وقتي او رفت، كرش خائن شد؟!
اتفاق تازه، اتهامي تازه است. اتهامي كه اين بار از سوي مرجع خبري كشور يعني خبرگزاري جمهوري اسلامي كه به صورت مستقيم زير مجموعه قوه مجريه فعاليت ميكند وارد شده. ايرنا در رويكردي جديد و تازه، خود را مكلف به روشنگري در خطرناكترين زمينه ممكن كرده است. ايرنا حالا در رفتاري غيرمتعارف، كارلوس كرش را به عنوان جاسوس قطريها در ايران و عامل مشكلات داخلي معرفي ميكند. آيا ميتوان از اتهامي كه خبرگزاري رسمي دولت به سرمربي تيم ملي وارد كرد به سادگي گذشت؟
ايرنا ادعا كرده كه ردپاي محسوسي از همكاري كرش با قطريها براي حذف كردن تيم ملي ايران به چشم ميخورد. اما قبل از اينكه وارد عمق ماجرا شويم و موشكافانه به داستان نگاه كنيم، بايد از خبرگزاري جمهوري اسلامي پرسيد كه چطور طي دو سال اخير، يكي از قديميترين نيروهاي خبري خود را به عنوان مشاور و مدير رسانهاي تيم ملي و شخص كرش در تيم ملي داشته؟ ايرنا كه امروز به شكلي به نمايندگي از دولت در حال واكاوي يك انگ و ننگ بزرگ است، چرا درست از زماني كه كارمندش ديگر در تيم كرش هيچ نقش و سمتي نداشت شروع به اين واگوييها كرد؟ كرش ناگهان از وقتي او رفت نقش جاسوس و تبانيكار را به خود گرفت؟!
خبرگزاري رسمي دولت حالا سرمربي تيم ملي را به مسئلهاي متهم ميكند كه باور آن امكان پذير نيست و در عين حال نميتوان از چنين انگي به سادگي گذشت. وقتي «ايرنا» از همكاري مخفيانه كرش با قطريها خبر ميدهد، نه حق داريم كه ماجرا را با يك شكايت خشك و خالي رها كنيم و نه ميتوانيم به دنبال سرنخهاي خبرگزاري رسمي دولت نگرديم. اولين سرنخ البته در همكاري صميمانه و قديمي مديررسانهاي اسبق تيم ملي با مديران ايرنا ديده ميشود كسي كه سالها كارمند رسمي خبرگزاري جمهوري اسلامي بوده و اينكه به محض خروج او از تيم ملي، موضع ايرنا در قبال كرش كاملاً عوض ميشود، نكتهاي قابل تأمل است. در عين حال شايد بتوان باور كرد كه خبرگزاري رسمي دولت با ديدن و شنيدن اخباري موثق دال بر فعاليتهاي مرموزانه و خرابكارانه كرش در فكر احقاق حق كشورمان برآمده است.
هرچند باور اينكه موضع جديد ايرنا ارتباط مستقيمي با كنار رفتن كارمندش از تيم ملي ندارد غيرممكن به نظر ميرسد اما نميتوان از كنار چنين اتهامي به سادگي گذشت. مردم ايران محق هستند ادله خبرگزاري رسمي دولت جمهوري اسلامي ايران در خائن بودن كارلوس كرش را بدانند. در عين حال مديران ايرنا به خوبي ميدانند كه نميتوان به ادعاهاي يك خبرنگار قديمي خود دل بست و سرمربي تيم ملي را با چنين اتهامي مواجه كرد. آيا به جز ادعاهاي مدير رسانهاي اسبق كه فقط از وقتي كنار رفت پز منتقدي به خود گرفت، كس ديگري هم اين انگ بزرگ را تأييد ميكند؟
مي توان دو وضعيت را متصور شود. اولي حقيقت داستان ايرنا است كه كرش به عنوان يك خائن بايد در ايران محاكمه شود و حالت دوم تلاشهاي دو مرجع دولتي و رسمي كشور (ايرنا و يك شبكه راديويي) براي دفاع از منافع شخصي مدير رسانهاي اسبق تيم ملي. اگر دومي حقيقت داشته باشد، بايد به حال دولتيترين و رسميترين پايگاههاي خبري كشور گريست!
ارسال کردن دیدگاه جدید