آقای عباسی! خرمشهر را چه کسی آزاد کرد؟
"صراط" - هفته گذشته حسن عباسی در برنامه تلویزیونی دیروز، امروز، فردا در سخنانی جنجالی با اشاره به شکست آمریکا در طبس، ضمن ابراز نظریه ایی عجیب، این شکست مفتضحانه را به فرسوده بودن بالگردهای آمریکایی نسبت داد و گفت: آنچه که برای ما روشن شد این بود که فرمانده تفنگداران آمریکایی می دانست که قرار است این هلی کوپتر ها در طبس باقی بماند و به همین دلیل هلی کوپتر های فرسوده را به طبس فرستاد. دلیل اصلی شکست آمریکایی ها در طبس هم همین بود.

به گزارش سرویس سیاسی صراط، سخنان عباسی که در بسیاری از زمینه ها اعم از اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، سینمایی و... نظراتی تخصصی ابراز می کند در همان برنامه با اعتراض مهمان دیگر برنامه یعنی خانم دکتر رجایی فر از دانشجویان تسخیر کننده لانه جاسوسی مواجه شد و وی با انتقاد از عباسی گفت: من از صحبت های آقای عباسی حیرت زده شده ام. برای ما قابل قبول نیست که آمریکایی ها به دلیل اینکه با هلی کوپتر های فرسوده وارد ایران شده است، شکست خورده باشند، چون این موضوع معجزه الهی را در طبس زیر سوال می برد. بحث طوفان شن یک بحث جدی است. من کسی هستم که اسناد سفارتخانه را دیده ام و با دیسیپلین اداری آن ها آشنا هستم. همه چیز آن جا برنامه ریزی شده است. آمریکا می خواست حیثیت خود را با آزاد کردن دیپلمات هایش احیاء کند، چطور ممکن است که با فرستادن هلی کوپترهای فرسوده دوباره حیثیت خود را در شکست جنگی از دست بدهد؟!

در خصوص سخنان جنجالی عباسی نکاتی چند قابل بیان است:
1.اصولا هر پدیده مادی معلول سلسله ایی از علل و عوامل است و تا زمانی که این سلسله علل بوقوع نپیوندد وقوع آن پدیده نیز منتفی است.
2.سلسله عللی که می تواند منجر به وقوع یک پدیده گردد، همگی به اراده خداوند متعال این اثر بخشی را بدست آورده است، بعبارت دیگر هر آن که اراده حضرت حق بر این تعلق گیرد که این سلسله از علل اثر بخشی خود را از دست بدهد این اتفاق افتاده و یک سلسله علل که همواره نتیجه ایی خاص در بر داشته است به نتیجه همیشگی منجر نخواهد شد.
به عنوان مثال سوزانندگی آتش به اراده خداوند و کشندگی سم نیز به اراده خداوند است و هر آن که خداوند اراده کند این دو اثر خود را از دست می دهند؛ با این دید وقوع هر پدیده ایی هر چند ساده امری الهی است که البته نیز چنین است.
از این زاویه و با فرض پذیرش نظریه عباسی در مورد واقعه طبس، فرضییه وی با نظر حضرت امام(ره) که شکست آمریکا در طبس را امری الهی دانستند قابل جمع است.
3.گذشته از سلسله علل مادی و ظاهری و هزاران هزار رشته ترکیبی از عوامل که وقوع پدیده های عالم را سبب می شود، دسته ایی دیگر از علل و عوامل وجود دارند که مافوق درک بشری هستند و بشر کوته بین از درک مکانیزم اثر بخشی آن عاجز است و این عوامل و نتایج آنها با علم بشری قابل تحلیل نیست، البته این دسته از علل تحت شرایط خاص و با وجود مقدماتی ویژه فعال شده و اثر گذار می شوند مثلا دفع بلا در صورت اعطای صدقه یا تغییر قضا و قدر حتمی بر اثر دعا و معجزات همه در این دسته جای می گیرند.
4.سخن بزرگان در نسبت دادن وقایع به امر الهی ناظر به دسته دوم علل و عوامل است و اصولا معمول نیست در مورد پدیده هایی که با علل ظاهری و مادی قابل درک بشر بوقوع می پیوندد سخن از امر الهی به میان آید هرچند که چنانکه در نکته دوم بیان شد اصولا تمام اتفاقات عالم امر الهی است.
با این نگاه مروری بر پیام امام(ره) در واکنش به اقدام آمریکا نشان می دهد از دید حضرت امام(ره) حادثه طبس و شکست مفتضحانه آمریکاییها حادثه ایی معجزه گون بوده است و در واقع امدادی الهی به ملتی بوده که با گذشتن از همه چیز خود خالصانه برای رضای خدا به صحنه آمد و خداوند نیز در صحنه های مختلف او را یاری کرد.
امام(ره) در بخشی از پیام تاریخی خود فرمودند:نیروهای انتظامی، ارتش و ژاندارمری و سپاه پاسداران به حال آماده باش باشند، و سپاه بیست میلیونی که خود را مجهز نموده اند امروز برای فداکاری اسلام مهیا باشند که در موقع لزوم از کشور اسلامی خود دفاع کنند؛ و از این مانور احمقانه که به امر خدای قادر شکست خورد، هراسی به خود راه ندهند که حق با ما و خدا پشتیبان ملت مسلمان است.
سایر سخنان و فرمایشات حضرت امام(ره) در خصوص این واقعه موید این نکته است که از دید ایشان به عنوان عارفی فرزانه و روشن بین واقعه طبس معجزه ایی الهی بوده است و البته در موارد مشابه دیگری نیز حضرت امام(ره) با این نگاه سخنان دیگری بیان فرموده اند که نمونه بارز آن جمله کوتاه و معروف ایشان است که فرمودند: خرمشهر را خدا آزاد کرد.
و اما نکته پایانی؛
اولا درستی سخن عباسی بشدت مورد تردید است زیرا در این عملیات حساس و مهم و حیثیتی برای آمریکا علی القاعده آمریکاییها تلاش داشتند که ضریب خطای خود را به صفر نزدیک کنند و استفاده از بالگرد فرسوده این ضریب خطا را افزایش می داده است و اساسا از دید عقل محاسبه گر مادی چنین کاری اوج حماقت است.
ثانیا معلوم نیست چه سودی در بیان این سخنان شاذ و نادر نهفته است و آیا غیر از این است که بیان این سخنان از زبان مردی که برخي او را يك صاحب نظر و متخصص در زمینه های مختلف مي پندارند، سبب خواهد شد در برخی اذهان بذر تردید نسبت به مدد الهی و معجزه کاشته شود؟ و اساسا آیا بهتر نیست جناب عباسی ضمن محدود کردن حوزه نظریه پردازی خود به یک عرصه مشخص از ورود به همه زمینه ها پرهیز کرده تا هر از چند گاهی با بیان سخنان اینچنینی اسباب دردسر برای خود و دیگران را فراهم نکنند؟




























ارسال کردن دیدگاه جدید