یک عکس برای تهییج جامعه/ منطق نمادسازی در کمپینهای رسانهای +تصاویر
در تجمع اخیر بازاریان نیز همین بهرهبرداری شناختی از نمادسازی بهوضوح دیده شد. نشستن یک فرد مقابل مأموران حافظ امنیت، بهسرعت به یک قاب نمادین تبدیل شد؛ قابی که هدف آن، نه توصیف واقعیت میدان، بلکه فراهمکردن زمینه برای تهییج در فضای رسانهای بود.

یکی از روشهایی که میتواند واقعیات را در فضای رسانه ای به یک کمپین تبدیل کرده و به آن جان ببخشد، تصویرسازیهای احساسی و نمادینی است که ذهن مخاطب را درگیر میکند.
این سبک و شیوه رسانهای در فضای بازاریابی اقتصادی بیش از هر حوزه دیگری مورد توجه بوده است.
نمادسازی با خلق تصویری نمادین، میتواند احساسات را تحریک کند، روایت بسازد و یک اتفاق محدود را به مسئلهای فراگیر تبدیل کند.
این شیوه سالهاست توسط جریانهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد و تجربه نشان داده که تأثیرگذاری بالایی در بسیج افکار عمومی دارد.نمونه روشن این الگو را میتوان در حوادث سال ۷۸ و ماجرای کوی دانشگاه دید؛
جایی که تصویر یک پیراهن خونین در دست یک دانشجو، به نماد اصلی آن وقایع تبدیل شد. احمد باطبی که بعدها از کشور خارج شد، سالها بعد اعتراف کرد این پیراهن با خون یک پرنده رنگآمیزی شده بود.
با این حال، در همان مقطع، تصویر مذکور کارکرد خود را داشت و توانست بهعنوان یک ابزار احساسی، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهد.
در فتنه ۸۸ نیز همین روند با شدت و گستردگی بیشتری تکرار شد. تصاویر متعددی برای یک عملیات رسانهای سنگین بهکار گرفته شد؛ از جمله تصاویر مربوط به ندا آقاسلطان. فارغ از شواهد متعدد درباره نقش عوامل خارجی و خود اغتشاشگران، آنچه در رسانهها برجسته شد نه حقیقت ماجرا، بلکه تصویر احساسی جان دادن یک دختر در خیابانهای تهران بود؛ تصویری که نقش مهمی در امتداد و تشدید اغتشاشات ایفا کرد.
پشتصحنه این ماجراها زمانی شفافتر میشود که میبینیم بسیاری از چهرههای فعال در این نمادسازیها، بعدها با مقامات آمریکایی و صهیونیستی عکس یادگاری گرفتند؛ واقعیتی که ماهیت هدایتشده این عملیاتهای رسانهای را بیش از پیش آشکار میکند.

همانطور که از مصادیق این الگوی شناختی روشن است ابتدا یک تصویر در میدان ساخته و در گام دوم چهره ها و رسانه هایی که مأموریت وایرال کردن آن را دارند وارد بازتولید و بهره برداری از آن میشود. همین الگوی نمادسازی در ماجرای «دختران خیابان انقلاب» نیز تکرار شد. حرکت نمادین دختری به نام ویدا موحد با روسری بر سر چوب، بهعنوان گام دوم عملیات رسانهای علیه حجاب اسلامی تعریف و بهسرعت به یک نماد تبلیغاتی در رسانههای معاند تبدیل شد.
سبک و شیوه نمادسازی دختران انقلاب در سودان بیشتر خودنمایی کرد. آلا صالح دختری که روی سقف یک خودرو شعر خواند و مردم سودان را علیه عمرالبشیر تحریک کرد باعث یک جنگ داخلی و کشتار وحشتناک مردم الفاشر شد. البته در این فقره هم مانند مصادیق پیشین همزمان با آشوبهای داخلی سودان تصاویر صالح با هیلاری کلینتون در آمریکا منتشر شد.


البته باید توجه داشت که نمادسازی، پدیدهای یکسویه نیست و صرفاً به مخالفان جمهوری اسلامی ایران محدود نمیشود. پس از دفاع مقدس ۱۲ روزه و در جریان پیادهروی اربعین امسال، حرکت دست بهعنوان نمادی از موشکهای ایرانی ابتدا توسط کاربران حامی جمهوری اسلامی در خارج از کشور برجسته شد و سپس در داخل نیز امتداد یافت.
این نماد باعث شد عملیات موشکی ایران علیه رژیم صهیونیستی در فضای رسانهای نیز تداوم پیدا کند. همچنین حرکت نمادینی شیعیان عراق که توسط وحید شمسایی در مسابقات فوتسال آسیایی تکرار شد، بهعنوان نشانهای مورد توجه قرار گرفت.
در تجمع اخیر بازاریان نیز همین بهرهبرداری شناختی از نمادسازی بهوضوح دیده شد. نشستن یک فرد مقابل مأموران حافظ امنیت، بهسرعت به یک قاب نمادین تبدیل شد؛ قابی که هدف آن، نه توصیف واقعیت میدان، بلکه فراهمکردن زمینه برای تهییج در فضای رسانهای بود.
در مجموع، آنچه از این نمادسازی برمیآید، تلاش جریان حامی ناامنی برای زنده نگهداشتن بحران، نه صرفاً در میدان واقعی، بلکه در میدان رسانهای است. هدفی که با استفاده حسابشده از ابزارهای شناختی و تحریک احساسات عمومی دنبال میشود؛ رویکردی آزمودهشده که همچنان یکی از ارکان اصلی جنگ رسانهای به شمار میرود.
منبع : فارس




























ارسال کردن دیدگاه جدید