نکته درباره راهبردهای سیاسی اکبر هاشمی: چرا اطرافیان هاشمی از آمدن "خاتمی" و خطر "مشایی" می گویند؟

هشت سال ریاست مجلس، هشت سال ریاست جمهوری، حضور در انتخابات مجلس ششم، ریاست مجلس خبرگان رهبری، ریاست مجلس تشخیص مصلحت، حضور در انتخابات ریاست جمهوری نهم، موضع‌گیری‌های پس از انتخابات دهم و الخ نشان می‌دهد که جناب آقای هاشمی علاقه فراوانی به کسب کرسی‌های قدرت دارند. علاقه‌ای که با گذشت 78سال از عمر ایشان همچنان جوان و پر قلیان مانده است.
سرویس سیاسی پایگاه 598 / 1- نباید فراموش کرد که حجت الاسلام و المسلمین هاشمی، سیاست را از اوایل دهه 40 به طور جدی دنبال می‌کرده و با حضور پررنگ در فعالیت‌های سیاسی و حضور در کنار افراد، احزاب و طیف های گوناگونِ دنیای سیاست، نوعی زبردستی و خبرگی را در این زمینه بدست آورده است. سال های 40 تا 70 اوج مبارزات و فعالیت‌های هاشمی است. از مبارزه با رژیم سفاک شاه تا دفاع دربرابر صدام جنایتکار، از مبارزه با گروه‌های حامی شوروی (کومونیست‌ها) تا حامیان آمریکا (لیبرال‌ها) از مبارزه با حجتیه‌ای‌ها تا مجاهدین (منافقین) و همچنین درگیری با جدایی‌طلبان و ... که در تمامی این مبارزات به لطف حضور در کنار امام راحل (ره) و دیگر بزرگان انقلاب، مجاهدت هایش به ثمر نشسته و همواره در جبهه پیروز و ظفرمند قرار داشته است.

2- هشت سال ریاست مجلس، هشت سال ریاست جمهوری، حضور در انتخابات مجلس ششم، ریاست مجلس خبرگان رهبری، ریاست مجلس تشخیص مصلحت، حضور در انتخابات ریاست جمهوری نهم، موضع‌گیری‌های پس از انتخابات دهم و قص علی هذا، نشان می‌دهد که جناب آقای هاشمی علاقه فراوانی به کسب کرسی‌های قدرت دارند. علاقه‌ای که با گذشت 78سال از عمر ایشان همچنان جوان و پر قلَیان مانده است.

3- اصلاح‌طلبان، خواه از نوع تند رو (سران فتنه) و خواه از نوع معتدل؛ اصول‌گرایان خواه از نوع محافظه کار و خواه از نوع معتدل؛ فرقی برای جناب آقای هاشمی ندارند. تاریخ نشان داده که هرکجا که کسب پیروزی و قدرت اقتضاء کند ایشان با هرگروه و حزبی هم‌پیمان و هم‌رای می‌شوند. پس بیراهه نیست اگر امروز تعبیر کنیم که دو طیف اصلاح‌طلب و ساکتین فتنه همچون "دو چوب" خیمه شب‌بازی در دستان جناب آقای هاشمی، برای کسب قدرت هستند.

4- در بخشی از تفکرات چندنفر از اعضای کابینه دولت، کژی‌هایی وجود داشت که توسط دلسوزان انقلاب نسبت به آن هشدارهایی داده شد. اما به ناگاه رسانه های وابسته به فتنه‌گران و ساکتین فتنه دست بکار شدند و با غوغا آفرینی و شکستن رکورد آمار تولید خبر و تحلیل درباره یک موضوع، آنچه که خود "خطر جریان انحرافی" نام‌گذاری کرده را بر فضای رسانه‌ای کشور تحمیل نمودند که از این کار 3هدف عمده را دنبال می‌کردند. 1) به حاشیه بردن و فراموش کردن خائنین فتنه88 و ساکتین آن 2) حمله به دولت و تضعیف آن  3) برنامه‌ریزی برای انتخابات یازدهم(92).

5- در فضای سیاسی امروز 2 طیف با تابلو "ایست" مواجه شده‌اند. یکی اصلاح طلبانِ فتنه‌گر که با توجه به عمل‌کردشان پس از انتخابات دهم، مورد نفرت مردم قرار گرفته‌اند (نمونه ای از آن را در 9 دی 88 دیدیم) و دیگری گروهی که از آن به "جریان انحرافی" تعبیر می‌شود که با توجه به جنگ روانی شدیدی که ساکتین به راه انداخته‌اند (و البته بازی خوردن برخی اصول‌گرایان واقعی در این عرصه) نوعی احساس خطر از قدرت گرفتن این افراد در جامعه وجود دارد.

6- به نظر می رسد سیاست جناب آقای هاشمی برای انتخابات آینده را بتوان در یک ضرب المثل ایرانی جستجو کرد! "به مرگ تهدید کن تا به تب راضی بشوند". حضور آقای "مشایی" و "خاتمی" در کرسی ریاست جمهوری یازدهم همان "مرگی" است که باید مردم را به وسیله‌ی آن ترساند تا بتوان آن‌ها را به سمت افرادی خاص سوق داد.

7- با آنکه خاتمی بارها به شفافیت اعلام کرده که در عرصه انتخابات حضور پیدا نمی‌کند و از طرف دیگر آنکه اصلا امکان حضورش وجود ندارد (رد صلاحیت) و اگر هم بشود با نفرتی که دربین مردم از او هست، رایی کمتر از رای کروبی در انتخابات 88 را کسب می‌کند، اما بخشی از رسانه های "وابسته" هر روز بر طبل کاندیداتوری او می‌کوبند و از آرای 25 ملیونی حرف می‌زنند. این بخشی از آن مرگ است که برای فرار از آن باید به دامن تب پناه برد. یعنی ائتلاف و انتخاب کسی که بتواند علاوه بر آراء اصول‌گرایان بخشی از اصلاح‌طلبان را نیز به خود جذب کند. از قضا جناب "تب" از ساکتین فتنه و دوستان جناب آقای هاشمی نیز هستند.

8- آقای مشایی نیز به علت وجود برخی حواشی در بین مردم، جایگاه اجتماعی چندانی ندارند و از سوی دیگر برخی گمانه زنی‌ها از رد صلاحیت ایشان خبر می‌دهد اما با همه این احوال خود او نیز تاکید کرده که برنامه‌ای برای حضور در انتخابات ندارند. اما بخش دیگری از همان رسانه های "وابسته" مدام از خطر حضور آقای مشایی در انتخابات دَم می‌زنند و با بیان نظرسنجی‌هایی مجعول و مجهول، آرایی نجومی برای ایشان متصور شده اند. این بخش دیگری از همان مرگ است که باید از آن فرار کرد و به جناب "تب" راضی شد. یعنی ائتلاف و انتخاب کسی که درست است از ساکتین بوده و درست است که از حامیان جناب هاشمی است اما در مقابل "جریان انحرافی" مقاومت می‌کند.

9- رسانه‌های "وابسته" که طیفی از آن‌ها حامی فتنه و طیف دیگر ساکت فتنه بودند تلاش دارند تا مردم را به مرگ که همان "توهم انتخاب شدن مشایی و خاتمی" است تهدید کنند و افکار عمومی تحت این فشار به دنبال راه فراری باشند و جناب "تب" که خود را هم وارد دعواهای سیاسی نکرده و بیشتر ژست یک جنتلمن را گرفته است، همان منجی است، کسی که سرسخت‌ترین مخالف "انحراف" و بزرگترین مانع و رقیب برای "فتنه" است. پس جریان‌های انقلابی نیز اگر خواستار بقای انقلاب و گفتمان اصول‌گرایی هستند، باید کمی نرمش نشان دهند و بر سر حضور جناب "تب" ائتلاف کنند تا با یک رای مناسب بر رقیبان جدی!! خود (که هر کدام 30 ملیون رای دارند) پیروز شود.

10- مردم ایران از روستا‌ها و شهرهای کوچک تا شهر‌های بزرگ و کلان شهرها، از جنوب شهر تا شمال آن ثابت کرده‌اند که حامی انقلاب و گفتمان انقلاب هستند. مردم در انتخابات مجلس هفتم و هشتم و نهم، ریاست جمهوری 84 و88 و... نشان دادند که دربرابر هرکسی که از خط امام (ره) و رهبری فاصله بگیرد و آرمان‌های انقلاب را به محاق ببرد، مقاومت می‌کنند و او را شکست می‌دهند حتی اگر آن فرد جناب آقای هاشمی با نیم قرن سابقه مبارزه و سیاست مداری باشد. تجربه 2 دهه شکست اراده سیاسیونِ جدای از خط رهبر نشان می‌دهد که این بار نیز از "دو چوب" خیمه شب بازی کاری بر نیاید و راهبرد "به مرگ تهدید کن تا به تب راضی شوند" تنها در حد تیتر روزنامه و سایت‌ها باقی بماند و آنچه از صندوق رای بیرون می‌آید که خوشایند جناب آقای هاشمی نیست.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی