از شیراز تا کاخ سفید؛ زني که از همه به اوباما نزديک‌تر است + تصاوير

هیچ‌یک از مقامات عالی‌رتبه در کاخ سفید چنین رابطه ای با یک رئیس‌جمهور و همسر وی نداشته‌اند و هنوز رسانه‌ای به نقش جارت پی نبرده است. جارت خاطرات خود از زندگی در ایران را، خاطراتی بسیار شیرین توصیف می‌کند.
به گزارش گروه بين‌الملل مشرق، والری بومن جارت (Valerie Bowman Jarrett) (متولد ۱۹۵۶ میلادی)، وکیل آمریکایی مقیم شیکاگو است. وی همچنین از مشاورین ارشد باراک اوباما است. والری جارت از پدر و مادری آمریکایی زاده شده و متولد شهر شیراز، ایران است و تا ۹ سالگی در این شهر زندگی می‌کرده است.

وی در سال ۱۹۷۸ در رشته روانشناسی از دانشگاه استنفورد موفق به کسب مدرک کارشناسی شد و سپس دکترای خود را در رشته حقوق در سال ۱۹۸۱ از دانشگاه میشیگان دریافت کرد.

برخی نشریات و رسانه‌های ایالات متحده آمریکا وی را بانفوذترین مشاور باراک اوباما معرفی می‌کنند. وی دارای دختری به نام "لورا" است که هم‌اکنون در حال تحصیل در رشته حقوق از دانشگاه هاروارد است.

پدر وی، جیمز بومن، از نخستین پزشکان بیمارستان نمازی شیراز بوده است.*

والري همواره از خاطرات زندگي در ایران به عنوان «خاطراتی بسیار شیرین» ياد می‌کند.

سایت "دیلی‌کالر" درباره "والري جارت" می‌نویسد: ادوارد کلین نویسنده کتاب آماتور می گوید : هیچ یک از مقامات عالی‌رتبه در کاخ سفید چنین رابطه ای با یک رئیس جمهور و همسر وی نداشته اند و هنوز رسانه ای به نقش جارت پی نبرده است.

او در ادامه می‌افزاید: یکی از دوستان قدیمی جارت در حین مصاحبه برای نوشتن کتابم که آماتور نام داشت، گفت: خانم والری عضو خودمانی (محرم راز) اصلی است. او مثل چشم و گوش اوباما و بانوی اول است. او به آنها می‌گوید چه کسی وفادار است و چه کسی نه. چه کسی در مورد دیگری چه چیزی می‌گوید. او می‌گوید که آنها در دیدار از یک شهر یا کشور خارجی با چه کسانی دیدار کنند. او می‌گوید چه کسی به کاخ سفید دعوت شود و چه کسی نه.

به نوشته روزنامه دیلی‌تلگراف، خانم جارت در امر تجارت و سرمایه‌گذاری ملک، دستی بر آتش دارد و بيش از 20 سال است که دوست و مشاور نزدیک اوباماست به نحوی که گفته می‌شود در زمان صحبت‌کردن درباره رئیس‌جمهور جدید آمریکا «احساساتی» می‌شود و همچنین از او به عنوان «طرف دیگر ذهن اوباما "یاد می‌کنند.

این خانم به حدی به اوباما نزدیک است که می‌تواند پیش‌بینی کند اوباما برای شام چه چیزی را دوست دارد.

رسانه های آمریکا و اسرائیل به طور همزمان و در گرماگرم انتخابات آمریکا مدعی شدند که مشاور شیرازی اوباما تماس ها و تلاشهای جدیدی را برای گشودن باب تماس با ایرانیها آغاز کرده است

طبق این گزارشها "والری بومن جارت” زن شیرازی الاصل از سوی باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا، مسؤول پیگیری برقراری رابطه با ایران شده است. بومن جارت از وکلای برجسته شیکاگو و مشاور ارشد اوباما، شده است و حسب گزارش رسانه های واشنگتن و تل آویو او تلاش می کند تماس های دولت آمریکا با نمایندگان ایران را برقرار کند.

 

نیویورک تایمز قبل از این مدعی شده بود: دولت آمریکا مذاکرات سری و محرمانه ای را با ایران انجام می دهد تا به محض پایان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، خط تماس مستقیم میان دو طرف برقرار شود.ایران و آمریکا هر دو این موضوع را تکذیب کردند.

علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران هم در این باره گفته بود هیچ مذاکره یا تماسی با آمریکا نداریم اما مذاکرات هسته ای با گروه ۱+۵ ادامه دارد.

حدود ۳۲ سال پیش دولت واشنگتن پس از اشغال سفارتش در تهران روابط دیپلماتیک با ایران را به صورت کامل قطع کرد.هم اکنون سوئیس و پاکستان، حفاظت از منافع آمریکا و ایران را در تهران و واشنگتن برعهده دارند.

* "استفان فیلیپس" نویسنده تحصیل کرده در آکادمی ارتش آمریکا در گفت‌وگو با "والری جارت" و برخی دیگر، گزارشی از زندگی دکتر "جیمز ای. بومن" پدر والري و پزشک و دانشمند پیشکسوت آفریقایی آمریکایی در زمینه ژنتیک و بیواتیک تهیه کرده است. وبگاه رسمی دانشگاه شیکاگو، مشروح این گزارش را منتشر کرده است.

در سال  1970 ميلادي، هیچ درمانی برای کم‌خونی داسی‌شکل وجود نداشت و دانش چگونگی برخورد با آن بسیار ابتدایی بود. طول عمر مبتلایان به این بیماری حدود 20 سال بود. به گفته استاد دانشگاه ویرجینیا "رابرت بی. اسکات" در مجله تخصصی انجمن پزشکی آمریکا در اکتبر همان سال، تقریباً از هر 500 آمریکایی آفریقایی‌تبار، يک نفر با این بیماری متولد می‌شد. وی می‌نویسد: بودجه‌ای که به این بیماری اختصاص یافته بود در مقایسه با بودجه‌ای که به اختلالات با شیوع کمتر در نژادهای دیگر اختصاص می‌یافت به مراتب کمتر بود.

جیمز ای. بومن، پزشک، در آن زمان نخستین عضو آفریقایی‌تبار هیئت علمی پزشکی در دانشگاه شیکاگو و یکی از حامیان قدرتمند دانشمندان اقلیتی بود که هدف‌شان ورود به مشاغل آکادمیک پزشکی بود.

کلاریس دی. راید، پزشک و مدیر پیشین برنامه بیماری کم‌خونی در موسسه ملی قلب، ریه و خون همچنان "تأثیر عمیق سخنان وی" را به خاطر می‌آورد:

"جیم بی‌پرده سخن می‌گفت. موضوع فقط انجام کار درست نبود، بلکه انجام آن به شیوه درست بود. سیاست مبارزه با کم‌خونی بدون هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی عمومی آغاز شد. پس از جنبش حقوق شهروندی، جامعه سیاه‌پوست که همچنان دچار بی‌اعتمادی و درگیر ناآرامی بود؛ ناگهان با این بیماری رودر رو شدند. آشفتگی و سردرگمی گسترده‌ای درمورد مبتلایان به کم‌خونی داسی‌شکل و ناقلان این بیماری ایجاد شده بود. و بدون توجه به تمام این مشکلات، سعی می‌کردیم یک برنامه ملی راه‌اندازی کنیم."

دکتر جیمز بومن در تاریخ 5 فوریه 1923 میلادی در واشنگتن به دنیا آمد. وی در مصاحبه‌ای می‌گوید: "در آن زمان سیاست جداسازی نژادی به طور کامل اجرا می‌شد. ما فقط می‌توانستیم به تئاتر، سینما و رستوران‌های محله‌ سیاه پوست‌ها برویم."

در سال 1939 ميلادي مدرک کارشناسی خود را در رشته زیست‌شناسی از دانشگاه هاوارد دریافت کرد. با عضویت در دانشکده پزشکی ارتش آمریکا در دانشگاه هاوارد مدرک پزشکی‌اش را در سال 1946 ميلادي دریافت کرد. هدفش این بوده که افسر پزشکی ارتش شود، اما در آن زمان سیاست جداسازی نژادی مانع از دستیابی او به هدفش شد، بنابراین بومن تحصیلاتش را در رشته آسیب‌شناسی ادامه داد. دوران کارآموزی خود را در بیمارستان فریدمن در واشنگتن و دوران تخصصش را در رشته آسیب‌شناسی در بیمارستان سنت‌لوک در شیکاگو از سال 1947 تا 1952 ميلادي گذراند.

بومن نخستین دانشجوی دستیاری سیاه‌پوست بود و توانست تأثیر زیادی نیز بر اطرافیانش بگذارد. در یکی از مصاحبه‌هایش به یاد می‌آورد زمانی که خبر پذیرشش را در دستیاری به یکی از دوستانش داد دوستش به او گفت: "ولی باید از در پشتی بروی. بهش گفتم این حرف‌ها مزخرف است. اگر من دستیارم، از در جلویی می‌روم. روز اول از در جلویی رفتم. ناگهان تمام خدمه و آبدارچی‌های سیاه‌پوست به من زل زدند و تا سالن دنبالم آمدند. روز بعد باز هم از در جلویی رفتم، جمعیت زیادی از خدمه و آبدارچی‌های سیاهپوست جمع شده بودند و منتظر بودند که با من وارد بشوند. این جوری شد که در جلوی بیمارستان سنت‌لوک را به روی همه باز کردم!"

در این فاصله با "باربارا تیلور" آشنا شد و آن دو در سال 1950 ميلادي با یکدیگر ازدواج کردند. وی در زندگینامه شفاهی خود به خاطر می‌آورد، وقتی خدمتش در سال 1955 ميلادي پایان یافت، نه او و نه باربارا قادر به پذیرش "هر چیزی که رنگ و بوی سیاست جداسازی داشت" نبودند. "گفتیم چرا موقعیتی در آن سوی آب‌ها پیدا نکنیم؟" از این رو به بیمارستان نمازی در شیراز، ایران، نقل مکان کردند و بومن رئیس بخش آسیب‌شناسی این بیمارستان شد. باربارا نیز به آموزش پیش‌دبستانی و ایراد سخنرانی در زمینه روان‌شناسی و مردم‌شناسی در دانشکده پزشکی وابسته به بیمارستان مشغول شد.

یک سال پس از نقل مکان به ایران دخترشان، والری، در شهر شیراز به دنیا می‌آید. والری بومن ژارت، اکنون مشاور ارشد باراک اوباما و رئیس شورای زنان و دختران کاخ سفید می‌گوید "این نقل مکان مسیر حرفه‌ای او را به طور کامل دگرگون ساخت." بومن در این مکان جدید که کسی فکرش را هم نمی‌کرد به تنهایی خود را به صف نخست رشته نوظهور ژنتیک رسانید.

ماجراي رازگشايي ژنتيکي دکتر بومن با باقالي شيرازي

سرآغاز تمامی این تحولات ملاقات وی با دختربچه‌ای به شدت بیمار بود.

این کودک به طرز معجزه‌آسایی پس از انتقال خون بهبود یافته بود. بومن در مصاحبه‌اي گفته بود که به یاد می‌آورد که او و همکارانش مات و مبهوت مانده بودند و نمی‌دانستند چه چیزی باعث این اتفاق شده بود. یک بار که وی به بازار رفته بود با دیدن باقالی این معما برایش حل شد. آن چه آن‌ها با آن روبه‌رو بودند چیزی نبود جز فاویسم، نوعی اختلال ژنتیکی که با مصرف باقالی به نوعی واکنش کم‌خونی خطرناک منجر می‌شود.

بومن برای گردآوری نمونه‌های خون از اقوام مختلف ایران جهت درک میزان مستعد بودن به فاویسم در میان جمعیت‌های گوناگون عازم سفر شد. این اقدام عملی تصویر جالبی از فرهنگ‌های گوناگون، ردپای ژنتیکی حرکت‌شان و دینامیک تکاملی شکل‌گیری ژنتیک در اختیارشان قرار داد.

بومن خود را غرق در متون تخصصی در این زمینه کرد. در زندگینامه شفاهیش می‌گوید: "خودم معلم خودم بودم. بخشی از مطالعاتم مربوط به ژنتیک بیوشیمیایی بود، بخشی مردم‌شناسی، بخشی تاریخ... فوق‌العاده بود."

سپس شروع به مکاتبه با پژوهشگران از سرتاسر دنیا کرد، از جمله دکتر آلف آلوینگ، که در دانشگاه شیکاگو مشغول بود. در این دانشگاه پژوهشگران ارتباط میان جهش ژنتیکی در فاویسم و نوعی واکنش مرگبار به داروی پریماکین در درمان مالاریا را یافته بودند. آلوینک از بومن دعوت کرد که در صورت بازگشت به آمریکا به دیدار او برود.

به گفته ژارت، آن زمان از نظر فردی نیز دوران تأثیرگذاری برای بومن بود. "رابطه میان پدر و مادرم مستحکم‌تر شده بود، زیرا آن دو دور از وطن بودند و جز همدیگر کسی را نداشتند. آن‌ها دوستان دیرینه‌ای نیز پیدا کردند که برایشان عمیقاً ارزشمندند."

آن‌ها در سال 1960 ميلادي ایران را ترک کردند و به دانشگاه لندن رفتند. بومن موفق به دریافت بورسیه مؤسسه گالتون شده بود؛ اکنون او می‌توانست بالاخره "ژنتیک را که پیش‌تر درموردش مطالعه می‌کرد به طور تخصصی بیاموزد." مطالعات بومن در زمینه ژنتیکِ جمعیت او را راهی کشورهای گوناگونی از جمله مکزیک، غنا، نیجریه، اتیوپی و اوگاندا کرد.

در سال 2008 ميلادي شرایط سلامتی بومن با مشکل رو به رو شد. پزشکان تشخیص سرطان کلیه دادند. او با بیماریش مبارزه کرد اما سرانجام در 28 سپتامبر 2010 تسلیم سرطان شد.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی