اثر انگشت صهیونیسم روی سراسر تحریم‌های ضد ایرانی امریکا

اعضاي مجلس سناي امريکا هفته گذشته، در بدترين شرايط زماني از لحاظ نفوذ اين کشور در جهان، خود را از نظر اخلاقي به عنوان يک قلدر بي قدرت نشان دادند. ماموران اسرائيلي پيش نويس تحريم‌هاي جديد عليه ايران را براي امريکايي تنظيم کردند که جهان در سازمان ملل عليه آن راي داد؛ و بخشي از علت اين مخالفت جهاني، حمايت ما (امريکا) از خطر سلاح‌هاي کشتار جمعي اسرائيل است. آرزو داشتم که چنين چيزي حقيقت نداشت.

انتقام نتانياهو با حمله به اوباما از پشت آغاز شد و کنگره امريکا نيز نقش سواران پياده نظام نتانياهو را ايفا کرد. ۹۴ راي مثبت در مقابل هيچ راي منفي به تحريم‌ها عليه ايران در مجلس سنا من را شگفت زده کرد؛ چيزي که در ابتدا در تارنماي پرس تي‌وي خواندم. بايد مي‌فهميدم چه کساني اين «کودتاي کنگره‌اي» را آن هم در زماني که راي گيري در سازمان ملل در جريان بود، سازماندهي کرده‌اند.

منبعي که همه افراد در شبکه اينترنت از آن در مورد اين خبر استفاده مي‌کردند، نشريه کيبل (Cable) از مجله فارن پاليسي (Foreign Policy) بود. به طرز عجيبي تقريبا هيچ يک از شبکه‌هاي تلوزيوني يا روزنامه‌هاي عمده امريکايي، بعد از جستجو در گوگل، مطلبي را در اين مورد نداشتند. مجله فارن پاليسي تحت هدايت شوراي روابط خارجي است و به اسرائيل بسيار نزديک است. احساس مي‌کردم يک ماجراي رسانه‌اي در کار است، و احساسم درست بود.

ما شاهد يک تغيير رويکرد گسترده در اخبار مربوط به ايران بوديم و طي آن ديديم که روساي سازمان ملل و آژانس بين المللي انرژي اتمي و هيلاري کلينتون، وزير امور خارجه امريکا همگي مي‌گفتند که قصد دارند روي حل و فصل مسئله هسته‌اي ايران از طريق مذاکره تمرکز کنند؛ البته هرگز موضوع اسرائيل هسته‌اي براي آنها مسئله نبوده است.

دولت اوباما نمي‌خواست همزمان با تلاش براي آغاز هدايت مذاکرات جديد، آب را با تحريم‌هاي جديد گل آلود کند. کشاندن افراد به ميز مذاکره براي شروع به اندازه کافي مشکل هست؛ حال تيراندازي به آنها قبل از اينکه بخواهيد سر ميز مذاکره حاضر شوند، هرگز کمکي نمي‌کند.

راي گيري در مجلس سنا با ۹۴ راي موافق، هيچ راي مخالف و چند راي ممتنع به پايان رسيد. حتي سناتورهاي دموکرات نيز راي موافق دادند. من بوي ترس به مشامم رسيد. تنها يک گروه مي‌تواند کاري کند که اعضاي کنگره مانند حيوانات آموزش ديده سيرک عمل کنند. اين گروه آيپک و لابي اسرائيل است که شامل کساني که براي دستگاه اطلاعاتي اسرائيل کار مي‌کنند، مي‌شوند و تعدادشان نيز بسيار زياد است.

احساس کردم که در اين رابطه نوعي کنترل رسانه‌اي در کار است و باقي رسانه‌هاي ما نيز در اين باره ساکتند. اين معمولا بدين معناست که عناصر کليدي ماجرا خود را پنهان کرده‌اند؛ بنابراين کاوش‌هاي يک شنبه بعد از ظهر من در اين مورد آغاز شد.

هيچ يک از رسانه‌هايي که از اين تحريم‌ها نوشته بودند، به هيچ وجه از نام کساني که پيش نويس اين تحريم‌ها را تنظيم کردند، چيزي ذکر نکرده بودند. احساس کردم که يک مسئله جاسوسي در کار است. آنها اين مسئله را پنهان مي‌کردند. اسرائيلي‌ها همواره واسطه‌هاي خود را براي تنظيم پيش نويس قوانين داشته‌اند. اين روش آنها براي يادآوري اين نکته در کنگره است که چه کسي همه چيز را هدايت مي‌کند؛ نوعي نمايش عمومي قدرت.

من در نهايت مقاله جيم لوب را در تارنماي ضد جنگ (AntiWar.com) خواندم و وي حقيقتا خبرنگاري واقعي را در اين مقاله نشان داد. از وي به دليل نجات شرافت خبرنگاري در اين ماجراي کثيف تشکر مي‌کنيم. نقل قول مهمي را که وي آورده است، مي‌خوانيم:

مارک دابوويتز، مدير بنياد ليکوديست دفاع از دموکراسي‌ها که بخش عمده پيش نويس تحريم‌هاي عليه ايران را تنظيم کرده است، به نشريه فصلنامه کنگره گفت: «پيام اين تحريم‌ها براي ايران اين است که ما قصد داريم اقتصاد شما را از بين ببريم...اين کار را با سرعت انجام خواهيم داد.»

مي‌دانستم که فاصله بسيار کمي با پيدا کردن ارتباط اسرائيل با اين تحريم‌ها دارم. بنياد دفاع از دموکراسي‌ها (اف‌دي‌دي) يکي از چندين گروه صوري است که در واقع براي پيشبرد سياست‌هاي اسرائيل در امريکا تشکيل شده‌است. اين گروه‌ها نام‌هاي دهن پرکني مانند فرد ذکر شده در بالا و همچنين مقام‌هاي سابق دولتي در امريکا را مانند جيمز وولسي، رئيس سابق سيا استخدام مي‌کنند تا خود را مصون از سرزنش و انتقادها قرار دهند. اين روش مناسبي است و به خوبي هم جواب داده است.

آنها (اف‌دي‌دي) غالبا اين افراد را زماني که در دولت مشغول به کار هستند، به خدمت مي‌گيرند و بدين ترتيب افراد به کار گرفته شده تبديل به دارايي‌هاي اين گروه در دولت مي‌شوند و بعدا با دادن شغل‌هايي دراين انديشکده‌ها به آنها پول مي‌دهند. متاسفانه اين مسئله خيلي رواج دارد. حتي اعضاي کنگره نيز اين کار را مي‌کنند.

اگر در تارنماي اف‌دي‌دي به اعضاي آن نگاهي بياندازيد، مي‌بينيد که بعضي از عاملان تندرو و قديمي ماجراي ايران-کنترا، مانند ريچارد پرل، مايکل ليدن، باد مک‌فارلين و ... عضو آن هستند. اين‌ها افرادي هستند که دکترين حمله پيش گيرانه را در امريکا مطرح کردند. اف‌دي‌دي ترکيبي از افراد سالمند و جوان را در خود جاي داده است و آنهايي که به طور فعالانه جاسوسي مي‌کنند، مخفي و مستتر هستند.

مسير و روشي را که من اکنون توصيف کردم، تنها يکي از انگشتان تجاوزگر اسرائيل در رابطه با جاسوسي سياسي عليه امريکا است. اما از آنجا که رسانه‌ها و دانشگاهيان ما مي‌ترسند که حتي کلامي در اين باره به زبان بياورند، کم شناخته شده ترين روش‌هاست. آنها (لابي اسرائيل) اين نهادها را نيز تحت کنترل دارند.

اعضاي سازمان‌هاي اطلاعاتي ما با محدود شدن به صرف تلاش براي نظارت بر فعاليت‌ اين گروه‌ها تحقير شده‌اند. آنها حتي اجازه ندارند که پرونده‌هاي جاسوسي را در دادگاهي با هيئت منصفه عالي مطرح کنند زيرا اين سازمان‌ها اشخاصي حفاظت شده در هيئت مديره خود دارند. نمي‌توان آنها را تحت پيگرد قانوني قرار داد. اين يک رسوايي ملي براي امريکاست و البته تنها بخشي از آن است.

جيمز وولسي، مدير سابق سيا، مورد تنفر افراد قديمي و کارکشته دستگاه اطلاعات امريکا است. جديدترين رسوايي‌اش زماني بود که سخنگوي جنبش جاناتان پولارد را آزاد کنيد، شد. پولارد يک جاسوس اسرائيلي بود که براي اسرائيل کار مي‌کرد و وظيفه عمده وي به دست آوردن مواد و تسليحات براي اسرائيل جهت فروش به شوروي بود.

با هدايت يک جاسوس ديگر در کاخ سفيد، وي اطلاعات کل شبکه اروپاي شرقي سازمان سيا، جايي که در نهايت بيش از ۱۰۰ مامور اين سازمان کشته شدند را لو داد. فاجعه‌اي که همواره از مردم امريکا پنهان شده است و تنها نشريه وترنز تودي از آن حرف زده است.

اسرائيلي‌ها همچنين از طريق پولارد مي‌خواستند تجهيزات لازم براي آنچه را که ما آن را «حمله ابتدايي» مي‌ناميم، بدست بياورند که تحقق چنين امري مي‌توانست شوروي را در جايگاه امني براي حمله اتمي به امريکا قرار دهد. اين دوست ما اسرائيل بود. وولسي بايد همه اين‌ها را بداند. وي با درخواست براي آزادي پولارد شرمساري را براي سازمان سيا به ارمغان آورد. او بايد اعدام مي‌شد.

توجيه سنا در مورد تحريم‌هاي جديد اين بود که اين تحريم‌ها اوباما را در موقعيت و جايگاهي بهتر در مذاکره با ايران قرار مي‌دهد. اما به نظر نمي‌رسد که اعضاي مجلس سنا به مخالفت کامل اوباما و هيلاري با اين تحريم‌ها اهميتي داده باشند.

ماموران اسرائيلي که اين تحريم‌ها را تصويب کردند، خواستار حل و فصل مشکل‌ها نيستند. آنها مي‌خواهند محافظه کاران در ايران را تا حدي خشمگين کنند که يک راه حل مورد توافق هرگز حاصل نشود و بدين ترتيب خود را در موضعي بهتر براي اصرار بر گزينه جنگ قرار دهند. بدين شکل، آنها مي‌توانند بگويند که به ايران آخرين فرصت را نيز دادند ولي اين کشور هيچ گزينه‌اي براي آنها باقي نگذاشت.

اما يک توطئه فرعي در اين ماجرا در جريان است. عملکرد تحريم‌ها آنطور که براي ما در امريکا گفته مي‌شود نيست و رسانه‌هاي امريکايي نيز اين مسئله را پوشش نمي‌دهند. اين تحريم‌ها در واقع به منافع بلند مدت امريکا و اروپا آسيب وارد مي‌کنند. پرس تي‌وي چندين هفته اخباري را منتشر کرد که نشان مي‌داد چگونه ايراني‌ها به شدت در تلاش هستند تا بدون اتکا به خارج، تجهيزات و کالاهاي مورد نياز خود را از جمله سلاح‌هاي دفاعي توليد کنند.

ايراني‌ها همچنين به بخش توسعه انرژي خود براي صادرات نيز تنوع بخشيده و صادرات برق را نيز با صادرات به کشورهايي که حتي متحد امريکا هستند، مانند عراق و افغانستان گسترش داده‌اند. آنها پروژه خط لوله عمده با پاکستان را نيز تکميل خواهند کرد.

همچنين يک پروژه خط لوله گاز نيز در جريان است که از ايران، به عراق، سوريه و سپس به يک بندر صادراتي در لبنان مي‌رسد و يک شاخه آن نيز از طريق ترکيه به اتريش مي‌رود و بدين ترتيب اروپايي‌ها ديگر مانند گذشته به گاز روسيه وابسته نخواهند بود.

اين دستاوردها به واسطه تحريم‌ها متوقف يا با مانع روبرو نشده‌اند بلکه خود نتيجه مستقيم اين تحريم‌ها هستند. در حالي که ايران وادار مي‌شود توليد داخلي خود را به حداکثر برساند، کالاهايي که به طور سنتي از اروپاي غربي وارد اين کشور مي‌شدند، بازار ايران را از دست خواهند داد.

کشورها و مجموعه‌هاي بازرگاني ديگر نيز براي حفظ خود در قبال تحريم‌هاي قلدرانه، پا در مسير ايران خواهند گذاشت. بگذاريد از يک عبارت قديمي استفاده کنم، «اين مشاغل براي هميشه از بين خواهند رفت» و مردم امريکا مي‌توانند براي اين مسئله از مقامات جنگ طلب خود و عناصر ستون پنجم اسرائيل در آن کشور تشکر کنند. اروپا نيز مشاغل مربوط به بخش صادرات خود را به طور دائم از دست خواهد داد.

مسئله ديگر در مورد تحريم‌هاي جديد اين است که به موجب آنها، افرادي که کالاهايي از قبيل گرافيت، آلومينيوم و فولاد به ايران مي‌فروشند، مجازات خواهند شد. اين اجناس براي ساخت کشتي و عمليات هسته‌اي مورد استفاده قرار مي‌گيرند. اما اين اجناس در هزاران قلم جنس و کالاي ديگر نيز مورد استفاده قرار مي‌گيرند. آيا آنها در اقدام بعدي مي‌خواهند هوا را هم تحريم کنند؟

تحريم اين قبيل اجناس به غير از مشکل تر کردن رسيدن به يک راه حل مورد توافق، يک هدف اصلي ديگر را نيز دنبال مي‌کند. هدف از تصويب تحريم اين اجناس، ايجاد اختلال در تنوع صادراتي انرژي ايران به کشورهاي نزديک خود است. کشورهايي که تبديل به مشتريان طولاني مدت ايران خواهند شد و بدين ترتيب بازارهاي اين کشورها براي منافع تجاري امريکا و اسرائيل هميشه تعطيل خواهد شد.

ما به روزهاي جنگ جهاني اول، زماني که مقامات از مردم به عنوان آلت دست استفاده مي‌کردند، بازگشته‌ايم. آنها از اين تهديدهاي ساختگي و اغراق شده به منظور فريب مردم جهت افتادن در مسير ساختگي نجات جانشان استفاده مي‌کنند؛ آن هم در زماني که هموطنان خود ما در حال آسيب رساندن به ما هستند.

و بله، شرکت‌هاي اسرائيلي در بعضي از قراردادهاي مربوط به خط لوله در منطقه قفقاز بسيار نقش دارند و اميدوارند که بتوانند روي ميدان‌هاي نفتي مديترانه ادعاي مالکيت کنند. ميدان‌هاي نفتي که قصد دزديدن آنها را دارند و اگر لازم باشد از سلاح‌هاي کشتار جمعي خود نيز در اين راستا استفاده خواهند کرد.

اين تهديد دروغين هسته‌اي نيست که واقعا آنها را نگران مي‌کند. آنها صرفا مي‌خواهند منابع انرژي ايران را از بازارها دور نگاه دارند تا بدين ترتيب همزمان با ساخت ديگر منابعي که مي‌توانند از آنها بهره ببرند، قيمت سوخت را بالا نگاه دارند. آنها در حال دزدي از ما همزمان با دزدي از ايران هستند.

مردم امريکا بايد فورا از خواب بيدار شوند. نفوذ جاسوسي اسرائيل در کنگره ما در آخرين مرحله خود است. تا زماني که کنگره ما در اشغال دست نشانده‌هاي لابي اسرائيل باشد، مردم سنتي امريکا شهروندان درجه دوم کشور خود محسوب خواهند شد. اين را جمل عبدي به خوبي مي‌داند:

جمال عبدي، مدير سياست‌گذاري شوراي ملي ايرانيان مقيم امريکا مي‌گويد: «با هر تحريم جديدي که کنگره تصويب مي‌کند، انعطاف رئيس جمهور کاهش پيدا کرده و ترديدها در مورد قابليت تحريم‌ها براي محقق کردن يک توافق ديپلماتيک، افزايش پيدا مي‌کند.»

وي افزود: «اين چيزي است که ما در دهه ۹۰ ميلادي در عراق ديديم. تحريم‌هاي لجوجانه در راستاي تقويت مذاکرات نيستند؛ آنها ديپلماسي را غير ممکن و جنگ را گريزناپذير مي‌کنند.»
*****
(اين مقاله به صورت اختصاصي براي وب سايت پرس تي وي نوشته شده و انتشار آن با ذکر منبع بلامانع است.)

درباره نويسنده: جيم دين تحلیل‌گر مسایل مربوط به امریکا و خاورمیانه است. وی در يک خانواده نظامي قديمي در امريکا متولد شد. مقالات دین درباره امنيت ملي، امور اطلاعاتي، عمليات رواني، تاريخ نظامي/اطلاعاتي و جنگ‌هستند. دين اخيرا در تلویزيون پي‌بي‌اس در مستندي به نام در جستجوي لينکولن همراه با پرفسور هنري لوئيز گيتز ظاهر شده است. جيم دين از مدیران نشريه وترنز تودي است.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی