سبك زندگي
مقدمه
آن چه بيش از هر چيز در نظام هستى جلوه مىكند، وجود تغيير، تحول و نو شدن است. گذر ايام و هفتهها، شكل گيرى ماهها و فصلها، سپرى شدن زمستان و از راه رسيدن بهار، بازتابى از وجود حركت فراگير و تحولات سريع در عالم طبيعت است.
انسان هم كه يكى از پديدههاى جهان است، از اين قاعده مستثنا نيست. او از بسيارى چيزها خسته مىشود و به چيزهاى تازه و نو رو مىآورد و زمینه تغییر در شکل زندگی خویش را فراهم میکند.
این تغییرات ممکن است در راستای رشد انسان باشد یا خسران انسان. در هر صورت به مرور زمان این تغییرات در زندگی فرد تثبیت و تبدیل به فرهنگ شده و سبک زندگی خاصی برای شخص شکل میگیرد. به عنوان مثال عدهای مانند خوانندگان یا بازیگران به شکل خاصی لباس میپوشند، حرف میزنند، راه میروند، یا آرایش میکنند. گروهی از مرام یک آیین پیروی میکنند و سر میتراشند، ازدواج نمیکنند یا لباس خاص میپوشند.
برخی با دوستان یا همفکران خود حول مورد مشترکی که میتواند ادبیات، سیاست، ورزش یا تفریح خاصی باشد، گرد هم میآیند و بعضی رفتارها را به عنوان نماد اشتراکشان انتخاب میکنند. در مجموع همه اینها سبک زندگی این افراد میشود. در این بین آن چه مهم جلوه میکند شناخت و پذیرش آن سبک زندگی است که در راستای رشد حقیقی انسان و ساختار وجودی اوست. همان سبک زندگی که قرآن کریم از آن به حیات طیبه نام میبرد و میتوان آن را به عنوان سبک زندگی اسلامی معرفی کرد.
سبک زندگی
واژه « سبک زندگی » به حد کافی ساده به نظر میرسد که هر کس بتواند مفهوم کلی آن را دریابد. اما باید توجه کرد که این اصطلاح از فرهنگ خارجی وارد زبان و فرهنگ ما شده است و نیاز به بازتعریف دارد. اگر چه تعریف کلی سبک زندگی به عنوان نحوه و روش زندگی کردن عام و قابل تعمیم به هر فرهنگی به نظر میرسد؛ اما وقتی این مفهوم را به عرصه عملی و کاربردی ببریم، اختلافها رخ مینمایند.
اگر یک بار دیگر بخواهیم به تعریف این مفهوم نگاهی بیاندازیم، از منظر غربی سبک زندگی شیوه و روش زندگی فرد در حوزههای مختلف زندگی او اعم از فردی یا اجتماعی است. اما آن چه نگاه غربی از تعریف آن باز مانده است، « مبنا » و شیوه انتخاب این سبک است. سادهتر بگویم... اگر فردی بخواهد سبک زندگی خود را شکل دهد، بر چه اساسی باید از انواع و اقسام سبکها و شیوههای رفتاری، یکی را انتخاب و یا حتی اختراع کند ؟! در نگاه غربی و غیردینی این مبنا در فردگرایی و اصالت سود و لذت خلاصه میشود؛ یعنی هر شیوهای که فرد آن را دوستتر داشته باشد یا بیشتر به مذاقش خوش بیاید سبک زندگی خوبی خواهد بود اما پاسخ ما به این سؤال، پاسخ دینی است.
سبک زندگی اسلامی
وقتی میگوییم دین اسلام برای تمام عرصههای زندگی فرد مسلمان حرفی برای گفتن دارد، به این معناست که فرد مسلمان میتواند – و میباید - زندگی خودش را بر اساس اصول و آموزههای دینی شکل دهد؛ و بر اساس نگاه و فلسفه دینی سبک زندگی خود را طراحی یا انتخاب نماید. سبکی از زندگی که قرآن کریم از آن به عنوان حیات طیبه نام میبرد. در واقع سبک زندگی اسلامی عبارت است از:
" شیوه و روش زندگی فرد در حوزههای مختلف زندگی اعم از فردی یا اجتماعی که بر اساس اصول و آموزههای اسلامی شکل گرفته باشد."
اگرچه بین زندگی پاک و زندگی اسلامی ترادفی در مفهوم وجود ندارد ولی در مصداق با هم مشترکند. لذا با بررسی ابعاد " حیات طیبه " در قرآن به شناخت عمیق تر " سبک زندگی اسلامی " خواهیم پرداخت.
حیات طیبه
حیات پاک در اصطلاح اسلامی، نوعی زندگی است که انسان در ارتباط با خدا، به آن دست مییابد و با دست یافتن به آن در همهي ابعاد وجودی خویش از پلیدی بر کنار خواهد بود. این ابعاد شامل جسم، اندیشه و اعتقاد، میل، اراده، عمل فردی و جمعی است ... آدمی در این نوع زندگی، مبدأ و غایت حقیقی جهان را باز میشناسد و به او میگرود؛ در عرصهي جسم، به پاکی، سلامت و قوت نایل میگردد؛ گرایشها و هیجانهای خود را به صورت موجه و مشروع تنظیم میکند, اراده معطوف به خیر مییابد و در عرصهي فردی و جمعی عمل صالح انجام میدهد و غنا، عفت و عدالت / رأفت را در جامعه میگستراند.
( باقری 1382، ص19 و 20)
مقام معظم رهبری دام عزه در دیدار با قاریان قرآن – مورخ 24/4/1389 میفرمایند:
« قرآن حیات طیبه را به ما وعده داده است: فلنحیینه حیاه طیبه (نحل 97) حیات طیبه یعنی چه ؟ زندگی پاکیزه یعنی چه ؟ یعنی زندگیای که در آن، هم آخرت انسان تأمین است، زندگی فردی در آن تأمین است، آرامش روحی در آن هست، سکینه و اطمینان در آن هست، آسایش جسمانی در آن وجود دارد، فوائد اجتماعی، سعادت اجتماعی، عزت اجتماعی، استقلال و آزادی عمومی هم در آن تأمین است.
علامه طباطبایی نیز ذیل آیه « من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیوه طیبه » در توضیح مفهوم حیات طیبه به این نکته تأکید دارد که اعطای حیات طیبه، وعده جمیلی است که به عنوان مصداق « رحمت رحیمه حق تعالی » در همین دنیا و همه شئون فردی و اجتماعی زندگی، به همه زنان و مردان مؤمن که عمل صالح میکنند، داده میشود و ثمره طبیعی آن در حیات آخرت، « جنت » و « رضوان » حق تعالی است.
(المیزان: ج12، ص419)
شاخصههای حیات طیبه
انسان خداجویی که سبک زندگیاش را اسلام انتخاب کرده و صاحب زندگانی پاک و پاکیزه است در دو چیز از دیگر انسانها جدا میشود. به طور کلی انسانی که صاحب حیات طیبه است دارای دو شاخصه اصلی میباشد « ایمان » و « عمل صالح ».
اصل اول در این برنامه مسأله ایمان است که زیربنای همهي فعالیتهای انسان را تشکیل میدهد، چرا که تلاشهای عملی انسان از مبانی فکری و اعتقادی او سرچشمه میگیرد، نه همچون حیوانات که حرکاتشان به خاطر انگیزههای غریزی است. نتیجه چنین بینش و اعتقادی اصل دیگری است که قرآن از آن به عمل صالح تعبیر میکند.
اعمال شایستهای که نه تنها عبادات، انفاق فی سبیل الله، جهاد در راه خدا، کسب علم و دانش و امثال آن را شامل میشود بلکه هر کار شایستهای را که وسیله تکامل نفوس و پرورش اخلاق و قرب الی الله پیشرفت جامعه انسانی در تمام زمینهها شود دربرمیگیرد.
(تفسیر نمونه: ج27، ص299)
انسانی که صاحب ایمان و عمل صالح مد نظر اسلام است در واقع در چهار شاخصه اصلی از سایرین متفاوت میشود:
1. اندیشه و اعتقاد پاک
موحد نگاهش به پدیدههای اطرافش نگاه صرفاً مادی و طبیعی نیست بلکه نگاهی بر اساس حق، غیب و آیه است. اطلاعات و علوم او علاوه بر عقل، شهود، حس و تجربه از منبع مطمئنتر دیگری بهره میگیرد که وحی است بلکه در بسیاری از مواقع منابع مذکور نیز با تأیید وحی اعتبار حقیقی پیدا میکنند. موحد شناختی از این عالم خلقت و طبیعت دارد که دیگران ندارند. او به پدیدههای اطرافش به عنوان آیه مینگرد.
آیهای که خبری از غیب را در خود مخفی کرده است. وقتی لقمهای غذا به یک انسان مادی تعارف کنی او با خود میگوید شما رازق او بودهاید و اگر کمی دقیقتر باشد میگوید طبیعت که باران میباراند، گندم میرویاند، روزی مرا میدهد ولی انسان موحد پشت پرده را میبیند و رازقش را خالق طبیعت میبیند و این حق است. پس انسان موحد در مقایسه با انسان غیرموحد باورهایش « حق » است؛ یعنی " چیزهایی را میداند که غیرموحد نمیداند مثل شناخت فلسفه خلقت، از دانشهای غلط مکاتب مختلف مصون است.
مثل نظریه تکامل و جبر روانی، از جهت ارزشی نیز به خوبیها معتقد است مثل اعتقاد به پلید بودن دزدی " « الا ان وعد الله حق ولکن اکثرهم لایعلمون » همچنین باورهایش « غیب » است؛ یعنی " اسرار پشت پرده عالم را که فقط با منبع وحی قابل شناسایی است میداند و معتقد است مثل وجود سرایی دیگر پس از این جهان "« الذین یومنون بالغیب ... » و ضمناً پدیدههای عالم را با بینش " آیه " مینگرد؛ یعنی نشانهای از آن غیبها مثل تقدیر خدا و ... « و من آیاته خلق السموات والأرض واختلاف ألسنتکم و ألوانکم ان فی ذلک لأیات للعالمین »
(روم: 22)
2. میل و گرایش پاک
این بینش پاک و الهی زاینده میلها و گرایشات پاک و زیباست. گرایشاتی که از « حق »، « غیب » و « آیه » نشأت میگیرد. فطرت انسان ذاتاً مولد این امیال پاک است لکن آن چه فطرت را به کار میاندازد و از شکست در مقابل امیال ناپاک مصون میکند همین بینش پاک است میل به خیانت، علاقه به جنایت، میل به خودکشی و ... همه از انسان موحد مبراست اما روز و شبی نیست که این امور را در زندگی انسانهای غیرموحد نبینیم.
در رأس این امیال پاک و زیبا میل به خالق پاکیها و زیباییهاست. او خدا را دوست دارد، دوستان خدا را نیز دوست دارد، دستورات خدا را نیز دوست دارد « قل إن کنتم تحبون الله فاتبعونی / بگو اگر دوستار خدایید پس مرا پیروی کنید ». و زیباتر این جاست خدا نیز به سمت این بنده میل دارد. « یحببکم الله و یغفر لکم ذنوبکم / در این صورت خدا نیز شما را دوست دارد و شما را از گناهان میآمرزد . »
(آلعمران: 31)
و این یعنی پاکی، زیبایی، خوبی
3. اراده و نیت پاک
این بینش و گرایش آتشی و انرژیی در وجود موحد بپا میکند که تا به مقصد – خدا – نرسد آرام نمیگیرد و از پا نمیایستد. انسان موحد صاحب حیات طیبه، اراده خدا در سر دارد، خدایی که مظهر همه خوبیها و زیباییها و پاکیهاست. مسیر حرکت او را جاده پاکیها تعیین میکند. برای او همه چیز وسیله است و خدا مقصد. آب مینوشد برای خدا، غذا میخورد برای خدا، دانش کسب میکند برای خدا، خدا خدا خدا. چنان چه در جایی نیز از روی غفلت یا جهل خدا را اراده نکرده باشد لااقل اراده پلید نیز ندارد مثلاً غذا میخورد تا سیر شود نه این که قادر به دزدی شود. در حالی که انسان غیرموحد در قید این امور نیست. « من أراد الآخره وسعی لها سعیها و هو مومن کان سعیهم مشکورا »
(اسراء: 19)
علاوه بر اینها تلاش و عزم اصلی موحد صاحب حیات طیبه این است که بر سایر امیال نفسانی و شیطانی غلبه کند و ارادهها و نیاتش همه پاک باقی بماند.
4. اعمال پاک
نتیجه این بینش و گرایش و ارادهي پاک، رفتاری پاک است که قرآن از آن به عنوان عمل صالح نام میبرد. رفتاری که یا ذاتاً پاک و مطهر است مثل نماز و سایر عبادات، یا با نیت و ارادهي الهی به آن پاک و زیبا میگردد مثل خوردن غذایی که به قصد نیرو یافتن جهت عبادت است. انسان موحد همان طور که از ارادهي پلید و ناپاک به دور است به تبع نیز از اعمال ناپاک و پلید مثل دروغگویی، شرابخواری و ... نیز به دور میباشد.
جلوهگاه حیات طیبه
این « ایمان » و « عمل صالح » در چهار حیطه به طور خاص جلوهگر میشود:
« رابطه با خدا »، « رابطه با خویش »، « رابطه با مردم »، « رابطه با طبیعت »
صاحب حیات طیبه حق خدا را میداند و آن را اداء میکند. بتبع حقوق خویش، مردم و طبیعت را نیز میداند و آن را اداء میکند. این همان زندگی پاکی است که خالی از هر گونه ظلم و سیاهی و فساد است. امام سجاد (ع) در رسالهي خویش این حقوق را به بهترین و زیباترین شکل بیان و جلوه عملی حیات طیبه را به ما نشان میدهند.
نتیجه
حیات طیبه که شایسته انسان موحد و وعدهي خدا به اوست همان حقیقت سبک زندگی اسلامی است که مقام معظم رهبری دام عزه در دیدار با قاریان قرآن – مورخ 24/4/1389 میفرمایند:
« قرآن حیات طیبه را به ما وعده داده است: فلنحیینه حیاه طیبه (نحل: 97) حیات طیبه یعنی چه ؟ زندگی پاکیزه یعنی چه ؟ یعنی زندگیای که در آن، هم آخرت انسان تأمین است، زندگی فردی در آن تأمین است، آرامش روحی در آن هست، سکینه و اطمینان در آن هست، آسایش جسمانی در آن وجود دارد، فوائد اجتماعی، سعادت اجتماعی، عزت اجتماعی، استقلال و آزادی عمومی هم در آن تأمین است.»
« الذین آمنوا و عملو الصالحات طوبی لهم و حسن مآب » کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند زندگی پاک و بازگشت نیکو از آن ایشان است.
(رعد: 29، ترجمه أحسن الحدیث)
منابع :
1- قرآن کریم
2- رساله حقوق امام سجاد (ع)
3- تفسیر المیزان، آیت الله محمد حسین طباطبایی
4- تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی
5- نرم افزار بیانات مقام معظم رهبری
6- سند تحول بنیادین آموزش و پرورش




























ارسال کردن دیدگاه جدید