غیبت و بدگویی در آیینه قرآن و روایات
غیبت آسیبی فردی و اجتماعی است که گریبان بسیاری از ما را گرفته است، امید است با بهرهگیری از موانع غیبت و عبرت گرفتن از آثار و عوارض آن دست از این گناه شسته و قلب و روح خود را آلوده به این گناه نکنیم.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جوانان خراسان شمالی به ارائه فهرستی از آسیبهای سبک زندگی پرداختند و بیست پرسش مطرح کردند، یکی از پرسشها این است که «چرا پشت سر یکدیگر حرف میزنیم؟».
امروزه به وفور میبینیم که فرد یا افرادی در خانه، خیابان یا محل کار پشت سر دیگری حرف میزنند، بد دیگران را میگویند، نزد رییس اداره میروند و از همکار خود شکایت میکنند، بدی او را میگویند، نواقص کار و معایبش را بیان میکنند، پشت سر او ادایش را در میآورند یا صدایش را تقلید میکنند.
به وفور میبینیم اقوام مختلف و مردمان دیگر شهرها را به صفتی ناپسند منتسب کرده و برای یکدیگر تعریف میکنند و پیامک میفرستند.
حال این سؤال مطرح است که آیا هر حرفی غیبت است، آیا غیبت تنها به حرف است یا اشاره و ادا درآوردن، پیامک فرستادن و جک گفتن هم مصداق غیبت است؟
مفهوم غیبت
غیبت آن است که برادر [دینى] خود را بدانچه او را ناخوش آید یاد کنى، پس اگر آن چیز در او باشد، غیبت و اگر نباشد بهتان نامیده مى شود؛ خواه این [بدگویى] با قول باشد یا فعل و خواه با اشاره باشد یا کنایه(1) و خواه در امور دینى باشد یا دنیوى و خواه در لباسش باشد یا خانه.(2)
از اینرو، هرگاه کسی در غیاب دیگری سخنی نسبت به او بگوید که عرفاً و در نزد مردم نقص و عیب به حساب می آید و قصد وی از این کار سرزنش و یا برملا کردن نقص او باشد، مرتکب غیبت شده است.
رسول گرامی اسلام خطاب به ابوذر میگوید: اى ابوذر! از غیبت بپرهیز، که غیبت بدتر از زناست ... ابوذر گوید: عرض کردم: اى پیامبر خدا! غیبت چیست؟ فرمود: غیبت این است که از برادرت چیزى بگویى که خوش ندارد. عرض کردم: اى پیامبر خدا! اگر آنچه درباره او گفته مىشود در او باشد چه؟ فرمود: بدان که اگر آنچه در او هست بگویى غیبتش کردهاى و اگر آنچه در او نیست بگویى، به او بهتان زدهاى.(3)
غیبت کردن تنها با لفظ شکل نمی گیرد، بلکه در بسیاری از موارد غیبت کردن با حرکات اعضا هم مصداق می یابد، عایشه می گوید: زنی نزد ما آمد. چون روی خود برگرداند با دست اشاره کردم که کوتاه قد است. رسول خدا(ص) فرمودند: غیبت این زن را کردی.(4)
همچنین، امام کاظم(ع) میفرماید: هر کس پشت سر دیگرى چیزى بگوید که در او هست و مردم هم آن را مىدانند غیبتش نکردهاست، اما اگر کسى پشت سرش چیزى را بگوید که در او هست ولى مردم نمىدانند، غیبتش کردهاست.(5)
غیبت؛ گناه کبیره
غیبت را جزو گناهان کبیره و بسیار بسیار مذموم و ناپسند دانستهاند. حضرت علی(ع) میفرماید:«منفورترین خلایق نزد خدای متعال غیبت کننده است و غیبت یک ویژگی حیوانی و زشت و ناپسند است».(6)
برخی غیبت را از قتل نیز ناپسندتر دانستهاند زیرا در قتل، جان فرد گرفته میشود اما در غیبت آبرو و حیثیت فرد از بین میرود.
پیامبر خدا(ص) میفرماید:«غیبتکردن بدتر از زنا است. عرض شد: چگونه؟ فرمود: مرد زنا مىکند و سپس توبه مىنماید و خدا توبهاش را مىپذیرد. امّا غیبت کننده آمرزیده نمىشود، تا زمانى که غیبت شونده او را ببخشد».(7)
از امام صادق(ع) روایت شده که ایشان غیبت را همچون کفر و شرک دانسته و فرمودهاند«غیبت کفر به خدا است و کسی که به آن گوش دهد یا به آن رضایت داشته باشد مشرک خواهد بود».(8)
زمینههای انجام غیبت
پرسش دیگر درباره غیبت این است که چه عواملی سبب میشود تا به غیبت دیگران بپردازیم؟
علمای علم اخلاق زمینههای مختلفی برای انجام غیبت برشمردهاند. حسد، کینه، سوء ظن، ثروتاندوزی، منافع شخصی، حزبی، اجتماعی و سیاسی، خودکمبینی و خود بزرگ بینی برخی از عوامل و زمینههای انجام غیبت و بدگویی کردن از دیگران است.
تجسس
خداوند متعال در قرآن کریم روحیه تجسس در زندگی دیگران را مایه کشیده شدن به غیبت میداند، در سوره حجرات آیه 12 میخوانیم:« اى کسانى که ایمان آورده اید، از گمانهاى بد درباره دیگران ـ که بسیار هم هست ـ بپرهیزید و به آنها ترتیب اثر ندهید، چرا که پارهاى از گمانها گناه است، و درصدد کشف عیوب مردم برنیایید، و یکدیگر را غیبت نکنید که غیبت مؤمن بسان این است که کسى گوشت مرده برادر خود را بخورد؛ آیا یکى از شما دوست دارد گوشت برادرش را که مرده است بخورد ؟ شما قطعاً از این کار کراهت دارید؛ پس غیبت را نیز ناخوشایند بدانید و از خدا بترسید و به درگاه او از این گناهان توبه کنید که خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است».
ثروت اندوزى
همچنین در آیات ابتدایی سوره «الهمزه»، ثروتاندوزی را سبب عیبجویی و غیبت از دیگران دانسته است«واى بر هر عیبجوى غیبت کننده اى، که مالى فراهم آورده و آن را پى در پى شمرده است».
سوءظنّ و بدگمانی به دیگران
خداوند متعال در سوره حجرات همچنین بدگمانی به دیگران را سبب کشیده شدن آدمی به غیبت دیگران دانسته است:« اى کسانى که ایمان آورده اید، از گمان هاى بد درباره دیگران ـ که بسیار هم هست ـ بپرهیزید و به آنها ترتیب اثر ندهید، چرا که پاره اى از گمان ها گناه است، و درصدد کشف عیوب مردم برنیایید، و یکدیگر را غیبت نکنید».
خود کمبینی
حضرت علی(ع) ناتوانی و خود کمبینی را از زمینههای انجام غیبت میداند و میفرماید:« غیبت کردن، کار شخص ناتوان است».(9)
آثار غیبت
آثار و آفات غیبت و بدگویی کردن از دیگران نه تنها جنبههای فردی و اجتماعی را در بر میگیرد، محدود به دنیا نیست و آثار و تبعات اخروی نیز دارد.
آثار فردی
امام صادق(ع) میفرماید: «غیبت نکُن، که از تو غیبت مىشود و براى برادرت چاه مکَن که خود در آن مىافتى؛ زیرا با هر دست بدهى، با همان دست پس مىگیرى».(10)
بر اساس این حدیث شریف کسی که غیبت دیگران می کند خود را در معرض غیبت قرار میدهد.
امام صادق(ع) میفرماید:« مـردى بـه على بن حسین(ع) عرض کرد: فلانى به شما نسبت مىدهد که گمراه و بدعتگذار هستى. على بن الحسین به او فرمود: حقّ همنشینى با آن مرد را پاس نداشتى ؛ زیرا سخن او را به ما منتقل کردى. حقّ مرا نیز به جا نیاوردى زیرا از برادرم چیزى به من رساندى که من آن را نمىدانستم! ... از غیبت بپرهیز، که آن خورش سگهاى دوزخ است و بدان کسى که از مردم زیاد عیبگویى کند، این عیبگویى زیاد بر این نکته گواهى دهد که او این عیبها را به همان اندازهاى که در خودش هست، مىجوید (عیبگویى او از مردم نشان مىدهد که آن عیبها در خود او نیز هست).(11)
حضرت علی(ع) نیز میفرماید«آنچه که براى خود دوست میداری، برای دیگران هم دوست بدار و آنچه براى خود نمىپسندى، براى دیگران هم مپسند».
آثار اجتماعی و دنیایی
غیبت مؤمنان از یکدیگر، عامل گسستن اخوّت ایمانى آنان است و سبب هتک حرمت و آبروی آنان میشود، خداوند متعال در قرآن کریم به این معنا اشاره کرده و فرموده است« خداوند دوست ندارد که آشکارا از کسى بدگویى شود». (12)
ایجاد روحیه بدبینی، گسسته شدن اعتماد میان همکاران در یک محیط کاری یا از بین رفتن حس اعتماد در بین افراد یک جامعه از آثار اجتماعی غیبت و بدگویی از دیگران است.
بیآبرو شدن، قتل، نزاع، از بین رفتن وحدت ملی، از بین رفتن قبح گناه، تجسس در زندگی دیگران و نا امنی از آثار و آفات گناه غیبت در جامعه است، در حقیقت میتوان گفت:«غیبت کلید انجام گناهان دیگر است».
آثار معنوی و اخروی
آثار و آفات غیبت تنها محدود به دنیا نیست و اثرات معنوی و اخروی نیز دارد.
پیامبر خدا(ص) میفرماید:«غیبت کردن در(نابودى) دین آدمى، زودتر کارگر افتد تا بیمارى خوره در اندرون او».(13)
همچنین پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «هر کس از مرد یــا زن مسلمانى غیبت کند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذیرد مگر این که غیبت شونده او را ببخشد».(14)
در جای دیگر رسول مهر و رحمت میفرماید«روز قـیامـت فــردى را مىآورند و او را در پیشگاه خدا نگه مىدارند و کارنامهاش را به او مىدهند، امّا حسنات خود را در آن نمىبیند. عرض مىکند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرا من در آن طاعات خود را نمىبینم! به او گفته مىشود: پروردگار تو نه خطا مىکند و نه فراموش. عمل تو به سبب غیبت کردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد دیگرى را مىآورند و کارنامهاش را به او مىدهند. در آن طاعت بسیارى را مشاهده مىکند. عرض مىکند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرا من این طاعات را به جا نیاوردهام! گفته مىشود: فلانى از تو غیبت کرد و من حسنات او را به تو دادم».(15)
همچنین امام صادق(ع)میفرماید:«غیبت و بدگویی بر هر مسلمان حرام است و آنکارهای نیک غیبت کننده را میخورد و تباه میسازد همچنانکه آتش هیزم را میخورد».(16)
از رسول گرامی اسلام(ص) نیز روایت شده است که فرمودند:«همانا عذاب در قبر از از سخنچینی و غیبت کردن و دروغ گفتن پدید میآید.(17)
خداوند متعال در قرآن کریم، کیفر غیبت و عیب جویى از دیگران را گرفتارى در آتش جهنّم قرار داده و فرموده است:« واى بر هر عیبجوى غیبت کننده اى، که مالى فراهم آورده و آن را پى در پى شمرده است؛ چون مى پندارد که ثروتش مرگ را از او دور کرده و جاودانه اش ساخته است. چنین نیست، مرگ او فرا خواهد رسید و قطعاً در آن آتش شکننده افکنده خواهد شد. و چه چیزى تو را آگاه کرده است که آن آتش شکننده چیست؟ آتشِ برافروخته خداست، که بر دل ها چیره مى شود و جان آدمیان را مى سوزاند. آن آتش بر آنان در بسته خواهد بود و راه خلاصى از آن نخواهند داشت.
آثار و آفات شنیدن غیبت و دفاع نکردن از غیبتشونده
بر مؤمنان و مسلمانان واجب است که در مجالس غیبت و گناه حضور پیدا نکنند و در صورتی که در مجلسی غیبت و بدگویی از دیگران صورت گیرد وظیفه دارند در صورت امکان امر به معروف و نهی از منکر کرده و از شخص غیبت شونده دفاع کنند و در صورت نداشتن توانایی، آن مجلس را ترک کنند، در غیر این صورت گناه شخص غیبت کنند و شنونده غیبت همسان است. مولای متقیان میفرماید:«شنونده غیبت، مانند غیبت کننده است».(18)
پیامبر خدا(ص) نیز در اینباره میفرماید:«هرگاه در حضور کسى از برادر مسلمانش غیبت شود و او بتواند یاریش دهد، امّا به یارى (و دفاع از)او برنخیزد، خداوند در دنیا و آخرت تنهایش گذارد.(19)
همچنین پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: «کسی که در نزدش غیبت میشود و ساکت باشد و بر غیبت کننده اعتراض ننماید چون کسی خواهد بود که مرتکب غیبت گردیده است.
امام صادق(ع) :«هر کس در نزد وی از برادر مؤمنش غیبت به عمل آید و یاریش نکند و از او دفاع ننماید با این که می توانست او را یاری کند و از وی دفاع کند خدای بزرگ در دنیا و آخرت او را رسوا خواهد کرد.(20)
آثار و برکات ترک غیبت و بدگویی
همانگونه که برای غیبت آثار و آفاتی متصور است برای ترک غیبت و بدگویی از دیگران و همچنین دفاع از شخصی که از او غیبت میشود نیز آثار و برکاتی است که در احادیث و روایات به آن اشاره شده است.
پیامبر گرامی اسلام(ص) برای ترک و خودداری از غیبت ثواب فراوانی قائل شده و فرموده است:«خودداری از غیبت در نزد خدا از هزار رکعت نماز نافله محبوبتر است».(21)
همچنین میفرمایدهر کس در مجلسى بشنود که از برادرش غیبت مىشود و آن را از او دفع کند، خداوند هزار باب بدى را در دنیا و آخرت از او دفع کند.(22)
مولای متقیان درباره آثار ترک غیبت میفرماید:«خردمند کسی است که زبانش را از غیبت و بدگویی نگهدارد».(23)
امام کاظم(ع) نیز میفرماید: «به خدا سوگند به آدم مؤمن خیر دو جهان داده نمیشود مگر به سبب گمان نیکش به خدای بزرگ و امیدواریش به وی و نیکخویی و خودداریش از غیبت کردن مردمان با ایمان».(24)
خداوند متعال نیز بر لزوم مبارزه با غیبت کنندگان و ترک همنشینى و مجالست با آنان تأکید کرده و میفرماید:«و بر آنان که تقوا پیشه کرده اند چیزى از حساب کسانى که آیات خدا را به مسخره مى گیرند نخواهد بود و به گناه آنان مؤاخذه نخواهند شد، ولى به آنان یادآور شده ایم که با ایشان همنشینى نکنند، باشد که در دام این گناه نیفتند و همچنان از آن بپرهیزند».(25)
موارد جواز غیبت
دین اسلام دین تعادل و دوری از افراط و تفریط است، از اینرو همانگونه که از یکسو غیبت افراد برای حفظ منافع فردی و اجتماعی مسلمانان مذموم و ناپسند است، از سوی دیگر غیبت برخی از افراد برای حفظ همان منافع جایز شمرده شده است، به قول شاعر:
خدا گر زحکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری
یکی از مواردی که غیبت دیگران جایز است، بازگویی عیوب ظالم از سوی مظلوم است، خداوند متعال در اینباره میفرماید: «خداوند دوست ندارد که آشکارا از کسى بدگویى شود، ولى کسى که به او ستم شده است گناهى بر او نیست که آشکارا از ستم کننده به بدى یاد کند. و خدا همه سخنان را مى شنود و از آنها آگاه است».
یکی دیگر از موارد جایز بودن غیبت دیگران بازگویی عیوب کافران است، این مطلب از مفاد آیه 12 سوره حجرات که غیبت برادر مؤمن حرام است فهمیده میشود.
بازگویی پذیرایی ناشایست میزبان، از سوی مهمان از دیگر مواردی است که جایز است و غیبت محسوب نمیشود، این مطلب نیز از مفاد آیه 148 سوره نساء فهمیده میشود.
پیامبر رحمت(ص) میفرماید:«هر که جامه شرم از خود بیفکند، غیبت ندارد» یعنی نکوهش او غیبت شمردهنمىشود.(26)
و در جای دیگر میفرمایند:« هر کس لباس حیا را از صورت خود دور اندازد و در انظار مردم مرتکب کاری زشت گردد غیبت ندارد و کار زشتش را می توان برای دیگران نقل کرد و نیز حضرت فرمود: هیچ غیبتی برای فاسق نیست و غیبتش جایز است».(27)
امام صادق(ع) نیز فرمودهاند:«هرگاه عصیانگری گناهی را آشکارا مرتکب گردد دیگر احترامی برایش نخواهد بود و غیبتش جایز است».(28)
رسول گرامی اسلام همچنین چهار گروه دیگر را از دایره حرمت غیبت خارج کرده و فرمودهاند:«چـهار کس هستند کـه غیبت کردن از آنها غـیبت نیست: فاسقى که فسق خودرا آشکارمىسازد، پیشواى دروغگویى که اگر خوبى کنى، سپاسگزارى نمىکند و اگر بدى کنى، نمىبخشد، کسانى که از سر خنده و شوخى فحش مادر مىدهند و کسى که از جماعت مسلمانان کناره گیرد و بر امّت من عیب گیرد و به روى آنها شمشیر کشد».(29)
یا میفرمایند:«غیبت کردن و بدگویی از کسی جایز نیست مگر از کسی که در خانه اش نماز بخواند و از حضور در جماعت مسلمانان از خود بی میلی نشان دهد و آن کس که از حاضر شدن در جماعت مسلمانان بی میل باشد بر مسلمانان واجب است که از او بدگویی کنند و عدالتش در بین آنان ساقط میگردد و بر آنان لازم است که از او ببرند و دوری گزینند.(30)
سعدی، شاعر شیرین سخن شیرازی، سخنان پیامبر رحمت و محبت را به زبان شعر ترجمه کرده و سروده است:
سه کس را شنیدم که غیبت رواست وز این درگذشتی چهارم خطاست
یکی پادشاهی ملامت پسند کز او بر دل خلق بینی گزند
حلال است از او نقل کردن خبر مگر خلق باشند از او بر حذر
دوم پرده بر بی حیائی متن که خود میدرد پرده بر خویشتن
ز حوضش مدار ای برادر نگاه که او میدرافتد به گردن به چاه
سوم کژ ترازوی ناراست خوی ز فعل بدش هرچه دانی بگوی
توبه از غیبت
حال که سخن از زشتی و ناپسندی گناه غیبت و بدگویی کردن از دیگران رفت و زشتی آن روشن شد، جا دارد راههای توبه از این گناه نیز بیان شود.
توبه در اسلام داراى شرایطى است؛ ترک گناه، پشیمانى از گناه، تصمیم بر انجام ندادن دوباره گناه، تلافى و جبران گناه.(31)
خداوند متعال پذیرای توبه غیبت کنندگان از برادران ایمانى خود است و در قرآن کریم میفرماید:« از خدا بترسید و به درگاه او از این گناهان توبه کنید که خداوند بسیار توبه پذیر و مهربان است».
درباره توبه از غیبت، روایات مختلفى نقل شدهاست. بعضى از احادیث، استغفار را کافى دانسته و برخى گرفتن رضایت طرف را لازم شمردهاند.
در حدیثى رسول اکرم(ص)فرمود:«هر کس حقى از برادر دینى بر عهده دارد (آبرو یا مال) باید از او رضایت بخواهد پیش از فرارسیدن روزى که درهم و دینار یافت نمىشود و به جاى آن از حسنات و کارهاى نیک او برمىدارند. اگر کار نیکى نداشته باشد، از گناهان طرف برمىدارند و به گناهان او مىافزایند».(32)
در روایتى دیگر پیامبر اکرم(ص) میفرماید:«گناه غیبت را از گناه زنا شدیدتر مىداند و دلیلش را اینطور ذکر مىکنند که زناکار توبه مىکند و خداوند توبه او را مىپذیرد، ولى توبه غیبت کننده آن گاه پذیرفته مىشود که رضایت طرف را کسب کند. اگر او راضى نشود، توبهاش مقبول نیست».(33)
اما در مقابل، روایاتى از معصومان نقل شده که استغفار را کافى دانسته است، امام صادق(ع) مىفرماید: «از پیامبر(ص) درباره کفاره غیبت سؤال شد، حضرت فرمود:«هرگاه یکى از شما غیبت برادرش را کرد، از خداوند آمرزش بطلبد؛ زیرا این کفّاره گناه اوست».(34)
همچنین در پاسخ بهاین سؤال که کفّاره غیبت چیست، میفرماید:«کفّارهاش این است که هرگاه به یاد کسى که از او غیبت کردهاى افتادى، از خداوند برایش آمرزش بخواهى».(35)
مراجع بزرگوار تقلید درباره احکام توبه این نظر را مطرح کرده اند که«اگر شخص مغتاب(غیبت شده)، از غیبت با خبر گشته، بایستى شخص مرتکب گناه غیبت، از او عذر خواسته، حلالیت بطلبد؛ چه به واسطه غیبتش او را دلگیر و ناراحت نموده است؛ پس بایستى به عذر و پشیمانى، خطاى خود را جبران کند.
در صورتى که شخص مغتاب، از غیبت آگاه نگشته است، عذر خواهى و طلب حلالیت لازم نیست؛ زیرا او را از غیبت انجام شده، غم و دردى وارد نشده است. لیک در این قسم و هم در قسم پیش، اظهار پشیمانى به درگاه خداى تعالى ـ از نافرمانى و تخلّفى که از نهى او نموده ـ لازم است ؛ چنان که بایستى بر عدم تکرار گناه نیز عزم جزم نماید.
موانع غیبت
قاعده«پیشگیری بهتر از درمان» در مسأله غیبت نیز صدق میکند، برای اینکه در دام غیبت و بدگویی کردن از دیگران نیفتیم بهتر است موانع غیبت را در خود تقویت کنیم، عوامل مختلفی سبب پیشگیری از غیبت میشود.
تقوا
تقوا پیشگى، مانع غیبت و بدگویى از دیگران میشود:« از خدا بترسید و به درگاه او از این گناهان توبه کنید».
توجّه به حقیقت غیبت
توجّه به حقیقت غیبت(خوردن گوشت غیبت شده)، موجب تنفّر و اجتناب از آن میشود.
توجّه به خدا
توجّه به«علم و آگاهى خداوند» از گفته هاى انسان، مانع غیبت دیگران و ذکر و یاد خدا سبب پیشگیری از غیبت و بدگویی دیگران میشود.
نتیجه گیری:
غیبت آسیبی فردی و اجتماعی است که گریبان بسیاری از ما را گرفته است، امید است با بهرهگیری از موانع غیبت و عبرت گرفتن از آثار و عوارض آن دست از این گناه شسته و قلب و روح خود را آلوده به این گناه نکنیم.
پاورقی:
(1) ـ زبدة البیان، ص 530.
(2) ـ جامع السّعادات، ج 2، ص 293.
(3) ـ بحار الأنوار: 77 / 89 / 3، منتخب میزان الحکمة: 436.
(4) ـ بحارالانوار، چاپ کمپانی، جلد 15، جزء 4، ص188.
(5) ـ الکافی: 2 / 358 / 6 منتخب میزان الحکمة: 438.
(6) ـ غرر الحکم: 3128 .
(7) ـ الترغیب والترهیب: 3 / 511 / 24، منتخب میزان الحکمة: 436.
(8) ـ مستدرک الوسائل، جلد 2 ص 108.
(9) ـ نهج البلاغة: الحکمة 461، منتخب میزان الحکمة: 436.
(10) ـ بحار الأنوار: 75 /249 /16، منتخب میزان الحکمة: 436.
(11) ـ بحار الأنوار: 75 / 246 / 8 منتخب میزان الحکمة: 436.
(12) ـ سوره نساء آیه 148.
(13) ـ الکافی: 2 / 357 / 1 منتخب میزان الحکمة: 436.
(14) ـ بحار الأنوار: 75 / 258 / 53 منتخب میزان الحکمة: 436.
(15) ـ جامع الأخبار: 412 / 1144 منتخب میزان الحکمة: 436.
(16) ـ انوار النعمانیه، ج 3، ص 6.
(17) ـ مستدرک الوسائل، ج 2، ص 106.
(18) ـ غرر الحکم: 1171 منتخب میزان الحکمة: 438.
(19) ـ الفقیه: 4 / 372 منتخب میزان الحکمة: 438.
(20) ـ مستدرک ج 2 ص 108.
(21) ـ مستدرک،ج 2 ص 105.
(22) ـ أمالی الصدوق: 350 منتخب میزان الحکمة: 438.
(23) ـ غرر الحکم، ص 84.
(24) ـ مستدرک ج 2 ص 107.
(25) ـ سوره انعام، آیه 68، ترجمه تفسیر المیزان.
(26) ـ تحف العقول
(27) ـ جامع السعادات، ج 2، ص 322.
(28) ـ شرح لمعه، ج 2، ص 346.
(29) ـ بحار الأنوار: 75 / 261 / 64 منتخب میزان الحکمة: 438.
(30) ـ تهذیب ج 6 ص 241.
(31) ـ مفردات راغب، ص 76.
(32) ـ وسائل الشیعه، ج 8، ص 601.
(33) ـ مستدرک ج 2، ص 106.
(34) ـ کنزالعمّال: 8037 منتخب میزان الحکمة: 438.
(35) ـ الکافی: 2 / 357 / 4 منتخب میزان الحکمة: 438.
ارسال کردن دیدگاه جدید