؟

«واکنش موشکی ایران» دقیق‌ترین و البته مرسوم‌ترین توصیف خبری از شلیک‌هایی است که همواره از مرزهای کشور عبور و به اهدافی مشخص در منطقه اصابت کرده‌اند.

 

برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران در یک دهه گذشته و همزمان با افزایش توان بازدارندگی تهران کانون توجه منازعات سیاسی و پروپاگاندای رسانه‌ای غرب بوده است. برنامه‌ای که از نگاه ایران، با هدف پاسخ به تهدیدات مستقیم و غیرمستقیم علیه امنیت ملی کشور آغاز شد و تکوین یافت. از این رو تا زمانی که این تهدیدات به قوت خود باقی است؛ توان موشکی ایران هم برای مقابله با آن‌ها از منظر عقلانی باید ادامه داشته و تکمیل و توسعه یابد.

از دیرالزور تا تل‌آویو؛ روایتی از چرایی و چگونگی شلیک موشک‌های ایران

موشکی به بیرون از مرزهای ایران، پس از پایان جنگ ۸ ساله با عراق شلیک نشده بود تا زمانی که داعش در ۱۷ خرداد ۱۳۹۶به مجلس شورای اسلامی و مرقد بنیانگذار انقلاب اسلامی حمله کرد. در این حمله ۱۷ نفر از ایرانیان به شهادت رسیدند و شوک امنیتی بزرگی به کشور و مردم وارد شد. پاسخ به این اقدام گروه تروریستی داعش از آن رو در دستور کار فرماندهان ایران قرار گرفت که تهران اطمینان حاصل کرد، عدم پاسخ‌دهی به آن می‌تواند ضمن ایجاد ابهام در افکار عمومی، این گروه را به تکرار ترور عادت دهد. از این رو نخستین موشک‌های ایران در ۲۸ خرداد از مرزهای هوایی کشور خارج و در مقر فرماندهی این گروهک در دیرالزور سوریه فرود آمد. شش موشک بالستیک میان‌برد ذوالفقار و قیام از استان‌های کرمانشاه و کردستان به مقر داعش شلیک کرد که در نتیجه آن تعدادی از افراد این گروه از جمله «سعد الحسینی» از فرماندهان ارشد کشته شدند.

تیرماه سال ۹۷ گروه تروریستی پژاک در حمله به پاسگاه مرزی قرارگاه حمزه سیدالشهدا(ع) نیروی زمینی سپاه در مریوان استان کردستان ۱۰ تن از نیروهای این پاسگاه را به شهادت رساندند و دو هفته پس از این حمله مقر فرماندهی این گروه در اقلیم کردستان با ۷ موشک بمباران شد.

گروه تروریستی داعش ۳۱ شهریور ۱۳۹۷با حمله به رژه نیروهای مسلح و نیز مردم عادی در اهواز ۲۵ نفر از غیرنظامیان و نیروهای نظامی را شهید و حدود ۶۸ نفر را زخمی کرد که یکی از شهدا کودکی چهار ساله بود. ۱۰ روز پس از این ترور، سپاه پاسداران با ۶ فروند موشک بالستیک ذوالفقار و قیام، و همچنین ۷ فروند پهپاد رزمی، مواضع داعش در منطقه البوکمال سوریه در شرق فرات را هدف قرار داد.

سپاه پاسداران ایران ۱۸ دی‌ماه ۱۳۹۸ و در پاسخ به ترور سردار قاسم سلیمانی فرمانده ارشد خود در عراق به دستور رئیس‌جمهور آمریکا یکی از بزرگترین عملیات‌های خود را انجام و با ۱۳ موشک بالستیک پایگاه عین‌الاسد، بزرگ‌ترین پایگاه نیروهای آمریکایی در عراق و نیز یک پایگاه در اربیل، پایتخت اقلیم کردستان عراق را مورد حمله قرار داد.

ایران آغاز کننده هیچ یک از این درگیری‌ها نبوده و جز برای دفاع از خود در برابر گروه‌ها و رژیم تروریستی موشکی را شلیک نکرده است و این همان دکترین دفاعی ایران و عامل اصلی تولید و توسعه برنامه موشکی ایران است.

تداوم توطئه در اقلیم کردستان از سوی گروه‌های تجزیه‌طلب، پژاک و موساد، سبب شد که ایران در اسفند ۱۴۰۰ مرکز استراتژیک این توطئه این توطئه را مورد هدف قرار دهد و این حملات موشکی بین سال‌های ۲-۱۴۰۱ به این مقرها ادامه یافت. همچنین بخش‌های از مقرهای گروه داعش هم در شهرهای ادلب سوریه مورد حمله قرار گرفت.

حمله به مقر گروهک تروریستی جیش‌العدل در ایالت بلوچستان پاکستان و دی ماه ۱۴۰۲ و در پی تداوم اقدامات تروریسیتی این گروه در شرق ایران از دیگر حمله‌های موشکی جمهوری اسلامی برای مقابله با گروه‌های تروریستی بود.

۱۳ فروردین ۱۴۰۳ اما روز مهمی در تاریخ نزاع میان ایران و رژیم اسرائیل محسوب می‌شود؛ از آن رو که در این تاریخ رژیم صهیونیستی ساختمان کنسولگری ایران در دمشق سوریه را بمباران کرد که در نتیجه آن فرماندهان ارشد ایران از جمله سردار «محمدرضا زاهدی» به شهادت رسید. در پاسخ به این اقدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عملیاتی با عنوان وعده صادق یک، به سرزمین‌های اشغالی حمله کرد.

این حمله مهر ماه ۱۴۰۳ و در پی مجموع اقدامات تروریستی رژیم اسرائیل و شهادت اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران و نیز شهادت سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب‌الله لبنان و نیز تعدادی از فرماندهان ارشد ایران تکرار شد و موشک‌های متنوع ایران از هایپرسونیک فتاح تا خیبرشکن، با عبور از گنبد آهنین تل‌آویو، اهدافی نظامی در سرزمین‌های اشغالی را مورد اصابت قرار داد.

در نهایت اما بزرگترین و مهمترین عملیات شلیک موشک از سوی ایران، خرداد ماه سال جاری و ساعاتی پس از تجاوز نظامی رژیم اسرئیل به کشور صورت گرفت و ۱۲ روز طول کشید و قدرت و شدت این حملات به قدری بود که به اذعان سیاستمداران و رسانه‌های اسرائیلی منجر به درخواست آتش‌بس از سوی اسرائیل شد.

بررسی این تاریخچه، حکایت از آن دارد که میان تمام شلیک‌های موشکی ایران آنچه به صورت مشترک به چشم می‌خورد؛ موضوع واکنشی بودن آن‌هاست. به این معنا که ایران آغاز کننده هیچ یک از این درگیری‌ها نبوده و جز برای دفاع از خود در برابر گروه‌ها و رژیم تروریستی موشکی را شلیک نکرده است و این همان دکترین دفاعی ایران و عامل اصلی تولید و توسعه برنامه موشکی ایران است. از سوی دیگر در بسیاری از این حمله‌ها آنچه مورد اذعان بوده؛ این نکته است که بیشینه این موشک‌ها به اهداف نظامی و مقرهای اصلی و شناخته شده تروریستی اصابت کرده و تهران ملاحظات ویژه‌ای در هدف قرار دادن مکان‌های غیرنظامی دارد و یکی از مهمترین دلایل توسعه موشک‌های نقطه‌زن هم همین موضوع است.

چرا نگران موشک‌های اسرائیل نیستند؟

نگرانی دائمی از برنامه موشکی ایران در غرب آسیا، در حالی به یکی از مهمترین دغدغه‌های کشورهای غربی و رژیم اسرائیل تبدیل شده است که در فاصله هزار کیلومتری مرزهای ایران، رژیمی حضور دارد که بزرگترین زرادخانه تسلیحات غربی و شرقی را در خود جای داده و انواع بمب‌های اتمی و شیمیایی و موشک‌هایی با فناوری‌های جدید در اختیار دارد.

رژیمی که بر خلاف ایران نه برای واکنش و دفاع از خود که به منظور حمله و اشغال کشورهای همسایه خود موشک و دیگر تسلیحات خود را شلیک و استفاده می‌کند. رژیمی که در دو سال گذشته نزدیک به ۷۰ هزار انسان را در باریکه غزه کشته و نخست‌وزیر آن در دادگاه‌های بین‌المللی متهم به نسل‌کشی است. رژیمی که جنگنده‌های ارتشش هر روز حریم هوایی سرزمین‌های مستقلی چون لبنان و سوریه را نقض و بخش‌های از این کشورها را بمباران می‌کنند.

بر اساس آمارهای متنوع منتشر شده در رسانه‌های غرب؛ آمریکا یکی از مهمترین تامین کنندگان سلاح و موشک رژیم اسرائیل است که تنها در یک مورد و به نوشته نشریه «میدل ایست‌آی» چند روز قبل از حملات صهیونیست‌ها به ایران حدود ۳۰۰ موشک هلفایر را تحویل تل‌آویو داده است. هلفایر موشک‌های هوا به زمین هدایت شونده لیزری هستند که از آنها برای اجرای حملات نقطه زنی استفاده می‌شود.

در حال حاضر این رژیم متجاوز، موشک‌هایی چون Air LORA، را در اختیار دارد که یکی از پیشرفته‌ترین موشک‌های بالستیک هواپرتاب در جهان به شمار می‌رود. هایپرسونیک اسپارو و راکس هم از مهمترین موشک‌های در اختیار اسرائیل برای هدف قرار دادن کشورهای دیگر است. برآورد پژوهشگران دانشگاه بروان آمریکا با بررسی داده‌های عمومی و مکاتبات دولت و کنگره، میزان کمک نظامی آمریکا به رژیم اسرائیل را در ۲ سال جنگ غزه دستکم ۲۱ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار تخمین می‌زند.

این ارقام بخشی از بزرگی برنامه نظامی رژیم اسرائیل و حمایت‌های آمریکاست که حمایت‌های دیگر متحدان و حامیانی چون اتحادیه اروپا و برخی کشورهای آسیایی مورد اشاره نبوده است. با وجود چنین واقعیاتی در صحنه بین‌المللی و منطقه‌ای سوال مهم، منصفانه و البته عقلانی این خواهد بود که چرا کسی از رژیم اسرائیل با وجود تمام سابقه اشغالگری و تجاوز، درخواستی برای خلع سلاح موشکی و نظامی نمی‌کند و این تنها تهران است که باید برنامه موشکی خود را محدود سازد؟

این موضوع را «اسماعیل بقائی» سخنگوی وزارت امور خارجه روز دوشنبه یادآور شد و گفت: در این زمینه با نوعی نفاق و دورویی آشکار مواجه هستیم. برنامه موشکی دفاعی ایران به‌عنوان «تهدید» معرفی می‌شود، اما هم‌زمان شاهد سرازیر شدن سیل تسلیحات کشتار و حتی سلاح‌های کشتار جمعی به سوی رژیم صهیونیستی هستیم؛ رژیمی که مشغول نسل‌کشی است، خاک دو کشور را در اشغال خود دارد و تنها در چند ماه اخیر به هفت کشور حمله کرده است. این وضعیت، یک تناقض آشکار و نشانه‌ای از تباهی اخلاقی کاملاً روشن است که ایالات متحده آمریکا و دیگر کشورهایی که حامی این رژیم هستند، باید در قبال آن پاسخگو باشند.

چرا ایران بر برنامه موشکی خود اصرار دارد؟

توان دفاع نظامی، تقریبا در تمام نظریه‌های روابط بین‌الملل به ویژه در نظریه‌های واقع‌گرایانه مهمترین عامل ایجاد قدرت و تحکیم و تثبیت آن است و این مهم در نظامی که هر روز به یک آنارشی خطرناک نزدیک می‌شود، بسیار مهمتر از گذشته به نظر می‌رسد. از سوی دیگر در همین قواعد و عرف نظام بین‌الملل هنوز هیچ قاعده یا پیمانی دستیابی و تولید موشک را برای هیچ کشوری ممنوع نکرده است و حتی برخی تلاش‌هایی که برای محدودسازی ایران صورت گرفته بیشتر در زمینه صادرات موشک بوده است. تلاش‌های موجود در جهان به منظور کاستن از توسعه موشک‌هایی است که قابلیت حمل کلاهک‌های هسته‌ای را دارا هستند.

همچین نباید از یاد برد که در همین نظام بین‌الملل بسیاری از کشورها یا در قالب اتحادهای نظامی یا در چارچوب همکاری‌های دوجانبه، در ارتقا این توان دفاعی به یکدیگر کمک می‌کنند اما در همین نظام بین‌الملل، جمهوری اسلامی ایران نه تنها کمکی دریافت نمی‌کند بلکه تلاش می‌شود توان نظامی بومی ایران را هم محدود کنند.

نکته قابل تامل دیگر در پاسخ به تیتر آمده در این بخش، این است که ایران توان موشکی خود را برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه، همسایه و رژیم صهیونیستی وارد نکرده است، بلکه هر آنچه از صنایع موشکی امروز ایران که غرب را نگران کرده، با استفاده از توان داخل ایران ساخته شده است. توسعه برنامه موشکی ایران از همان نخستین روزهای بمباران کشور از سوی رژیم بعث عراق که با استفاده از هواپیماها و موشک‌های ساخت غرب و شرق بود، آغاز شد و در طول چهار دهه گذشته با تکاپوی بی‌سابقه و از خودگذشتگی‌های بسیار جانی و هزینه‌های بسیار به ثمر رسید. در تمام آن هشت سال دفاع ایران از تمامیت ارضی خود، صدور هرگونه سلاح به کشور ممنوع بود و اندک تسلیحات موشکی و دفاعی رسیده به ایران هم گرچه انگشت‌شمار بودند اما آغاز راهی شدند که به امروز و شهرهای موشکی در کشور رسیده و با توجه به مجموع شرایط ادامه خواهد یافت.

تهران بر مبنای دکترین دفاعی، نظامی و حتی ایدئولوژیک خود در پی دستیابی به بمب اتم نیست و به این ترتیب در پی گسترش موشک‌های لازم برای حمل آن هم نخواهد بود.

تجربه هشت سال جنگ با رژیم صدام حسین؛ به همان اندازه که تلخ بود عبرت‌آموز هم بود؛ جنگی که «محمد جواد ظریف» وزیر پیشین امور خارجه در توضیح تلخی آن از یک سو و چرایی اصرار ایران به تولید موشک فروردین سال ۹۵ به یک خبرنگار خارجی که درباره این چرایی پرسیده بود گفت: «شما هدف یک جنگ ۸ ساله نبوده اید. جنگی که در آن شهرها زیر باران موشک ها قرار داشتند و حمله شیمیایی امان را می برید. شما در شرایطی نبودید که حتی یک موشک هم نداشته باشید تا شاید از ترس آن یک موشک صدام حسین بمباران شهرهای شما را متوقف کند. ما در آن دوره از این کشور به آن کشور می رفتیم و برای یک موشک بازدارنده التماس می کردیم ، التماس می کردیم ، تکرار می کنم التماس می کردیم تا از مردم خود دفاع کنیم اما همه سکوت کردند». ایران این تجربه را بار دیگر و گرچه بسیار کوتاه‌تر و محدودتر در جنگ ۱۲ روزه تجربه کرد. جایی که اکنون قاطعانه و با استناد به سخنان مقامات غربی می‌توان گفت که اگر موشک‌های ایران در میانه تل‌آویو و دیگر شهرهای سرزمین‌های اشغالی فرود نمی‌آمد، جنگ علیه کشور پایان نمی‌یافت.

این حقیقت را «جان مرشایمر» نظریه‌پرداز برجسته آمریکایی اینگونه توضیح داده است: در جنگ دوازده روزه اسرائیل خسارت چشمگیری را متحمل شد. خسارتی که ایرانی‌ها به اسرائیل وارد می‌کردند، به مراتب چشمگیرتر از آسیبی بود که اسرائیلی‌ها به ایران وارد می‌کردند. ایرانی‌ها در استفاده از موشک‌های بالستیک، کروز و پهپاد برای نفوذ به سامانه‌های پدافندی اسرائیل، روز به روز کارکشته‌تر و ماهرتر می‌شدند. همچنین، تمام شواهد حاکی از آن است که تمایل بسیار زیادی به پایان جنگ ۱۲ روزه داشتند. آنها نمی‌خواستند که جنگ ادامه یابد چون دریافتند که ایرانی‌ها انبار عظیمی از موشک‌های بالستیک دارند و همچنان به آسیب زدن به اسرائیل ادامه می‌دهند.

با وجود پاسخ‌های بسیار بدیهی درباره اینکه چرا ایران بر توسعه و تحکیم برنامه موشکی خود اصرار دارد؛ باز هم رژیم اسرائیل در تلاش است تا ضمن انکار این بدیهیات، مهمترین سد دفاعی ایران را محدود یا حتی نابود سازد و برای این مهم آمریکا و دیگر کشورهای غربی را هم به میدان زیاده‌خواهی خود آورده است. کشورهای غربی به واسطه سال‌ها ایران هراسی تل‌آویو، برنامه موشکی ایران را نه توان دفاعی که مکملی برای برنامه هسته‌ای تهران می‌دانند و از این رو در پی محدودسازی آن و فشار بر تهران هستند.

تهران بر مبنای دکترین دفاعی، نظامی و حتی ایدئولوژیک خود در پی دستیابی به بمب اتم نیست و به این ترتیب در پی گسترش موشک‌های لازم برای حمل آن هم نخواهد بود. با این همه اما انتظار کنار گذاشتن سلاح دفاعی کشوری در منطقه آشوب‌زده‌ای چون خاورمیانه با وجود رژیمی چون اسرائیل هیچ منطق و عقلانیتی ندارد و طبیعی است که چنین موضوعی را ایران نپذیرد؛ ایرانی که جز برای دفاع، موشکی شلیک نکرده و نخواهد کرد.

سخنگوی وزارت خارجه در پاسخ به پرسش مبنی بر بهانه تراشی جدید رژیم صهیونیستی برای احتمال تکرار تجاوز به ایران به بهانه توسعه برنامه موشکی ایران گفت: برنامه موشکی ایران صرفاً برای دفاع از کیان کشور توسعه داده شده و اساساً موضوع مذاکره نیست. قابلیت‌های دفاعی جمهوری اسلامی ایران با هدف بازداشتن متجاوزان از هرگونه خیال حمله به ایران طراحی شده و به هیچ عنوان امری نیست که بتوان درباره آن گفت‌وگو یا چانه‌زنی کرد.

منبع: ایرنا

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی