مغالطه ایران، آمریکا و انتخابات حداقلی

چندی پیش برخی چهره های سیاسی کشور در یک هماهنگی سوال بر انگیز مواضعی در قبال انتخابات آتی ریاست جمهوری اتخاذ کردند که نهایتا منجر به ورود مستقیم رهبر معظم انقلاب به موضوع و شفاف سازی افکار عمومی از سوی ایشان شد.

انتخابات آزاد شاه بیت سخنانی بود که مستقیم و تلویحی از این گروه مشخص شنیده شد. علی اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نیز از جمله این افراد بود. وی شاید اولین فرد این گروه بود که در شهریورماه امسال در دیدار گروهی از دانشجویان دغدغه ذهنی خود را اینگونه بیان کرد که "برگزاری انتخابات آزاد، شفاف و منطبق بر قانون اساسی می‌تواند بخش بزرگی از مشکلات کشور را حل کند." این موضعی سوال بر انگیز بود و چرایی آن، آنهم از سوی فردی مانند هاشمی بخشی از افکار عمومی کشور را به خود مشغول کرد.

طی روزهای گذشته انتشار یک بازخوانی از مواضع هاشمی رفسنجانی در فضای خبری کشور باعث شد تا افکار عمومی بتوانند بهتر با این سوال مواجه شوند. چرا هاشمی چنین سخنانی می گوید؟

در این بازخوانی، وی در گفتگو با یکی از یاران همیشگی خود، صادق زیبا کلام، در آخرین روزهای سال ۱۳۸۲ و درست زمانی که مردم برای انتخاب نمایندگان مجلس هفتم به پای صندوق های رای رفته بودند، مشارکت ۲۰ درصدی را برای اداره کشور کافی دانسته و برای تایید سخنان خود بارها از نظام سیاسی آمریکا و میزان مشارکت در آن کشور سخن گفته است. تفاوتی از این سخنان با مواضع امروز هاشمی احساس می شود در حقیقت تفاوت در ظاهر موضوع است و این نکته ای است که در ادامه اجمالا به آن خواهیم پرداخت.

در وهله اول انتخابات حداقلی یا محدود که با مشارکت درصد پایین از مردم برگزار می شود، پیش از هر چیز بیانگر عدم وجود امید به بهبود اوضاع موجود در کشور است، ناشی از ناتوانی سیاستمداران و نظام سیاسی حاکم برای جلب نظر جامعه به خودشان تفسیر می شود. انتخابات بعد از انکه ابزاری برای احقاق حق مردم به حساب می آید، در میزان قدرت منتخب برای اداره کشور و اثر گذاری در زمینه های مختلف بسیار حائز اهمیت تلقی می شود. با این حساب عدم مشارکت نمی تواند، آنگونه که برخی تلقی کرده اند، نشانه اعتماد مردم به نظامی باشد که در آن هیچ مرتبه ای از تأثیرگذاری ندارند. مردم مشارکت خود، به کسی که اعتماد دارند، قدرت بیشتری می دهند و آن فرد تا زمانی که همچنان محبوب است، از پشتوانه رای مردم برخوردار خواهد بود.

دوم اینکه مقایسه نظام های سیاسی با یکدیگر بدون در نظر گرفتن ماهیت متفاوت این نظام ها با یکدیگر، و تعابیر گوناگونی که از مفاهیم مختلف همچون انتخابات در چارچوب این نظام ها وجود دارد، قیاس مع الفارق است. نظام جمهوری اسلامی یک نظام سیاسی با اهداف انقلابی و اسلامی است. اهدافی که تنها در سایه حضور گسترده مردم حاصل می شود. انتخابات در ایران تنها تعیین کننده یک نماینده نیست. بلکه نمایش حمایت عمومی از آرمانهای نظام سیاسی است. نظامی که همواره به دنبال تغییر وضع موجود به سمت جامعه آرمانی اسلامی بوده است و تجربه نشان داده که این مسیر حتی در بدترین شرایط نیز متوقف نشده است. پس مردم ایران برای تحقق آرمان های انقلاب اسلامی ناگزیر از حضور گسترده در عرصه انتخابات خواهند بود.

به همین خاطر است که امام راحل (ره ) و خلفش بارها و بارها، بر حضور همه مردم در پای صندوق های رای تاکید کرده اند. پیر جماران در این خصوص فرموده است، "عزیزان من که امید نهضت اسلامی ‌به شماست‌‌، در روز تعیین سرنوشت کشور بپاخیزید و به صندوق‌ها هجوم آورید و آرای خود را در آن‌ها بریزید" 1 ..‌. یا اینکه تأکید کرده است، "من امیدوارم که ملت شریف ایران در این امر مهم الهی (انتخابات) یکدل و یک‌جهت در روز انتخابات به سوی صندوق‌ها هجوم برند و آرای خود را به صندوق‌ها بریزند‌" 2 ، و چه بسیار است مانند این تأکیدات و تصریحات در کلام مقام معظم رهبری، مانند اینکه، "من عرض می‌کنم، همه باید اصرار داشته باشید که در انتخابات شرکت کنید. به نظر من مسئله‏ ی اول در انتخابات، مسئله‏ ی انتخاب این شخص یا آن شخص نیست؛ مسئله‏ ی اول، مسئله‏ ی حضور شماست." 3

ببینید چه تأکیدات عمیقی، تشبیه انتخابات به قیام و به پا خاستن و حضور مردم را مسئله اول دانستن؛ حال چه جایی برای انتخابات محدود در جمهوری اسلامی باقی می گذارد. آیا آقای هاشمی این ها را نمی داند؟

از سطور فوق اینگونه برداشت می شود که انتخابات یک نهاد محوری در نظام جمهوری اسلامی است. که از یک سو با حراست نظام از آن و سوی دیگر با حضور حد اکثری مردم معنا میابد. پس هرگاه کسی بخواهد این نهاد مهم را تضعیف کند، می بایست به یکی از این دو پایه مهم ضربه بزند. یا حضور مردم، و یا نگهبانی و حراستی که باید از تأثیر این حضور صورت گیرد.

حال چه تفاوتی می کند که "تقلب" محور موضع گیری ها قرار گیرد، یا "انتخابات آزاد" و یا "انتخابات محدود". مهم مقصودی است که در پس آن خفته است. اینجا آن ارتباط وثیق میان سخنان ضد و نقیض و پراکنده سیاستمداران معلوم می شود. همان نخ تسبیحی که در بسیاری از موارد چونان در میان مهره ها پنهان است که امر بر خود صاحبانش نیز مشتبه می شود. اتفاقی که دعا می کنیم برای هاشمی رفسنجانی نیز رخ داده باشد و این دست سخنان او را همچنان به عنوان مواضعی متأثر از مشورت های نادرست تلقی می کنیم و صاحبان نخ را در میان اطرافیان می جوییم.

1. صحیفه امام‌‌ جلد ۱۲ ص ۱۷۷ تا ۱۸۰
2. همان‌‌، جلد ۱۷‌‌، ص ۱۳۳ تا ۱۳۴
3. بیانات در جمع مردم استان کردستان‏ در میدان آزادی سنندج ۲۲/۲/۸۸

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی