توسل به " کانون های قدرت و ثروت"نتیجه "دوری" از "علمای انقلابی"

دكتر كامران باقري لنكراني در سخنان خود به موضوعاتي چون تكنوكراسي، ائتلاف 1 + 2، عقبه انتقادات به علماي انقلابي همچون آيت‌الله مصباح، برنامه جبهه پايداري براي انتخابات رياست جمهوري و شوراي شهر، هجمه‌ها و تخريب‌ها عليه اين جبهه و سخنگوي آن، مذاكره با آمريكا و ... اشاره كرد.

سخنگوي جبهه پايداري انقلاب اسلامي در جلسه طرح معرفت و بصيرت اين جبهه در استان فارس، به تبيين موضوعات سياسي روز پرداخت.

به گزارش سرویس سیاسی بی باک، دكتر كامران باقري لنكراني در سخنان خود به موضوعاتي چون تكنوكراسي، ائتلاف 1 + 2،  عقبه انتقادات به علماي انقلابي همچون آيت‌الله مصباح، برنامه جبهه پايداري براي انتخابات رياست جمهوري و شوراي شهر، هجمه‌ها و تخريب‌ها عليه اين جبهه و سخنگوي آن، مذاكره با آمريكا و ... اشاره كرد.

متن كامل اين سخنان در ادامه آمده است.

در ادامه مشروح سخنان مهم ایشان از نظرتان می گذرد:

بارزترین ویژگی آیت اله خوشوقت دستگیری ایشان از جوانان بود

آیت الله خوشوقت رضوان الله تعالی علیه مرد بزرگی بودند که اخیرا نعمت وجود شان را از دست داده ایم . یاد میکنیم از ایشان و این یاد آوری صرفا کلامی نیست بلکه همان گونه که رهبر انقلاب فرمودند این مرد بزرگبا مقامات بالایی که داشتنتد پس از مرگ هم میتوانند ما را یاری کند و ما میتوانیم از ایشان استمداد کمک داشته باشیم. در روایات تصریح شده است نقش علما در عصر غیبت نقش مهم و چشم گیری است تعبیر این است که اینان متکفلین ایتام آل محمد هستند و همان طور که رسیدگی به حال یک یتیم ثواب وارزش دارد زحمات علما نیز چنین است.

بنده به ذهن خود که مراجعه میکنم مهم ترین ویژگی که از آن مرحوم به یاد میآورم همین دستگیری بوده است چه در مساله شرعی چه مساله اخلاقی و یا درخواست ذکر برای نزدیکی به خدا . جلوه بارز ایشان دستگیری ای بود که نسبت به همه مخصوصا جوانان داشتند و محضر ایشان محضری بود که هرکسی به آسانی به آن دسترسی داشت، امیدواریم کماکان از برکات وجود ایشان برخوردار باشیم.

جدیت ایشان در " تبری" نسبت به فتنه گران

در داستان فتنه 88 و وقایع بعد از آن اظهارنظرهای گوناگونی مطرح شد؛
یکی از این اظهارنظر ها این بود که،"فتنه" یک" کدورتی" بود بین بعضی از افراد و چرا عده ای این را ادامه میدهند، ایشان تعبیرشان این بود که این "فتنه" یک" آزمون الهی" بود و کسانی که این آزمون الهی را ندیدند و ان را یک "کدورت" میدانند از "بصیرت" لازم برخوردار نیستند،تولی وتبری ایشان آنقدر جدی بود که ،حتی نسبت به نزدیکترین دوست قدیمی خود که در مجلس روضه ایشان اصحاب فتنه حضور پیدا می کردند، انتقاد کردند که شما اجازه ندهید فتنه گران در مجلس روضه شما حضور پیدا کنند،حتی صراحتا از ایشان خواستند در صورتیکه نمی توانید جلوی حضور این افراد را بگیرید مجلس روضه خود را "تعطیل" کنید،این قدر در بحث تولی وتبری و حرکت بر اساسمعیار ها و ارزش ها تاکید داشتند.

طراز اسلام و مکتب امام(ره)";معنویت" همراه با "عقلانیت"

حقیقتا با نگاه کردن به چنین شخصیت هایی طرازی که اسلام از مومنین میخواهد ملموس میشود.در این طراز، هم ما عشق و عبودیت و معنویت را می­بینیم، در اعلی حد آن و هم عقلانیت ، آن عقلی که به وسیله­ ی آن، خدای متعال عبادت می­شود و نه عقل منفعت طلب. و اصولاً این طراز که هم "عشق" و "معنویت" باشد، و هم "عقل "و "تدبیر"؛ کنار هم قرار گرفتن آن از این جهت است که هم از "جهالت" و "ارتجاع" و "حرکت های کور انسان" را نجات بدهد، و هم از "عقل منفعت طلب".

بخش مهمی از آسیب هایی که در طول تاریخ، حرکت الهی دیده از کسانی است که دچار یکی از این دو آسیب شدند. یا به بهانه عبودیت و معنویت، عقل و تدبیرشان را تعطیل کردندو به خرافه و جهالت و امثال این­ها افتادند، یا اینکه عقل را یک جوری تعبیر کردند که از آن منفعت طلبی صرف استخراج شده است. در حالیکه مسیری که اسلام عزیز معرفی می­کند و دین الهی است این است که این دو کنار همدیگر باشند و همدیگر را پشتیبانی کنند. مثال بارز آن در عصر ما مرحوم حضرت امام –رضوان الله تعالی علیه- بودند که زندگی خود را مثال یک چراغ پرنوری برای بشریت کرده بود و آنچه که انجام می­دادند، ضمن اینکه در آن "تدبیر" و "درایت" بالایی به چشم می­خورد ولی هرگز با "عقاید" و "ارزش ها" و "معنویات" در تنافر نبود و این دو مسیر از همدیگر جدا نبودند.

مدعیان پیشرفت کشور به مبانی توجه داشته باشند

امروز همما از این آسیب ها جدا نیستیم وقتی صحنه­ ی اجتماعی را نگاه می­کنیم، اظهار نظرها و موضع گیری ها راملاحظه می کنیم ، بخش زیادی از آن متأسفانه کماکان دچار همان دو آسیب هستند ، و نکته­ی جالب این است که اتفاقاً این دو آسیب خیلی اوقات با همدیگر سر در یک آبشخور فرو می­برند

امام فرموده بودندکسانی که مروج اسلام "ناب" نیستند و مروج اسلام" آمریکایی" هستند، اینها با آن خرافه پرستانی که ادعای معنویت می­کنند و به بهانه­ی معنویت حتی از طرح بحث فلسفه و نگاه عقلانی به اسلام جلوگیری می­کنند،معمولاً سر در یک آبشخور دارند ، و دستشان در دست همدیگر است.

این شاقول و معیار به ما توفیق می­دهد که عمیق تر به صحبت ها نگاه بکنیم و در عمق اظهار نظرها دقت کنیم. این عمیق نگاه کردن به ما کمک خواهد کرد که انشاءالله مسیر را گم نکنیم ، و خدایی ناکرده با اندک شبهه ای دچار لغزش نشویم. بطور مثال ما امروز می­شنویم که تقریباٌ همه­ی کسانی که در عرصه­ی اجتماعی حضور داردند و خودشان را برای انتخابات ریاست جمهوری آماده می­کنند، صحبت از "پیشرفت"، "توسعه"، ا"فزایش ثروت عمومی کشور" و "رفع مشکلات" کشور میکنند. خوب این حرف عجیبی نیست ، هرکسی در این صحنه حاضر می­شود، طبعاً همین حرف را می­زند. از کسانی که به نوعی در شکل گیری این وضعیت نقش داشتند تا کسانی که مدعی هستند،همه این حرف را می­زنند که ما می­خواهیم مشکلات کشور را حل کنیم کاری کنیم که کشورمان "پیشرفت" کند کاری کنیم که کشورمان "آبادتر" بشود ، به صرف اینکه کسی این ادعا را مطرح کند، قاعدتاً ما نمی­توانیم به حرف ها اعتماد کنیم و باید به مبانی توجه داشته باشیم. ضمن اینکه بالاخره سابقه­و نحوه­ی مدیریت افراد، و آنچه که تا الان انجام داده اند هم در این زمینه خیلی حایض اهمیت است.

مثلاً مدیری که در زمان مسئولیتش به بهانه­ی اینکه این کار باید به هر قیمتی انجام شود، خودش را خیلی "مقید "ندانسته که در چارچوب های قانون حرکت بکند یا مدیری که خودش را از مشاوره های دقیق"مؤمنانه" محروم کرده باشد و یا کسی که در حلقه­ی اطرافیانش نوعی" رانت خواری" و "ویژه خواری" شکل گرفته باشد ، ولو اینکه کارهای بزرگی هم انجام شده باشد ، این یک "امتیاز" بزرگ و مثبت محسوب نمی­شود.اما حتی اگر ما نخواهیم به "کارکردها" توجه بکنیم و "سوابق "را رصد کنیم (که خود آن موضوع موضوع مهمی است و باید هم به آن توجه کرد) اگر بخواهیم به همین صحبت ها نگاه بکنیم و آن را عمیقاً تحلیل کنیم، بالاخره چیزهایی دستگیرمان می­شود و یک مطالبی را می­توانیم درک بکنیم. بفهمیم که "سوگیری" و "جهت گیری" یک حرکت کجاست؟

فلسفه "تکنوکراسی" در تقابل جدی با "مبانی اسلام"

اگر ما می­بینیم که کسی در این صحنه حاضر می­شود و صحبت از این می­کند که ما برای اینکه مشکلات کشور را حل بکنیم باید سراغ "تکنوکراسی" برویم و" افتخار" هم بکند که تکنوکرات بودن "اشکالی" ندارد و بیان کند "تکنوکرات" بودن خیلی هم "خوب" است و من "افتخار" می­کنم که تکنوکرات محسوب شوم ، خوب این را ما باید تحلیل کنیم ولو اینکه گوینده­ی این حرف را ما به عنوان یک فرد مؤمن و درواقع متعلق به انقلاب حساب بکنیم (که همین جور هم هست) اما باید ببینیم این حرف چه جهت گیری را دارد به ما نشان می­دهد.

اگر کسی متوجه نباشدکه "تکنوکراسی" یک "فلسفه ای" پشتش هست و صرف استفاده از "ابزار"نیست و این جور مقایسه کند که "شما مثلاً مخالفید ما از اینترنت استفاده بکنیم؟ شما مخالفید ما ویدئو کنفرانس بگذاریم؟ بجای اینکه سفر استانی برویم، ویدئو کنفرانس بگذاریم. در تهران بنشینیم، ویدئو کنفرانس بگذاریم با همه­ی 31 استان کشور در تماس باشیم. شما با این مخالفید؟ یعنی می­گویید حتما ما باید برویم آنجا؟"و با این نگاه حق به جانب، ابزارها را به رخ ما بکشد و حواسش نباشد که این ابزار ها مبتنی بر یک فلسفه ای شکل گرفته اند و هنر اسلام این هست که از ابزارها استفاده بکند و فلسفه آنها را تغییر دهد؛ این بنحوی مشکل اساسی ایجاد می­کند

یا بطور مثال کسی متوجه نباشد که آنچه که در سفر استانی و دیدار چهره به چهره­ی مردم اتفاق می افتد، هرگز در تصویر ویدئوکنفرانس رخ نمی­دهد هرگز این جایگزین آن نمی­شود. بله! باید از اینترنت استفاده کرد، باید ویدئو کنفرانس هم گذاشت، مثلاً از ویدئو کنفرانس برای نظارت استفاده کرد. جاهای که لازم است، فرصت نیست، تذکرات لازم را داد ، ولی این را نمی­شود با همدیگر مقایسه کرد. این دو تا موضوع جدا از همدیگر است.ضمن اینکه "تکنوکراسی" اساسش این هست که شما از "ابزارها" برای "لذت جویی" بیشتر، با "زحمت" کمتر استفاده بکنید. و ما نمی­توانیم این را مبنای" پیشرفت" و "توسعه­ی" کشورمان قرار بدهیم.

تاکید رهبر انقلاب بر "گفتمان سازی" و استفاده از "جوانان"

"رهبر" عزیزمان این هفته در موضوع "الگوی پیشرفت" صحبت های مهمی را فرمودند ، به نظر من نوعی "گلایه" در صحبت های ایشان بود. کما اینکه در صحبت هم که در خصوص بحث "فضای سبز" بیان داشتند نوعی" گلایه" مطرح بود ،ایشان فرمودند برای اینکه موضوع" الگوی پیشرفت اسلامی" در کشور ما "همه گیر" شود، احتیاج به "گفتمان سازی" است. اشاره فرمودند در این موضوع باید نقش "جوان ها" پررنگ بشود ، جوانها باید به صحنه بیایند و این کار را جوانان "حل" بکنند.

خیلی هاالان در خصوص "الگو "که صحبت می­کنند، نگاهشان بیشتر به "پیر"هاست. اشکالی هم ندارد. ما باید از نیروهای "با تجربه" استفاده بکنیم اما این تجربه ها باید در صحنه­ی علاج جویی بکار گرفته شوند. و این نسل "جوان" هستند که می­توانند با "شور" و" نشاطی" که دارند، این " تلفیق" را فراهم کنند. وقتی ما می­بینیم در روایتی که از وجود مقدس امام صادق –علیه السلام- نقل شده است ، یکی از صحابه ایشان با امام صادق –علیه السلام –ملاقات کرد ، حضرت فرمودند بصره چه خبر؟ جواب داد آقا این شهر آن جوری که شما تصور می­کنید نیست. ( منظورش این بود که اینها دنبال امر شما آنطور که باید و شاید نیستند.) "امام" فرمودند که شما با "جوان" ها "ارتباطتان" را بیشتر بکنید. دقیقاً همین "توصیه" را الان در فرمایش "رهبر"ی در مورد الگوی پیشرفت می­بینیم، تأکیدشان این بود که این "صحنه" را ما باید یک صحنه­ی "جوانانه" کنیم. و این حرف یک حرف کاملاً "عقلانی" است. برخاسته از یک "تدبیر" و از یک "مبانی" مستحکمی است.

ما امروز یکی از مشکلاتمان این است که باید "مبانی" ارزشمند "دینی" که داریم تبدیل به "برنامه" های "اجرایی" و "عملیاتی" کنیم. برای تبدیل آن به برنامه های اجرایی و عملیاتی ضمن حفظ "مبانی" و توجه به "اصول"، باید مشکلات را کاملا شناخت و آن مبانی را تبدیل به برنامه هایی راهبردی کرد که هم "شدنی" باشد و هم "نیروی" پرانگیزه ای برای "دنبال" کردنش وجود داشته باشد.

ما اگر تحلیلی از موفقیت هایی که در این سالهای اخیر داشتیم انجام دهیم دقیقاً این را می­بینیم که در صحنه هایی موفق شدیم که "جوانانی که پرورش یافته­ی انقلاب اسلامی بودند به صحنه آمده اند و این حضورشان در صحنه با نگاه علاج جویانه و با پشتکار و نشاط آن مبانی را تبدیل به برنامه های اجرایی کردند" و "پای این هم زحمت کشیدند" و" استقامت ورزیدند "تا کار به نتیجه رسیده است .

"ارتجاع گفتمانی" مانع "بالندگی" روند "انقلاب"

امروز هم در عرصه­ی مدیریت"کلان" کشور و در جهت "حل" مشکلات کشور ما احتیاج به همین نوع نگاه داریم و اگر کسانی صرفاً نگاهشان به عرصه­ی اجتماعی، "حفظ" وضع "موجود" یا حتی بعضی مواقع "برگشت" به "عقب" هست و تجربه ی "تکرار" کردن راه حل های (به تعبیر بنده) "سوخته­ی" گذشته هست اینها به نظر می­رسد که با روند "بالنده­ ی" انقلاب اسلامی نتوانسته اند خودشان را "تطبیق" دهند. این یک نقطه­ی ضعف تلقی می­شود که ما دقیقاً همان راه حل هایی که یک عده ای دهه­ی هفتاد برای مسائل اقتصادی کشور می­گفتند امروز بیاییم همان حرف ها را بزنیم در حالیکه ما نتایج محتوم و حتمی آن راه حل ها را دیده ایم.

بالاخره بخشی از مشکلاتی که امروز ما با آنها روبرو هستیم مربوط به همین ساختار اقتصاد غلط دولتی فربه و بزرگ شونده ای است که ریشه های آن در نه فقط این سالها بلکه از سالها پیش بویژه پس از پایان جنگ شکل گرفته ، اینکه ما اقتصادی را بوجود بیاوریم که فقط خودش را براساس "درآمد نفتی" شکل بدهد و در مصرف درآمدهای نفتی هم خیلی نگاهش به "بهره وری" و "منطقی" عمل کردن نباشد، و پروژه های بزرگی که برخی از آنها درواقع "توجیه" اقتصادی ندارند حتی ممکن است توجیهاتی "ضد" اقتصادی هم داشته باشد را به تعداد زیاد شروع بکنیم و این ها را بر گردن دولت آویزان بکنیم، اینکه همه چیز را "دولتی" ببینیم و آن چیزی را هم که غیر دولتی نمی­بینیم به نوعی به "شبه "دولتی­ها یا "وابستگانی" واگذار کنیم ; اینها قطعاً اقتصاد "مردمی" نیستند ، بلکه اقتصاد "ویژه خواران" هستند؛ این ها نتایج محتوم همان نگاه است.

بنابراین اگر تحلیل کنیم بخش مهمی از مشکلات اقتصادی امروز ما ضمن اینکه بحث تحریم و مسائل مرتبط به آن نقش خودشان را داشتند، برمی­گردد به تکرار همین دور باطل در سیاست گذاری­ها و برنامه های اقتصادی ، و یکی از گلایه هایی که وجود دارد این است که امروز می­بینیم ، برخی از نیروهایی که در دولت نهم تمثیلا از بخش مدیریت صنایع بزرگ کشور حذف شده بودندو همان نیروهایی که در زمان اصلاحات و سازندگی هم مسئولیت داشتند و نگاه اقتصاد "لیبرالیستی" خودشان راانکار هم نمی­کنند مجدداً سکاندار برخی از صنایع بزرگ کشور می­شوند و در شبه دولتی ها (بویژه) نقش آفرینی می­کنند و در صنایع دولتی هم با واسطه ، اعمال نفوذ خودشان را انجام می­دهند.

"مردمی کردن" اقتصاد و مبارزه با "اقتصاد ویژه خوار"، راه علاج مشکلات اقتصادی

اینکه بعضی ها می­گویند مشکلات امروز اقتصادی ما مربوط به آن قسمت هایی است که ما "رسیدگی" به "محرومین" داشتیم و به اقشار "ضعیف" کمک کردیم یا مثلاً "هدفمندی" یارانه ها را انجام دادیم ، این ها "مشکلات" اقتصادی را برای ما بوجود آورده ، آدرس "غلطی" است که متأسفانه با برخی از عملکردهای سوء توانسته تقویت شود. در حالیکه تحلیل عمیق مشکلات اقتصادی امروز ما برمی­گردد به این نکته که "ما برای رهایی از اقتصاد مبتنی بر نفت کار بزرگی انجام ندادیم. ما برای مردمی کردن اقتصاد به معنای واقعی کلمه، کار بزرگی انجام ندادیم. "

رهبر عزیزمان با یک هوشمندی بالایی بحث تغییر نگرش واصل 44 قانون اساسی را چندین سال پیش مطرح و مطالبه کردند.فرمودند" من می­خواهم که دولت ها به این موضوع بپردازند." خوب وقتی نگاه به این موضوع، یک نگاه صرفاً رفع تکلیفی بشود، و واگذاری ها به نوعی واگذاری دوباره به قسمت های شبه دولتی بشود، مثلاٌ یک کارخانه ای که باید مردمی بشود تبدیل شود به یک کارخانه ای که وابسته به یک شرکت دولتی یا بخش عمومی هست، اصل 44 ظاهرش این است که می­گویند ما واگذاری انجام دادیم اما عملا کماکان در اختیار دولت باقی می­ماند و همان عوارض را باقی می­گذارد.یا اینکه در اختیار وابستگان و ویژه خوارانی که در طول زمان شکل گرفته اند باقی می­ماند و همین عوارض را به بار می­آورد.

اقتصاد کشور ما اقتصاد کوچکی نیست ،در حد خودش اقتصادی است که رتبه­ی بالایی در دنیا داشته و دارد. اما ناکارآمدی وقتی اتفاق می­افتد که" ما نگاهمان صرفاً مبتنی بر نفت، مبتنی بر حفظ مدیریت های گروه های ویژه خوار و امثال این ها باشد. "

در پروژه های اقتصادی" کلان نگری" مورد توجه قرار گیرد

یک آسیب دیگری که الان هم باید مراقبش بود و چندسال اخیر هم زیاد اتفاق افتاده، تعریف کردن پروژه های متعدد بدون داشتن توجیه اقتصادی است. ما موقعی که دولت نهم را تحویل گرفتیم یکی از گزاره هایی که در هیئت دولت مطرح شد این بود که "5000" پروژه­ی "نیمه تمام" ملی وجود دارد که از این تعداد چیزی حدود "3500" عدد آن "ردیف بودجه" هم نداشت. بطور مثال دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی جایی حضور یافته بودند یک کلنگی به فشار و زور زده و تحویل داده شده بود و این پروژه تبدیل به یک پروژه ملی بدون ردیف و اعتبارشده بود .متاسفانه در زمان نوشتن بودجه یکی از اتفاقات تلخی که می افتد این است که نمایندگانی فکر می کنند که برای اینکه وظیفه دارند نسبت به شهر خودشان یک پروژه مهمی را شکل بدهند حجم درخواست های بخش عمرانی را به این ترتیب زیاد بکنند خوب این یک بار مضاعفی میشود بر دولت و وقتی بار مضاعف شد دولت توان پرداختش را ندارد و نتیجه اش این است که امسال کل تخصیص بودجه عمرانی کشور شانزده درصد میشود.

فقدان "نگاه کلان" در این قسمت نقطه ضعف محسوب میشود. اصولا باید تعریف بشود که دولت در چه چیزهایی حق دارد سرمایه گذاری کند، در چه چیزهایی نباید سرمایه گذاری کند.

مثلا ما یک پروژه ای تعریف بکنیم به جای اینکه ظرف دو سال ،سه سال تمام شود به دلیل تعدد پروژه ها این پروژه ظرف ده سال تمام بشود اولا که استهلاک زیاد میشود وبعد هم آن اثر بد تورم زایی را در حین این ده سال دارد و آن اثر زایش ثروت را ندارد ضمن اینکه ممکن است ده سال دیگر این پروژه توجیه اقتصادی اش را از دست داده باشد.بالاخره ما با این مشکلات روبرو هستیم و مهم این است که در نگاهمان به آینده از این روند درس بگیریم نه اینکه مجددا با تغییر افراد همان روند گذشته را بخواهیم انجام بدهیم

"تنازل" سطح "انتخابات" به فضای "احساسی" آسیب بزرگی است

آنچه که احتیاج مبرم هست در انتخابات آتی "تغییر" رویکرد است نه صرفا تغییر "افراد" و ما متاسفیم به جای اینکه بحث رویکردها بحث "غالب" بشود عده ای زیادی تلاش دارند این بحث را کماکان "فردی" کنند، میگویند آقای فلانی خوب هست ، فلانی بد، ما میگوییم همه خوبند مهم این است که هر کسی می خواهد در این صحنه حاضر بشود با چه "برنامه" ای می خواهد بیاید، با چه "رویکردی" می خواهد بیاید متاسفانه عده ای تلاش می کنند که این رویکردها را خیلی "آشکار" نگویندو به نوعی در یک فضای "احساسی" انتخابات یازدهم را هم رقم بزنند اما خوب است که این رویکردها و جهت گیری ها اولا توسط هر کسی که در این صحنه حاضر شده به خوبی بیان بشود و بعد هم حتی اگر افراد آن ها را بیان نمی کنند ما وظیفه داریم که این ها را با تحلیل صحبت شناسایی کنیم و در واقع از این منظر به آن نگاه کنیم.

"برنامه محوری" جایگزین "فردگرایی" و "قطبی سازی "فضای انتخابات شود

عده ای بیان می کنند شما باید به ما بپیوندید، مثلا شما باید بیایید به 2+1 بپیوندید، عده ای میگویند نه شما باید به 2+2 بپیوندید، این سبک از ادبیات محل بحث است .

چه فردی به جه فردی بپیوندد خیلی مهم نیست، مهم تر اینکه بعد از به هم پیوستن، می خواهد چه کار بکند،برنامه اش چیست، اصلا دلیل همکاری مان چیست؟ مبنای همکاریمان چه چیزی باشد؟ چه جهتی را می خواهیم دنبال بکنیم؟ ملاحظه می کنیم که جهت گیری ها خیلی روشن توضیح داده نمی شود، یک عدهای دنبال این هستند که فضا را صرفا به صورت یک فضای دو قطبی در بیاورند، دو قطبی های مختلف مثلا دو قطبی "هاشمی غیر هاشمی"-، عده ای دو قطبی" انحرافی-غیر انحرافی"، عده ای دو قطبی" اصلاح طلب-اصولگرا" .

این "دو قطبی" ها به نوعی "فرار" از "برنامه" داشتن است. ما اعتقاد داریم که انتخابات آینده باید یک انتخابات چند قطبی باشد هر کسی به هر گروهی که در این صحنه حاضر می شود بیشتر به جای اینکه به افراد بنازد و به شخصیت آنها بخواهد افتخار بکند بیاید و برنامه را ارائه بده، این نقطه ضعف مهمی است که بیشتر فعالیت های سیاسی که امروز حول حوش انتخابات ریاست جمهورری در حال شکل گیری است متاسفانه تبدیل شده به بعضعی از "متلک" پرانی های سیاسی، مثلا فردی ادعا می کند که فلان گروه هنوز "دم" نکشیده، فلان گروه هنوز آبش" جوش" نیامده یا مثلا اینکه من بعدا میگویم که در سفر خارجی چه طور شد یا مثلا به هم متلک های دیگری می گویند، حتی برخی از حرف هایی که خلاف هست گفته میشود بطور مثال درهمین ایامبیان شد که فساد در در این دولت بالاترین حدش بعد از انقلاب بوده است.

این اشتباهاست که ما به جای اینکه به مبانی بپردازیم صرفا انرژی خود را روی اشخاص بگذاریم اتفاقا این همان جایی است که ما را آسیب پذیر می کند و باعث می شود که خیلی مبنای کارمان روشن نباشد.

آلوده ساختن فضای سیاست به "بداخلاقی"در جهت "انحصارگرایی"

این حرف هایی است که خیلی هایش هیچ "منطقی" ندارد و بعد هم به نوعی "مشبه" کردن ساحت اجتماعی کشور است و بعد کار به آنجا میرسد که میگویند خوب چون فضای سیاسی کشور آن جوری شده علمای اعلام در مباحث سیاسیشرکت نکنند! چون بدین نحو "سیاسی" شدن "درست" نیست، انسان یاد همان حرف پاکروان ملعون می افتد که به حضرت امام در سال 1343 گفته بود آقا "سیاست" یعنی "پدرسوختگی"، "سیاست" یعنی "حقه بازی"، "سیاست" یعنی که پشت هم اندازی بکنید حیف شما هست که در امور سیاسی دخالت بکنید و حضرت امام هم فرموده بودند که من از اول هم در این جور سیاست ها دخالتی نداشتم.

عده ای در حال "شکل" دهی فضایی هستندکه فعالیت های سیاسی به نوعی با این قرائت های "غیراسلامی"، "تقارن" و "تقارب" پیدا کند، در ادامه افرادی با استناد به وجود چنین صحنه و جوی نتیجه می گیرند ;چرا مثلا یک شخصیت بزرگی مثل مرحوم "آیت الله خوشوقت" یا بزرگان دیگری مثل حضرت "آیت االله مصباح" فعالیت سیاسی انجام دهند! چون سیاستی که ما میشناسیم به این سبک بد است!

"اخلاق گرایی" تفسیر به "نپختگی" و "سیاسی نبودن" می شود

به نظر من ان شاء الله و به فضل خدا در انتخابات یازدهم ما تجربه مجددی از همان منشی که "امام" یاد دادند و "رهبری" معظم انقلاب اسلامی مکرر بر آن "تاکید" داشتند را باید به نمایش بگذاریم که میشود در عرصه "سیاست" حضور داشت و "اخلاق"،"اخلاص"،"صداقت" و "شفافیت" را از دست نداد. میشود یک تجربه موفقی از سیاست اسلامی را نشان داد ولو این که این منجر به پیروزی "ظاهری" در انتخابات هم نشود. ما بیش از این که به نتیجه انتخابات نگران باشیم از این نگرانیم که فضایی که عده ای از سیاست مداران کهنه کار دارند در این مسیر ایجاد می کنند که هر نوع "صداقت" و "شفافیت" و "اخلاص" را به نوعی به عنوان "بی سیاستی" و "نپختگی" وامثال اینها زیر سوال ببرند و فضایی را به وجود بیاورند که هر کسی که می خواهد "آبروی" خودش را "حفظ" بکند بگوید اصلا من پا در عرصه سیاسی نمی گذارم. این یک افت خیلی بزرگی هست که عده ای در تلاشند "هزینه" فعالیت سیاسی را "بالا" ببرند به نحوی که فقط کسانی در این صحنه حاضر بشوند که منافع داشته باشند، مثل کشورهایی که فقط کانون های ثروت و قدرت در این صحنه حضور داشته فعال دارند، و این دقیقا بر خلاف منویات امام و مسیری که رهبری معظم انقلاب اسلامی نشان دادند،می باشد ما این را یک افت بزرگ و خطرناک می بینیم که حتی از نتیجه انتخابات هم مهم تر است.

توسل به " کانون های قدرت و ثروت"نتیجه "دوری" از "علمای انقلابی"

این که ما در این هفته چندین بار از آدم هایی که "ادعای" سیاسی بودن می کنند شنیدیم که ابراز داشتند چرا "آیت الله مصباح" موضع گیری "سیاسی" می کنند، خیلی حرف "بدی" بود اگر ما از بزرگانی مثل ایشان که جامعه را می توانند "هدایت" بکنند استفاده نکنیم و درس نگیریم، ازچه افرادی درس بگیریم ؟از صاحبان باندهای قدرت و ثروت؟ این چه منطقی است که یک عده ای روی آن مانور می دهند و با این مانور دنبال خالی نمودن صحنه از حضور علما و دلسوزان واقعی هستند، تا هر کسی هر کاری دلش بخواهد با شانتاژهای تبلیغاتی انجام بدهد و کسی عمق مطالب را نه بگوید ، نه تحلیل بکند و نه بقیه را هوشیار بکند.

نگاه "سنتی ویژه خوار" مانع "شفاف" بودن مواضع

ما متاسفیم که برخی حرف ها یی را می شنویم که گوینده مطلب مقصود و منظور نهایی خود را روشن نمی کند. مثلا گفته می شود که ما می خواهیم یک "کابینه ای" داشته باشیم که از همه "نیروها" در آن استفاده بکنیم، خوب جای بحث دارد اولا; شما در همین "مسئولیتی" که دارید و به لحاظ "منابع" مسئولیت "پرظرفیتی" است از چند نفر از نیروهای "حزب الهی"،"مومن" و همین "جوان" هایی که "رویش" های انقلاب هستند استفاده کردید یا اینکه در مسئولیت خود نوعا از مسئولان کهنهکار "کارگزارانی" که سابقه همان "ویژه خواری ها" داشتند استفاده کردید، به چند نفر از بچه "حزب الهی" ها اعتماد کردید، آنها را "رشد" دادید و کمک کردید با همان نگاه "پرشوری" که اشاره شد کشور را "بسازند" ، یا آن منطقه ای که دست شما هست را ارتقا بدهند، همین طور میشود که اخیراً رهبر عزیزمان گلایه بکنند " که من چندین بار گفته ام وقتی بحث فضای سبز هست شما به بهانه توسعه شهری و ساختن ساختمان های بلند درختان را قطع نکنید"،دلیل آورده وتوجیه می کنند سود آور است،درآمد شهرداری را بالا می برد نباید با این توجیه کانال های تنفسی شهری را ببندید.

چرا چنین اتفاق هایی می افتد؟ زیرا افراد در مناصبی که هستند همان نگاه "سنتی ویژه خوار"ی افزایش "درآمد" و دیگر "هیچ" را با همان توجیه "تکنوکراتی" ملاک "عمل" قرار می دهند. باید دقت کنیم نمی شود مجددا از این مسیر اشتباه کنیم. باید روشن کنیم و نقش روشنگری که تک تک افرادی که مسائلی را متوجه هستند باید انجام بدهند، نقش مهمی است خیلی فراتر از این است که ما بگوییم به چه کسی رای بدهیم یا به چه کسی رای ندهیم، مهم این است که شاقول ها را تنظیمکنیم،وقتی شاقول ها را تنظیم کردیم خود به خود مشخص می شود باید به چه رای داد و به چه کسی اعتماد نکرد.

خیلی از "احساس تکلیف ها"،" مبنای قوی" ندارد

ان شاء الله توفیق این را داشته باشیم که حقیقتا وظیفه خود را بشناسیم و به آن عملکنیم نه مثل این چیزی که الآن مد شده افراد یک روز میگویند ما احساس تکلیف نمی کنیم در صحنه حاضر باشیمبعد از مدتی میگویند اینقدر دوستان اصرار کردند که ما نتوانستیم پاسخ منفی بدهیم .

خیلی بد است که اینقدر سریع مثلا ظرف چند هفته آنهم از افرادی که "ادعای" کارکشتگی "سیاسی" دارند در یک جلسه بگویند که ما به هیچ وجه احساس "تکلیف" نخواهیم کرد و از جانب من خیالتان "راحت" باشد و در فاصله چند هفته بعد بگویند که خوب حالا "فشار" دوستان بود و نمی شد کاری کنیم!معلوم می شود که "مبنای" حرکت نه در احساس تکلیف اول و نه در احساس تکلیف فعلی خیلی مبنای استواری نبوده باید تلاش بکیم "مبانیمان" را "استوار" بکنیم ولو اینکه "کارکشته" های سیاسی باشیم و خیلی هم "دم" کشیده باشیمولی اگر مبنایمان "مستحکم" نباشد همین می شود که ظرف چندهفته حرفهایمان صفر تا صد "تغیییر" بکند این هم نکاتی است که متاسفانه در این کوران زمان میگذرد اما اگر ما درس لازم رانگیریم خودمان هم در معرض همین خطاها قرار می گیریم. از روح بزرگ مرحوم آیت الله خوشوقت یاد میکنیم ان شاء الله ایشان همان طور که در حیاتشان کمک به ما می کردند که ما مسیری را که رهبری مد نظرشان هست را درک بکنیم و در آن مسیر حرکت بکنیم ان شاء الله بعد از رحلتشان هم این ارتباط را با ما قطع نکنند.

پرسش و پاسخ بخش دیگری از جلسه بود که در ادامه به آن می پردازیم:

سوال : نظرتان در مورد ائتلاف نه گانه در خصوص شوراها چیست ؟

ببینید ما در بحث شورا یک بحث کلان ملی داریم و یک بحث اختصاصی هم در مورد شیراز خودمان ، که هردو هم به نظر بنده مهم است. در سطح کلان از نظر سیاسی یک واقعیتی است که نیروهایی که به نوعی در شکل گیری و یا امتداد فتنه سال 88 نقش داشتند این ها چشم امید زیادی به موضوع شوراها بستند، در انتخابات ریاست جمهوری مشکل این ها تائید صلاحیت یا عدم تائید صلاحیت نیست مشکل اصلی این ها این است که اگر کاندیدایی با پرچم اصلاح طلبی بیاید در میدان حتما مورد بی اعتنایی مردم قرار می گیرد خود آنها هم گفتند که ما نمی خواهیم رای بیست میلیونی سال 76 خودمان را بیاییم و روی آن قمار بکنیم و به یک رای چهار،پنج میلیونی مفتضح بشویم. چرا این چنین اتفاقی افتاده به خاطر سوء عملکرد خودشان یعنی مردم دیدند که این ها هیچ چیزی جز قدرت طلبی های خودشان برایشان مهم نیست در سال 88 هشت ماه تلاش کردند کشور را فلج بکنند و از هر کاری که می توانستند دریغ نکردند که بالاخره کشور را بهم بریزند و در این راه هر کاری را برای خودشان مجاز دانستند حتی ارتباط گیری با خارجی ،حتی دریافت کمک از خارجی و یک بار هم نشد که در برابر حمایت های خارجی این ها اعلام برائت بکنند. در مرداد88 آقای اوباما و خانم کلینتون گفتند که ما چشم امید داشتیم به این حرکت های خیابانی تهران متاسفانه تمام شد و به جایی نرسید و اینها نیامدند اعلام برائت بکنند و نگفتند دخالت در ایران به شما ارتباطی ندارد حتی مراقبت کردند حرفی نزنند که به آنها (حامیان خارجی) بر بخورد و کار از این بدتر هم شد و بعضی از اینها رفتند خارج و همین اخیرا تئوریسین های حمله به ایران شدند وقابل مشاهده عینی است که در رسانه های غربی اینها تحریک می کنند که تو را به خدا به ایران حمله بکنید با اینکه آنها میگویند ما نمی توانیم حمله بکنیم و در صورت حمله به ضرر خودمان می شود و اینها(اصلاح طلبان خارج نشین) در حال توجیه تراشیدن برای حمله به ایران هستند.

خوب طبیعی هست که اصلاح طلب ها عمده­ی انرژی خود را در انتخابات ریاست جمهوری نخواهند گذاشت. چون این صحنه را شکست خورده می­بینند. مشکلشان هم تأیید صلاحیت یا عدم تأیید صلاحیت نیست. در وهله­ی اول بی­اقبالی مردم است. به همین خاطر ممکن است با چند کاندیدای دست و پا شکسته حضور پیدا کنند تا فقط حضور داشته باشند و کار نخوابد.

اما در لایه­ی پنهان­تر امید جدی بسته اند که از طریق شوراها در صحنه­ی مدیریت کشور حضور پیدا کنند. برای این کار هم با پرچم "اصلاح طلبی " نمی­خواهند به میدان بیایند. با پرچم "کارآمدی" و با استفاده از نیروهایی که بیشتر وجهه­ی کارآمدی دارند تا چیز دیگری؛ و بیشتربه این عنوان شناخته می­شوند نه به عنوان اصلاح طلب تصمیم دارند که وارد میدان شوند. خوب طبیعی هست که اینجا یک صحنه­ی بسیار مهمی است. باید مراقبت بشود که با نیروهای مومن و حزب اللهی کار آمدی ( که در خدمت نظام هستند و نه در خدمت گروههای سیاسی و نه در خدمت اهداف قدرت طلبانه) این چالش پر شود. و به همین دلیل بسیار مهم است که کاندیداهایی که در عرصه­ی انتخابات شوراها مطرح می­شوند و حضور پیدا می­کنند، اولا همدلی و وفاق بینشان بیشتر و قوی تری باشد. دوما این­ها کسانی باشند که بتوانند واقعا یک الگوی موفقی را ارائه بدهند. و بتوانند اعتماد مردم را به خودشان جمع بکنند. این ها نکات مهمی است که باید در انتخابات شوراها مدنظر قرار داده شود.

یک داستان هم شهر شیراز خودمان دارد ،مردم شیراز مومن اند و کارنامه درخشانی در دفاع از انقلاب اسلامی دارند. ولی چرا باید یکاتفاقی بیفتد که چهره­ی اول انتخابات شهر یک چهره ای باشد که ما نتوانیم به او افتخارکنیم. و یا چرا یک آسیبی رخ بدهد که ما از اعضای شورای فعلی شهر سه نفر دادگاه دارند، دو نفر محکومیت قطعی بگیرند و بگویند شما در شورا نمی­توانید شرکت کنید، به دلیل اینکه از موقعیت تان سوء استفاده کردید و از این موقعیت هم خودتان و هم شهر را دچار آسیب هایی کردید،این موضوع مهمی است و باید ریشه یابی شود و انشاءالله تلاش کنیم که در این نوبت همچنین اتفاقی رخ ندهد.)

سوال: آیا جبهه پایداری کاندیدای خود را معرفی کرده است؟

خیر. جبهه پایداری هنوز کاندیدای خود را معین نکرده و بیش از اینکه روی این بحث بخواهد انرژی بگذارد در تلاش است برنامه­ی مناسب برای دولت یازدهم را تدوین کند.

سوال: آیا برای انتخابات شورای شهر و روستا کاندید معرفی می­کنید؟

جبهه پایداری تا الان بنادارد که در کلان شهرها جاهایی که ظرفیت وجود دارد و افراد اصلحی را شناسایی کرده معرفی کاندیدا داشته باشد و بقیه­ی شهرها هم به همین صورت، یعنی اگر نیروهایی را شناسایی کرد که اصلح دانست، آنها را معرفی خواهد کرد. بعضی مناطق هم ممکن است که ما نتوانیم فردی را به عنوان اصلح معرفی بکنیم و طبیعتا کاندیدی را معرفی نکنیم. ولی مبنای فعلی این است که هرجا که نیرویی را به عنوان اصلح شناختیم، به مردم معرفی کنیم.

سوال: خیلی ها در استان (مانند خود بنده) واقعا از جریانات مؤثر در فضای سیاسی در استان بی­خبریم (یا به روز نیستیم). منبع اطلاعاتی مان چه باشد؟

اظهار نظرهایی که می­شود را اگر یک مقدار عمیق تر به آن نگاهکنیم، خیلی از مطالب روشن می­شود. اما ما متأسفانه با یک گروهی روبرو هستیم که خیلی براساس مبنا حرکت نمی­کند. یعنی می­نشینند و نگاه می­کنند که مثلا در نظرسنجی چه کسی رأی می­آورد، ما هم می­رویم طرفدار همان می­شویم. و همین است که الان می­بینید که برخی از همین گروه ها در همین یک ماه گذشته سه بار کاندیدای اصلح شان عوض شده است. خوب این نشان می­دهد که از ابتدا مبنای معرفی اصلح شان خیلی مبنای محکمی نبوده. تأکید ما که در انتخابات مجلس هم سعی کردیم همین مبنا را دنبال کنیم که ممکن است خطاهایی هم داشته باشیم، (بالاخره جبهه پایداری یک گروه تازه تأسیسی بوده و قطعاً بی­خطا هم نیست) این بود که وقتی می­خواهیم کاندیدا معرفی کنیم، این کار درستی نیست که ما اول ببینیم که چه کسی دارد رأی می­آورد؛ بعد ما بگوییم همین کاندید ماست. وظیفه­ی یک گروه سیاسی و یک تشکلی که مبنایش می­خواهد مبانی اسلامی باشد، هدایت جریان­های فکری است. یعنی ما اول باید معیارها و شاقول ها را بشناسیم. بعد اگر بر اساس آن معیارها و شاقول ها کسی را شناختیم و اصلح بود، سعی کنیم اصلح رأی بیاورد. حالا رأی هم نیاورد، اشکالی ندارد؛ ما به وظیفه­ی خودمان عمل کرده­ایم. اینکه یک گروهی مبنایشان را این بگذارند که حتماً پیروز شوند، بعد برای اینکه حتما پیروز شوند، بروند نگاه کنند ببینند مردم به چه کسی رأی می­دهند، بعد بگویند همین کاندید ما بود که شما به او رأی دادید. یک منتی هم سر کاندیدا بگذارند و بگویند ما تو را معرفی کردیم. خیلی از این کاندیداهایی که معرفی شدند در بعضی جاها معلوم بود خودشان رأی می­آوردند. خیلی چیز مهمی اتفاق نیفتاده. این مدل خوبی برای حضور "اثرگذار" و "حضور تکلیفی" در صحنه­ی سیاسی نیست. این مدلی است برای حفظ قدرت، ما بگوییم یک کاری بکنیم قدرت از دست ما خارج نشود. یا آدم خودمان را می­فرستیم یا جایی هم که آدم خود را نمی­فرستیم، می­گوییم شمایی که انتخاب شدی کاندید ما بودی. بنظرم این کار درستی محسوب نمی­شود.

سوال: مردم دید خوبی به احزاب ندارند. حالا که به اسم اصولگرایان دور هم جمع شده اند بنظرم آنها وضعیت مالی خوبی دارند و تبلیغات وسیعی انجام می­دهند. تکلیف چیست؟

تکلیف ما در وهله اول همین عرایضی بود که اینجا عرض کردیم ، ما وظیفه داریم که مبانی را روشن کنیم و همان گونه که در بیانات رهبر عزیزمان بود، گفتمان را ترویج دهیم. رهبری فرمودند باید الگوی پیشرفت گفتمان جامعه شود. این کاری هم که ما در این جلسه داریم انجام می­دهیم انشاءالله تلاشی است برای همین موضوع.

سوال: در یکی از شماره های یکی از هفته نامه های دانشجویی مطلبی با عنوان "کدام لنکرانی؟" چاپ شده بود؛ نظرتان را تفصیلا شرح دهید.

من فکر نمیکنم که موضوع بنده موضوع مهمی باشد. حالا یک عده­ای با بنده موافق­اند، یک عده­ای هم مخالف­اند، یک عده­ای هم با یک قسمت نظر من موافق­اند با یک قسمت دیگرش مخالف­اند. بالاخره انواع و اقسام نظرات وجود دارد؛ ولی بنده کی هستم که بخواهم معیار این بحث ها قرار بگیرم؟ این باز هم یکی از اشکالاتی است که ما سطح بحث را فردی میکنیم. بنده یا هرکس دیگری نمی­تواند ادعا بکند که هیچ نقطه­ی ضعف یا اشتباهی در موضع گیری نداشته. خیر. من هم اینچنین ادعایی ندارم. بنا بر این هم نیست که اینچنین حرفی بزنم. و نمی­خواهم بگویم که هر اتفاقی که افتاده حتماً کار درستی بوده. ولی می­خواهم بگویم بعضی از چیزهایی که انتقاد شده اتفاقاً اینها نقاط قابل افتخار محسوب می­شود نه نقاط ضعف. اینکه آدم تلاش کند که در مجموع فعالیت ها بر اساس یک حجت شرعی حرکت بکند و خیلی خوشامد این و آن مدنظرش نباشد. اگر ما به این توفیق برسیم که خیلی خوب است. اتفاقاً ما به خودمان انتقاد داریم که ما هنوز به این توفیق نرسیدیم. ولی اگر برسیم که خیلی خوب است. آن وقت یک عده­ای بیایند این را مبنای انتقاد قرار بدهند و بگویند که آقا چرا این کار را کردید؟ این خوشش آمد یا این بدش آمد؛ اینها بنظرم خیلی خوب نیست.

سوال: شما الان کاندیدای ریاست جمهوری هستید؟

باز تأکید می­کنیم که ما سطح بحث را اگر از اول فردی دیدیم، این باعث می­شود که اصلاً نفهمیم داریم چه کاری می­کنیم. یکی از مشکلات ما در این دوره­ی اخیر هم همین بود که بخشی از مطالب بجای اینکه بصورت گفتمانی دنبال شود بصورت فردی دنبال شد. وقتی فردی شد آن فرد هم به خودش اجازه می­دهد که هرکاری بکند. بعد می­گوید که شما به من رأی دادید، به گفتمان که رأی ندادید. من هرچه خودم می­فهمم عمل می­کنم. و ما الان یکی از وقایع تلخ را می­بینیم که مثلا کسانی در دولت دهم یک جایی صحبت بکنند بگویند که ما هیچ بدهکاری به حزب­اللهی ها نداریم. خوب این خیلی حرف سختی است برای ما. ما می­دانیم که بالاخره این حزب­اللهی ها بودند، این جریان مؤمن به انقلاب بوده که تلاش کرده و دولت نهم و دهم شکل گرفته. هرجا هم این دولت توفیقی داشته به دلیل وجود همین نیروهاو به دلیل حمایت این نیروها بوده است. اگر ما باب این کار را ببندیم که دچار انحراف بزرگی می­شویم. در سوره­ی انعام خداوند متعال به پیامبر –صلی الله علیه و آله و سلم- می­فرماید نکند که این مؤمنین را از اطراف خودت طرد بکنی. اگر این کار را انجام دادی مورد غضی الهی قرار می­گیری. انسان یادش به فرمایش امام می­افتد که فرمودند" مبادا شما نیروهای حزب­اللهی مؤمن را مورد بی­مهری قرار بدهید." این یک آفت است. برخی از بی­برکتی ها از همین­جا شروع می­شود. این تعبیر قرآنی است که اگر شما بی­اعتنایی کردید به نیروهای مؤمنی که برای خدا در صحنه حاضر هستند و این­ها سرمایه­ی کشور هستند، حتماً مورد بی­برکتی قرار می­گیرید. ما اگر فضایمان را فردی کردیم آن­وقت هر فردی که باشد در معرض این آسیب قرار می­گیرد. بنابراین بهتر می­بینم که با همان نگاه گفتمانی به موضوع نگاه کنیم. البته طبیعتا موقع انتخابات هم یک نفر کاندیدای جبهه پایداری می­شود.

سوال دیگری هم پرسیده شده که مثلا در فلان نشریه دانشجویی فلان مطالب را نوشته اند که عرض کردیم که این موضوع خیلی نباید موضوع اصلی ما قرار بگیرد. این یکی از آسیب هاست که ما باز بجای اینکه نگاه گفتمانی خودمان را مبنا قرار دهیم، در باب همین حرف­های خرد وارد شویم و از آن نگاه گفتمانی باز بمانیم.

سوال: آیا ممکن است کاندیدای جبهه پایداری در صورت انتخاب شدن برنامه­ی اقتصادی جبهه را در کشور اجرا کند؟ و چندسال بعد باز هم ببینیم مشکلات اقتصادی کشور برطرف نشده و همچنان اختلاف طبقاتی و ناهماهنگ بودن حقوق افراد ادامه دارد؟

اولاً عرض کنم که مطالبه­ی جبهه­ی پایداری از هرکسی که کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود طبیعتاً مطالبه­ی برنامه­ای و گفتمانی است. تلاشی که داریم در تدوین این برنامه انجام می­دهیم این هست که ما به کلی­گویی بسنده نکنیم. با یک نگاه علاج جویانه به مشکلات کشور و با در نظر گرفتن ظرفیت های موجود کشور برنامه ای را تنظیم کنیم. و در این تنظیم برنامه اصول اصلی را هم فراموش نکنیم. همان اصولی که به عنوان شاخصه­های مهم در اقتصاد مقاومتی و در الگوی پیشرفت اسلامی از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی و همین طور از رهنمودهای امام راحل –رضوان الله تعالی علیه- قابل استخراج است. این میثاق ماست با هرکسی که دراین صحنه حاضر می­شود و تلاش داریم که این میثاق را عالمانه و با نگاه صحیح ببندیم. خوب امیدواریم که این برنامه اثرگذار باشد. البته یکی از ویژگی های هر برنامه­ای پیش بینی پویا بودنش هست. یعنی بتواند خوداصلاحی داشته باشد. یعنی ببینیم اقدامی که شروع می­شود وقتی که اوضاع آن گونه که باید و شاید پیش نرفت، بتواند خودش را اصلاح بکند. و ما هم باید بدانیم که هیچ وقت در شرایط تثبیت شده­ای در اجتماع نیستیم. اجتماع یک موجود سیال است. چیزهای مختلفی در آن رخ می­دهد. دشمن خارجی امروز یک تصمیمی می­گیرد، فردا یک تصمیم دیگری می­گیرد. نیازهای داخل کشور امروز یک چیزی است فردا چیز دیگری ممکن است باشد. یک سال باران می­بارد، یک سال نمی­بارد. یک سال یک بیماری می­آید، یک سال این بیماری نیست. همه­ی این ها را باید لحاظ کرد و طبیعتاً در یک برنامه­ی پویا باید امکان خوداصلاحی برنامه را هم در نظر گرفت.

سوال: آیا قرار دادن نام "سعید جلیلی" در لیست جبهه پایداری جنبه خبری نداشته است؟

ببینید ما در بررسی کاندیداها کاری که در جبهه پایداری انجام دادیم این بود که افرادی که خودشان خودشان را مطرح کرده بودند را بررسی کردیم. غیر از این افرادی هم که از نظر ما ظرفیت قبول کردن این مسئولیت مهم را داشتند را هم بررسی کردیم. و به یک جمع بندی هایی هم رسیدیم. خدمت برخی از بزرگان از جمله مرحوم آیت الله خوشوقت هم ارائه دادیم. همین طور که آقای مهندس محصولی اخیراً در سخنرانی در دانشگاه تهران گفتند، آیت الله خوشوقت در آخرین دیدار دوستان گزارش خود را که دادند، گلایه کردند (من هم البتهدر آن جلسه نبودم و شیراز بودم. موفق نشدم در آن آخرین جلسه شورای مرکزی که در محضر ایشان تشکیل شد حضور داشته باشم) که ما این افرادی که را بهشان رسیدیم، به هرکدام مراجعه می­کنیم این­ها قبول نمی­کنند. آیت الله خوشوقت-رضوان الله تعالی علیه- فرموده بودند خوب این خوب هست دیگر! اگر یک کسی از نقطه­ی اول خودش بدود دنبال پست و مقام، این نکته­ی مثبتی نیست. این که یک نفر را شما بگویید و قبول نکند این اتفاقاً نقطه­ی خوبی محسوب می­شود؛ یعنی خودش دنبال پست نیست و شما سعی کنید اصلح را راضی کنید. و این کاری هست که جبهه پایداری در حال تلاش است که انشاءالله فرد اصلح را راضی کند (از بین کاندیداهایی که دوستان در جمع به آن رسیده اند).

سوال: شما صحبت هایی که کردید بیشتر تخریب دیگران بود. هیچ بحث اثباتی نداشتید.

واقعا منظور من تخریب کسی نبود. ما باید یاد بگیریم که اگر انتقادی به افراد می­کنیم انتقاد به گفته ها باشد نه انتقاد به شخصیت افراد. من همین جا اعلام میکنم تمام این دوستانی که در اینجا اعلام کردند ما می­خواهیم کاندیدای ریاست جمهوری بشویم که الان تعدادشان هم بحمدلله نزدیک 20 نفر رسیده و اعلام صریح هم کرده­اند که ما می­خواهیم کاندیدا شویم ، حالا بعضی­هارا شاید پشت سرشان میگویند و خودشان جواب می دهند داریم بررسی می کنیم، ما همه­ی این­ افراد را برادران بزرگوار و محترم و قابل احترامی می­دانیم. اما این معنی اش این نیست که ما نقد روی حرف ها نداشته باشیم. امیرالمؤمنین –علیه السلام- همین را گفته اند. فرموده اند چکار به آدم ها دارید، حرف ها را نقد کنید و حق را بشناسید و مسیر را به این سمت پیش ببرید.

سوال: اگر شما انتخاب شدید، آیا در مورد افراد معروفی که در جایگاه های بالا هستند کاری می­کنید یا با آن­ها کنار می­آیید؟

(احتمالا منظورشان آدم های مشکل دار بوده). ببینید یکی از نکاتی که در قوه­ی اجرائیه مهم است، صرف نظر از اینکه چه کسی مسئولیت را بر عهده می­گیرد، برخورد با فساد است. ما در برخورد با فساد تجربه­ی دینی ای که داریم، تجربه­ی حکومت امیرالمؤمنین –علیه السلام- است.

ایشان جایی که به هیچ وجه کوتاه نیامدند مربوط به فساد کارگزاران خودشان بود، متاسفانه یک روندی در حال شکل گیری است که افرادی که مسوولیت اجرا را قبول می کنند و با هم همکار می شوند یک علقه ای بین اینها ایجاد می شود و این باعث می شود توجیه بکنند، امیرالمومنین علی (ع) دقیقا بر عکس این را به ما یاد دادند یعنی فرمایش دادند اگر فردی مسوول منصوب دست شما بود و فسادی از این فرد ثابت شد شما خودتان بدترین و سخت ترین برخورد را با این فرد انجام بدهید و ما یک نوع خوش خیالی و اعتماد بی حد را از جانب قوه مجریه به مدیران می بینیم این آفت باعث می شود که ما در واقع به نوعی یک حاشیه امنی برای مدیرانی که دچار فساد هستند ایجاد کنیمو این یک نقطه ضعف بزرگی است که در برنامه ای که جبهه برای دولت یازدهم در حال تدوین است تاکید شده که برخورد با فساد دولتی باید در بالاترین صورت خود و اتفاقا از جانب خود قوه مجریه صورت پذیرد، گاها یک جرم کشف می شود و قوه قضاییه با تکمیل روند قضایی و برگزاری دادگاه برخورد انجام می دهد که این برخورد سر جای خود اماوقتی به صورت روشن فساد فردی مشخص شد خود قوه مجریه باید مستقیم با نیروی خودش شدید ترین و سخت ترین برخورد را انجام دهد و در این زمینه خودش مدعی باشد و این نشان داده شده که این رفتار با مبانی دینی ما سازگاری بیشتری دارد مقام معظم رهبری در آن پیام هشت ماده ای فرمودند دولت خودش میدان دار مبارزه با فساد باشد در حالیکه این فرمان زمانی صادر شده که دولت حاکم وقت خیلی هم به این حرف ها توجهی نداشت و در آن دولت رهبری هدایت و اتمام حجت فرمودند که این امر را خود دولت باید انجام دهد که نشان می دهد این مطلب بسیار مهم است.

سوال: نظر شما راجع به مذاکره با آمریکا چیست؟

بحث مذاکره با آمریکا امروزه در واقع بیشتر به عنوان یک کانال فرار مطرح می شود ، یک نوع ساده کردن موضوعات سیاست بین المللی است و دقیقا حرکت کردن در جورچین است که آمریکا می خواهد ، آمریکا الان در ضعیف ترین وضعیت بین المللی خودش به سر می برد. آمریکا عمده حضورش در صحنه بین الملل پس از جنگ جهانی دوم بود تا قبل از آن حضور آمریکا در صحنه بین الملل اینقدر زیاد نبود و اثرگذاری در این عرصه بیشتر در اختیار کشورهای اروپایی بود ود در واقع بعد از بود که آمریکا نقش امپریالیستی و استعماری را بیشتر از سایرین ایفا کرد و این امر روند فزاینده ای داشت که در حال حاضر رو به افول است.زمانی بود که وزیر امور خارجه آمریکا اگر در کشوری حضور پیدا می کرد مردم کشور میزبان یا خوشحال می شدند یا حداقل بی تفاوت بودند اما امروز وقتی مسوولین آمریکا در کشوری حضور پیدا می کنند موج اعتراض مردمی ایجاد می شود این اعتراضات امروزه در فضای مجازی براحتی قابلیت رصد کردن را دارد این اتفاق اتفاق جدیدی است آمریکا در موضع قدرت نیست و به همین دلیلتلاش دارد که از همه زمینه ها جهت ترمیم و بازسازی وجهه خود استفادهکند و در همین زمینه یکی از اثرگذارترین طراحی ه این است که نشان دهیم جمهوری اسلامی ایران که زیاد با ما مشکل داشت وادار به انعطاف شد و خودش آمد و با مبارزه کرد و به این نتیجه رسید که نباید از ما دور بشود مزایا و منافعی که در رابطه با مذاکره وجود دارد بیشتر متوجه آمریکا است تا ما نکته بعدی که آمریکا چون در بحث مذاکره دنبال منافع خودش است دنبال حل مشکلی نیست به همین سبب مشاهده می کنیم در آخرین اظهارنظری که وزیر امور خارجه آمریکا داشت اعلام کرد همه گزینه ها روی میز است این یعنی زبان تهدید یعنی اگر مذاکره نکنید به حمله نظامی و کشتار متوسل خواهیم شد پس با این رویکرد آنها می خواهند مذاکره را به ما تحمیل بکنند و امتیازی به ما نخواهند داد نوع رفتاری هم که در مذاکرات غیر مستقیم و حتی جمعی مثل 5+1 از خودشان نشان می دهند نوعا وقت کشی و امتیاز گرفتن است و هیچ رفتار محترمانه مبتنی براحترام متقابل از خود نشان نمی دهند خب در اینچنین شرایطی کاملا روشن است هر فردی از مذاکره صحبت کند بر خلاف مصالح ملی رفتار نموده است و متاسفانه برخی تلاش ها صورت می گیرد که نشان دهند اگر مذاکره با آمریکا صورت پذیرد همه چیز درست می شود اما از اظهار نظرهای خود آمریکایی ها روشن است حتی در صورت مذاکره هیچ اتفاقی نخواهد افتاد عمده معنایی که آمریکا بهترین بهره برداری را از آن خواهند داشت این است که دوران ایدئولوژی گرایی گذشته است.

هدف آنها از مذاکره پیدا کردن شاهد و قرینه ای در تایید این موضوع است و هیچ نگاهی برای حل معضلات بین المللی ندارند باور آنها از مذاکره این است که صرفا ما را پای میز مذاکره بکشند و بهره برداری رسانه ایداشته باشند و در پی استفاده از توان کشور ما برای غلبه بر چالش ها موضوعات بین الملل نیستند و این در ادامه همان خوی استکباری ذاتی آنهاست طبیعی است در این وضعیت عاقلانه ترین رفتار تحقیر آدم متکبر است نه در دام آن قرار گرفتن همان گونه که بر این رفتار در روایات ما تاکید شده است.

سوال:شاهد هستیم رسانه های وابسته به گروه های خاص به دلیل ضعف گفتمانی خود واقبال مردمی به گفتمان قوی جبهه پایداری هجمات و تخریبهای گوناگونی را متوجه کلیت جبهه پایداری و بطور خاص حضرتعالی نموده اند از جمله طرح مباحثی مضحک چون احتمال رد صلاحیت شدن حضرتعالی یا دسته بندی بدیع و جالبی مثل اینکه دکتر لنکرانی رجل سیاسی نیست و بیشتر رجل بهداشتی است! در این مورد توضیح بفرمایید.

تا الان سابقه نداشته در خصوص فردی که نه اعلام کرده کاندیدا هستم نه اینکه کاندیدا نیستم اینقدر مهربانی و محبت صورت بگیرد!ما تشکر می کنیم از همه عزیزانی که در مورد این حقیر سراپا تقصیر اظهار نظر داشته اند بنده هنوز حضور یا عدم حضور خود را اعلام نکرده ام . اما چیزی که می توانم عرض بکنم این است که انسان اگر از خودش صاحب نظر باشد ولو به زعم بعضی از دوستان در بحث بهداشت خیلی بهتر از این هست که از خود هیچ نظری نداشته باشد و نگاهش به کانون های ثروت و قدرت باشد و هر چیزی از جانب آنها گفته شد مطرح کند ، بنده خوشحال هستم که بالاخره آنها پذیرفتند حداقل ما از خودمان حرفی برای گفتن داریم.ما این بحث را ما بحث اساسی نمی دانیم و اصالتی برای آن قائل نیستیم اینگونه بحث ها به نحوی است که ما را از نگاه گفتمانی نسبت به مسائل دور می کند وبحثی انحرافی است مراقبت ما باید این باشد که فضای گفتمانی را در انتخابات آتی حفظ بکنیم وما متاسفیم که چرا بعضی از دوستان متوجه اهمیت این موضوع نیستند و به خاطر قدرت طلبی و نیل به قدرت نگاهشان معطوف به اشخاص هست و موضوع جالب تر اینکه فردی که داعیه مخالفت با جریان انحرافی را دارد با رسانه منتسب به این جریان بر علیه این حقیر سراپا تقصیر و جبهه پایداری صحبت و مصاحبه می کند کسی که منتسب به جریان انحرافی است با مثلا رسانه راست سنتی که داعیه مخالفت با جریان انحرافی دارد مصاحبه می کند واین خیلی جالب است ، در این بین انسان متوجه مواردی می شود که چرا از بین این همه خبرگزاری و رسانه برای اظهار نظر رسانه جریان انحرافی مدنظر قرار می گیرد ولی باید دقت بکنیم در گیر و بند این حاشیه ها و دور شدن ومحرومیت تحمیلیاز نگاه گفتمانی نمانیم.

سوال:نظرتان راجع به مصاحبه حاج آقا سعیدی(نماینده محترم ولی فقیه در سپاه) با روزنامه زنجیره ای چیست؟

بنده آن مصاحبه رو نخوانده ام اما اعتقادم این است ما با یک جریان ساده در عرصه رسانه روبرو نیستیم عده زیادی در حال تلاش برای مدیریت فضای رسانه ای کشور هستند مباحث بدین نحو ساده نیست که مامی بینیم در فضای رسانه یکباره مثلا حدود30 سایت در حمایت از یک گروه و جریان تشکیل می شود و همه آنها نیز حرف واحد و مشترکی می زنند و فصل مشترک شان تایید و حمایت یک فرد خاصی است.یا افرادی که صاحب امکانات و منابع مالی هستند با تشکیل رسانه خبرگزاری و روزنامه تلاش دارند فضای رسانه ای کشور را مدیریت کنند.ما باید حواسمان جمع باشد در جورچین این افراد قرار نگیریم بنده تا الان تقاضای مصاحبه از چندین رسانه مختلف داشت ام و چون احساس کردم عمده هدف آنها طرح مباحث اختلافی و دامن زدن به اختلافات هست ضمن احترام به آنها نپذیرفتم .مبنای کار برخی ایجاد درگیری و اختلاف هست ولی مبنای ما ایجاد چنین جوی نیست بنای ما طرح گفتمان هست نه القا و ایجاد مباحث اختلافی.
ما باید از آزادی رسانه ای که به برکت خون شهدا حاصل شده استفاده های دیگری داشته باشیم ، خوشبختانه جریان اصیل رسانه ای در عرصه سیاست کشور و رسانه های مومن نقش بالنده ای در این عرصه دارند ، با اینکه در عدد محدود هستند اما بحمداله جمع زیادی را سازماندهی و جذب نموده اند حتی در همان رسانه هایی که ما به مدیریت آنها معترض هستیم خبرنگاران افراد و نیروهای صادق و پرشوری که حقیقتا به دنبال منافع ملی کشور و خدمت به کشور هستند می شناسیم و حتی سابقه همکاری با هم داشتیم و گاهی شاهد بودیم برای اینکه معضلی را در کشور روشن کنند چه زحماتیرا متحمل می شدند و ما هم در دوران مسوولیت خودمان استفاده می کردیم حتی گاها نوع نگاه و نحله سیاسی آنها با هم تفاوت داشت ، اما زحمت می کشیدند و یک آسیب اجتماعی را روشن می کردند و این به بنده در زمان تصدی مسوولیتدر وزارت بهداشت کمک می کرد ، ما ضمن شناسایی آسیب های موجود از این نقطه قوت هم باید استفاده کنیم.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی